گوناگون

سرمقاله رسالت: مردم به کساني که راي آنها را بر نمي تابند، اعتماد نمي کنند

رقابت هاي سياسي و مسئله استقلال ايران

تاريخ صد ساله رقابت سياسي در ايران مملو از مداخلات خارجي است. قبل از مشروطه فراموش خانه، مجمع آدميت ميرزا ملکم خان و انجمن مخفي و بعد از نهضت مشروطه از احزابي چون اجتماعيون عاميون و اعتداليون گرفته تا حزب توده و حزب کمونيست ايران و... اغلب پيوندهاي مستمر و غير قابل انکاري با بيگانگان داشته اند.

تاريخ صد ساله رقابت سياسي در ايران مملو از مداخلات خارجي است. قبل از مشروطه فراموش خانه، مجمع آدميت ميرزا ملکم خان و انجمن مخفي و بعد از نهضت مشروطه از احزابي چون اجتماعيون عاميون و اعتداليون گرفته تا حزب توده و حزب کمونيست ايران و... اغلب پيوندهاي مستمر و غير قابل انکاري با بيگانگان داشته اند.
در يک قرن گذشته روس ها، انگليسي ها و در اين اواخر آمريکايي ها در تمامي تحولات ايران حضوري جدي و قوي داشته اند و استقلال ايران را به سخره گرفته اند. تنها به عنوان نمونه لرد کرزن وزير خارجه انگلستان در خصوص اهميت ايران مي گويد: "موقعيت جغرافيايي ايران، عظمت منافع ما در آن کشور و امنيت آتي امپراطوري شرقي ما امروز هم درست مانند50 سال گذشته - به ما اجازه نمي دهد خود را از آنچه در ايران رخ مي دهد برکنار نگه داريم."
بر همين اساس است که اولين شعار انقلاب اسلامي "استقلال" و نفي مداخله خارجي در امور ايران است. دومين شعار "آزادي" است که قبلا زير چکمه استعمار و استکبار له و منکوب مي شد. بعد از اين دو شعار موضوع جمهوري اسلامي مطرح شد که نظام واره جريان حکمراني را در دوران جديد مشخص مي کرد.
بديهي است فرزندان خلف اين انقلاب بزرگ نبايد در جريان رقابت هاي سياسي چشم طمع به پشتيباني و حمايت عناصر خارجي داشته باشند. استقلال ايران کالاي ارزاني نيست که در بازي منافع حزبي و جناحي عده اي به آن چوب حراج بزنند. توسعه دامنه سياست ورزي احزاب و گروهها در انتخابات مختلف يک واقعيت کاملا طبيعي است که در عين پايبندي به استقلال و قواعد تصميم گيري در نظام جمهوري اسلامي مي تواند مقوم آزادي و مردمسالاري در کشور باشد. وحدت نخبگان سياسي در موضوع نفي مداخلات خارجي ضمن چارچوب بندي منافع و مصالح ملي مايه اقتدار ملي است.
اين مهم بدين معناست که در منطق امام(ره) و انقلاب، اقطاب و اطراف سياسي کشور براي پيروزي در انتخابات محق نيستند که چشم به حمايت مادي و معنوي بيگانگان بدوزند و اگر جرياني خواست در نقش جاده صاف کن استعمار ظاهر شود به طور خودکار توسط مردم کنار گذاشته مي شود.
در انتخابات22 خرداد يکي از جريانات سياسي که اين روزها موسوم به جريان سبز شده است، بر خلاف قانون اساسي، منشور برادري حضرت امام خميني(ره)، بر خلاف عقلانيت سياسي و بر خلاف گفتمان عمومي حاکم بر جامعه زلف خود را با بيگانگان گره زد و سعي کرد نقش اسب تراواي انگليس و آمريکا را در ايران بازي کند. اين جريان عملا به مداخله خارجي در انتخابات ايران مشروعيت داد و با بي اعتنايي به نهادهاي فيصله بخش زمينه آشوب و اغتشاش را در گوشه اي از کشور فراهم کرد. اين موضوع تا جايي پيش رفت که جرج بوش در مراسم افتتاح "بنياد بوش"، اصلاح طلبان را خط مقدم آمريکا خواند و گفت:" چشم اميد آنها به ماست." جريان سبز چه بخواهد و چه نخواهد از چشم ملت ايران افتاده است و حتي بزرگان اين گروه نيز چشم انداز روشني از افق فعاليت هاي سياسي خود در دهه آينده ندارند. با اين سابقه بي آبرو و ملکوک نيز به نظر نمي رسد نهادهاي داوري فرصت مجددي براي رقابت اين جريان لحاظ کنند.
در اين فضا نوسازي سامان رقابت سياسي و بازتوزيع قدرت سياسي متناسب با بايسته هاي دهه چهارم انقلاب يک امر ضروري است. البته ظرفيت هاي بالقوه اي از اوايل دهه80 شکل گرفته اما هنوز تا صورت بندي نهايي فاصله زيادي باقي مانده است.
