گوناگون

اثرات ايمان در انطباق با محيط و تسلط بر نفس

پارسینه: اجتماع از افراد مختلف تشكيل شده و هر فرد از خود راي و ميلي خاص دارد که مخالف با ميل و آرزوي افراد ديگر است، اما دو طرف برای بقا نیازمند انطباق و انعطاف هستند که این امر با کمک دين و ایمان دینی بهتر به دست می آید.

ايمان امري است معنوي و حالتي روحي كه جايگاه آن قلب آدمي است. يكي از اثرات ايمان، ايجاد تعادل و هماهنگي بين فرد و جامعه است. یک اصل در زيست شناسي وجود دارد كه مي گويد شرط ادامه حيات يك موجود زنده اين است كه محيط و شرايط محيط زندگي با وضع ساختماني آن موجود زنده سازگار و منطبق باشد، اما اگر مخالف بود در اين صورت اگر آن موجود زنده توانست در خود تغييراتي ايجاد كند يعني اگر تدريجا تغييراتي مناسب با محيط در آن موجود زنده به وجود آمد و بين او و محيط سازگاري و انطباق پيدا شد آن موجود مي تواند به حيات خود ادامه دهد و اما اگر چنين تغييرات مناسبي در او پيدا نشد و بين او و محيط سازگاري و انطباق به عمل نيامد آن موجود محكوم به فناست، زيرا او جز است و عوامل و اوضاع محيط كل، او محاط است و آنها محيط، جز تابع كل و محاط تابع محيط است.

بشر از لحاظ محيط طبيعي يعني نقطه طبيعي زندگي همين طور است. اگر در محيط غير متناسبي قرار بگيرد از طرفي بدنش به طور خودكار به فعاليت مي افتد تا او را با محيط، مناسب و موافق سازگار كند و از طرف ديگر او خودش سعي مي كند با قوه ابتكار خود با عوامل محيط و طبيعت مبارزه كند و آنها را با خود منطبق كند.

انسان علاوه بر محيط طبيعي، محيط اجتماعي هم دارد، بايد با اين محيط نيز منطبق باشد. عوامل اجتماعي عبارت است از ساير افراد با صفات و حالاتي كه دارند و اعمالي كه از آنها سر مي زند و قوانين و مقررات و عادات و آدابي كه بر آن اجتماع حكمفرماست. شرايط زندگي خصوصي انسان در محيط اجتماعي عبارت است از ميل ها و آرزوها و احتياجات شخصي. اين دو بايد با يكديگر منطبق شوند که باید انعطافي از اجتماع و انعطافي از فرد صورت بگیرد. انعطاف و انطباق اجتماع به اين است كه اجتماع عادل و حافظ منافع جمع باشد، بر محور مصالح جمع بگردد نه بر محور منافع فرد. انطباق و انعطاف فرد عبارت است از رضا و تسليم به مصالح جمع و گذشت از ميل ها و هوسهاي شخصي.

در ابتدای امر به نظر می رسد هيچگونه انطباقي بين فرد و اجتماع نيست، زيرا اجتماع كه از افراد مختلف تشكيل شده و هر فردي از خود راي و عقيده و ميلي دارد مخالف با ميل و عقيده و آرزوي فرد ديگر و بين آنها تضاد و ناسازگاري است. اما بايد از دو طرف انعطافي پيدا شود تا انطباق به عمل آيد. انعطاف به اين است كه جامعه برمحور مصالح جمع بگردد و فرد در ناحيه ميل ها و آرزوهاي خود رضايت بدهد به آرزوها و هدف هاي اجتماعي. دين عامل اصلي اين تطابق است، زيرا دين است كه به جامعه عدالت مي دهد و به فرد رضا و تسليم.

یک خاصيت ديگر ايمان تسلط كامل بر نفس است. نبايد چنين تصور كرد كه مسئله تسلط بر نفس يك مفهوم مذهبي است و فرع بر مذهب است. اگر مذهب نبود تسلط بر نفس هم لازم نيست. اين تصور باطل است. تسلط بر نفس مثل مفاهيم اخلاقي از قبيل استقامت و عدالت است كه فرضا كسي به مذهب معتقد نباشد نمي تواند منكر آنها بشود. اينها فرع بر دين و مذهب نمي باشند و مذهب اينها را به وجود نياورده بلكه مذهب اجراي اينها را بهتر تامين كرده است.

يكي از صحنه ها و ميدانهاي نبرد در زندگي براي بشر که فرض است تسلط خود را بر آنجا مستقر كند، صحنه و ميدان وجود خودش است. يك متفكر مشهور مي گويد انسان در برابر خود سه دشمن دارد و در سه جبهه مبارزه دارد؛ جبهه طبيعت،جبهه افراد ديگر و جبهه داخلي و نفساني. در قسمت اول تا حد زيادي پيروز شده، بر عوامل سرما و گرما و بيماري ها و بلاها تا حدودي مسلط شده، هر چند هنوز بلاهايي مثل زلزله و بيماري هايي مثل سرطان هست كه بشر نتوانسته برآنها فائق آيد. مبارزه با افراد ديگر نيز ادامه داشته و دارد. از همه بالاتر مبارزه با نفس است.هر كس در داخل خود دچار يك كشمكش است. چيزي كه قادر است انسان را بر طبيعت خود مسلط كند و آن را رام كند بدون شک "دين و ايمان" است.

منبع: خبرگزاری مهر

ارسال نظر

اخبار مرتبط سایر رسانه ها
    اخبار از پلیکان

    نمای روز

    اخبار از پلیکان

    داغ

    حواشی پلاس

    صفحه خبر - وب گردی

    آخرین اخبار