گوناگون

سرقت از امامزاده‌ها با همدستی خواهرزن

سرقت از امامزاده‌ها با همدستی خواهرزن

پارسینه: از سال گذشته سرقت‌های سریالی از امامزاده‌ها به پلیس گزارش شد. با اعلام این خبر، مأموران کلانتری ۱۲۲ دربند وارد عمل شده و با بازبینی دوربین‌های مداربسته اطراف محل سرقت موفق به دستگیری سارق جوان و همدستش شدند.

سرقت از امامزاده‌ها با همدستی خواهرزن از سال گذشته سرقت‌های سریالی از امامزاده‌ها به پلیس گزارش شد. با اعلام این خبر، مأموران کلانتری ۱۲۲ دربند وارد عمل شده و با بازبینی دوربین‌های مداربسته اطراف محل سرقت موفق به دستگیری سارق جوان و همدستش شدند. گفتگو با سارق را بخوانید:

چرا از این مکان‌ها سرقت می‌کردید؟
برای اینکه پول‌هایی که مردم داخل ضریح می‌ریزند یا نذر است یا صدقه. پول نذر و صدقه هم به آن‌هایی می‌رسد که نیاز مالی دارند. من هم نیاز مالی داشتم. به کسی هم ضرری نمی‌رسید.

چطور این کار را انجام می‌دادید؟
در روز روشن زمانی که شیفت متولیان امامزاده‌ها تغییر می‌کند، بهترین زمان برای اجرای نقشه‌مان بود.

به تنهایی این کار را انجام می‌دادی؟
نه با همدستی خواهرزنم. چون من و همسرم یک بچه سه ساله داریم او نمی‌توانست با ما همراه شود. به همین دلیل تصمیم گرفتم با خواهر خانمم سرقت‌ها را انجام دهم. چون کمتر به زن‌ها شک می‌کنند. خواهر خانمم ابتدا وارد امامزاده می‌شد و زمانی که مطمئن می‌شد کسی نیست من با دیلم و پیچ گوشتی وارد شده و در ضریح را باز می‌کردم و هر آنچه پول داخل آن بود به سرقت می‌بردم.

از این سرقت‌ها چقدر گیرت می‌آمد؟
متفاوت بود. از روزی ۲۰ هزار تومان تا دو میلیون تومان.

کدام امامزاده‌ها را سرقت می‌کردی؟
یک مورد در لواسان، دو مورد در فشم و سه مورد هم در دماوند و شهر‌های شمالی بود.

چطور شناسایی و دستگیر شدید؟
دوربین‌های مداربسته آخرین امامزاده که سرقت کردیم شماره پلاک خودروام را گرفته بود و به دام افتادم.

همدستی دو سابقه‌دار برای سرقت
۶ بار بازداشت شده است، چند ماه قبل در اینستاگرام با مرد جوانی به‌نام سروش آشنا شد. مرد جوانی که او نیز ۶ سابقه کیفری در پرونده خود دارد.

چرا با وجود این همه سابقه کیفری دست از خلاف برنداشتی؟
تصمیم گرفتم و حتی توبه هم کردم، اما دو سال بعد توبه‌ام را شکستم. دو دختر دانشجو دارم که باید خرجشان را بدهم. با سروش که آشنا شدم و فهمیدم او هم مثل من خلافکار است وسوسه شدم. بعد هم که پیشنهاد سرقت داد، اوایل مخالفت کردم، اما سرقت با او برایم هیجان داشت و برای همین در نهایت با پیشنهادش موافقت کردم.

سرقت‌ها را چطور انجام می‌دادی؟
ما فقط متخصص سرقت از خانه‌های شمال شهر هستیم. در خیابان‌های بالای شهر پرسه می‌زدیم. اوایل خانه‌های چراغ خاموش را انتخاب می‌کردیم، اما چون هر دوی ما به این شیوه قبلاً کار کرده بودیم و دستگیر شده بودیم تصمیم گرفتیم شیوه‌مان را تغییر دهیم. بین در خانه‌های ویلایی چراغ خاموش یا چسب می‌زدیم یا تراکت (برگه‌های آگهی) می‌گذاشتیم. چندین ساعت بعد دوباره به مقابل آن خانه برمی گشتیم اگر چسب باز نشده و تراکت همان‌طور بین در مانده بود متوجه می‌شدیم که صاحب‌خانه به سفر رفته است. با خیال راحت وارد خانه شده و سرقت می‌کردیم.

