در حق کیروش ناسپاسی نکنید
پارسینه: شایعات مربوط به برکناری احتمالی کارلوس کیروش، یادآور ناسپاسی تاریخی مدیریت فوتبال ایران در حق ویرا سرمربی برزیلی تیم ملی ایران در سال 1376 است.
شایعات مربوط به برکناری احتمالی کارلوس کیروش، یادآور ناسپاسی تاریخی مدیریت فوتبال ایران در حق ویرا سرمربی برزیلی تیم ملی ایران در سال 1376 است.
همه به یاد دارند که در سال 76، پس از نتایج ضعیف تیم ملی ایران در دور برگشت مسابقات مقدماتی جام جهانی، ویرا جانشین مایلی کهن شد و با احیای روحی تیم ملی ایران، صعود به جام جهانی را ممکن کرد. اما دیری نپایید که رئیس وقت فدراسیون فوتبال ایران، ویرا را برکنار کرد چرا که جامعه فوتبال ایران دچار این توهم شده بود که در جامعه جهانی، شاخ غول را خواهد شکست.
ویرا پس از برکناری از تیم ملی، صراحتاً گفت مطمئن باشید که در فرانسه بیش از سه بازی نخواهید کرد. و چنین هم شد. البته در این میان، ایویچ هم - که جانشین ویرا شده بود - به سرنوشت مربی برزیلی دچار شد و سرانجام تیم ملی با یک "مربی وطنی" راهی جام جهانی شد.
ظاهراً این بار نیز کسانی قصد دارند دسترنج مربی خارجی را به پای مربی وطنی بریزند. کارشکنیهای پیدا و پنهانی که دامنگیر کارلوس کیروش شده است، کم و بیش دال بر این است که مقامات فدراسیون فوتبال ایران قصد دارند تیمی کاملاً ایرانی را راهی جام جهانی کنند. پس اولین کار، تنگ کردن عرصه بر کارلوس کیروش است تا او از کشور خارج شود و میلی هم به بازگشت به ایران نداشته باشد.
اگر بخواهیم منصفانه قضاوت کنیم، باید بگوییم که تیم کیروش تیم خوبی نبود ولی ضعف تیم کارلوس کیروش عمدتاً ناشی از ضعف کلی فوتبال ایران بود. واقعیت این است که کفگیر فوتبال ایران به ته دیگ خورده است. اگر کشفهای اروپایی کیروش را کنار بگذاریم، یعنی دژاگه و قوچاننژاد، بقیه بازیکنان تیم ملی ایران، که پرورده فوتبال داخل کشورند، حتی در سطح آسیا هم بازیکنان درجه اولی نیستند.
کیروش با این بازیکنان در آستانه دور ماندن از جام جهانی بود، ولی هنر او این بود که تیمش را به لحاظ روانی برای سه بازی آخر به خوبی آماده کرد و در کمال شگفتی، 9 امتیاز آخر را کامل کسب کرد.
هر چه بود، تدابیر تاکتیکی و روحی کیروش جواب داد و تیم ملی به جام جهانی رسید. ما با این تیم در جام جهانی احتمالاً 1 امتیاز کسب میکنیم. اگر در گروهی آسان قرار بگیریم، ممکن است یک بازی را هم ببریم و با 3 امتیاز حذف شویم. حتی احتمال یک باخت و دو مساوی هم بعید است چرا که این تیم، توان لازم برای 180 دقیقه نباختن در جام جهانی را ندارد.
وقتی که قرار است با سه بازی حذف شویم، پس چرا دیگر انگ ناسپاسی را بر پیشانی فوتبال کشورمان بکوبیم و کیروش را هم به سرنوشت ویرا و ایویچ دچار کنیم؟ مگر قرار است تا ابد مربی وطنی بالای سر تیم ملی ایران باشد؟ سایر مربیان درجه اول دنیا دیر یا زود از رفتار ما با کیروش باخبر میشوند. چهار سال بعد میخواهیم کدام مربی درجه اول دنیا را بیاریم تا تیم ملی را به جام جهانی برساند و بعد او را کنار بگذاریم تا با مربی وطنی در جام جهانی 1 امتیاز کسب کنیم؟!
واقعیت این است که بیاخلاقی نهادینه شده در جامعه فوتبال ایران، از فحاشی و لمپنیسم تماشاگران تا رفتارهای بازیکنان و مربیان و دروغگویی سهل و آسان برخی از مقامات فوتبال کشور به گاه مواجهه با پرسشهای جدی افکار عمومی، منطقاً میتواند به این جا ختم شود که جامعه فوتبال ایران چنین معاملهای با کارلوس کیروش بکند. از این جامعه بیاخلاق، چنین خروجی ناسپاسانهای، چندان هم عجیب نیست. اما بد نیست که این بار لااقل دست نگه داریم و به جای شعار دادنهای مکرر درباره اخلاق، یکبار عملاً اخلاقی کنیم و کس دیگری را بر اسب کیروش ننشانیم.
