گوناگون

گرمای تهران چه بر سر چهره های مشهور آورد؟

پارسینه: می‌دانید خیلی از چهره‌هایی هم که دوست‌شان دارید، از اين گرما حسابی شاکی‌اند؟ در ادامه این گزارش سراغ چهره‌های سینما و تلویزیون رفتیم تا از آنها هم این سؤال را بپرسیم که با گرمای این روزهای سال چه می‌کنند و این موضوع چه تاثیراتی برکارشان گذاشته است؟


گرمای تهران چه بر سر چهره های مشهور آورد؟


دقت کرده‌اید این روزها آدم‌ها وقتی بالاخره بعد از چند ساعت از شر تیغه‌های تیز خورشید خلاص می‌شوند، اولین جمله‌ای که بر زبان می‌آورند، چیست؟ «چقدر هوا گرمه، آدم خفه می‌شه!» غرهای بيشتر ما این روزها از گرمی هوا تمامی ندارد و دلیلش هم بنا به استدلال‌های پژوهشگران نزدیک شدن هر ساله خورشید به کره زمین است (راست و دروغش گردن خودشان). هوا هرقدر هم گرم باشد، زندگی ادامه دارد و باید زیر نور آفتاب و همین گرما، کار کرد تا چرخه زندگی بچرخد. حالا در این میان عده‌ای شانس بیشتری دارند و در یک اداره زیر باد خنک‌کننده‌های متعدد مشغول کارند و عده‌ای دیگر هم مجبورند بیشتر ساعات، زیر آفتاب داغ تابستان فعالیت کنند. شما جزو کدام دسته از افراد هستید و چقدر شدت گرمای این روزها را احساس می‌کنید؟ می‌دانید خیلی از چهره‌هایی هم که دوست‌شان دارید، از اين گرما حسابی شاکی‌اند؟ در ادامه این گزارش سراغ چهره‌های سینما و تلویزیون رفتیم تا از آنها هم این سؤال را بپرسیم که با گرمای این روزهای سال چه می‌کنند و این موضوع چه تاثیراتی برکارشان گذاشته است؟ اگر تصور می‌کنید بازیگری جزء کارهای بی‌دردسر است و بازیگران در ایده‌آل‌ترین شرایط کار می‌کنند، حتما صحبت‌های آنها را در ادامه بخوانید.

نیما فلاح: گرما سطح تحمل آدم را پایین می‌آورد

روز 15 فروردین بود که ساخت مجموعه «باغ سرهنگ» را شروع کردیم. وقتی کار شروع شد به دليل سردی هوا مجبور بودیم کاپشن بپوشیم و مشکلی نداشتیم اما با جلو رفتن کار، وارد گرمای وحشتناکی شدیم که تحملش واقعا سخت بود. به حدی گرمای هوا در یک هفته آخر فیلمبرداری آزاردهنده شده بود که گروه به ناچار لوکیشن را عوض کرد و از آنجایی که صحنه‌ها داخلی بودند و باید در خانه ضبط می‌شدند به ویلایی در شمال تغییر مکان داد تا با فشار کمتری تصویربرداری را به پایان برساند. شاید سخت‌ترین جاهای کار هم زمانی بود که در این گرما مجبور بودیم صحنه‌های خارجی یا داخل ماشین را بگیریم که هر کدام مشکلات خودشان را دارند. از طرف دیگر آن بخش‌هایی هم که باید در خانه ضبط می‌شد به دلیل اینکه نمی‌توانستیم کولر روشن کنیم (چون صدای کولر بر کیفیت صدابرداری اثر می‌گذارد)، واقعا طاقت‌فرسا بود. کار کردن در فضای باز در این گرما مانند این است که آدم وسط بیابان ایستاده و فعالیت می‌کند و به همان اندازه آزاردهنده است به اضافه اینکه روی کیفیت کار هم خیلی اثر می‌گذارد. در این وضعیت انرژی آدم کم شده، راندمان کار پایین می‌آید و سطح تحمل افراد هم کم می‌شود. البته کار حرفه‌ای کردن این است که یک نفر بتواند بر تمام اینها غلبه کند. اما امیدوارم همه پروژه‌ها از این به بعد در زمستان باشد!

