طنز/ نوووووووووشدارو
پارسینه: رستم چون پهلوی سهراب را بر درید، گودرز را نزد کیکاووس فرستاد تا نوشدارویی بستاند. کیکاووس چندان در فرستادن نوشدارو درنگ کرد که سهراب بمُرد. نوشدارو بعد از مرگ سهراب رسيد.
رستم چون پهلوی سهراب را بر درید، گودرز را نزد کیکاووس فرستاد تا نوشدارویی بستاند. کیکاووس چندان در فرستادن نوشدارو درنگ کرد که سهراب بمُرد. نوشدارو بعد از مرگ سهراب رسيد.
1- رستم چون پهلوی سهراب را بر درید، گودرز را به شقايق ربط داد.
2- رستم چون پهلوی سهراب را بر درید، گودرز را نزد کیکاووس فرستاد تا نوشدارویی بستاند. مراحل اداري و گمركي وارد كردن اين نوشدارو بهقدري طول كشيد که سهراب بمُرد.
3- رستم چون پهلوی سهراب را بر درید، سهراب گفت: «آآآآآآآآخخخخخخخخخخخ پهلووووووووم.»
4- رستم چون پهلوی سهراب را بر درید، گودرز را نزد کیکاووس فرستاد تا نوشدارویی بستاند. کیکاووس با ارز مرجع به جاي نوشدارو اقدام به وارد كردن لوازم آرايشي نمود و سهراب بمُرد اما پول خوبي گير كيكاووس آمد.
5- رستم چون پهلوی سهراب را بر درید، سهراب گفت: «حالا خوب شد شلوار پام بود»!
6- رستم چون پهلوی سهراب را بر درید، گودرز را نزد کیکاووس فرستاد تا نوشدارویی بستاند. کیکاووس توسط ماموران دستگير شد و به تهيه و توزيع نوشدارو در ميان جوانان این مرز و بوم اعتراف كرد.
7- رستم چون پهلوی سهراب را بر درید، كيكاووس گفت: «من آنم كه رستم بود پهلوان». رستم زد توی گوشش و گفت: حالا بذار من بمیرم، بعد.
8- رستم چون پهلوی سهراب را بر درید، گودرز را نزد کیکاووس فرستاد. گودرز به كيكاووس گفت: «كي نوشدارو را ميفرستي كاووس؟» براي همين شوخي، كيكاووس ناراحت شد و نوشدارو را دير فرستاد.
9- رستم چون پهلوی سهراب را بر درید، كلاغ ورپريده بود...
10- رستم چون پهلوی سهراب را بر درید، هر دو كليهاش را بيرون كشيد و به ثمن بخس بفروخت.
11- «نوشدارو بعد از مرگ سهراب» رسيد. يكي بخر دو تا ببر. نوشداروهای مخصوص توانایی های جسمی را از ما بخواهید.
12- رستم چون پهلوی سهراب را بر درید، گودرز را نزد کیکاووس فرستاد تا نوشدارویی بستاند. گودرز دختري به نام نوشدارو را براي خودش ستاند و سالها با وي زير يك سقف به خوشي زيست.
13- رستم چون پهلوی سهراب را بر درید، گودرز را نزد کیکاووس فرستاد تا نوشدارویی بستاند. کیکاووس چندان در فرستادن نوشدارو درنگ کرد که سهراب بمُرد. نوشدارو بعد از مرگ سهراب رسيد، كلاغه به خونهاش نرسيد...
14- نوشدارو بعد از مرگ سهراب رسيد. همه به رستم گفتند: «نوووووش دیدم که ملائک در میخانه زدند»! رستم گفت: البته دوش صحیح تر است.
منبع: ضمیمه روزنامه قانون/ محمدرضا نصیری
ارسال نظر