گوناگون

کتابی که هم شهید مفتح آن را خواند، هم احسان طبری و سیمین دانشور

پارسینه: کتاب «لحظه‌های انقلاب» مرحوم محمود گلابدره‌ای تا امروز که قرار است علی وزیریان آن را برای سینما اقتباس کند، ماجراهای زیادی را پشت سر گذاشته است.

پارسینه گروه فرهنگی:‌ کتاب «لحظه‌های انقلاب» مرحوم محمود گلابدره‌ای تا امروز که قرار است علی وزیریان آن را برای سینما اقتباس کند، ماجراهای زیادی را پشت سر گذاشته است.

لحظه‌های انقلاب کتابی است که مرحوم محمود گلابدره‌ای آن را در سال 57 نوشته و وقایع‌نگاری انقلاب اسلامی ایران است. این کتاب با پیروزی انقلاب از سوی انتشارات سروش منتشر می‌شود و بعد در چاپ بعدی توسط انتشارات کیهان به چاپ می‌رسد، اما داستان عوض کردن ناشر کتاب به همین جا ختم نمی‌شود، بعد از فوت این نویسنده، علی خلیلی یکی از دوستان گلابدره‌ای که وصی او هم هست، کتاب را به نشر عصر داستان می‌دهد تا چاپ کند. این کتاب بعد از 34 سال از چاپ آن قرار است که از سوی علی وزیریان به سینما بیاید، این فیلمساز قصد دارد که فیلم «لحظه‌های انقلاب» را بسازد کاری که هنوز در حد یک برنامه است و به گفته وزیریان ساختن کاری درباره انقلاب اراده‌ای بزرگ می‌خواهد که این اتفاق تاکنون نیفتاده است.

آقای وزیریان چه شد که تصمیم گرفتید که کتاب «لحظه‌های انقلاب» را فیلم کنید؟

علی وزیریان: شروع کار ما با آقای خلیلی از همین کتاب «لحظه‌های انقلاب» بود. ایشان تماس گرفتند و گفتند که متولی مجموعه آثار گلابدره‌ای هستند و گفتند هر کدام از آثار او را که بخواهم می‌توانم اقتباس سینمایی کنم، اما نظر تاکیدی‌شان روی «لحظه‌های انقلاب» بود. من کتاب را خواندم و دیدم کتاب بی‌نظیری است ؛ به ایشان گفتم من هم دوست دارم این کار انجام شود اما با توجه به تجربه‌ای که از کار با سازمان ها و نهادهای فرهنگی دارم ، مطمئن ام اراده ای برای انجام کار جدی سینمایی درباره انقلاب در دستگاه فرهنگی کشور وجود ندارد . زمانی که آقای صفارهرندی وزیر ارشاد بودند در نامه‌ای پیشنهاد ساخت فیلمی درباره انقلاب را به ایشان دادم که نامه ام بی‌پاسخ ماند. واقعیت این است که مجموع کارهای سینمایی درباره این موضوع‌ محدود به همان چند فیلم دهۀ اول انقلاب است که هیچکدام شان هم کار برجسته ای نیستند ؛ پس می‌بینم که اراده برای انجام چنین کاری وجود ندارد ، اما چون دوست دارم این کار انجام شود و به آن اعتقاد دارم ، گفتم هر کاری از دستم بر بیاید انجام می‌دهم. شروع صحبت ما با آقای خلیلی درباره «لحظه‌های انقلاب» از این‌جا بود.