شیرین بینا: کسی بالای سر بازیگران در ایران چتر نمی‌گیرد

واقعیت این است که عوامل طبیعی همیشه روی کار ما تاثیرگذارند و اگر نامناسب باشند می‌توانند آرامش را از بازیگر بگیرند. مدتی پیش من سر پروژه‌ای بودم که آقای نیکخواه‌آزاد آن را کارگردانی می‌کرد. یک بخش از فیلمبرداری باید در پارکی انجام می‌شد و با وجودی که درختان زیادی هم در پارک وجود داشت اما گرمای هوا واقعا آزاردهنده بود و باعث خستگی بیشتر در کار می‌شد و فرسایش بدی براي ما داشت. زمانی که استارت کار زده می‌شد من آنقدر ذهنم مشغول کار می‌شد و دیالوگ‌هایی که باید می‌گفتم که دیگر حواسم به گرمای هوا نبود اما تا قبل از آنکه صحنه آماده شود و بخواهیم فیلمبرداری را شروع کنیم، خیلی اذیت می‌شدم ولی خاطره‌ای هم از کار کردن در سرمای بیش از حد دارم که آن هم روی کار واقعا تاثیر می‌گذارد. 2 سال پیش سر کاری بودم که زمان فیلمبرداری‌اش از 10 شب تا 5 صبح بود و باید به بلندترین منطقه لواسان می‌رفتیم و در سرمای زمستان کار را ضبط می‌کردیم. آنقدر آنجا سرد بود و برف و باران می‌بارید که من چند بار به گریه افتادم و از شدت سرما عضلات زبان و صورتم قدرت بیان دیالوگ‌ها را نداشتند! از طرف دیگر هم بارش برف اجازه نمی‌داد آتش روشن کنیم تا گرم شویم. وقتی با خیلی از افراد صحبت می‌کنیم فکر می‌کنند که ما بازیگریم و حین کار چتر بالای سرمان می‌گیرند تا از چیزی اذیت نشویم اما واقعیت این است که از این خبرها نیست، حداقل در کشور ما نیست.

شراره رخام: از گرما بدنم تاول زد

بازیگر در درجه اول نیاز به ابزاری دارد که بتواند او را به آرامش برساند تا از عهده ایفای نقشی که قرار است بازی کند به خوبی برآید. یکی از این ابزار اولیه فضای مناسب است و باید بگویم گرما یا سرمای بیش از حد واقعا روی کار ما تاثیر می‌گذارد و باعث می‌شود از تمرکزمان در کار کاسته شود. درست است که هرچه تجربه یک بازیگر بالاتر برود می‌تواند این عوامل محیطی را کنترل کند و بر کارش مسلط‌تر باشد اما اگر این تجربه کافی نباشد باعث کلافگی افراد می‌شود. یکی دیگر از اثرات بدی که گرمای هوای این روزها روی کار ما می‌گذارد این است که به علت گرما و عرق کردن زیاد گریم چهره‌مان به هم می‌ریزد و مدام نیاز به روتوش مجدد دارد؛ کاری که هم بازیگر را کلافه می‌کند هم بقیه افراد را زیرا در حالت عادی هر چند ساعت یک‌بار روتوشی روی چهره انجام می‌شود. یک تجربه خیلی سخت هم از سال‌های گذشته و کار کردن در گرمای تابستان دارم. چند سال پیش بود که برای یک سریال کار می‌کردم و قرار بود کار تصویربرداری در فصل‌های پاییز و زمستان تمام شود اما این اتفاق نیفتاد و به فصل تابستان هم کشید.

