گوناگون

شورشيان آرمانخواه

پارسینه: انصار حزب‌الله زیر ذره‌بین

به گزارش پارسینه، بهراد مهرجو در «آسمان» نوشت:

سيزده سال قبل روزنامه نگاري به نقل روحاني عالي رتبه از وعاظ مورد اعتماد انصارحزب الله در وصف اين گروه نوشت:« اين جمعيت که من حرفش را ميزنم 50 هزار يهودي نيستند،200 هزار منافق نيستند.پست کليدي دارند. در ماديت فرونرفته اند معمولا در زندگي فقيرانه دارند، نارنجک و تي ان تي درست مي کنند.» سال ها پس از اظهار نظرهاي روحاني سرشناس، جمعيتي که او چنين وصفشان کرده بود از مبارزات خياباني و تجمع عليه بدحجابي، سرمايه داري، تهاجم فرهنگي، اعتراض به عبدالکريم سروش و فيلم آدم برفي به برگزاري جلسات هفتگي در ساختماني فرسوده و حسينه اي ساده رسيده اند.

انصاري ها همگي پوست اندازي کرده اند از هيجان پس از جنگ به سکون دهه 90 رسيده اند. سردسته آنها محسن الله کرم از تيم جدا شده است، در مسجد ارگ تهران پاي منبرهاي منصور ارضي مي نشيند، آدرس ايميل براي خود درست کرده است، در وزارت امور خارجه مدتي پست کليدي داشته و نزديکانش او را دکتر خطلب مي کنند. هم او سال ها قبل به سران جناح راست سنتي گفته بود:« به جاي استناد به حرف هاي اقتصاددانان ليبرال برويد و هابرمارس بخوانيد.»

مسعود ده نمکي ديگر پرچم دار جمعيت انصارحزب الله به مقام فيلم سازي رسيده و رکورد فروش به جاي شيشه هاي کتاب فروشي هاي مرکزي شهر تهران مي شکند. عبدالحميد محتشم دبيرکل و سخنگوي ديرپا و صريح جمعيت برخلاف سال هاي گذشته که در سرمقاله هايش خط و نشان براي تمامي سياست مداران مي کشيد به رئيس دفتر خود دستور داده تا بدون هيچ پرسشي تمامي درخواست هاي مصاحبه را يکسره رد کند. حجت السلام پروازي از ديگر بنيان گذاران، انصارحزب الله تهران به حاشيه ورامين رفته و مزرعه داري مي کند. او سال ها قبل، هنگامي که مصاحبه چهار صفحه با روزنامه صبح امروز ارگان تندرو جناح چپ ترتيب داد از انصارحزب الله خداحافظي کرد:« در این سال - ۱۳۷۲ - الله کرم آمد و گفت بیا در هیات رزمندگان سخنران باش. تعداد موسسان انصار ۱۸ نفر بودند که به سه گروه تقسیم می‌شدند.

گروه وابسته به ذوالقدر که تعدادشان ۷ نفر بود. هفت نفر هم از طرف عبداللهی معرفی شدند و چهار نفر هم با الله کرم بودند. بچه‌ها همگی، من و مرحوم نجفی را قبول داشتند. سخنرانی‌ها در دوران حیات نجفی شروع شد و بعد از رحلت ایشان از من خواستند کار او را ادامه دهم. اسم انصار در آن تاریخ اصلا مطرح نبود. می‌گفتند برو بچه‌های هیئت رزمندگان، به مرور اسم انصار به میان آمد و کم کم رزمندگان کمرنگ شد.» گفت وگوي پروازي با روزنامه صبح امروز حتي منابع مالي انصارحزب الله را هم نمايان مي ساخت.

گزارش هاي تکميلي روزنامه صبح امروز نشان مي داد برخي ارگان هاي رسمي مانند ستاد امر به معروف و نهي از منکر حامي مالي انصار به شمار مي روند. خبري هم از يکي از کارمندان اين ستاد نقل شده بود که نشان مي داد حتي در يکي از تجمع هاي انصارحزب الله شرکت اتوبوسراني اجاره اتوبوس هايي که امت حزب الله را به محل تجمع آورده بود را مطالبه کرده بود ولي ستاد امر به معروف ونهي از منکر بار انصارحزب الله را بردوش مي کشد و حساب اتوبوسراني را تسويه مي کند.

