گوناگون

گفت وگو با اوپرا وينفري، مجري مشهور تلويزيوني و بازيگر «سرپيشخدمت»

پارسینه: اوپرا وينفري، بازيگر درام ضدتبعيض نژادي «سرپيشخدمت» بيش از آن که به عنوان يک بازيگر شناخته شده باشد، به دليل حضور تلويزيوني اش شهرت دارد.

اوپرا وينفري، بازيگر درام ضدتبعيض نژادي «سرپيشخدمت» بيش از آن که به عنوان يک بازيگر شناخته شده باشد، به دليل حضور تلويزيوني اش شهرت دارد.

بيشتر مردم او را به عنوان مجري موفق يک برنامه تلويزيوني مي شناسند که براي يک دهه پخش شد و با کشاندن بيش از 50 ميليون بيننده به پاي صفحه کوچک تلويزيون، لقب پربيننده ترين کار تلويزيوني را گرفت، اما وينفري طي 20 سال گذشته در تعدادي فيلم سينمايي هم بازي کرده است. سابقه فعاليت بازيگري وي به سال 1985 برمي گردد که اولين نقش سينمايي خود را در «رنگ ارغواني» استيون اسپيلبرگ بازي کرد.

دني گلاور و ووپي گلدبرگ، بازيگران اصلي فيلم بودند و وينفري نقش کوتاهي در آن داشت. پس از آن وينفري حدود 20 فيلم سينمايي و مجموعه تلويزيوني را بازي کرد.

در بيشتر اين کارها، او در نقش مکمل ظاهر شد.

تماشاگران سينما هم هميشه وينفري را به عنوان يک مجري موفق تلويزيوني در نظر گرفته اند و نه يک بازيگر سينما، اما حالامنتقدان سينمايي بازي وينفري در سرپيشخدمت را تحسين کرده اند و مي گويند او قابليت هاي بازيگري خوبي دارد که اگر به درستي مورد استفاده قرار گيرد، مي تواند نقش هاي خوبي را جلوي دوربين ارائه دهد.

فکر مي کنيد آدم خوش شانسي بوديد که به موقعيت امروزي تان دست پيدا کرديد؟
بستگي به اين دارد که شانس و خوش شانسي را چگونه معني کنيم. به باور من، شانس يعني اين که شما آمادگي اين را داشته باشيد که پس از برخورد با فرصت ها و موقعيت هاي خوب از آنها استفاده درستي کنيد.

در تمام طول زندگي ام تلاشم اين بوده که از هر فرصتي بهترين استفاده را ببرم و نگذارم آن فرصت ها از دستم برود.

به اين معني، من خودم را آدم خوش شانسي مي دانم. بر اين اساس، معتقدم مي توان خوش شانس بود و مي توان براي خود شانس را خلق کرد.

درباره همکاران خود چه نظري داريد؟
مي دانيد، وقتي شما سوار يک ليموزين هستيد، همه مي خواهند همسفرتان باشند و شما را همراهي کنند، اما من به دنبال کساني هستم که وقتي اين ليموزين خراب شد و سوار يک اتوبوس شدم، در اين حالت هم مرا همراهي کنند. در دوران خوشي و خنده، همه در کنار شما هستند. ولي دوست و همکار خوب کسي است که در سختي ها و ناملايمات شما را همراهي کند.

زماني که در حال بازي در فيلمي هستيد يا جلوي دوربين تلويزيون ظاهر مي شويد، به چه فکر مي کنيد؟
پرسش اساسي در اين زمان اين نيست که چقدر سرم شلوغ است يا درگير انجام چه کاري هستم؛ اولين و مهم ترين پرسشي که از خودم مي کنم اين است که چطور مي توانم از عهده انجام آن برآيم و براي برآورده کردن آن چه کارهايي بايد انجام بدهم.

در اين رابطه مهم ترين نکته اين است که در درون خودتان چه چيزي احساس مي کنيد. باورم اين است که اين حس دروني مي تواند به صورت يک کليد عمل کند و راه را براي انجام آن کار باز مي کند. در اين حالت، شما چيزي در دست خود داريد که مي تواند چراغ راهتان باشد و جاده تاريک را برايتان روشن کند.

به عنوان يک هنرمند زن، نقطه ضعف خودتان را چه مي دانيد؟
چرا به عنوان يک زن؟ مگر هنرمندان مرد نقطه ضعف ندارند؟ چرا دسته بندي مي کنيد و مرز قائل مي شويد؟ ما هنرمندان همه در يک صف قرار داريم و مذکر و مونث ندارد.

