لباس سعدی افشار در «سنگلج» به یادگار ماند
پارسینه: در مراسم شب هفت درگذشت سعدیافشار هنرمند با سابقه سیاهباز ایران لباس سیاهبازی او به تماشاخانه «سنگلج» اهدا شد.
مراسم هفتمین روز درگذشت سعدی افشار تنها بازمانده نسل قدیم سیاهبازان ایرانی شامگاه شنبه 7 اردیبهشت ماه در تماشاخانهی «سنگلج» برگزار شد و در این مراسم لباس سیاه بازی این هنرمند توسط نوه دختریاش که تنها یادگار اوست و رضا رضامندی دوست نزدیکش به تماشاخانه «سنگلج» اهدا شد تا بعدا در موزه تئاتر ایران که قرار است راهاندازی شود، به نمایش گذاشته شود.
در این برنامه که با حضور گسترده هنرمندان تئاتر و به ویژه تئاتر آئینی - سنتی برگزار شد، علی نصیریان در سخنانی گفت: سعدی افشار یکی از استعدادهای منحصر به فردی بود که بدون آموزش، در تئاتر سیاهبازی درخشید.
او جزو نسلی بود که بدون اینکه به مدرسه یا کلاس آموزشی رفته باشد، خودشان به صورت خودجوش کار میکردند. «سعدی» آخرین بازمانده این نسل بود که با درگذشت او تقریبا منقرض و سیاهبازی سنتی تمام شد.
نصیریان در عین حال با ابراز خرسندی از حضور احمد مسجد جامعی عضو شورای شهر تهران در این برنامه بر ضرورت حمایتهای مادی و معنوی از امور هنری تاکید کرد.
این هنرمند با سابق تئاتر سینما خاطرنشان کرد: هنر فقط نیازمند مادیات نیست بلکه نیازمند حمایتهای معنوی هم هست.
زمامداران مملکت باید به سالنهای کنسرت و تئاتر سربزنند. همچنان که در همه جای دنیا رئیس جمهورها به تماشای برنامههای هنری میآیند حضور اینها در مجامع هنری موجب حمایت معنوی هنرمندان خواهد شد.
وی اظهار تاسف کرد در حال حاضر سهم فرهنگ از بودجه و امکانات دولتی بسیار ضعیف است.
نصیریان اضافه کرد: چرا سعدی افشار باید آخرین استعداد خودجوش سیاه بازی باشد؟! او همواره با مرارت و رنج کار کرد. اغلب این هنرمندان به سختی امرار معاش میکردند بنابراین ما نیازمند حمایتهای همه جانبه هستیم و اگر کسی را نداریم خودمان باید از یکدیگر حمایت کنیم.
بازیگر و کارگردان پیشکسوت تئاتر ایران از ساخت فیلم مستندی درباره سعدی افشار قدردانی کرد و گفت: از دست رفتن سعدی بسیار غمانگیز است.
او با اشاره به جایگاه تئاتر سنتی افزود: انگیزه خود من برای کار تئاتر دیدن نمایشها و برنامههای سنتی بود و در طول سالهای فعالیتم هرگز رابطهام را با نمایش ایرانی قطع نکردم و همیشه در ذهنم بود، تئاتر سنتی و تخت حوضی را به تئاتر مدرن بیاورم.
نصیریان با بیان خاطرهای از سالهای آغازین فعالیتش در تئاتر یادآور شد: عنصر «سیاه» را وارد تئاتر کردم و سال 40 نمایش امیرارسلان را براساس شیوه تخت حوضی اجرا کردم که بسیار مورد استقبال قرار گرفت، چون تئاتر تخت حوضی، تئاتر مردمی بود.
او بار دیگر به ویژگیهای سیاه سعدی افشار اشاره کرد و افزود: سیاه سعدی، منحصر به فرد و یک چیز خودجوش و زنده بود حتی خود او به این استعداد آگاه نبود ولی تواناییاش کشف شده بود.
