گوناگون

نگاهی به کتاب شیخ حر عاملی با ۶۷۰ حدیث درباره «رجعت»

پارسینه: از حضرت هادى(ع) نقل مى‌کنند که فرمود: در زیارت وداع وقتى که خواستى برگردى بگو: سلام بر شما! خدا مرا در زمره شما محشور کند و بر سر حوضتان وارد فرماید و از حزبتان قرار دهد، در دولتتان قدرتم دهد، در رجعتتان زنده‌ام کند.

پارسینه-گروه فرهنگی: به «محمّد بن حسن بن على بن محمّد بن حر عاملى» که معروف به شیخ حر است، در شب جمعه هشتم ماه رجب به سال  ١٠٣٣  در روستای مشغرى  در منطقه جبل عامل که بخشى از کشور لبنان است، به دنیا آمد.

وى دوران کودکى را در دامان پدر گذراند و سپس در محضر پدر بزرگوار و جد مادرى خویش مرحوم شیخ عبدالسلام که هر دو از دانشمندان نامى آن سامان بودند، شروع به فرا گرفتن علوم مقدماتی مقدمات کرد، پس از مدتی به روستای جبع که در نزدیکى مشغر بود، رفت و در آنجا از محضر علماى بزرگ آن آنجا مانند شیخ حسین ظهیرى و شیخ زین‌الدین نواده شهید ثانى و شیخ محمّد حر عموى خود در علوم مختلف کسب فیض کرد.

شیخ حر عاملی حدود  ٣٠  سال در این سرزمین سکنی گزید و در طی این مدت دو بار به حج مشرف شد و دو بار نیز به قصد زیارت عتبات عالیات عازم عراق شد تا اینکه به سال  ١٠٧٢  هجری به قصد زیارت مرقد منور حضرت على بن موسى الرضا(ع) عازم ایران شد و پس از ورود به شهر مشهد و زیارت بارگاه ثامن الحجج(ع) چون محیط این ایران را براى رسیدن به هدف مقدس خود یعنى ترویج دین اسلام و مذهب حق و نشر احادیث اهل بیت(ع) مناسب‌تر دید، به همین خاطر تصمیم به اقامت در آنجا گرفت و به این ترتیب بود که از وطن اصلی خود هجرت کرد.

پس از گذشت ایام، سایر بستگان و برادران علامه رهسپار ایران شدند، باید گفت هنگامی علامه حر عاملی به ایران هجرت کرد، مرحوم علامه مجلسى در اصفهان که پایتخت آن‌ روز ایران بود، حوزه درس مهمى داشت و به طور کلى سرآمد علماى آن عصر بود.

چندى از توقف علامه حر عاملی در مشهد نگذشته بود که نبوغ علمی و تبحر او در حدیث و فقه موجب شد که دانشمندان در مقابل او خاضع شوند و خانه شیخ مرجع خاص و عام و محل افتاء و استفتاء شود تا آنجا که منصب شیخ الاسلامى و قاضى القضاتی آن ناحیه از طرف پادشاه وقت به او تفویض شد.

سر انجام وفات شیخ حر عاملی در بیست و یکم ماه رمضان 1104 در هفتاد و یک سالگی چشم از جهان فرو بست و در ایوان حجره‌ای از حجره‌های صحن شریف امام رضا(ع) جنب مدرسه‌ میرزا جعفر به خاک سپرده شد و مرقدش در کنار حرم رضای آل محمد(ص) واسطه بین مردم و پیشوای هشتم شیعیان شد.

این محدث عالی‌قدر کتابی درباره یکی از مسلمات شیعه یعنی «رجعت» دارد که تحت عنوان «الإیقاظ من الهجعة بالبرهان على الرجعة» شناخته می‌شود. نگارش این کتاب در سال 1075هجری قمری به پایان رسید.

«الایقاظ» در فروردین سال 1341 شمسی با تصحیح آیت‌الله سید هاشم رسولی محلاتی و با ترجمه فارسی آیت‌الله احمد جنتی منتشر شد.