با توجه به این که «لحظه‌های انقلاب» نوعی مستندنگاری است که نویسنده همه وقایع را به شکل واقعی نوشته است، آیا می‌شود این کتاب را به شکل فیلم درآورد ؟

وزیریان: اتفاقاً همین مستند نگاری یکی از خصوصیات برجستۀ کتاب برای کار است. "لحظه های انقلاب" ویژگی‌های زیادی برای یک اقتباس سینمایی دارد. البته اگر قرار باشد به متن آن طوری وفادار باشیم که چیزی از آن حذف نشود طبیعی است که باید بر اساس آن یک سریال تلویزیونی ساخت ، ولی اگر منظر سینما به آن نگاه کنیم آن وقت موضوع کاملاً فرق می کند و البته بستگی به نوع نگاه سینماگر دارد؛ چون ساختار این کتاب شامل دو سه بخش است . یک بخش تحلیل‌های نویسنده است از اوضاع سیاسی اجتماعی آن ایام و روشنفکرها و سیاسیون و نسبت شان با مردم و ... ، بخش دیگر خاطرات گلابدره‌ای از مبارزاتی است که یا خودش در آن نقش و حضور داشته یا آن‌ها را دیده است ، یک بخش هم شامل گزارش‌نویسی صادقانه ، جاندار و واقعی و تاثیر گذار از وقایع است. وقتی شروع به خواندن کتاب کردم ، مرا کاملاً به آن‌ سال‌ها برد و برایم یادآور خیلی از چیزهایی بود که آن ایام شاهدش بودم . این تأثیر کتاب انگیزه‌ام را برای اقتباس از آن بیشتر کرد .

شما تصمیم گرفتید که از این کتاب فیلم سینمایی بسازید یا سریال؟

وزیریان: تصمیم ام ساخت فیلم سینمایی است . روی طرح آن قدری هم کار کرده ام اما اعتقادم این است که نظام فرهنگی ما باید متولی جدی داشته باشد تا چنین موضوعی را با انگیزه دنبال کند که متاسفانه ما این را نداریم .

آقای خلیلی چه شد که به آقای وزیریان پینشهاد ساخت این فیلم را دادید؟

خلیلی: اول یک چیز بگویم و بعد به بقیه چیزها برسیم. «لحظه‌های انقلاب»آن‌قدر ظرفیت دارد که می‌شود که ساعت‌ها درباره‌اش حرف زد. اولاً این کتابی است که گلابدره‌ای در طول روزهای کش و قوس انقلاب که منزل‌اش کرج بود و زن سوئدی‌اش را به ایران آورده بود نوشت. محمود در منظریه کرج زندگی می‌کرد، جایی که آن زمان بیابان بود و محمود زن خارجی اش را آورده بود آنجا. دلشوره‌های آن روزها خیلی اهمیت داشت، او با شرایط سخت بی‌پولی، بی‌کاری، بی‌نفتی و هزار مشکل دیگر شروع به نوشتن وقایعی کرد که می‌دیده. او تنها یک ناظر ساده نبود، جاهایی هم قوه محرکه بود، آخرین صفحه‌ای که از لحظه‌های انقلاب نوشته شد 23 بهمن 57 است. اهمیت این کتاب نوشتن اش در آن لحظات حساس است. آن موقع معلوم نبود که چه اتفاقی قرار است بیفتد، کودتا می‌شود؟ رژیم ساقط می‌شود؟ هیچ چیز معلوم نیست اما محمود ملاحظه این چیزها را نمی‌کرد. او در آن زمان هم شخصیت شناخته شده‌ای بود، می‌آمد در انقلاب ، ماموران و روشنفکران او را می‌دیدند و حضور او در انقلاب مشخص بود. اگر انقلاب نمی‌گرفت و پیروز نمی شد چه اتفاقی برای او می‌افتاد؟ این چیزهایی است که کسی نمی‌بیند. او در آن شرایط پا روی همه این‌ها گذاشت . این را گفتم تا اهمیت کار مرحوم گلابدره‌ای را آن زمان بازگو کنم. محمود قصدش این است که این کتاب به شکل رمان باشد ، اما چرا رمان ؟ به این دلیل که اگر رژیم سقوط نکند کتابش مثل هزاران کتاب دیگر یک قصه بماند. این خیلی مهم است که محمود شگردی می‌زند که لحظه‌های انقلاب ماندنی شود. آن موقع هیچ کتابی درباره انقلاب نبود ، یک پاورقی در روزنامه جمهوری اسلامی چاپ می شد به نام «گام به گام با انقلاب». بعدها این پاورقی به صورت کتاب در آمد. غیر از این مهندس بازرگان هم کتابی به نام «انقلاب در دو حرکت» می‌نویسد، به نظرم غیر از این دو اثر هیچ کتاب دیگری درباره انقلاب در آن برهه از زمان نیست. البته بعدها کتاب‌هایی نوشته شد، ولی کتاب‌های قابل اعتنایی که بشود وقایع انقلاب را در آن یافت نیستند. یک بخش کتاب «گام به گام با انقلاب» گزارش است و یک بخش دیگرش اخبار ، اما گلابدره‌ای اخبار نمی‌نویسد در کتاب او دو چیز مشاهده می‌شود، یکی این‌که موتور انقلاب اسلامی مردم هستند و دیگری این که انقلاب وابسته به هیچ گروه، دسته‌ و حزبی نیست .