نصیریان با ابراز خرسندی از حضور جوانان در عرصه تئاتر سنتی توضیح داد: حالا دیگر زمانه عوض شده اما جوانان هم در این عرصه فعالیت میکنند و من به تلاش هنرمندانی مانند داوود فتحعلی بیگی و اردشیر صالحپور که کارگاه برگزار میکنند و کتاب مینویسند احترام میگذارم و این کوششها را تقدیس میکنم.
البته احترامی که به تئاتر سنتی گذاشته میشود، کم است و باید بیش از این باشد تا مردم بدانند برای نمایش سنتی خون دلها خورده و رنجها کشیده شده است.
وی یادآور شد: تئاتر جدید ایران از همین صحنه برخاست . تئاتر اجتماعی بیضایی، رادی و ساعدی از همین صحنه تئاتر سنتی آغاز شد.
این هنرمند در بخش پایانی صحبتش هنر نمایش را هنری جذاب منحصر به فرد و غیر قابل تکثیر توصیف کرد و افزود: نمایش هنر انسان است.
در مقابل انسان و این چنین است که یک آئین است چرا با وجود رسانههای جدید باز هم تئاتر میبینیم چون این هنر یک آئین است و ما در آن خود را میبینیم. گویی ما را جراحی و کاربردشکافی میکنند و به ما نشان میدهند انسان چیست؟! به همین دلیل است که هنر منحصر به فردی است که ارزش فوقالعادهای دارد.
در ادامه این برنامه محمود عزیزی دیگر کارگردان تئاتر که همکاریهایی با سعدی افشار داشته است، گفت: تک تک سلولهای سعدی در ما تکثیر شده و او همه وجودش را به ما هدیه کرد.
او یادآور شد: سعدی یکی از پرماجراترین تئاتریهای ماست که از پاییندستترین اقشار جامعه آمد و به قلب تک تک افراد جامعه راه پیدا کرد.
این کارگردان تئاتر خاطراتی از آشناییاش با تئاتر سنتی بیان کرد و ادامه داد: ما با نمایشهای سنتی از کودکی آشنایی داشتیم، چون در آن دوره گرچه خیلی سالن تئاتر نبود اما در مجالس مختلف مثل مجالس شادی و عروسی یا مجالس سوگواری نمایش سنتی اجرا میشد و همین مبنای شناخت افراد گوناگون از تئاتر سنتی بود.
عزیزی که نمایشهای متفاوتی را با هنرمندی سعدی افشار اجرا کرده است، ادامه داد:هرگز جسارت نکردم که بگویم من آن نمایشها را کارگردانی کردم بلکه وسیلهای بودم که سعدی و دوستانش کار کنند. سعدی ویژگیهای زیادی داشت و این چنین بود که همه او را دوست میداشتند.
این هنرمند افزود: سعدی تاثیرات قابل توجهی بر جوانان امروزی گذاشته، جوانانی که به سمت استفاده از تکنیک نمایشی او میروند و مردم هم به خوبی از این نمایشها حمایت میکنند چون از دوره مشروطه به این سو نمایش سنتی ایران با قلب و جیب مردم راه خود را طی کرده و به امروز رسیده است.
وی خاطرنشان کرد: در طول تاریخ کمتر سراغ داریم که شاهزادهای در کار هنری به جایی برسد. معمولا هنر را که به مردم تعلق داشته، مصادره کردهاند. اما هنر مال دل مردم و روزگار سختیشان است که میخواهند کمی شاد شوند.
عزیزی در پایان متذکر شد: همه هنرهای سنتی دنبال ظلم ستیزی هستند و آرزو میکنم ذات ارزنده این نوع تئاتر همیشه پایدار باشد.
در بخش دیگری از این برنامه مهدی صفارینژاد سیاهباز جوان به نمایندگی از جوانان سیاهباز روی صحنه آمد و گفت: متاسفانه نسل ما تخت حوضی را ندیده است اما در خاطرات پدربزرگهایمان از آن شنیدهایم. برای ما سیاه در کتابها تعریف شده و میدانیم درهرجا صحبت از سیاهبازی شود حتما نام سعدی افشار برده خواهد شد.