چطور دستگیر شدید؟
داشتیم با دیلم در ورودی خانه را باز می‌کردیم که رهگذری به ما مشکوک شد و ماجرا را به پلیس خبر داد. مأموران کلانتری ۱۶۳ ولنجک ما را بازداشت کردند.

دستگیری یک هفته قبل از عروسی
مرد جوان وقتی موتورسیکلتش را دزدیدند به جای پیدا کردن آن تصمیم به سرقت موتور‌های دیگر گرفت.

به چه جرمی بازداشت شده‌ای؟
سرقت موتورسیکلت. البته به تنهایی این کار را انجام نمی‌دادم با همدستی دوستم و دایی‌اش سرقت می‌کردیم.

چرا موتورسیکلت می‌دزدیدی؟
سال گذشته موتورسیکلتم را به سرقت بردند. همان موقع یک پیک موتوری گرفتم تا کار‌های شکایتم را انجام دهم. راکب موتورسیکلت پسر جوانی به‌نام میلاد بود. او وقتی از ماجرا با خبر شد به من گفت دنبال موتورت نباش، به جای این کار‌ها بیا و خودت موتور سرقت کن. آموزش‌ها را او و دایی‌اش به من دادند و من هم دزد شدم. من هم به پول نیاز داشتم. موتور‌های سرقتی را یک تا دو میلیون تومان می‌فروختم. اما از آنجایی که یک هفته دیگر مراسم عروسی‌ام است و برای هزینه عروسی به پول نیاز داشتم سریالی و پی‌در‌پی موتور سرقت می‌کردم. البته بعضی از آن‌ها به مرحله فروش نمی‌رسید.

یعنی چه؟
موتور‌ها را کنار خیابان پارک می‌کردم و وقتی برمی‌گشتم می‌دیدم که موتور‌ها نیستند. اوایل فکر می‌کردم که یک نفر دیگر آن‌ها را می‌دزدد، اما بعد فهمیدم موتور‌ها مجهز به سیستم ردیاب بوده و صاحبانشان محل پارک آن را شناسایی کرده و خودشان موتور‌ها را می‌بردند.

از عشق هنرپیشگی تا سرقت موبایل
فقط از دختران و پسران کم سن و سال گوشی تلفن همراه سرقت می‌کند.

چه شد که سارق شدی؟
عاشق بازیگری هستم. همیشه دلم می‌خواست در تئاتر و سینما بازی کنم، اما، چون پارتی نداشتم موفق نشدم و برای همین تصمیم گرفتم در زندگی‌ام هیجان ایجاد کنم.

چطور این کار را کردی؟
به سراغ نوجوانانی که در پارک بودند می‌رفتم و با ناراحتی و نگرانی می‌گفتم که مادرم در بیمارستان بستری است و گوشی تلفن همراهم را در خانه جا گذاشته‌ام. یا می‌گفتم گوشی تلفن همراهم شارژ ندارد و به این بهانه‌ها گوشی‌هایشان را در اختیارم قرار می‌دادند تا با آن تماس بگیرم. من هم در چشم برهم زدنی گوشی‌ها را سرقت می‌کردم.

چرا از نوجوانان سرقت می‌کردی؟
زود باور‌تر هستند. از طرفی قدرت بدنی پایین‌تری دارند و با من درگیر نمی‌شدند.

منبع: ایران

ارسال نظر

اخبار مرتبط سایر رسانه ها
    اخبار از پلیکان

    نمای روز

    اخبار از پلیکان

    داغ

    حواشی پلاس

    صفحه خبر - وب گردی

    آخرین اخبار