کتاب لحظه‌های انقلاب اول توسط انتشارات سروش منتشر می‌شود و بعدها کیهان آن را چاپ می‌کند. چرا ناشر کتاب عوض شد؟

خلیلی: کتاب بعد از اتمام نگارش اش، به اولین کسی که داده می‌شود شهید مفتح است ، او کتاب را می‌خواند و نقدی هم برایش می‌نویسد. بعد محمود کتاب را به پرویز خرسند ، مدیرعامل آن زمان انتشارات سروش می‌دهد او هم از کتاب خوش‌اش می‌آید، کسانی مثل سیمین دانشور و احسان طبری هم در آن زمان کتاب را می‌خوانند و دربارۀ آن می نویسند. احسان طبری نقد بلند بالایی در روزنامه «مردم» برای کتاب می‌نویسد و از آن تعریف می‌کند. در نهایت کتاب از سوی انتشارات سروش چاپ می‌شود . وقتی آن‌ سال‌ها این کتاب را ‌دیدیم ، آن‌قدر به خودم زحمت ندادم که حتی لای آن را باز کنم و دلیل عمده اش طرح روی جلدش بود که شبیه به طرح های چریک های فدایی بود. این جفایی بود که من در مورد کتاب "لحظه‌های انقلاب" کردم و همین باعث شد که بعدها خطای خودم را جبران کنم. به محض این‌که کتاب را خواندم، یک مطلب بلند درباره اش نوشتم که روزنامه کیهان آن را منتشر کرد، آن هم به این خاطر که ناشر کتاب شده بود. بعد از این‌که سروش آن را را چاپ کرد ، کتاب دیگر تجدید چاپ نشد. بعدها انتشارات کیهان با گلابدره‌ای توافقاتی کردند و بدون این‌که توافقات اولیه با سروش را ملغی کند کتاب چاپ شد. موسسه کیهان در آن زمان یا مسولان وزارت ارشاد احساس کردند چیزهایی باید حذف شود؛ چیزی در حدود صد مورد از کتاب در چاپ موسسه کیهان حذف شد. اما این کتاب که الان چاپ شده کامل کامل است؛ تازه اضافاتی هم دارد، چیزهایی که مرحوم گلابدره ای در سال 89 اضافه کرده و در این کتاب آمده است. محمود با این دو صفحه دوباره مهر تایید به "لحظه‌های انقلاب" اش می‌زند. با توجه به این که چاپ قبلی کتاب نزدیک صد مورد حذفیات داشت، باز هم جزو پرفروش‌ترین کتاب‌های کیهان بود. این کتاب تا چاپ سوم از سوی موسسه انتشارات کیهان چاپ شد، بعد بین چاپ سوم و چهارم 14 سال فاصله افتاد. در چاپ چهارم موسسه کیهان مقدمه‌ای می‌زند که دردانه‌ای و گوهری گم شده بود، گشتیم و پیدایش کردیم. مگر می‌شود؟ وقتی مدیریت‌ها عوض می‌شوند،این اتفاق ها می‌افتد. سروش با محمود گلابدره‌ای قرارداد داشت که کتاب لحظه‌های انقلاب را به زبان عربی چاپ کند اما چاپ نمی کنند. مترجم آن هم تعیین شده بود ولی 32 سال است که هنوز کتاب ترجمه نشده است.