او با اشاره به آموزشهای تئاتر سنتی در دانشگاهها و دیگر مراکز هنری تاکید کرد: قول میدهیم که سیاه بازی و راه سعدی افشار را ادامه بدهیم.
صفاری نژاد افزود: در یک سال گذشته که بیشتر در خدمت عمو سعدی بودم از او احترام گذاشتن به بزرگتر و نگه داشتن حرمت صحنه را آموختم. او به ما یاد داد که صحنه حرمت دارد و نباید بیدلیل تماشاگر را خنداند!
به گزارش ایسنا، در ادامه رضا رضامندی یکی از دوستان نزدیک سعدی افشار که مسئولیت نگهداری از او را برعهده داشت گفت: سلامی به صمیمیت وجود سعدی که از نوجوانی دوستش میداشتم.
او خاطراتی از گذشته و از دوره آشناییاش با سعدی افشار بیان کرد و یادآور شد: عمو سعدی خیلی تلاش میکرد با وجود بیماریاش کسی را به دردسر نیندازد. همیشه میگفت بگذار فقط به تو یک نفر بدهکار باشم. او نمونه بود سکوتی عمیق داشت. از او یاد گرفتم همیشه روی صحنه و در زندگی به جا حرف بزنم.
رضامندی افزود: سعدی با اینکه همه رامیخنداند خود به سختی میخندید، او هیچ دلبستگی به دنیا نداشت و تمام تلاشش روشن نگه داشتن چراغ تخت حوضی بود. دوست داشت تخت حوضی بعد از او هم رونق داشته باشد.
این هنرمند تئاتر سنتی خاطرنشان کرد: فرهنگ و هنر این ملک یک هنرمند صمیمی و قدیمی را از دست داد و 100 افسوس از جای خالی سعدی افشار گرچه از مال دنیا چیزی نداشت اما دریا دلی ثروتمند بود و ثروتش عشق مردم بود.
سپس سحر شیران تنها نوه و یادگار سعدی افشار از همه علاقهمندان و هنرمندان سپاسگذاری کرد و گفت: افتخار میکنم نوه او هستم اما خود را در حدی نمیدانم که حرفی دربارهاش بزنم. از همه تقاضا دارم که به آرزوی او توجه کنند. او آرزو داشت همیشه تخت حوضی ادامه داشته باشد.
در حاشیه:
این برنامه با حضور کمنظیر مخاطبان برگزار شد. به طوری که تمام سالن هم کف و بالکن تماشاخانه «سنگلج» کاملا پر شده بود و عدهای روی زمین نشسته بودند. برخی نیز در راهروهای این تماشاخانه حضور داشتند.
در این برنامه برای اولین بار فیلم مستندی درباره سعدی افشار با نام «کمی هم برای من معلق بزن» نمایش داده شد. این فیلم پیش از این در خارج از کشور نمایش داده شده اما در ایران بعد از درگذشت سعدی افشار بود که مجوز اکران آن صادر شد.
اجرای این برنامه توسط اردشیر صالحپور انجام شد.
رضا رضامندی و سحر شیران لباسهای سعدی افشار را به تماشاخانه سنگلج اهدا کردند. رضامندی گفت: شنیدهایم شهرداری تهران موافقت کرده ساختمان کناری تماشاخانه سنگلج را به این تماشاخانه بدهد که امیدواریم زودتر این اتفاق بیفتد و موزه تئاتر ایران راهاندازی شود. ما تمام لوحهای سپاس و مدارک سعدی را که متعلق به 65 سال فعالیت اوست به موزه اهدا میکنیم.
در این برنامه هنرمندانی همچون عزتالله انتظامی،داریوش اسدزاده، داوود فتحعلی بیگی، مریم معترف، مجید جعفری، احمد مسجد جامعی، محمد حسین ناصربخت، شکر خدا گودرزی، محمود بصیری، رامین راستاد، وحید آقاپور، احسان حاجیپور، جواد نوری، خیرالله تقیانیپور در کنار مسئولانی همچون مهدی شفیعی، مهدی حاجیان، ابراهیم گلهدار زاده، جلال تجلی و... حضور داشتند.
ارسال نظر