شما در هر دو دسته هنرمندان مرد و زن مي توانيد کساني را پيدا کنيد که داراي نقطه ضعف هستند. اصلاتمام آدم ها نقطه ضعف دارند و اين مساله فقط مربوط به هنرمندان که بخشي از مردم هستند نمي شود، ما فقط چون جلوي ديد و چشم همه هستيم، نقطه ضعف هايمان آشکارتر است، اما درباره نقطه ضعف خودم بايد بگويم حساسيت خيلي زيادي به کتاب ها دارم و اگر آنها را از من بگيرند، انگار که دنيايم را از من گرفته اند. شايد تعجب کنيد و بگوييد انتظار شنيدن جواب ديگري را داشتيد و مثلامي خواستيد بگويم به کفش يا لباس حساسم، اما اين طور نيست. همان طور که مردم در تلويزيون و برنامه هايم ديده اند، هميشه سعي کرده ام ساده زندگي کنم و ساده لباس بپوشم.

فلسفه کاري تان چيست؟
زماني که اجراي کاري به شما محول مي شود بهترين و بيشترين تلاش تان را به کار گيريد تا بتوانيد در بهترين زمان و مکان ممکن، بهترين کار را ارائه دهيد. استراتژي هميشگي ام اين بوده است.

به عنوان يک هنرمند سياهپوست در کارتان با مشکلي روبه رو نبوده ايد؟
هم به عنوان يک سياهپوست و هم به عنوان يک زن با مشکلات خيلي زيادي در ابتداي کارم روبه رو بودم. خيلي ها ما را به عنوان رنگين پوست و حتي يک زن به حساب نمي آورند و مايلند ما را ناديده بگيرند.

براي همين من تلاش مضاعف و چندجانبه اي کردم تا خودم را ثابت کنم. اعتراف مي کنم آدم سمج و سرسختي هستم و براحتي کنار نمي کشم.

از موانع و سختي ها نمي ترسم و جرات حرکت به جلو را دارم. اين را حق خودم مي دانم، همان طور که حق هر کس ديگري هم مي تواند باشد.

اگر کسي فکر مي کند توانايي انجام کاري را دارد و براي آن ساخته شده است، بايد تلاش کند به آن چيز دست پيدا کند. در موارد بسيار زيادي مجبور بودم خودم و توانايي هايم را ثابت کنم.

به نظر من در دنياي پرسروصداي سينما و تلويزيون کساني مي توانند به حيات خود ادامه دهند که سر نترس و ماجراجويي داشته باشند. به اين ترتيب، مي توان سدها را شکست و به جلو حرکت کرد.

موفقيت کاري به معني يک زندگي بهتر است؟
نمي توان چنين گفت. موفقيت بيشتر در حرفه و کار، الزاما نمي تواند به معني داشتن يک زندگي بهتر باشد. براي خلق يک زندگي بهتر به مجموع چند عامل نياز است که موفقيت کاري هم يکي از آنهاست.

آيا در جلوي دوربين به تمام آنچه به عنوان يک بازيگر يا مجري مي خواهيد، رسيده ايد؟
خير، فکر نمي کنم هيچ وقت هم بتوان به آن رسيد. رسيدن به چنين نقطه اي، پايان کار است. رسيدن به ظرفيت و پتانسيل واقعي و کامل، چيزي بيشتر از يک ايده آل است. اين هدف غايي هر هنرمندي است.

با ديدگاه هايي که عليه شما است، چگونه برخورد مي کنيد؟
وقتي کساني عليه شما و رودررويتان هستند، مجبوريد به عمق مساله بپردازيد و به درون خودتان مراجعه کرده و به نداي دل و وجدانتان گوش کنيد. بايد آنچه را که دلتان مي گويد عمل کنيد و به آن وفادار باشيد. شايد به تمام آنچه مي خواهيد دست پيدا نکنيد، ولي تلاش مي کنيد بهترين کارتان را ارائه دهيد. انتقادها کمک مي کند خودتان را اصلاح و عيب هايتان را برطرف کنيد.

در دنياي حرفه اي خود فکر مي کنيد در کجاي کار قرار داريد؟
مهم نيست در اين سفر طولاني در کدام ايستگاه هستيد.

هميشه راه هاي زيادي براي طي کردن مسير وجود دارد و راه هاي تازه اي پيش روي تان باز مي شود. مهم اين است که خسته نشوي و همچنان به سفر هيجان انگيز خود ادامه بدهي، اما هميشه نسبت به کارهايي که انجام داده و آدم هايي که با آنها کار کرده ام، سپاسگزار بوده ام.

در همه حال، احساس مي کنيد مي خواهيد کار بيشتر و بهترين را انجام دهيد. وقتي روي کارتان تمرکز مي کنيد، هميشه اين فرصت و شانس وجود دارد که کار بهتري ارائه دهيد، در اين رابطه، هميشه آماده شنيدن نصيحت هاي مختلف اطرافيانم هستم. نصيحت هاي منطقي و درست را به جان مي خرم.

