سید مهدی شجاعی از ظفر پایینتر نیامده/ قیدار امیرخانی «لایتچسبک» است
پارسینه: محمدرضا سرشار معروف به «آقای نقد ایران» که بیش از 80 سال کار کرده و اخیرا از...
پارسینه- گروه فرهنگی؛ محمدرضا سرشار معروف به «آقای نقد ایران» که بیش از 80 سال کار کرده و اخیرا از کار بازنشسته شده است، فهرستی از کتابهای منتشر شده در سال 1391 را در وبلاگ خود منتشر کرده است. البته وی در یادداشت دیگری با عنوان « از چه بازنشسته شدهای؟!» با بیان به کارهای متفاوتی که در طول هفته و ماه انجام میدهد، به تعریض عنوان میکند که بعد از بازنشستگی چیزی تغییر نکرده و همچنان فعال و پویاست و در ادامه فهرستی از کارهای ریز و درشت خود را برشمرده است.
نگاهی به فهرست کتابهای وی مشخص میکند که سرشار در کنار مطالعه کتابهای قدیمی چون «سقوط 79» که آن را هم از سر اجبار خوانده است، کتابهایی چون «کمی دیرتر»، «قیدار» و «پریباد» سید مهدی شجاعی، رضا امیرخانی و محمدعلی علومی را هم مطالعه کرده است. کتابهایی که برخی از آنها چون «قیدار» امیرخانی در شرایط نامطلوب صنعت نشر کشور به چاپ دهم نیز رسیدند.
سرشار درباره کتاب سید مهدی شجاعی که به نوعی وی را الهام بخش نویسندگان جوان میداند، مینویسد: این کتاب را « را به سبب سر و صدای چه بسا حساب شدهای که - مثل اکثر کتابهای داستان چند سال اخیر نویسندهاش - در میان طیف خوانندگان جوان مذهبی برانگیخته بود و پرسشهایی که در باره آن از من میکردند، خواندم.» سرشار عنوان میکند که نویسنده کتاب در این اثر همه متدینان را به خیابان ظفر و کلاهدوز محدود کرده و از دیگر قشرهایی که از ته دل آرزوی ظهور حضرت را دارند، غافل شده است. آقای نقد ایران از صحبت آقای شاکری درباره کتاب هم غافل نمیشود و عنوان می کند: ، به قول آقای احمد شاکری، ایرانی که نویسنده در این کتاب ترسیم کرده، کشوری بدون ولی فقیه و... است. هر چند، در بخشهایی کوتاه، خواننده اهل دین را به فکر فرو میبرد و متنبه میکند.
رئیس انجمن قلم ایران درباره کتاب «آن نویسنده جوان» رضا امیرخانی مینویسد: همان مضمون شیفتگی نسبت به لاتها و تطهیر روسپیان و ارتقای آنان تا حد یک عارفه که در «بیوطن» این نویسنده آمده بود، در این کتاب هم تکرار شده است. وی اصطلاحات و لغاتی که رضا امیرخانی در این اثر از خود جعل را کاری بیهوده و «لایتچسبک» میخواند و ادامه میدهد: نویسنده البته در گردآوری و جعل اصطلاحات و زبان داستانش کار کرده و زحمت کشیده؛ هر چند این تلاش در جاهایی به بیراهه رفته؛ و کار را به تعقید و تکلف کشانده و کار را لایتچسبک کرده است.
«پریباد» نوشته محمدعلی علومی از دیگر کتابهای است که مدیر مسئول مجله «اقیم نقد» سال گذشته آن را مطالعه کرده است. وی در همان ابتدا تلاش نویسنده در بیش از 550 صفحه را تقلیدی از «صد سال تنهایی» مارکز و «قصر» کافکا میخواند و مینویسد: فکر و ساختار اصلی این اثر برگرفته از «صد سال تنهایی» مارکز است. با همان مبالغهها و تخیلهای بیدر و پیکر مربوط به رئالیسم جادویی و ساختار و پرداخت - در بسیاری موارد - روایی و درشتبافت. در فضا سازی و شخصیتهایی مانند دو دستیار هم، جاهایی به شدت اقتباس از «قصر» کافکا و در مواردی نیز «شهری که زیر درختان سدر مرد» حمزوی مشاهده میشود.
ارسال نظر