وزیریان: مساله‌ای که باعث می‌شود این کتاب تاثیر زیادی بگذارد این است که شخصیت اصلی کتاب خود گلابدره ای است. از چیزهایی که او تعریف می‌کند می فهمی که نویسنده خودش آنجا بوده ، در میان مردم ، درتظاهرات ، میان خون و آتش و اعتصاب ، در کنار مردم و شهدا در بهشت زهرا و ... این خیلی فرق می‌کند که کسی چیزی ببیند و بشنود یا بخواند و بعدها بنشیند و سر فرصت بنویسد. این کتاب قابلیت خوبی برای اقتباس فیلم دارد؛ " لحظه های انقلاب" مستند بی‌بدیلی از انقلاب 57 است اما با این‌حال کتاب چهارده سال در یک انتشارات گم می‌شود، آن وقت در این شرایط توقع داریم کسی بیاید و بخواهد فیلمی بر اساس آن درباره انقلاب بسازد؟ اراده‌ برای خلق چنین کارهایی باید خیلی جدی و عظیم باشد. نگاه کنید به اصلی ترین نهاد و پایگاه فرهنگی انقلاب که محصولات سینمایی سال گذشته اش چه بود و اینکه این آثار چه نسبتی با انقلاب داشت؟!

آقای خلیلی چه شد که مرحوم گلابدره‌ای شما را به عنوان وصی انتخاب کردند و شما چه کارهایی بعد از فوت او انجام دادید؟

خلیلی: محمود روزهای آخر می‌گفت این کار را قبول کن، زیرا قابلیت‌هایی در تو می‌بینم که خودت در خودت نمی‌بینی. الان می‌دانم هر اثر کجاست و می‌دانم با چه کسی قرارداد دارم. بعد از سال‌ها چاپ کتاب «لحظه‌های انقلاب» را دادم به انتشارات عصر داستان که زیر نظر بنیاد ادبیات داستانی است.

من خیلی متاسفم کسانی که اهل نوشتن انقلاب نیستند، بعد از فوت گلابدره‌ای حرف‌هایی زدند، من همه را جمع کردم تا به موقع جواب بدهم. خیلی زشت است میت روی زمین باشد و از دور نگاه‌اش کنیم و بگوییم که او صد تومن به من بدهکار بود؛ بابا دست‌اش از دنیا کوتاه است اگر هم بدهکار بود نباید بگویی. هنوز جنازه‌ گلابدره‌ای روی زمین بود که آقای سرشار گفت که او نویسنده انقلاب نیست، اگر او نیست شما نویسنده انقلاب هستی؟ آن روزها من درگیر دفن و کفن بودم و هیچ‌کس نبود که به من کمک کند، همه کارهای تدفین او را انجام دادم. من و زنم رفتیم جنازه را با آمبولانس آوردیم تا غسل داده شود ، نمی‌شد کفن اش کرد چون جنازه در گرمای مرداد ماه در خانه پُکیده بود ، محمود با خودش حتی کفن هم نبرد . از روی کاور او را تیمم دادند و جنازه را آوردیم در خانه هنرمندان. من بودم و زنم و یک نفر از کارمندان بنیاد ادبیات داستانی، ولی از کسانی که دم از دوستی با محمود می زدند خبری نبود. جنازه را آوردیم یک آقایی سخنرانی کرد، نامه‌ای آورد نشان داد که محمود گلابدره‌ای بدبخت و بیچاره است، ببینید این نامه را برای من نوشته است؛ نان نداشت بخورد. رفتم جلو گفتم می‌دانی من چه کسی هستم. گفت بله. نامه را از دست‌اش گرفتم .

