گوناگون

واکنش وبلاگ هواداران فردید به انتشار «ادبیات شفاهی فردید» در پارسینه

محمدرضا ضاد در وبلاگ «فردیدنامه» نوشت :

در تاریخ 27/2/1391 "پایگاه خبری تحلیلی پارسینه" مطلبی با عنوان "نمونه ای از ادبیات شفاهی سید احمد فردید" منتشر نموده که طی آن پس از سر هم کردن چند جمله از اینجا و آنجا و نقل عنوان یکی از سخنرانی های سالهای 58 تا 61 استاد فقید دکتر سید احمد فردید، مطلبی با عنوان "توضیح استاد فردید" را از روزنامه کیهان 30/10/1358 نقل نموده و آن رانمونه ای از ادبیات شفاهی ایشان دانسته است.


لازم به توضیح است که در فاصله فروردین 1358 تا مهر 1361 که جلسات سخنرانی یا به اصطلاح مرحوم مددپور درسگفتارهای استاد فردید بطور مستمر برگزار می شد، ایشان عناوینی برای این سخنرانی ها در نظر می گرفت که توسط برخی از علاقمندان ایشان از قبیل مرحومان عباس معارف و جلال میکانیکی و جهانبخش ناصر عمدتا در صفحه 2 روزنامه کیهان آن روزگار در ستون "خبرهای روز" ضمن اعلان سخنرانی استاد بچاپ می رسید به علاوه در چند مورد تقریرات و در یک مورد یک یادداشت فشرده و مجمل از ایشان در مورد مطالب این سخنرانی ها چاپ شده است که نگارنده قبلا همه این موارد را به اضافه موارد دیگری که در روزنامه چاپ نشده جمع آوری نموده و تحت عنوان: "اطلاعاتي در باره جلسات « درس و سخنراني» استاد دکتر سيد احمد فرديد در سالهاي پس از پيروزي انقلاب اسلامي (1358-1361 "( در سایت ahmadfardid.com در صفحه مستقلی همراه با توضیحاتی قرار داده که قسمتی از آن توضیحات به شرح ذیل است:


"عناوين تعيين شده توسط استاد نوعا مجمل بوده و در برخی موارد زمینه های این سخنرانیها در چند سطر همراه با اعلان آن در روزنامه کیهان بچاپ ميرسيده و در چند مورد نيز مطالبي در روزنامه کيهان به عنوان توضيحات استاد در مورد عناوين و زمینه های سخنرانيها انتشار يافته است، اما چون نيک بنگريم اين موارد تنها بسط يافته همان عناوين اجمالي است. بهمين جهت براي خوانندگاني از سنخ نگارنده اين سطور نه تنها رفع ابهام و مشکل نميکند بلکه ظاهرا به مشکلات و ابهامات ما مي افزايد ، چرا که سرفصل ها و سرخط ها و اصطلاحات جديد بسياري را مطرح نموده و با "تتابع اضافات" در برابر خواننده قرار ميدهد و البته اين امررا نباید نقص و ايراد استاد دانست و نبايد اين " اعلانات" را همچون محمد منصور هاشمي " نمونه مثال زدني تعقيد بيان" فرديد بيانگاريم ) هويت انديشان و ميراث فکري فرديد ص 27) چه بسا بخش عمده اين تعقيد در ما باشد و ما غافل و چه بسا تعبیرات و اصطلاحاتی که استاد بارها و به طرق گوناگون توضیح داده و اینجا دیگر جای توضیح دادن آن نبوده است و چه بسا ما مقدمات لازم را " که باید استاد درس بدهد" نداشته باشیم. بعلاوه باید توجه داشت که این جملات حاصل و فشرده 60 سال کار فکری عمیق و شبانه روزی متفکری جدی است و نباید انتظار داشت که با یکی دوبار خواندن بسهولت درک گردد . "


از نظر نگارنده این عناوین مجمل و بسط یافته اهمیت به سزائی برای درک مطالب استاد فردید دارد و بهمین جهت جا داشته و دارد که مورد توجه صاحب نظران قرار گرفته و به شرح و توضیح آن ها اقدام گردد که البته تا اکنون اینگونه نشده شاید هم به اینجهت که کسی از عهده برنمی آمده است چرا با طرح هر یک از این مباحث سوالات زیادی مطرح می شود که برای پاسخ تفصیلی به آنها باید مسائل زیاد دیگری مطرح گردد.