اين ظرفيتها مشتمل بر احزاب، گروهها و حتي رجال سياسي هستند که با پذيرش قواعد بازي و فهم مطالبات مردم و رهبري وارد عرصه جناح بندي هاي جديد در کشور شده اند. تصميمات جديد جبهه پيروان خط امام و رهبري، تکاپوي محمدرضا باهنر براي تاسيس يک حزب فراگير، ائتلاف هاي جديد حول قاليباف شهردار تهران، تلاشهاي حاميان دولت براي يافتن جايگزيني براي احمدي نژاد، فعاليتهاي رسانه اي علي لاريجاني، مواضع متفاوت توکلي درباره سياست هاي کشور، نقشآفريني پر فراز و نشيب محسن رضايي و... بخشي از اين ظرفيت هاست که لاجرم در يکي دو سال آينده بايد به صور سياسي جديد در معادلات انتخاباتي شوراها و مجلس نهم تبديل شود.
در مسير صورتبندي مناسبات سياسي بازيگران اصلي تا کنون الگوهاي مختلفي پيشنهاد شده است. اما به نظر مي رسد مدل نظام حزبي تکثرگراي رقابتي انطباق کيفي و کمي بيشتري با واقعيات کشور دارد.
تکثرگرايي سياسي يکي از مهم ترين مشخصه هاي مرد مسالاري هاي کيفي است. به موازات پيشرفت و توسعه جوامع قدرت اجتماعي تمايل به تفرق پيدا ميکند و شمار متعددي از گروههاي قدرت در جامعه به وجود مي آيد. در الگوي جامعه شناختي پلوراليسم سياسي، واقعيت تعدد و تنوع منابع قدرت به رسميت شناخته مي شود.
تکثرگرايي سياسي اميدوار است که فرآيندهاي تعارض و گفتگو در نهايت به مشخص شدن و متعاقب آن به درک بهترين راه براي تک تک افراد جامعه يا همان "مصلحت و خير عام" بينجامد.
در مردمسالاري ديني تکثر گرايي سياسي نوع عالي از توزيع حکيمانه قدرت است که مقدمه پيشرفت و تحقق عدالت در کشور قلمداد مي شود.
به غير از انگليس در اغلب کشورهاي اروپايي نظير آلمان، ايتاليا، فرانسه و... الگوي رقابت دوقطبي با نظام چند قطبي جايگزين شده است. ميانه روي جريانات و بازيگران اصلي در اين کشورها باعث دور شدن احزاب و گروهها از منتهي اليه راست و چ' شده است. به عنوان نمونه در ايتاليا در حد فاصل راست و چ' افراطي احزابي چون جنبش سوسياليستي ايتاليا، حزب ليبرال، حزب دموکرات مسيحي، حزب جمهوريخواه ايتاليا، حزب سوسيال دموکرات، حزب سوسياليست و حزب کمونيست حضور دارند.
به اعتقاد اغلب پژوهشگران بالا بودن تعداد احزاب به خودي خود موجب بيثباتي نمي گردد. بلکه اين ميزان آشتي ناپذيري و قطب بندي ميان احزاب است که مي تواند مانع آرامش و ثبات سياسي در يک کشور گردد. خطوط سياسي متباين و بي اعتمادي به نظام سياسي در يک سيستم دو قطبي آسيب هاي جبران ناپذيري مي تواند به همراه داشته باشد. در يک نظام متکثر سياسي به خوبي مي توان بين منافع آشتي ناپذير راي دهندگان پل زد و به يک کاسه کردن منافع عمومي انديشيد.
در ترکيه که قرابت فرهنگي و جغرافيايي بيشتري با ايران دارد حداقل در50 سال گذشته يک نظام رقابتي چند حزبي تجربه شده است. حزب عدالت و توسعه که از شخصيت هاي برجسته اي نظير رجب طيب اردوغان و عبدا... گل بهره ميبرد،حزب چ' دموکرات که در سال1985 ميلادي توسط رحسان اجويت همسر بولنت اجويت تاسيس شد،حزب اقدام ملي، حزب فضيلت،حزب سرزمين مادري، حزب راه حق، حزب جمهوري خلق، حزب دموکراسي خلق و حزب جوان نيز از ديگر احزاب مهم ترکيه به شمار مي روند که همگي در عرصه سياسي اين کشور نقش ايفا مي کنند.
البته نبايد دور از نظر داشت که هر کشور با توجه به اقتضائات بومي حاکم بر فرهنگ سياسي خود با نوع خاصي از مهندسي رقابت سياسي کنار مي آيد. و نميتوان يک الگوي رقابتي را بدون در نظر گرفتن تضييقات و لوازم بومي براي يک کشور ديگر تجويز کرد.
امروز فرهنگ سياسي ايران با گذار از معادلات دوقطبي (اصولگرا- اصول ستيز) آبستن تغييرات بنيادي است که در صورت مهندسي خردمندانه مي تواند مقدمات گردش صحيح نخبگان و بازسازي فرايندهاي بالادستي و پايين دستي گزينش کارگزاران سياسي را فراهم آورد.
بازيگران اصلي در گردونه رقابت سياسي دهه چهارم و پنجم انقلاب مي دانند اگر قواعد بازي را ناديده بگيرند به طور خودکار در نظام اسلامي ايران منزوي ميشوند. اين طبيعت رقابت سياسي در اغلب نظام هاي مردمسالار است. مردم به کساني که راي آنها را بر نمي تابند، اعتماد نمي کنند. آحاد ملت ارزش استقلال و آزادي را در کشور مي دانند و حاضر نيستند برخي با مشروعيت دادن به مداخله خارجي زمينه ساز حضور استبداد و استعمار مجدد ايران شوند.

ارسال نظر

اخبار مرتبط سایر رسانه ها
    اخبار از پلیکان

    نمای روز

    اخبار از پلیکان

    داغ

    حواشی پلاس

    صفحه خبر - وب گردی

    آخرین اخبار