قرار شد که در جلسه‌ای کتاب لحظه‌ها را آقای سرشار نقد کند، به او زنگ زدند و دعوتش کردند و ایشان گفتند که من تمایلی به کتاب لحظه‌های انقلاب ندارم. شنیدم که نویسنده ای هم گفته که من روح انقلاب را در کتاب لحظه‌های انقلاب پیدا نکردم، اصلاً یکی بیاید بگوید که روح انقلاب چیست؟

برای ساخت لحظه‌های انقلاب پیش از این هم اقدامی شده ؟

خلیلی : گلابدره‌ای در سال 88 در میگون در همان خانۀ سوخته‌ای که عکس‌هایش منتشر شده زندگی می‌کرد ، او زندگی نداشت که بسوزد. نشسته بود پای تلویزیون و می بیند آقای علی دارابی معاون سیما در مراسم جشنواره زیباکنار حرف می‌زند و می گوید که هر کس طرح و برنامه‌ای دارد بیاورد. گلابدره‌ای سریع می‌رود سر کوچه و ماشینی می گیرد و می‌گوید چقدر می‌گیری مرا ببری زیبا کنار؟ راننده می‌گوید 300 هزار تومن. او شبانه ماشین می‌گیرد می‌رود زیباکنار. زمانی که می‌رسد هنوز همه در آن مجلس جشنواره سیما بودند، صاف می‌رود پیش دارابی می‌گوید که سه ساعت پیش گفتی اگر کسی طرحی دارد بیاورد ، من آمدم . چه کسی این کار را می‌کند؟ می‌گوید این کتاب‌ام. کتاب "لحظه‌های انقلاب" را می‌دهد می‌گوید این را فیلم کنید، دارابی می‌گوید می‌گذاشتی بعداً می‌آمدی. من یک چیزی گفتم . محمود چند بار می‌رود اداره طرح و برنامه صدا و سیما و می‌آید. در نهایت تبدیل به نامه‌ای می‌شود به آقای اسلامی مهر سیما فیلم که در مورد آن اقدام کند. مثل همه نامه‌ها که می‌رود و خبری از آن نمی‌شود. محمود متاسفانه چند روز بعد خانه‌اش آتش گرفت و بعد هم بیمارستان‌ رفتن هایش شروع شد. بعد از فوت او رفتم پیش آقای اسلامی مهر که چنین نامه‌ای در مورد کتاب بوده، می‌گویند کدام نامه کدام کتاب؟ البته آقای اسلامی مهر لطف کردند و گفتند که یک جلد از کتاب و آن نامه را برایشان ببرم که گذاشتم کتاب چاپ جدید شود تا با نامه بروم. اولین کسی که برای کار به ذهنم رسید آقای وزیریان بود ، به او پیشنهاد دادم که این را بسازد. البته سابقه داشته که از آثار گلابدره‌ای اقتباس شود، کتاب "دال" کتابی است که گلابدره‌ای سال 64 نوشته‌ و به نظر من جلد دوم لحظه‌های انقلاب است. او در 19 فروردین 91 فصلی به دال اضافه می‌کند که بنیاد ادبیات داستانی باید این کتاب را چاپ کند. این فصل آخر جزییات پایانی عمر محمود و حالات روحی‌اش است. من این فصل را خواندم خیلی ناراحت شدم. در همان سال‌ها مهرجویی از این کتاب فیلمنامه‌ ای با عنوان«صحرای سرد» نوشته ، مستنداتی دارم که این اقتباس از دال نوشتۀ مشترک گلابدره‌ای و مهرجویی است ؛ متنی که در آن سال نوشته شده است زیرش اسم محمود گلابدره‌ای و داریوش مهرجویی است. ده‌ها فیلمنامه از او پیدا کردم که سینماگران باید آنها را بررسی کنند. دو سه سال قبل از فوت‌اش چند بار با او رفتیم با مهرجویی دربارۀ فیلمنامۀ دال حرف بزنیم، نشد. اقتباس از هر اثری برای صاحب اثر امتیازی در بر دارد ، البته جایی ندیدیم آقای مهرجویی اشاره‌ای به صحرای سرد کرده باشد یا آن را به خود منتسب کرده باشد، شاید سوءتفاهمی بوده که رسانه‌ها به آن دامن زده‌اند اما خوشحال می‌شوم که با مهرجویی در این باره حرف بزنم. غیر از این، کتاب «بادیه» گلابدره‌ای هست که آقای کیارستمی از آن اقتباس کرده است.