روزهایی که در فصل زمستان کار را پیش می‌بردیم، من خیلی خوشحال بودم چون لباسی که تنم بود گرم بود و باعث می‌شد سردی هوا اذیتم نکند. اما متاسفانه از آنجایی که کار راکورد داشت، وقتی در تابستان همچنان تصویربرداری ادامه پیدا کرد من با یک شلوار و پالتوی چرم و چکمه بلند باید سرکار زیر آفتاب داغ حاضر می‌شدم در کنار اینکه آن صحنه‌ها همه تعقیب و گریز بود و باید در فضای بیرونی فرودگاه کار را ضبط می‌کردیم. درنهایت هم یک روز وقتی کارگردان کات داد من روی یکی از صندلی‌های بیرون فرودگاه بیهوش شدم و بعد از نیم ساعت که به هوش آمدم صندلی خیس آب شده بود. این اتفاق بد همچنان ادامه پیدا کرد تا زمانی که به خانه رسیدم، متوجه شدم بیشتر قسمت‌های بدنم تاول زده و می‌سوزد. جالب‌ترین جای این قضیه هم آنجایی بود که تمام دردسرها و تعقیب و گریزها فقط به 2 دقیقه سریال اختصاص داشت؛ 2 دقیقه‌ای که ممکن است خیلی از افراد حتی آن را نبینند و مشغول کار دیگری باشند!

مهران رجبی: شب‌ها از سرمای هوا بخاری روشن می‌کنم

ما به واسطه شغلی که داریم با مشکلات مختلفی روبه‌رو هستیم که یکی از آنها کار کردن در فضای باز است. حالا شما تصور کنید اگر یک سکانس خارجی را بخواهیم در جای شلوغی مانند سه راه امین‌حضور بگیریم آن هم در گرمای طاقت‌فرساي تابستان چه اتفاقی می‌افتد و با چه شرایطی روبه‌رو می‌شویم. متاسفانه کار کردن در محله‌های شلوغ شهر به دليل ازدحام جمعیت و وجود آدم‌های بیکاری که بعضا مانع پیش رفت کار می‌شوند، واقعا سخت است، آن هم زمانی که مجبور باشیم با صدای سر صحنه ضبط کنیم که به آرامش نیاز دارد! اما اتفاق خوبی که این روزها برای من افتاده این است که به دليل پروژه‌ای در روستای لور از توابع دیلمان استان گیلان هستم و باید بگویم اینجا آنقدر هوا خنک است که من در اولین هفته حضورم در این روستا به دليل سرمای هوا در شب، یک بخاری خریدم تا بتوانم بخوابم! فکر کنید در نیمه مردادماه هوای این روستا چقدر خنک است و گرفتن فضاهای خارجی هم در اینجا واقعا لذت‌بخش است!

اما واقعا وقتی به بقیه دوستانم که در تهران یا دیگر شهرهایی که هوای گرم دارند، فکر می‌کنم از خدا می‌خواهم که صبرشان بدهد. گرفتن صحنه‌های خارجی آن هم در هوای گرم تابستان در کنار اینکه ماه رمضان هم بوده واقعا کار را مشکل‌تر و فضا را غیرقابل تحمل‌تر می‌کرده اما موضوعی که همیشه در هر شرایط آب و هوایی به من و بقیه دوستانم انرژی و توان کار کردن می‌دهد این است که فکر می‌کنیم این اتفاقات یک بار جلوی دوربین ضبط می‌شوند ولی سال‌ها قابل دیدن هستند و برای همین باید تمام تلاش‌مان را بکنیم تا اثر خوبی از خودمان به‌جای بگذاریم و تمام این سختی‌ها را به جان بخریم.