و در پایان، باید گفت که در جمع مربیان وطنی، تنها کسی که به لحاظ فنی میتواند جانشین کیروش شود، امیر قلعهنویی و است. آیا قلعهنویی که پس از قهرمانی تیمهایش در لیگ برتر، با بازیکنانش نماز شکر میخواند و همواره مقدسات دینی در کلامش موج میزند، حاضر است این گونه به "داس جفا" دسترنج کیروش را به خورجین افتخارات خودش بریزد؟
البته ممکن است کسانی در پی کنار گذاشتن کیروش و سپردن تیم ملی به علی دایی باشند. دایی نماد فوتبال ایران است و کسانی که به تیمی "کاملاً ایرانی" در جام جهانی میاندیشند، شاید بدشان نیاید که در مهمترین آوردگاه فوتبال جهان، نماد فوتبال ایران سکان هدایت تیم ملی ایران را در دست داشته باشد. آیا دایی وارد این بازی رندانه میشود؟
همه به یاد دارند که در سال 76، پس از نتایج ضعیف تیم ملی ایران در دور برگشت مسابقات مقدماتی جام جهانی، ویرا جانشین مایلی کهن شد و با احیای روحی تیم ملی ایران، صعود به جام جهانی را ممکن کرد. اما دیری نپایید که رئیس وقت فدراسیون فوتبال ایران، ویرا را برکنار کرد چرا که جامعه فوتبال ایران دچار این توهم شده بود که در جامعه جهانی، شاخ غول را خواهد شکست.
ویرا پس از برکناری از تیم ملی، صراحتاً گفت مطمئن باشید که در فرانسه بیش از سه بازی نخواهید کرد. و چنین هم شد. البته در این میان، ایویچ هم - که جانشین ویرا شده بود - به سرنوشت مربی برزیلی دچار شد و سرانجام تیم ملی با یک "مربی وطنی" راهی جام جهانی شد.
ظاهراً این بار نیز کسانی قصد دارند دسترنج مربی خارجی را به پای مربی وطنی بریزند. کارشکنیهای پیدا و پنهانی که دامنگیر کارلوس کیروش شده است، کم و بیش دال بر این است که مقامات فدراسیون فوتبال ایران قصد دارند تیمی کاملاً ایرانی را راهی جام جهانی کنند. پس اولین کار، تنگ کردن عرصه بر کارلوس کیروش است تا او از کشور خارج شود و میلی هم به بازگشت به ایران نداشته باشد.
اگر بخواهیم منصفانه قضاوت کنیم، باید بگوییم که تیم کیروش تیم خوبی نبود ولی ضعف تیم کارلوس کیروش عمدتاً ناشی از ضعف کلی فوتبال ایران بود. واقعیت این است که کفگیر فوتبال ایران به ته دیگ خورده است. اگر کشفهای اروپایی کیروش را کنار بگذاریم، یعنی دژاگه و قوچاننژاد، بقیه بازیکنان تیم ملی ایران، که پرورده فوتبال داخل کشورند، حتی در سطح آسیا هم بازیکنان درجه اولی نیستند.
کیروش با این بازیکنان در آستانه دور ماندن از جام جهانی بود، ولی هنر او این بود که تیمش را به لحاظ روانی برای سه بازی آخر به خوبی آماده کرد و در کمال شگفتی، 9 امتیاز آخر را کامل کسب کرد.
هر چه بود، تدابیر تاکتیکی و روحی کیروش جواب داد و تیم ملی به جام جهانی رسید. ما با این تیم در جام جهانی احتمالاً 1 امتیاز کسب میکنیم. اگر در گروهی آسان قرار بگیریم، ممکن است یک بازی را هم ببریم و با 3 امتیاز حذف شویم. حتی احتمال یک باخت و دو مساوی هم بعید است چرا که این تیم، توان لازم برای 180 دقیقه نباختن در جام جهانی را ندارد.
وقتی که قرار است با سه بازی حذف شویم، پس چرا دیگر انگ ناسپاسی را بر پیشانی فوتبال کشورمان بکوبیم و کیروش را هم به سرنوشت ویرا و ایویچ دچار کنیم؟ مگر قرار است تا ابد مربی وطنی بالای سر تیم ملی ایران باشد؟ سایر مربیان درجه اول دنیا دیر یا زود از رفتار ما با کیروش باخبر میشوند. چهار سال بعد میخواهیم کدام مربی درجه اول دنیا را بیاریم تا تیم ملی را به جام جهانی برساند و بعد او را کنار بگذاریم تا با مربی وطنی در جام جهانی 1 امتیاز کسب کنیم؟!
واقعیت این است که بیاخلاقی نهادینه شده در جامعه فوتبال ایران، از فحاشی و لمپنیسم تماشاگران تا رفتارهای بازیکنان و مربیان و دروغگویی سهل و آسان برخی از مقامات فوتبال کشور به گاه مواجهه با پرسشهای جدی افکار عمومی، منطقاً میتواند به این جا ختم شود که جامعه فوتبال ایران چنین معاملهای با کارلوس کیروش بکند. از این جامعه بیاخلاق، چنین خروجی ناسپاسانهای، چندان هم عجیب نیست. اما بد نیست که این بار لااقل دست نگه داریم و به جای شعار دادنهای مکرر درباره اخلاق، یکبار عملاً اخلاقی کنیم و کس دیگری را بر اسب کیروش ننشانیم.
و در پایان، باید گفت که در جمع مربیان وطنی، تنها کسی که به لحاظ فنی میتواند جانشین کیروش شود، امیر قلعهنویی و است. آیا قلعهنویی که پس از قهرمانی تیمهایش در لیگ برتر، با بازیکنانش نماز شکر میخواند و همواره مقدسات دینی در کلامش موج میزند، حاضر است این گونه به "داس جفا" دسترنج کیروش را به خورجین افتخارات خودش بریزد؟
البته ممکن است کسانی در پی کنار گذاشتن کیروش و سپردن تیم ملی به علی دایی باشند. دایی نماد فوتبال ایران است و کسانی که به تیمی "کاملاً ایرانی" در جام جهانی میاندیشند، شاید بدشان نیاید که در مهمترین آوردگاه فوتبال جهان، نماد فوتبال ایران سکان هدایت تیم ملی ایران را در دست داشته باشد. آیا دایی وارد این بازی رندانه میشود؟
منبع:
عصر ایران
ارسال نظر