غلامعلی حدادعادل: از آزادی سوءاستفاده نکنیم

در شانزدهم بهمن (سال 81) در پاسخ به نامه‌ی جمعی از دانش‌آموختگان و پژوهش‌گران حوزه‌ی علمیه‌ی قم، رهبر انقلاب پیامی صادر فرمودند كه به نظر بنده یكی از اسناد اصلی انقلاب است؛ راه‌گشای خیلی از مسائل و نشان‌دهنده‌ی خیلی از معانی است. ایشان در این پیام از تحجر و جمود انتقاد می‌كنند و در مقابل تحجر و جمود، خودباختگی و تقلید كوركورانه را ذكر می‌كنند و از آن نیز انتقاد می‌كنند و در برابر آن‌ها روش معتدلی را پیشنهاد می‌كنند كه به دور از تحجر و جمود و به دور از خودباختگی و تقلید باشد.

به نظر بنده این بیماری (تحجر، جمود، خودباختگی و تقلید) از بیماری‌های مهمی است كه ما بدان دچار هستیم؛ ما در جامعه گرفتار افراط و تفریط هستیم، ما در جامعه شاهد افرادی هستیم كه به داشته‌های كهن دل خوش كرده‌اند و هیچ تحولی را برنمی‌تابند و در مقابل آن‌ها نیز عده‌ای را می‌بینیم كه از گذشته منقطع هستند و یكسره دست طلب به جانب فرهنگ غرب دراز كرده‌اند و در اقتصاد و سیاست و فرهنگ و هنر و ادبیات در پی این هستند كه روش‌های غربی را بپذیرند و ترویج كنند. به نظر من هیچ‌كدام از این دو شیوه یا دو گرایش ما را به جایی نمی‌رساند.

ما باید خودمان باشیم ولی باید خودمان فعال باشیم. ما باید همان‌طور كه ایشان اشاره كردند با ایجاد فضای نقد، یك فضای نشاط آور فكری ایجاد بكنیم؛ چراكه ما در دنیایی به سر می‌بریم كه خیلی پیچیده است. دنیای امروز به فرهنگ و تمدن‌هایی اجازه ماندگاری می‌دهد كه دائماً خودشان را نوسازی بكنند؛ اما این نوسازی نباید به معنای قطع ریشه باشد؛ به معنای جداشدن از گذشته باشد بلكه باید به معنای تحرك و روبه‌رو شدن با تحولات جهان امروز و یافتن پاسخ سؤالاتی باشد كه هرگز در سده‌های ییشین مطرح نمی‌شده‌اند. امروز در هر حوزه‌ای از حوزه‌های فرهنگی و تمدنی كه وارد شویم می‌بینیم برای بشر، سؤالاتی پیش آمده و مسائلی مطرح شده كه سابقه نداشته است. تنها در صورتی می‌توانیم به رسالت جهانی انقلاب جامه‌ی عمل بپوشانیم كه بتوانیم وارد این عرصه‌های نو بشویم و برای هر كدام از این‌ها پاسخ منطقی و در خور داشته باشیم كه این پاسخ از فرهنگ اسلامی بر آمده باشد یا لااقل با آن مغایرتی نداشته باشد.

مطلب مهم دیگری كه در این نامه‌ی رهبر معظم انقلاب وجود دارد، تأكید بر اهمیت آزادی اندیشه و لزوم توجه به نقد و نقادی است. ما ملتی هستیم كه قرن‌ها تحت سلطه‌ی حكومت‌های استبدادی و خودكامه قرار داشتیم و آزادی به معنای اجتماعی و سیاسی كلمه در كشور و سرزمین ما نهادینه نشده و نبوده است. با پیروزی انقلاب اسلامی امكان آزادی فراهم شده است ولی صرف امكان كافی نیست بلكه ما باید آزادی را تجربه كنیم و آن را در جامعه نهادینه سازیم. این امر یك فرآیند طولانی و دشوار است. مردمی كه با آزادی اجتماعی و سیاسی اُنس طولانی نداشته‌اند، همواره در خطرند كه وقتی آزادی پیدا می‌كنند نتوانند از آن درست استفاده بكنند؛ مثل یك پرنده‌ای كه سال‌ها در قفس زندگی كرده باشد و وقتی كه در قفس گشوده می‌شود و پرنده آزاد می‌شود طبیعی است كه پرنده برای پر زدن در فضای آزاد، ورزیدگی نداشته باشد.

یكی از مشكلات ما این است كه از منطق استفاده از آزادی به خوبی آگاه نیستیم و باید به‌طور مداوم به خودمان گوشزد كنیم كه چگونه از آزادی استفاده كنیم كه به ضدآزادی مبدل نشود و به هرج و مرج نیانجامد. اگر خدای ناكرده ما از این آزادی كه به بركت انقلاب به دست ما رسیده درست استفاده نكنیم، از نظر سیاسی دچار استبدادی خواهیم شد كه برون‌رفت از آن بسیار سخت خواهد بود. علت این است كه هر هرج و مرجی توده‌ی مردم را آماده می‌كند برای استقبال از یك دیكتاتوری و یك استبداد و نخبگان را آماده می‌كند برای پذیرش تحجر و جمود. این اتفاقی است كه در تاریخ معاصر ما دو بار تكرار شده است؛ در نهضت مشروطیت به‌واسطه‌ی قیام مردم، آزادی به دست آمد، اما مردم و نخبگان از این آزادی خوب استفاده نكردند و چون آزادی در حد و مرز خودش باقی نماند و به قول رهبر انقلاب سهم منطق و اخلاق در كنار سهم آزادی پرداخته نشد، این آزادی به یك هرج و مرج انجامید و به سرعت از بین رفت.