مریم امیرجلالی: کار فقط مال زمستان و پاییز است

از کار کردن در این گرما فقط همین را بگویم که وقتی سر کار می‌رسیم در مسیر جزغاله شده‌ایم. لوکیشن ما در حال حاضر اول جاده چالوس است و هر روز ماشین ساعت 13:30 که ظل گرمای وحشتناک است، می‌آید دنبال ما و این 2 ساعتی که در مسیر تهران تا کرج هستیم، در عذابیم. وقتی هم که به لوکیشن می‌رسیم و آماده کار می‌شویم این لباس‌های آنچنانی و زیورآلاتی که برای فیلم باید استفاده کنیم کلافگی و گرما را دو برابر می‌کند و اصلا حس بازی و همه چیز را از ما می‌گیرد. گرمای تابستان امسال وحشتناک بود و من هیچ سالی را به یاد نمی‌آورم که اینقدر سرکار به دليل درجه بالای هوا، عذاب کشیده باشم. آنقدر شرایط سخت است که فقط منتظرم دیالوگ‌هایم را بگویم و بلافاصله خودم را به جایی برسانم که خنک است تا کمی حالم سرجا بیاید. فکر کنید در این گرما گاهی مجبور می‌شویم ساعت 4،3 بعدازظهر پلان‌های خارجی را ضبط کنیم یا در ماشین یا حیاط خانه‌ای که مستقر شده ایم، فیلمبرداری داشته باشیم. آنقدر اینجا به ما خاکشی و آبلیمو و شربت داده‌اند که فکر می‌کنم در بازار دیگر خاکشی باقی نمانده است. با این حال کارگردان چهار روز تمام حالش بد بود و خوب نمی‌شد. پس از آن هم یکی از طراحان صحنه و لباس و بعد از او، من و خانم شهره لرستانی و آقای مجید مظفری به نوبت از شدت گرما بیمار شدیم! به دلیل اینکه موقع فیلمبرداری هیچ کولر و پنکه‌ای هم نمی‌تواند روشن باشد و نور پروژکتورها هم گرمای هوا را چند برابر می‌کند. از طرف دیگر ما خانم‌ها به دليل نوع پوشش‌مان هم گرما را بیشتر احساس می‌کنیم. فکر می‌کنم با این امکانات و شرایط فقط باید در فصل‌های پاییز و زمستان کار کنیم، چون گرمای زیاد آدم را عصبی می‌کند و روی کیفیت کار هم اثر می‌گذارد.

السا فیروزآذر: تا 30 سال دیگر آب جیره‌بندی می‌شود

من چند روز پیش مطلبی را خوانده‌ام که البته ارتباطی به بازیگری و حرفه من ندارد اما مربوط به گرمای هوا می‌شود و فکر می‌کنم دانستن آن برای خوانندگان عزیز ایده‌آل هم مفید باشد. یکی از سایت‌ها چند روز پیش نوشته بود که علاوه بر مشکل گرمای هوا کشور ما با معضل کمبود آب هم روبه‌روست و طی 30 سال آینده، آب در ایران جیره‌بندی خواهد شد و کشورمان شکل بیابانی به خود می‌گیرد. طبق آمار آن گزارش در بیشتر کشورهای دنیا 70 درصد آب مصرفی‌شان به کشاورزی اختصاص داده می‌شود حال آنکه این رقم اگر درست در خاطرم مانده باشد در ایران 95 درصد است و بدتر آنکه 60 تا 70 درصد این آب در اثر سوء‌مدیریت‌ها هدر می‌رود و ما قادر به جمع‌آوری درست آب‌های سطحی نیستیم. این اتفاق در حالی می‌افتد که بسیاری از مناطق ایران یا در شرایط مناسبی از نظر تغذیه آب به‌سر نمی‌برند یا برای تامین آن دچار مشکل هستند. اما موضوع امیدوارکننده این است که می‌شود با یک برنامه‌ریزی درست از ‌هدر رفتن این 60، 70 درصد آب جلوگیری و آن را کنترل کرد. فکر می‌کنم این روزها باتوجه به آمدن آقای روحانی و وزرای جدید، فرصت مناسبی است تا وزارتخانه‌های مرتبط با این موضوع ترتیبی اتخاذ کنند تا برای هدایت آب‌هایی که هدر می‌روند، برنامه‌ریزی‌های درستی صورت گیرد. اگر جلوی این هدر رفتن آب‌ها گرفته نشود در آینده مشکلات عدیده‌ای پیش می‌آید که گریبانگیر خودمان می‌شود، حتی همین روزها هم بعضی از مناطق در تهران چند ساعت در روز قطعی آب دارند. درست است که انجام این کارها هزینه‌بر است، اما این هزینه برای جلوگیری از صرف هزینه‌های بیشتر و ضررهای سنگین‌تر صورت می‌گیرد. به نظر من یک بخش این کار نیاز به فرهنگ‌سازی مناسب دارد اما نقش مهم‌تر برعهده مدیریت و برنامه‌ریزی‌هایی است که برای هدایت صحیح این جریان انجام می‌شود. متاسفانه این موضوع این روزها برای ما شکل شوخی دارد و زمانی شکل جدی به خود می‌گیرد که با مشکلات بزرگی روبه‌رو شویم.