شیخ حر عاملی این کتاب را در 12 باب به تعداد ائمه طاهرین تألیف کرده و در هر باب به اثبات مسئله رجعت پرداخته است، این عالم شیعی در انتهای کتاب خویش می‌گوید: «ما در این کتاب بیش از  670 حدیث و دلیل و آیه ذکر کردیم و گمان نمى‌رود در هیچ‌ یک از مسائل اصول و فروع این ‌قدر دلیل یافت شود».

با توجه به جایگاه رجعت در مبانی اعتقادی شیعه در ادامه به بیان اجمالی برخی روایات رجعت از کتاب «الایقاظ من الهجعه برهان علی الرجعه» می‌پردازیم:

سابقه رجعت در امت‌های پیشین مانند رجعت در دوره حضرت موسی کلیم‌الله است

* باب چهارم؛ در اثبات اینکه هر چه در امت‌هاى گذشته واقع شده در این امت هم خواهد شد

- رئیس محدثین ابن بابویه در کتاب «من لایحضر» که به تصریح خودش هر چه آنجا نقل مى‌کند به آن فتوا می‌دهد و در نظرش صحیح است و میان خود و خدا حجتش مى‌داند و گواهى می‌دهد که همه از کتاب‌هاى مشهور و معتبر گرفته شده در باب «فرض صلاة» روایت مى‌کند که پیغمبر(ص) فرمود: هر اتفاقى که در بنى اسرائیل رخ داد بدون ذره‌اى کم و زیاد در این امت هم رخ دهد.

- ثقة الاسلام کلینى در باب «ان الأئمة ورثوا علم النبی. . .» از ابوبصیر نقل مى‌کند که حضرت صادق(ع) فرمود: خدا هیچ چیز به سایر پیمبران نداد، مگر اینکه به محمد(ص) هم عطا فرمود.

سنت‌های پیامبران گذشته درباره قائم آل محمد(ص) هم اجرا می‌شود

- شیخ صدوق در اکمال در باب «خبرهاى حضرت صادق از غیبت امام زمان(عج)» از أبوبصیر نقل مى‌کند که حضرت صادق(ع) فرمود: سنت‌هاى پیامبران و غیبتى که در میان آنان بود بدون ذره‌اى کم و زیاد همه در قائم ما اهل بیت جارى شود.

نظر سلمان فارسی راجع به رجعت

- باز «کشّى» در شرح حال سلمان فارسى از عبدالله بن سنان از حضرت صادق(ع) روایت مى‌کند که فرمود: سلمان در خطبه‌اى گفت: شکر خداى را که مرا به دین خود رهبرى کرد. . . از حالى به حال دیگر منتقل خواهید شد (و اوضاعتان تحول یابد) بدون کم و زیاد از روش بنى اسرائیل پیروى می‌کنند. . . (و قوم موسى از) آن هفتاد نفرى که موسى را به کشتن هارون متهم کردند و دچار زلزله شده همه مردند و سپس خدا زنده‌شان کرد و آنان را پیمبران مرسل یا غیر مرسل قرار داد (برگشتند) امر این امت هم مثل امر بنى اسرائیل است، شما را به کجا می‌کشند؟ تا آخر خطبه، شیخ طوسى هم در کتاب اختیار این خطبه را روایت مى‌کند، میرزا محمد استرابادى نیز در کتاب رجال از کَشّى نقل مى‌کند.