صادق کوشکي استاد دانشگاهي که ميگويد عضو انصارحزب الله نيست ولي به خوبي آنها را مي شناسد در اتاقي ساده در دانشگاه تهران چنين ادعاهايي را رد مي کند و مي گويد:« تمام بودجه انصارحزب الله از طريق کمک هاي مردمي تامين مي شود. البته اساسا انصارحزب الله هزينه خاصي هم ندارد.» او کت و شلوار از جنس کتان به رنگ روشن برتن کرده تا نشان دهد نه مانند انصاري ها لباس مي پوشد و نه اعتقادي به کت و شلوارهاي گران قيمت مديران دولتي دارد. او طي سال هاي گذشته به يکي از نويسندگان ثابت ارگان انصار بدل شده است.

هرچند خود از فريدون جيراني مجري برنامه تلويزيوني هفت به دليل انتصابش به انصارحزب الله مدام گلايه مي کند ولي هفته نامه ارگان انصار براي برنامه تلويزيوني او در انتقاد از فيلم هاي خصوصي و گشت ارشاد تيتر حماسي « برنامه هفت فرياد فروخفته متديين شد» را انتخاب کرد تا نشان دهد، او را محترم مي دارد. انصاري هاي قديمي رفته اند و مدافعاني تازه به جمع افزوده شده اند. از الله کرم تا ده نمکي ليست بلند جداشدگان را تشکيل مي دهند.

الله کرم هنگامي که دانشگاه رفت و عنوان دکتري را به جاي «حاج آقاي» دوستان، «سردار» همسنگران و «تيمسار» کنايه زنندگان نشاند و عضوي از وزارت امورخارجه شد با انصاري هاي خداحافظي کرد.

او تشکلي ديگر را راه اندازي تا بدنه نيروهاي حزب الهي را ساماندهي کند:« احساس مي شد که در آن مقطع حساس نيروهاي حزب الهي بايد خودشان را براي فعاليت هاي جدي تر مهيا کنند. اينگونه به فکر تاسيس نوسازي حزب الله افتاديم.»

مسعود ده نمکي ديگر عضو جدا شده انصار هم زماني که سينما را شناخت، خشونت را کنار گذاشت و ديگراني هم به محض آشنايي با دنيايي کسب و کار و زندگي شهري قيد آرمان هاي گذشته را زدند. آنان دو دهه ديرتر از سايرسياستمداران ايران به شهرها پيوستند.

عليرضا علوي تبار آنان را چنين تفسير مي کند:« عمدتا انصارحزب الله نيروهاي بودند که در زمان جنگ و در جبهه ها به شجاعت شهرت داشتند ولي مسوليت هاي فکري و طراحي و فرماندهي نداشتند. يعني افرادي بودند که در بدنه جنگ حضور فعال داشتند و گاهي رشادت هاي عجيبي مي کردند.

به نوعي عرفان عاميانه گرفتار بودند و حتي ادبيات خاص خودشان را داشتند. حتي از لباس هاي رسمي و پوشش سپاه هم استفاده نمي کردند و تاکيد داشتند

ظاهرشان را مانند رزمنده هاي بسيجي نشان دهند. عمدتا به جاي پوتين از کتاني با پاشنه هاي خوابانده استفاده مي کردند. خيلي اهل بحث و فکر نبودند و هميشه آماده شهادت بودند. کتاب خوان نبودند و براساس گفته هاي افراد ديگر علماي ديني را قبول داشتند. مثلا آقاي مطهري را قبول داشتند ولي وقتي مي پرسيدي کدام کتاب ايشان را خوانده ايد پاسخي نداشتند. اين گروه در سال هاي بعد از جنگ با يک مشکل مهم مواجه شدند. بازگشت به شهر ديگر به رشادت نياز نداشت. شجاعت آنها در زندگي شهري خريداري نداشت و اينگونه آنها منزوي مي شدند.»