ژیلا صادقی: صورتم در گرما جلوی دوربین رفله نمی‌دهد

من تجربه خیلی خوبی از کار کردن در فضاهای باز دارم و باید بگویم گرما اصلا من را اذیت نمی‌کند و حتی صورتم در گرما جلوی دوربین رفله نمی‌دهد و فکر می‌کنم این از بخت و اقبالم است اما در مقابل اصلا تحمل سرما را ندارم به همین دليل از آبان تا اسفندماه شرایط روحی‌ام تغییر می‌کند و دلم می‌گیرد. گاهی وقت‌ها که کارهای گذشته‌ام مثل «خانه من، خانه تو»، «خانه مهر» و... را می‌بینم، خودم تعجب می‌کنم که آن سال‌ها چطور با سرما کنار می‌آمدم و روی برف‌ها می‌نشستم و برنامه اجرا می‌کردم! حتی خاطرم هست خیلی مواقع به مهمان برنامه‌ام هم اصرار می‌کردم به دلیل نور خوب فضای بیرون، قبول کند که بیرون بنشینیم و برنامه را اجرا کنیم که البته غالبا به دليل سردی هوا مخالفت می‌کردند و ترجیح می‌دادند برنامه با نور بد ضبط شود اما در سرما ننشینند. خاطره‌ای هم از آن سال‌ها دارم که خیلی جالب است. در یکی از روزهای خیلی سرد زمستان که در حال اجرا بودم، دایی‌ام برنامه ما را تماشا می‌کرده و وقتی می‌بیند من با چه شور و حرارتی و بدون توجه به سرمای هوا در حال صحبت هستم از همسرش می‌پرسد هوا واقعا سرد است؟! اما از کارکردن در گرمای مردادماه هم خاطره بامزه‌ای در ذهنم مانده است. یک روز که در حال ضبط «خانه فیروزه‌ای» بودیم قبل از شروع برنامه با جواد مولانیا، دیگر مجری برنامه قرار گذاشتیم در مورد انتخاب رنگ لباس، پرده، مبلمان و... صحبت کنیم و بگوییم که چرا همه مبلمان خانه‌شان را کرم قهوه‌ای انتخاب می‌کنند و مثلا از رنگ نارنجی استفاده نمی‌کنند. بحث ما بر سر روانشناسی رنگ‌ها و ساختارشکنی بود که مردم از آن گریز دارند، به همین دليل من یک گلیم کوچک چند رنگ را روی زمین پهن کردم تا با عبور از روی آن نشان دهم که از روی رنگ‌ها عبور و ساختارشکنی می‌کنم. از آنجایی هم که هوای مردادماه خیلی گرم بود همکارانم چمن‌ها را آب داده بودند تا نسیم خنکی بوزد. وقتی ضبط شروع شد و من در حال صحبت پایم را بلند کردم که از روی گلیم رد شوم، پایم 180 درجه لیز خورد و تنها کاری که کردم خیلی خونسرد از جا بلند شدم و راحت در مورد قدم‌هایی که نسنجیده در زندگی برمی‌داریم، شروع به صحبت کردم! صحنه ای که جواد مولانیا از دیدنش آنچنان به خنده افتاده بود که نمی‌توانستم ادامه صحبت‌ها را به او پاس بدهم و جالب‌تر عکس‌العمل خانم زعیمی، کارگردان برنامه بود که وقتی ضبط تمام شد پیش من آمد و گفت واقعا عالی بود چقدر مسلط این کار را کردی مشخص است که ورزشکاری! و وقتی شنید ماجرا چه بوده و این اتفاق کاملا بدون برنامه پیش آمده، متعجب شد و کلی خندیدیم.