وزیریان: فکر نمی‌کنم که کیارستمی فیلمی از این داستان ساخته باشد.

خلیلی: محمود تعریف می‌کرد که کیارستمی فیلمی را از قصه من ساخته و ناراحت بود که قصه را عوض کرده است، برای همین قدری مکدر بود.

فروش لحظه‌های انقلاب چطور است؟

خلیلی: چاپ جدید این کتاب 24 بهمن 91 رونمایی شد که به عید خوردیم، ولی کمتر از یک ماه ، هشتاد درصد آن فروش رفت و بعد از نمایشگاه به چاپ بعدی خواهد رسید. من در نمایشگاه کتاب ماترک گلابدره‌ای را نمایش دادم؛ یک قوری و قابلمه سیاه و یک زیلو و صد گرم گردو! آقای نویسنده انقلاب چقدر از تسهیلات این مملکت استفاده کردی تا یک قصه بخوانی؟ آقایی که روح انقلاب را در این کتاب ندیدی چقدر گرفتی و از امکانات دولتی استفاده کردی؟ این استفاده‌هایی که شما و دیگران کردید که به فرهنگ خدمت کنید کارتان را بیاورید نشان دهید. ما می‌رویم «کلاه پهلوی» می‌سازیم که نه به درد من و نه بچه‌ام می‌خورد؛ و خیلی زود فراموش می‌شود و تمام می‌شود ؛ میلیاردها پول خرج آن می‌کنیم اما هنوز بعد از 33 سال "لحظه های انقلاب" را نمی بینیم.

کتابی از گلابدره‌ای مانده که چاپ نشده است؟

خلیلی: آثار زیادی مانده ولی بعدها درباره‌اش صحبت می‌کنم. ما یک شخصیت حقوقی برای کارها تعریف کرده‌ایم و با ارشاد صحبت شده تا آثار او در مرکزی چاپ و مدیریت و منتشر شوند. هدف ما حفظ ونشر آثار اوست نه این که ناشری کتابی را چاپ کند و بر اساس منافعی آن را توزیع نکند. ما برای قراردادهای سابق احترام قائلیم اما اگر با اهداف آن مرکز منطبق نباشد، اختیار فسخ آن را داریم. الان وضعیت کتاب «اسماعیل اسماعیل» که کانون پرورش فکری آنها را منتشر کرده نا مشخص است و معلوم نیست بر اساس چه قراردادی این کتاب را تجدید چاپ و منتشر می‌کند. تاریخ قرارداد کتاب دیگری با عنوان «حسین آهنی» مربوط به سال 79 است. از زمانی که قرارداد این کتاب نوشته شده هنوز آن را چاپ نکرده‌اند، فقط قبل از سال 79 یک نوبت چاپ شده . از آن‌ها سوال می‌کنم که مستندات ارائه دهید که بر چه اساس چاپ کرده‌اید؟ مسوول انتشارات می‌گوید که من دو ماه است آمده‌ام نمی‌دانم. البته این‌ها همه رسیدگی می‌شود. قرارهای مکتوبی بین من و گلابدره‌ای است که من بر اساس آن‌ها جلو می‌روم. برای موسسه حفظ و نشر آثار گلابدره‌ای اقدام شده و به محض این‌که مجوزش صادر شود پیام مکتوب به خط گلابدره‌ای را منتشر می‌کنیم.
منبع: خبرآنلاین

ارسال نظر

اخبار مرتبط سایر رسانه ها
    اخبار از پلیکان

    نمای روز

    اخبار از پلیکان

    داغ

    حواشی پلاس

    صفحه خبر - وب گردی

    آخرین اخبار