گوناگون

نقشهای برتر در سریالهای ماندگار ایرانی

پارسینه: فیلم ها و سریالهای ماندگار ایرانی با ایفای نقش بازیگران ایرانی که در آن درخشیدند و سریال را به یادماندنی کردند

پارسینه: فیلم ها و سریالهای برتر ایرانی با ایفای نقش بازیگران ایرانی که در آن درخشیدند و سریال را به یادماندنی کردند سریال هایی که با به زبان اوردن نامشان نام بازیگری که در ان بازی کرده است میوفتیم و یا برعکس با نام بازیگر یاد فیلمی که در آن ایفای نقش کردند میوفتیم

پرویز پرستویی در زیر تیغ: اوس محمود که در پی در گیری با عزیزترین دوست خود به طور کاملا ناخواسته مرتکب قتل او میشود و عروسی دختر او با پسر دوست عزیزش بهم میخورد ودر پی فهیمیدن ماجرا اتفاقاتی صورت میگرد



شیلا خداد در مسافری از هند : دختری هندی به نام سیتا که در هند با پسر ایرانی به نام رامین نامزد میکند و بعد از برگشت انها به ایران سیتا با مخالفتت خانواذه ی رامین مواجه میشود و بعد از مدتی متوجه میشود رامین قبلا دختر دایی خود پروانه را دوست ذاشته است و با هم نامزد بوده اند و در اخر خود را از این ماجرا کنا میکشد تا رامین و پروانه دوباره بهم برسند



کمند امیر سلیمانی در پدرسالار: اذر عروس کوچک اسدالله خان که برخلاف عروسهای دیگر خانواده مخالفت خود را برای زندگی در خانه ی اسدالله خان اعلام میکند و میگوید که میخواهد مستقل رندگی کند همین موضوع خشم اسدالله خان را برمی انگیزد و درگیریهای بین او با تمام پسرها و عروس های دیگر اتفاق می افتد





محمد کاسبی در خوش رکاب: مردی که دارای یک کامیون قرمز رنگ بود و به شدت او را دوست داشت بعد از مدتی بخشنامه ای میاید که افرادی که دارای کامیون هستند باید به جبهه اعزام شوند او از شنیدن این خبر به شدت نگران میشود که نکند در جبهه بلایی بر سر کامیون عزیزتر از جانش بیوفتد و یا ماشینش در جاده هالی خاکی خراب شود و ماجرا اغاز میشود



مهدی پاکدل در اولین شب ارامش: علیرضا که عاشق و دلباخته ی آذر بود و قرار بود با هم ازدواج کنند اما اذر با شنیدن برگشت عشق قدیمی خود به ایران درست در روز عقدش پشت به همه چیز میزند و با گفتن نه از سر سفره ی عقد برمی خیزد و همه را منتعجب میکند




ازیتا حاجیان در تاثریا: ثریا زنی میانسال که سالها پیش شوهر خود را از دست داده است و سه فرزند خود را به تنهایی بزرگ کرده است از انجایی که او وضع مالی خوبی نداشت و باید به زودی دختر خود را به خانه ی بخت بفرستد و پسرش هم که سرسختانه میخواهد به دانشگاه ازاد برود اما ثریا که نمیتواند از پس هزینه های این دو بربیاید به پیشنهاد دامادش مقدار پولی را به حسابدار بیمارستانی که ثریا در انجا به عنوان اشپز در اشپزخانه ی انجاست میدهد تا او سر هر ماه سودش را بدهد اما طی مشکلاتی اقا رضا همان حسابدار از پس پس دادن سود پولهای مردم و از جمله ثریا بر نمیاید و حتی دیگر نمیتواند کل پول را به انها برگرداند



حمید لولایی در زیر اسمان شهر : خشایار مستوفی سرایدار یک ساختمان با همسایگانی که همه با هم دوست بودند و مانند یک خانواده در غمها و شادی عای هم شریک بودند سریال طنزی که در هر قسمت اتفاقات جالب و خنده داری را شاهد بودیم




نرگس محمدی در ستایش: ستایش دختری که بعد از فوت شوهرش پدر شوهرش که از قبل مخالف این ازداج بوده اسنت حالا قصد دارد فرزندان ستایش را از او بگیرد اما ستایش به همراه پدرش به جاهای مختلف مانع این امر میشود و پدر شوهرش همه جا را به دنبال او میگردد تا او او را پیدا کند



خسرو شکیبایی در خانه ی سبز : رضا و همسرش در اپارتمانی به همراه مادر پدر و خواهر و خواهر زاده اش در اپارتمانی سبز رنگ زندگی میکنند که نام خانه یشان را خانه سبز میگذارند و هنگامی که پسرش ازدواج میکند برای انکه از هم دور نباشند و همیشه در کنار هم باشند در پشت بام خانه یک اتاق زیبا درست میکنند تا انها هم انجا زندگی کنند در پی این داستان اتفاقاتی شیرینی میوفتد که همه ی خانواذه دست به دست هم انها را رفع میکردند



لاله اسکندری در خاک سرخ: لیلا دختری که شب عروسیش متوجه میشود که مادر پدرش کسان دیگری هستند و در خرمشهر زندگی میکنند و تصمیم میگیرد فردای عروسیش به همراه همسرش به خرمشهر برود تا مادر و پدرش را پیدا کند در راه خرمشهر همسرش به دست عراقی ها کشته میشود و لیلا هم با غم از دست دادن همسرش و از طرفی غم تنها ماندش به تنهایی به دنبال خانواده اش میگردد