چرا عمر حضرت خضر نبی(ع) طولانی است

- شیخ صدوق در اکمال در باب «خبرهاى حضرت صادق(ع) راجع به غیبت امام زمان(عج)» و طبرسى در اعلام الورى و على بن عیسى در کشف الغمة از سدیر صیرفى نقل مى‌کند که حضرت صادق(ع) در حدیثى طولانى فرمود: اما بنده صالح یعنى خضر(ع)، خداوند طول عمرش نداد که بعداً به نبوتى برسد، یا کتابى برایش نازل شود، یا دینى بیاورد که دین پیمبران سابق را نسخ کند، یا امامتی نصیبش شود که پیرویش بر مردم لازم باشد، یا روزى بیاید که اطاعتش بر مردم واجب شود، بلکه چون در علم خدا گذشته بود که عمر حضرت قائم را در دوران غیبتش طولانى کند و مى‌دانست که عده‌اى این عمر طولانى را منکر می‌شوند، عمر حضرت خضر را طولانى کرد و هیچ سببى نداشت جز اینکه بدانند عمر دراز هم ممکن است و حجت دشمنان (یعنى استبعاد طول عمر) از دستشان گرفته شود تا مردم را بر خدا حجتى نباشد، تا آخر حدیث.

رجعت در یک بازده زمانی از موسی، ایوب تا عُزیر پیامبر و در نهایت دوران ظهور

- قطب راوندى در کتاب «موازات» که به کتاب «خرائج» ملحق کرده است، روایت مى‌کند که حضرت صادق(ع) فرمود: خداوند کسان ایوب را که مرده بودند با مالش که تلف شده بود به وى برگرداند، سپس قصه عزیر را -که مرد و زنده شد- و قصه کسانى را که از ترس مرگ از وطن آواره شدند و خداوند ایشان را میراند و باز زنده کرد و دیگران را نقل مى‌کند و می‌گوید: آنان که به اینها اقرار دارند چگونه رجعت دنیا را منکر می‌شوند؟ در صورتى که پیغمبر(ص) فرمود: هیچ چیز در امت پیغمبران گذشته واقع نشده جز اینکه در امت من هم واقع شود.

* باب نهم؛ در قسمتى از حدیث‌هاى معتبر راجع به وقوع رجعت براى جمعى از شیعیان و غیر شیعیان و ادله امکان این مطلب

«رجعت» در کلام دعایی امام هادی(ع)

- شیخ صدوق در کتاب «من لا یحضر»، «و عیون الاخبار» و شیخ طوسى در کتاب تهذیب به سندهایى که بعضى صحیح است از موسى بن عبدالله نخعى نقل می‌کنند که گفت: به حضرت هادى(ع) عرض کردم: کلام کامل رسایى به من بیاموزید که هنگام زیارت یکى از شماها بخوانم حضرت «زیارت جامعه» را تعلیم او کرد که بر در حرم بایستد و بعد از شهادتین بخواند و از جمله این زیارت است: «خدا مرا تا آخر عمر بر دوستى شما ثابت دارد و از آنان قرار دهد که از شما پیروى مى‌کنند، در راهتان می‌روند، به هدایتتان رهبرى مى‌شوند، در زمره‌تان محشور می‌شوند، در رجعت‌تان زنده مى‌شوند، در دولت‌تان حکومت مى‌کنند، در آخر کارتان شرف مى‌یابند و فردا چشمشان به دیدارتان روشن مى‌شود».

- شیخ صدوق و شیخ طوسى از حضرت هادى(ع) نقل مى‌کنند که فرمود: در زیارت وداع وقتى که خواستى برگردى بگو: سلام بر شما! سلام آنکه وداع مى‌کند . . . سلام بر شما! خدا مرا در زمره شما محشور، و بر سر حوضتان وارد فرماید و از حزبتان قرار دهد، در دولتتان قدرتم دهد، در رجعتتان زنده‌ام کند و در روزگارتان حکومتم دهد.

درخواست برای «رجعت» در اعمال روز 25 ذی‌القعده مطرح شده است

- شیخ طوسى و کفعمى در مصباح در اعمال روز بیست و پنجم ذی‌القعده نقل مى‌کنند که مستحب است این دعا را بخوانند: «اى خداوندى که زمین کعبه را پهن کردى. . . هنگام برون آمدن جان و فرورفتن در خاک و تمام شدن عمل و سر آمدن اجل؛ دوستانت را ببالین من برسان. . . خداوندا! فرج دوستانت را زودتر برسان آنچه از روى ستم از آنان گرفته‌اند بدانها برگردان، قائمشان را ظاهر فرما، خداوندا! بر آن سرور و همۀ پدران بزرگوارش درود فرست، و ما را از اصحابش قرار ده، و در رجعتش زنده‌مان فرما تا در زمان وى از یارانش باشیم.