در سر پيشخدمت نقش بسيار مهمي را بازي کرده ايد. خود فيلم هم به بخش هاي مهمي از تاريخ کشور آمريکا اشاره مي کند.
من خودم تجسم تاريخ سياهپوستان هستم! تاريخ آمريکايي هاي آفريقايي تبار را خيلي خوب مي شناسم و با آن آشنايي کامل دارم. باورم اين است که وقتي مي داني چه کسي هستي، مجبوري به جلو حرکت کني.

اين حرکت به جلو فقط بستگي به توانايي خودت ندارد و توانايي کل نسل تو را در بر مي گيرد. من خودم دختر يک مستخدم معمولي هستم و وحشتي از به زبان آوردن اين موضوع ندارم. مادربزرگم هم يک مستخدم بود.

مادر او هم همين طور.
مادربزرگ مادربزرگم يک برده بود. به همين خاطر با فيلمنامه سرپيشخدمت آشنايي کامل داشتم و آن را درک مي کردم.

جنگي را که در دل قصه فيلم وجود دارد، مي فهمم و جنگ خود من هم بوده است. نسل هاي قبلي ما مبارزات سخت زيادي کردند تا بتوانند به حقوق قانوني و برابر خود با سفيدپوستان دست پيدا کنند. ما داراي نويسندگان راه آزادي و مبارزان راه آزادي هستيم و با گذشت زمان با نيروهاي تازه اي در اين رابطه روبه رو و همراه مي شويم. همه چيز در حال رشد و دگرگوني است و ما هم بخشي از اين جريان هستيم.

فکر مي کنيد براي اين فيلم نامزد دريافت جايزه اسکار شويد؟
نمي دانم. براي جايزه، اين نقش و فيلم را بازي نکردم. وظيفه خودم مي دانستم در فيلمي که درباره سياهپوستان است و تاريخ آنها را بازگو مي کند بازي و همکاري داشته باشم. حالااگر نامزد جايزه اسکار هم بشوم، چه بهتر!

تولد ديرهنگام
«سرپيشخدمت» فيلم جديد لي دانيلز، قصه پيشخدمت سياهپوست کاخ سفيد سيسيل گينز (با بازي فارست ويتاکر) را تعريف مي کند که بيش از 50 سال در اين محل خدمت و ورود و خروج هشت رئيس جمهور مختلف را تجربه کرد، اما اين درام ضدتبعيض نژادي به بهانه تعريف اين قصه شرح حال گونه، نقبي به تاريخ آمريکا زده و مبارزات سياهپوستان براي کسب حقوق برابر با سفيدپوستان را به نمايش مي گذارد. اوپرا وينفري در اين فيلم در نقش همسر اين سرپيشخدمت يعني گلوريا گينز بازي کرده است.

فيلم طي دو هفته نمايش در آمريکاي شمالي فروش زيادي داشته و استقبال بالاي تماشاگران از آن نشان مي دهد آنها هم دوست دارند درباره تاريخ گذشته خود و بلاهايي که بر سر سياهپوستان کشور آمده، صحبت و بحث کنند. در اين ميان، نام لي دانيلز، فارست ويتاکر و اوپرا وينفري بيشتر از هر کس ديگري در اين رابطه شنيده مي شود.

وينفري با سرپيشخدمت به يک چهره سرشناس دنياي بازيگري تبديل شده است. او تا قبل از اين فيلم، هيچ وقت چنين نقش مهمي را روي پرده سينما بازي نکرده است.

گفته مي شود لي دانيلز براي انتخاب وي جهت بازي در نقش گلوريا گينز با ترديد روبه رو بود. وي مطمئن نبود وينفري بتواند از عهده اجراي اين نقش مشکل برآيد، اما پس از نمايش عمومي فيلم و نقدهاي مثبت منتقدان در ارتباط با بازي وي، حالادانيلز هم مي گويد انتخاب درستي کرده است.

به دنبال موفقيت سرپيشخدمت، وينفري با تعداد زيادي پيشنهاد بازي در نقش هاي مهم فيلم هاي سينمايي روبه رو شده است.

رسانه هاي گروهي با عنايت به اين مساله است که مي نويسند تولد سينمايي وينفري پنجاه و نه ساله را بايد جشن گرفت. آنها مي گويند اگرچه او کمي دير آمده، اما خوب آمده است!



منبع:رویترز

ارسال نظر

اخبار مرتبط سایر رسانه ها
    اخبار از پلیکان

    نمای روز

    اخبار از پلیکان

    داغ

    حواشی پلاس

    صفحه خبر - وب گردی

    آخرین اخبار