لعیا زنگنه در پناه تو: مریم افشار در دانشگاه با پسرس به نام رامین اشنا میشود و با هم ازدواج میکند اما بعد از مدتی با گوشو کنایه های مادر شوهرش و بی دست و پایی همسرش مجبور به طلاق میشود و بعد از مدت ها با یکی دیگر از همکلاسیهایش به ناهم محمد ازدواج میکند



اشکان خطیبی در مسیر زاینده رود: مهران بازیکن فوتبال که بسیار معروف است برای دیدن نامزد خود به اصفهان میرود و در همانجا در خیابان با یک پسر جوان دعوا میکند و با شی سنگینی به سر پسر جوان میکوبد که همین امر باعث مرگ همان پسر میشود با به زندان افتادن مهران او تمام شهرت و اعتبارش را از دست میدهد و خانواده اش در پی رضایت از خانواده ی مقتول میوفتند


الهام پاوه نژاد در مدرسه ی مادربزرگ ها: دختری جوان که در مدرسه ای پسرانه معلم کلاس اول است او در فکر میوفتد تا به پیرزن های محله سواد یاد دهد بعد از چند روز شاگردان کلاس مادر بزرگهایشان را به مدرسه میاورند تا انها هم با سواد شوند و معلمشان به انها درس یاد دهد


مهدی سلطانی در مادرانه : مردی به نام اردلان که مدتها از همسرش جدا است و دو فرزند خود را شش سال به تنهایی بزرگ کرده است او متوجه میشود دخترش در فکر رفتن به خارج از کشور است تا پیش مادرش برود با این امر مخالفت میکند و بعد از مدتی همسرش به ایران باز میگردد تا خودش بچه هایش را از پدرش بگیرد و همراه خود ببرد در این میان با درگیریهای اردلان مواجه میشود و کشمکشهایی بین زن و شوهر در مورد فرزندانشان به خصوص دخترشان که تازگی متوجه ی اعتیاد او میشوند میوفتد




پریناز ایزدیار در زمانه : ارغوان اذرنیا ویکیل بهزاد میشود تا کارهای او را سامان دهد بعد از ارام شدن همه چیز و سر وسامان گرفتن کارهای بهزاد این دوجوان عاشق هم میشوند اما چون خانواه هایشان به شدت با این وصلت مخالف هستند ارغوان و بهزاد پنهانی با هم عقد موقت میکنند و چون ارغوان به علت خلافکاری پدرش و اینکه سالها او و خانواده اش به دور پدرشان باهم رنئگی میکنند بودن زنده بودن پدرش را کتمان میکند بعد از گذشتن مدتی بهزاد از این دروغ باخبر میشود و ارغوان را ترک میکند و با دختر عمویش ازدواج میکند

شهرام حقیقت دوست در خط قرمز : ناصر پسر جوانی که در رستورانی که در جاده ی شمال کار میکند در همانجا با چند پسر که از خانه های خود فرار کرده اند اشنا میشود و انها همراهی میکند و برای هرکدام از انها اتفاقاتی میوفتد که پلیس به دنبالاشان میوفند




کامبیز دیرباز در تب سر: نقش دزد کودکی را بازی میکند که پدر همان کودک به سپرده تا بچه اش را بدوزد و تا شاید با مبلغ هنگفتی که مطرح میکند بتواند از پدر بزرگ بچه بگیرد و کارخانه ی ورشکسته ی خود را سرو سامان دهد و مقداری پولل هم به دزدان بچه بدهد





فریبرز عرب نیا در مختارنامه : روایت مختار است که در زمان امام حسین است و تمام وقایع آن زمان را به تصویر میکشد





هانیه توسلی در وفا : وفا دختر مسلمان و مذهبی که با پدر در لبنان زندگی مکند با پسر جوانی به نام ژوبین غیر مسلمان که مدتها در بیمارستان روانی بستری بوده است ازدواج میکند و این داستان یک رویت عاشقانه را به تصویر میکشد



عباس غزالی در وضعیت سفید : بهروز گلکار که تمام مدت جنگ را با خواهر و برادر هایش به باغ مادرشان امدمند تا در امان باشد او با یکی از برادرهلی خود مدتها قهر است و با به شدت مشکل داشت




سحر قریشی در دلنوازان: دختری به اسم یلدا که خود را جای دختر گمشده ای خانواده ای که سالها از او بیخبرند جا میزند با وارد شدن یلدا به آن خانه انها متوجوجا میشوند که یلدا دخترشان نیست و پسر خانواده عاشق اوشده و با وی ازدواج میکند که این ازدواج مشکلاتی را به وجود می اورد





دوست عزیز از سریال های ذکر شده شما کدامیک را میپسندید یا ایفای نقش کدام بازیگر را بیشتر دوست داشتید؟

ارسال نظر

  • حسن

    سلام واقعا آقای پرویز پرستویی یکی از استادان بزرگ بازیگریین من به ایشون رای میدم

  • وحید

    استاد پرستویی در زیر تیغ

  • مرتضی

    به غیر از خسرو شکیبایی و تا حدودی پرستویی و عرب نیا بقیه انتخاب هاتون اصلن خوب نبود.

  • کورش

    پارسینه چند تا سریال خارجی مثل Lost و House of Cards و Dexter رو ببین تا بفهمی نقش برتر یعنی چی!

  • ناشناس

    فقط بازی فریبرزعرب نیاواقعاکه به این میگن بازیگر

اخبار مرتبط سایر رسانه ها
    اخبار از پلیکان

    نمای روز

    اخبار از پلیکان

    داغ

    حواشی پلاس

    صفحه خبر - وب گردی

    آخرین اخبار