گوناگون

بحران فلسفی ـ طبقاتی «جای پارك»!

بحران فلسفی ـ طبقاتی «جای پارك»!

پارسینه: می‌گویند «هركه بامش بیش، برفش بیشتر» ولی... اینجا حكایت برف و بام نیست، قصه «جای پارك» است كه «یكی» و «برابر» است، فرقی نمی‌كند مرسدس بنز ، ب. ام. و، پورشه... یا پراید و پیكان و حتی ژیانی كه البته دیگر نیست...

پارسینه-گروه جامعه: می‌گویند «هركه بامش بیش، برفش بیشتر» ولی... اینجا حكایت برف و بام نیست، قصه «جای پارك» است كه «یكی» و «برابر» است، فرقی نمی‌كند مرسدس بنز، ب. ام. و، پورشه... یا پراید و پیكان و حتی ژیانی كه البته دیگر نیست؛ جای پارك یك مفهوم و مشكل مشترك و ثابت است.

«جای پارك» بلاتشبیه مثل «قبر» است كه اندازه‌اش برای هر میت، چه لاغر و چاق و چه پولدار و فقیر و... یك اندازه است، مگر این‌كه ماشین غول‌آسای شاسی بلند خیلی خاص مثل شورلت بلیزر داشته باشید كه در آن صورت خودروی مود نظر و صاحبش دچار عذاب و فشار قبر مضاعف می‌شوند، یا چند ماشین داشته باشید كه باز مشكلتان مضاعف می‌شود.

واقعیتش این است در شهری مثل تهران كه شبیه یك پاركینگ متحرك و دودزاست، در مورد جای پارك یك جور عدالت معكوس حكفرماست، یك نوع «ظلم علی‌السویه» كه می‌شود عین عدالت.

معنی این حرف را راننده‌هایی می‌دانند كه در مركز شهر یا حوالی مراكز تجاری و اداری شهر در رفت و آمد هستند.

پیدا كردن یك جای پارك مناسب در میانه ترافیك و دود و بوق و اضطراب، چنان عمق جان را خنك می‌كند كه هیچ قرص اعصابی نمی‌تواند موثرباشد. القصه، فرقی نمی‌كند پولدار باشید یا نباشید، همین كه ماشین داشته باشید، در شهر شلوغی مثل تهران، گرفتار بحران جای پارك می‌شوید.

«جای پارك» در كشاكش زندگی شهری، حالا معنای طبقاتی و جامعه شناختی هم پیدا كرده است، «جای پارك» یكی از دغدغه‌های مشترك طبقه مرفه و طبقه متوسط است.

یعنی آنهایی كه ماشین شخصی دارند طبیعی است، چون طبقه فرودست ماشین شخصی ندارد و از خط 11 استفاده می‌كند، دغدغه‌ای در این مورد ندارد، شهروند فرودست، موتورسیكلت هم داشته باشد برای جای پارك غمی ندارد، چون چیزی كه در شهر زیاد و مجانی است جای پارك موتور سیكلت است.

این یكی از آن موقعیت‌هایی است كه بازی به نفع فرودستان است، رقابت میان متوسط‌ها و مرفه‌هاست.

اگر بخواهیم موضوع را با دست انداختن تئوری‌های جبر تاریخی بیان كنیم، می‌شود این كه «این طبقه متوسط و مرفه است كه در جبر خیابان و ترافیك در حال نزاع طبقاتی برای بقا و پیدا كردن جای پارك است.»

البته در بررسی بحران فلسفی جای پارك، یك حاشیه را نیز نباید فراموش كرد، معمولا رانندگان خانم‌ برای پارك كردن یا از پارك درآمدن ـ بخصوص در نقاط صعب‌العبور و دارای مشكل كمبود جا ـ بیشتر معطل می‌شوند.

این مساله هم خود یك روبنای جذاب و دیدنی از بحران فلسفی جای پارك در ابرشهرهای شلوغ و ترافیك رقم می‌زند كه البته مشتریان خاص خود را دارد.

نكته جالب دیگر این نزاع تمام عیار برای پیدا كردن جای پارك در خیابان‌های شلوغ شهر، این است كه فی‌نفسه چندان ربطی به پول ندارد. پیدا كردن یك جای پارك مناسب بستگی به شانس، دست فرمان و البته كمی هوش دارد.

برای تصاحب یك جای پارك باید از همه مهارت‌های موجود استفاده كرد؛ از انتظار دلهره‌آور آمدن صاحب ماشین از بانك روبه‌روی خیابان، تمام شدن خرید خانم همسایه از فروشگاه، حساب فاصله نزدیك‌ترین رقیب تا جریمه مامور و تابلوی ایست ممنوع راهنمایی رانندگی و... همه اینها این نزاع بی خونریزی شهری را زیبا و دیدنی می‌كند!

ارسال نظر

اخبار مرتبط سایر رسانه ها
    اخبار از پلیکان

    نمای روز

    اخبار از پلیکان

    داغ

    حواشی پلاس

    صفحه خبر - وب گردی

    آخرین اخبار