البته نه اینکه مطلقا هیچ توجهی به این عناین وتوضیحات مربوطه نشده باشد علاوه بر مورد اخیر(مطلب پارسینه) ایرج افشار در یکی از تالیفات خود ضمن یادی از استاد فردید یکی از این موارد را شاید به عنوان مطلبی عجیب وغریب درج کرده و بعلاوه احمد مهدوی دامغانی که سردفتر اسناد رسمی و رئیس اتحادیه سردفتران و استاد دانشکده الهیات نیز بوده در مطلبی که به عنوان یادبود مرحوم سیدجلال آشتیانی نوشته خاطره ای نیز به شرح ذیل به یاد آورده است:


"در سالهاى 61 و 62 و 63 كه مرحوم استاد اجلّ سيدالشعراء اميرى فيروزكوهى بُريده روزنامه هائى كه عناوين عجيب و غريب سخنرانى هاى دكتر احمد فردید را داشت زير تشكچه خود مى نهاد و در جلسات سه شنبه آن عناوينُ و عبارات را مى خواند و همه به قهقهه مى خنديديم يكروز كه مرحوم آشتيانى نيز در طهران بود (و اين اواخر تا وقتى كه مرحوم آقاى اميرى در حيات بود آقاى آشتيانى به منزل ايشان وارد مى شد و سالهاى اخير بعضى اوقات كه در طهران بود و با تلفن با من صحبت مى فرمود ميگفت در منزل آقاى حاج آقا رضا فرزانه فراست كه من بنده نيز با آن مرد محترم كه تجارتخانه اش در ابتداى خيابان فردوسى بود سوابق آشنائى داشتم) بلى يك روز كه آقاى آشتيانى در آن جلسه تشريف داشت و حاضران به آن عبارات و عناوين مى خنديدند آن مرحوم با عصبانيت و به جدّ و قطع و با علم و اطلاعى كه از وضع حَرف هاى مرحوم فردید داشت فرمود: يقين دارم كه اين سيّد كار دستِ جوانان كم تجربه و استاد نديده خواهد داد و همين مُهملات را به بعنوان فلسفه و حكمت به آنان معرفى خواهد كرد.(خاطراتی از قبیل شصت سال دوستی، احمد مهدوی دامغانی، مجله بخارا شماره 41)


در ادامه عین مطلب درج شده در روزنامه کیهان مورخ 30/10/1358 آورده شده و در قسمت بعد سعی خواهد شد با نقل مطالبی از استاد در این ارتباط تا حدی روشن شود که به چه چیزی باید خندید:

توضيح استاد فرديد ، روزنامه کيهان 30/10/1358


استاد فرديد ، نخستين کسي است که "غربزدگي" را در ايران مطرح کرد و با اينکه حدود بيست سال از آن موقع ميگذرد ، هنوز کسي غربزدگي را بنحو جدي و آنچنان که ايشان تقرير کرده اند ، طرح و عنوان نکرده است و حتي کتاب مرحوم آل احمد نيز که با الهام از حرفهاي ايشان برشته نحرير در آمده ، همانطور که خود "جلال" در مقدمه کتاب اشاره کرده است ، به سخنان ايشان در اين زمينه ربطي ندارد .


همچنين قريب هشت ماه است که استاد فرديد از ساعت 4 بعد از ظهر روزهاي يکشنبه و چهارشنبه در دانشکده ادبیات دانشگاه تهران در همين باب سخنراني دارند که عنوان سخنراني هاي ايشان هر هفته در کيهان اعلام مي شود و ملاحظه مي کنيد.