اگر به تاریخ توجه كنیم خواهیم دید چهارده سال پس از مشروطیت، دیكتاتوری به نام رضاخان در جامعه‌ی ایران سر برآورد و به‌قدری هرج ومرج در جامعه‌ی ایران زیاد بود كه مردم از پیدایش این دیكتاتوری كه فكر می‌كردند به هرج و مرج خاتمه می‌دهد، استقبال كردند و دیدیم كه به مدت بیست سال، چنان استبداد سیاهی بر مملكت حاكم شد كه كسی جرأت نمی‌كرد در مقابل آن قلدر نفس بكشد.
این یك تجربه بود و تجربه‌ی بعد، دوازده سال بعد اتفاق افتاد؛ در فاصله‌ی دوازده سال پش از سقوط رضاخان و به‌واسطه‌ی تلاش آزادی‌خواهان، در سال 1331 و 1332، مجدداً یك فضای آزادی در جامعه شكل گرفت، اما این‌بار هم به دلیل خوب استفاده نكردن از آزادی و نشناختن جایگاه منطق و اخلاق، كار به بی‌منطقی و بی‌اخلاقی كشید و وضع به صورتی در آمد كه مجدداً دیكتاتوری بر كشور حاكم شد و بیست‌وپنج سال ملت، تاوان بد استفاده كردن از آزادی در روزهای ملی شدن صنعت نفت را پرداخت و چه تاوان سنگینی بود این تاوان.

این حدیث معروف است كه "مؤمن دو بار از یك سوراخ گزیده نمی‌شود"؛ حالا ما كه دو بار هم گزیده شدیم، پس بیاییم مواظب باشیم كه برای بار سوم دیگر گزیده نشویم. در این شرایط باید دقت كنیم كه آزادی را عزیز بداریم، آزادی را محترم بداریم، از آن استفاده كنیم، اما نگذاریم از آزادی سوءاستفاده شود. ما در همین سال‌های اخیر شاهد بودیم كه هرگاه از آزادی بد استفاده شد و مرزهای اخلاق و منطق شكسته گشت، زمینه برای متحجرین كه از آزادی خشنود نیستند فراهم شده و جا برای متفكرین واقعی كم شده است. به نظر بنده جوهر پیام اخیر رهبری كه خواسته‌ی همه‌ی اهل فكر و فرهنگ است، این است كه برای آزادی جا باز كنیم و آزادی را از خطر بی‌منطقی و بی‌اخلاقی حفظ كنیم كه اگر چنین نكنیم همان‌طوری كه ایشان گفتند یا به یك سكوت مرداب‌گونه دچار می‌شویم یا به یك تلاطم گرداب‌گونه؛ سكوت گرداب‌گونه مرگ است و سكوت قبرستان كه هیچ‌كس مایل به آن نیست؛ تلاطم گرداب‌گونه را هم جامعه نمی‌پپذیرد و زمینه را برای هرج و مرج فراهم می‌كند.

پس وظیفه‌ی خطیر همه‌ی اهل فكر و فرهنگ، چه به حوزه تعلق داشته باشند و چه به دانشگاه، این است كه برای آزادی جا باز كنند و از این نهال آزادی كه در انقلاب كاشته شده، حراست كنند تا به بار بنشیند و ثمر دهد و مردم از ثمرات آن بهره برند. مطلب سوم این‌كه رهبر انقلاب در این نامه به آن اشاره فرمودند، تأكید بر تأسیس یك جنبش نرم‌افزاری علمی و دینی است.

تصور می‌كنم نخستین‌بار در سخنانی كه در دانشگاه امیركبیر ایراد كردند از این عبارت استفاده و بر آن تأكید كردند. بعد از آن هم در دیدارها و سخنان دیگر از جمله در دیدار با اعضای شورای انقلاب فرهنگی و گروه‌های دیگری از اهل فكر و فرهنگ، این نكته را متذكر شدند. بنده تصور می‌كنم مقصود ایشان از یك فضای باز و آزاد كه منجر به جنبش نرم‌افزاری بشود، ایجاد فضا برای اندیشه است. ما برای حفظ انقلاب در همه‌ی عرصه‌ها احتیاج به اندیشه داریم؛ برای نیل به اهداف انقلاب نیز در همه‌ی عرصه‌ها هم احتیاج به اندیشه داریم و مثل یك كاونده‌ی معدنی هستیم كه به یك ذخیره‌ای می‌رسد و باید این ذخیره را استخراج كند و آن را بپروراند و از آن در همه‌ی عرصه‌ها استفاده كند.
شما در هر عرصه‌ای وارد شوید می‌بینید كه محتاج فكر و اندیشه و طرح هستید، محتاج چنین نرم‌افزارهایی هستید. سرنوشت انقلاب اسلامی در این است كه یك نهضت فكری آغاز بشود و این نهضت فكری و اندیشه‌ای مستلزم یك فضای آزاد است و حفظ این فضای آزاد هم مستلزم رعایت منطق و اخلاق است تا مردم از آزادی خسته نشوند. این آزادی باید طوری باشد كه به مقدسات آسیبی نرساند و توده‌ی مردم را نرنجاند و فضایی را ایجاد كند كه فكر و فرهنگ در آن رشد و شكوفایی داشته باشد.

منبع: جهان نیوز

ارسال نظر

نمای روز

داغ

صفحه خبر - وب گردی

آخرین اخبار