کمند امیرسلیمانی: در خردادماه هم بلوز و سارافون پشمی می‌پوشیدم

از آنجایی که ما در ایران امکانات اولیه را برای کارمان نداریم در هر فصلی دچار مشکل می‌شویم. اما در تابستان به دلیل اینکه محل خاصی نداریم تا در فاصله بین پلان‌ها استراحت‌ کنیم و از طرف دیگر به‌دليل مشکلات فیلمبرداری و ضبط صدا نمی‌توانیم از وسایل خنک‌کننده مانند کولر و پنکه هم استفاده کنیم، انرژی بدن‌مان واقعا پایین می‌آید و زمان‌هایی که در محیط بیرونی کار می‌کنیم، چندین برابر وقت‌های دیگر خسته می‌شویم. این را هم یادآوری کنم که کار کردن در محیط باز مصادف است با اینکه ابتدایی‌ترین امکانات هم دراختیار گروه فیلمبرداری نباشد. به اینها اضافه کنید به دليل نوع پوششی که خانم‌های بازیگر دارند حس کردن گرما برای ما مضاعف می‌شود. با گرمایی که این روزها هوای تهران پیدا کرده واقعا کار کردن سخت و طاقت‌فرسا شده است اما بدترین جای قضیه این است که هوای آلوده نیز به این معضل اضافه شده و مشکل تنفسی به وجود آورده است و تمام اینها در کنار هم باعث پایین آمدن راندمان کار می‌شوند. من خاطره بدی هم از کارکردن در هوای گرم دارم. خاطرم هست سال 71 بود که سریال تاریخی «پاییز بلند» را که درمورد دوره رژیم پهلوی بود، کار می‌کردیم. این پروژه باید در فصل‌های پاییز و زمستان ساخته می‌شد و لباس‌هایی که برای بازیگران تعریف شده بود متناسب با این دو فصل بود. من هم باید یک بلوز یقه اسکی، یک سارافون و یک شال که همگی پشمی بودند، می‌پوشیدم و یک روسری ترکمنی سر می‌کردم؛ آنهایی که از این نوع روسری استفاده می‌کنند، می‌دانند تا چه اندازه گرم است. از آنجایی هم که در سریال باردار بودم، شکم نیز برایم درست کرده بودند. ما کار را آغاز کردیم اما متاسفانه در زمستان به پایان نرسید تا خردادماه ما همچنان در جزیره آشوراده که جزیره‌ای کوچک بود، به تصویربرداری ادامه می‌دادیم تا اینکه از شدت گرمای هوا و به دليل نوع پوششی که داشتم 2، 3 روز دچار گرمازدگی شدم و در بستر افتادم. با اینکه خیلی از آن روزها گذشته اما همچنان خاطره آن روزها را به یاد دارم.

ارسال نظر

اخبار مرتبط سایر رسانه ها
    اخبار از پلیکان

    نمای روز

    اخبار از پلیکان

    داغ

    حواشی پلاس

    صفحه خبر - وب گردی

    آخرین اخبار