*باب دهم؛ قسمتى از اخبار معتبر راجع به رجعت جمعى از انبیاء و ائمه(ع)

«رجعت» از مسلمات شیعه است

- شیخ صدوق در کتاب «فقیه» و «عیون» و شیخ طوسى در «تهذیب» به سندهاى صحیح از موسى بن عبد الله نخعى نقل می‌کنند که حضرت هادى(ع) در زیارت جامعه فرمود: «خدا و شما را شاهد می‌گیرم که من به شما و هر چه شما عقیده دارید، معتقدم، به دشمنان شما و هر چه شما عقیده ندارید بى‌عقیده‌ام. . . به مقاماتتان اقرار دارم، به رجعتتان ایمان دارم، بازگشتتان را تصدیق می‌کنم، در انتظار سلطنت و دولتتان به سر می‌برم، نیرویم آماده یارى شما است، تا وقتى که خدا دینش را به دست شما زنده کند و در روزهاى موعود خویش شما را برگرداند و براى گستردن بساط عدلش شما را ظاهر»

- شیخ صدوق در کتاب «من لایحضر» در باب «متعه» به طور قطع و جزم بدون اعتماد به سند می‌فرماید: حضرت صادق(ع) فرمود: هر که به رجعت ما ایمان نداشته باشد از ما نیست.

گفت‌وگوی مأمون با امام رضا(ع) درباره رجعت و پاسخ‌های جالب ضامن آهو(ع)

- شیخ صدوق در کتاب عیون از «حسن بن جهم» در حدیثى طولانى نقل مى‌کند که مأمون به حضرت رضا(ع) عرض کرد: درباره رجعت چه می‌فرمائید؟ فرمود: حق است؛ در امت‌هاى سابق هم بوده، قرآن هم بیان مى‌کند، پیغمبر(ص) هم فرمود: هر چه در امت‌هاى گذشته بود بدون کم و زیاد در این امت هم خواهد بود و نیز فرمود: وقتى که مهدى اولاد من خروج کند عیسى بن مریم پشت سرش نماز گزارد و باز فرمود: اسلام اوّل غریب بود و آخر هم غریب شود، خوشا به حال غریبان! پرسیدند: یا رسول الله! بعد از آنچه می‌شود؟ فرمود: حق به اهلش بر مى‌گردد، مأمون گفت: درباره قائلین به «تناسخ» (یعنى حلول روح بعد از مرگ در بدن دنیایى دیگر) چه می‌فرمائید؟ فرمود هر که به تناسخ معتقد باشد کافر است و بهشت را دروغ پنداشته.

توصیه اکید امام صادق(ع) به زائران حسینی(ع)

- ثقة الاسلام کلینى در باب «زیارت امام حسین(ع)» از یوسف کناسى نقل مى‌کند که حضرت صادق(ع) فرمود: وقتى بر سر قبر حسین (ع) رفتى بگو: . . . شهادت مى‌دهم که من به شما ایمان دارم و به رجعتتان یقین دارم. . . خداوندا! قاتلان حسین(ع) را لعنت کن ما را از آنان قرار ده که او را یارى می‌کنند و از آن‌ها کمک می‌گیرد و بر آنان منت مى‌نهى دنیا و آخرت در صف یاوران دین تو هستند، این حدیث را «ابن قولویه» هم در کتاب «مزار» روایت مى‌کند.

منبع: خبرگزاری فارس

ارسال نظر

اخبار مرتبط سایر رسانه ها
    اخبار از پلیکان

    نمای روز

    اخبار از پلیکان

    داغ

    حواشی پلاس

    صفحه خبر - وب گردی

    آخرین اخبار