گوناگون

گفت‌و‌نشنود انتخاباتی/ مته به خشخاش «گفت‌ و شنود» شریعتمداری

پارسینه: در راستای سیاست جذب حداکثری و ایجاد شور و نشاط انتخاباتی در میان آحاد مردم و پاشیدن تخم امید در دل‌های جوانان (من عصبانی نیستم ادبیاتم اینطوریه) و همین‌طور روشن نگه داشتن چراغ ادبیات تقلیدی و به نمایش گذاشتن چهره‌ای مهربان از خودمان اقدام به نوشتن چند گفت‌و‌نشنود کردیم. باشد که به این وسیله همه گروه‌های سیاسی جذب ما شوند.

پارسینه- گروه فرهنگی: در راستای سیاست جذب حداکثری و ایجاد شور و نشاط انتخاباتی در میان آحاد مردم و پاشیدن تخم امید در دل‌های جوانان (من عصبانی نیستم ادبیاتم اینطوریه) و همین‌طور روشن نگه داشتن چراغ ادبیات تقلیدی و به نمایش گذاشتن چهره‌ای مهربان از خودمان اقدام به نوشتن چند گفت‌و‌نشنود کردیم. باشد که به این وسیله همه گروه‌های سیاسی جذب ما شوند.

-گفت‌و‌نشنود 1

گفتم: شنیدی بعضی افراد که هنوز دارای گذشته‌ای سیاه و مبهم هستند در انتخابات ثبت‌نام کرده اند؟

گفت: نه نشنیدم. چه کسانی؟

گفتم: همان هایی که با بی شرمی هرچه تمام تر در حالی که مردم مظلوم ما با وجود تلاش‌های بی دریغ دولت های نهم و دهم به نان شب محتاج هستند با بنز چند صد میلیونی برای ثبت‌نام ریاست‌جمهوری آمدند و بعدش با پررویی از وزارت کشور خارج شدند.

گفت: والا چه عرض کنم... یک نفر هشت سال رئیس‌جمهور بود و مناصب مختلف داشت و فرزندانش در خارج بودند و چندین سال به‌طور مداوم خورد و برد، بهش گفتند حالا سیر شدی؟ گفت این دفعه را فداکاری کنم و رئیس‌جمهور شوم دیگر عرضی ندارم!

گفتم: چه بامزه بود. ولی من نفهمیدم منظورت چه کسی است؟

گفت: هنر من این است که در پرده و پوشیده طنز می‌گویم که کسی نفهمد!

-گفت‌و‌نشنود 2

گفتم: دیدی «بعضی‌ها» پست‌شان را ول کردند و برای همراهی بعضی در ثبت‌نام به وزارت کشور آمدند؟

گفت: والا چه عرض کنم.

گفتم: والا چه عرض کنم را زود نگفتی؟

گفت: به گمانم هنوز مچ نیستیم با هم.

گفتم: ببین من این جمله را می‌گویم، تو بعدش بگو چه عرض کنم.

گفت: اوکی.

گفتم: می‌گویند اقدام بعضی در جهت همراهی با بعضی دیگر برای ثبت‌نام خود یک عمل مجرمانه است.

گفت: والا چه عرض کنم.

گفتم: این در حالی است که ما از همان اول هم هشدارهای لازم را مبنی بر عواقب به قدرت رسیدن این گروه می‌دادیم.

گفت: والا چه عرض کنم، شما کجا هشدار می‌دادین؟

گفتم: تو الان نباید من را به چالش بکشی. یک ضرب‌المثل یا یک حکایت بگو در جهت تخریب آن گروه!

گفت: گربه دستش به گوشت نمی‌رسید می‌گفت بو میده. خوبه؟

سرم را تکان دادم و گفتم: این «گفت» اصلا جواب نمی‌دهد، باید یک «گفت» دیگر استخدام کنم!

-گفت‌و‌نشنود 3

گفتم: خبر رسیده بعضی که با سلطنت‌طلب‌ها، مارکسیست‌ها، ماتریالیست‌ها، ایده‌آلیست‌ها، لیبرالیست‌ها، اومانیست‌ها و ارولوژیست‌ها همراهی و همکاری می‌کردند حالا در دفترشان با وقاحت تمام مشغول کتاب خواندن هستند.

گفت: لابد دارند کتاب جین شارپ و آدام ال جی و لزلی پاناسونیک می‌خوانند.

گفتم: والا چه عرض کنم... رو که نیست!

گفت: نچ نچ نچ ...

آیدین سیارسریع

ارسال نظر

اخبار مرتبط سایر رسانه ها
    اخبار از پلیکان

    نمای روز

    اخبار از پلیکان

    داغ

    حواشی پلاس

    صفحه خبر - وب گردی

    آخرین اخبار