اين بار از ايشان تقاضا کرديم تا توضيح بيشتري درباره عنوان سخنراني خود بدهند و استاد پذيرفتند ، عنوان سخنراني اين هفته ايشان "تجافي و تعالي از ترقي خواهي متداني حلولي غربزده" ميباشد . و آنچه ايشان در توضيح اين عنوان از طريق تلفن تقرير کرده اند بشرح زير است :


" تداني مکر ليل و نهار زده (مکر ليل و نهار بدان معني که در کلام الله مجيد آمده) از بقيه الله و زمان باقي اخروي و از حکومت حقيقي الهي امت واحده اسلامي (امت = اومه به هندي قديم بمعني کمونوته = جامعه معنوي) به دار غرور زمان فاني دنيوي حکومت مردم بر مردم و لوازم بشرانگارانه (اومانيست) دنياپرستانه آن همچو اعتقاد کفرآلود به اصالت خلاقيت اراده بشري به معني خواهش نفساني ارزشياب سرنوشت آفرين سرنوشت ساز تاريخ آفرين تاريخ ساز و تجافي و تعالي (ترانساندانس) از اينگونه مراتب غرورآفرين غربزده نيست انگارانه خودبنيادانه فردي وجمعي واقعيت تندپوي گرگ پوي اخلاقيت "!!" (1)مکر ليل و نهار زده مال و منال پرستانه امامت و ولايت پيشاهنگانه نفساني به نفس اماره توحيدي اينهماني و نا اينهماني فردي و جمعي روانشناسانه و جامعه شناسانه نسناسانه قرده خاسئين کارتيه لاتني يهودي زده ماسوني زده صهيوني زده ، مثلا ، از قول به وحدت موجود دهري حلولي خودبنياد خلاق از ذات بذات زبون انديشانه اهريمنانه برگسون يهودي گرفته تا ياوه درائيهاي جامعه شناسانه فاقد ذکر و فکر گورويچ يهودي به حکومت الهي مبتني بر صراط مستقيم طاعت حقيقي برادران ايماني نسبت به خداي متعال و رسول خداي متعال و اولوالامر واقف و معتقد به احکام تشريعي و تکويني الهي غايب و حاضر در ميان آنها "


1 - آیا گذاشتن این "!!" را استاد فردید در موقع تقریر این مطلب به محرر یادآوری کرده است؟ همین مسئله حاکی از این است که همانطور که در یکی از نوشته های این وبلاگ یادآوری شد اینطور نبوده است که معدود علاقمندان استاد فردید در آن زمان در کیهان کاملا دست بالاتر را داشته باشند. ضمنا باید متوجه بود امکان اینکه چنین عباراتی بدون اشتباه، تحریر و حروفچینی و چاپ شده باشد چندان زیاد نیست و در همینجا می توان در اینکه این کلمه "اخلاقیت" بوده باشد تردید نمود و شاید "خلاقیت" بوده باشد که با "تندپوی گرگ پوی" تناسب دارد.


ارسال نظر

  • ناشناس

    واقعا همیشه در ذهن من عوام یک پرسش مثل خوره خلجان دارد و آن این که: الان چیزی حدود هفتاد هشاد سال است که دانشگاه در ایران درست شده است و رشته ی فلسفه هم از همان رشته های نخستین آن بوده است، و دهه هاست که در مقاطع دکتری هم فارغ التحصیل دارد،ولی چرا یک فیلسوف اورژینال نداریم؟ یعنی کسی مثل هایدگر ، فوکو، دریدا ، لاکان، ویتگنشتاین ، سارتر ، حالا نمی گویم مثل نیچه یا هگل یا ...، من با بسیاری از استادان فلسفه دانشگاه های ایران روبه رو شده ام که در مقطع دکتری درس می دهند ولی هیچ کدامشان حتا در حد یک جمله اندیشه ی ناب و دست اول فلسفی ارائه نکرده است. یک روز در حیاط دانشگاه علامه که اکثر سرشناسان فلسفه ایران جمع بودند این سوال را از یکی از سرشناس ترین استادان فلسفه کردم، پاسخ داد: همه اش از گور فردید .... بر می خیزد که اندیشه ورزی و آزاد فکری را در فلسفه ی دانشگاهی ایران خشکاند و کشت. دیگر استادان هم که حاضر بودند و شنیدند، چیزی نگفتند!

اخبار مرتبط سایر رسانه ها
    اخبار از پلیکان

    نمای روز

    اخبار از پلیکان

    داغ

    حواشی پلاس

    صفحه خبر - وب گردی

    آخرین اخبار