کهنه سربازان چه کردند؟

کهنه سربازان بازآمده از جنگ راهي شهر شده بودند ولي مناسبات شهري را نمي پسنديدند. گوشه گير و ارام بودند. محسن ملاقلي پور فيلم ساز سينماي جنگ تصوير آنان را دريکي از آثار مهم خود در زيرزميني تاريک و قاب گرفته از تصويرشهدا به نمايش گذاشته بود. سال 69 بازماندگان رشادت هاي جنگ تصميم نهايي را گرفتند. الله کرم، محتشم و ده نمکي پايه هاي گروهي را گذاشتند که عليرضا علوي تبار آنها را «چپ جديد الولاده»مي خواند و مي گويد:« گروهي سعي داشتند بگويند اينها چپ جديد هستند ولي اين گروه چپ جديد نبودند.

در واقع چپ جديد الولاده بودند که از اين جهت که بدون آگاهي و مطالعه اقدام به موضع گيري مي کردند که انعکاس بيروني آن تفسيرهاي چپ داشت.

مثلا اينها به آزادي اعتقادي نداشتند و دنبال عدالت بودند. سازمان مجاهدين انقلاب به همين دليل مي گفت که اينها چپ هاي جديد هستند و مي توان با آنها در محور عدالت به وحدت رسيد. در حالي که با راست هاي سنتي نه در عدالت و نه در آزادي اشتراکي وجود نداشت ولي بعدها مشخص شد که اين تحليل اشتباه بوده است.»

صادق کوشکي استاد دانشکده حقوق دانشگاه تهران هم در تفسير دلايل تاسيس و اعتقادات اين گروه مي گويد:« اينها اصولا به عدالت اعتقاد داشتند. در واقع گروهي بودند که در سابقه جبهه و جنگ اشتراک داشتند و در مورد اشتراکات و دغدغه هاي مذهبي هم به نقطه مشخصي رسيده بودند. با زندگي شهري نوين ارتباط نزديکي نداشتند و دوست داشتند که همچنان اصالت خودشان را حفظ کنند. اين ها با هدف نهي از منکر گروهي را تاسيس کردند. هر کس در اين اعتقاد يعني مبارزه با نهي از منکر با اين گروه اشتراکاتي داشت مي توانست با آنها باشد. اما شيوه اينطور نبود که کسي عضو گروه شود.»

شش نفر از موسسان نقطه اي در مرکز شهر تهران را براي استقرار انتخاب کردند. ساختماني فرسوده و ساده که همزمان ارگان جمعيت نشريه يالثارت الحسين در ان چاپ وجلسات هفتگي گروه در آن برگراز مي شد.به سرعت يکي از طبقات ساختمان به صورت حسينه در آمد. پرچم حزب الله در کنار قاب عکس امام خميني بنيان گذار انقلاب و آيت الله خامنه اي مقام رهبري در بالاترين نقطه ساختمان نصب شد

. ميزي ساده و صندلي هاي چوبي معمولي زير عکس ها جايي گرفتند. ميهمانان همگي روي زمين مي نشسينند و همچنان به سنت سال هاي دور به سخنراني گوش مي دهند.

سخنرانان از فرهنگ تا سياست را طي زماني حدود دوساعت طي مي کنند. عليرضا علوي تبار اعتقاد دارد:« اين گروه به امام خميني اعتقاد بسيار بالايي داشتند. عمدتا گروهي بودند که حتي سلوک امام را به شدت قبول داشتند. اينها همان افرادي بودند که با هرکلام بنيان گذار انقلاب در حسينه جماران اشک مي ريختند. اين ارادتشان هم کاملا اعتقادي و واقعي بود.»

الله کرم اين اعتقادات را چنين تفسير مي کند:« جالب است که گروهک‌های نفاق چپ گرا و راست گرا در آن دوران حزب الله را مرتجع و چماقدار معرفی می‌کردند که البته مردم از این ترفندها آگاه بوده و هرگز این مطالب را نمی‌پذیرفتند. بلکه افراد و جریان‌های حزب اللهی را افرادی از خود گذشته و ایثارگر می‌دانستند. » گروه با همين ارادت اعلام موجوديت کرد.


اکثريت انصاري ها دو دهه پس از تاسيس رسمي خود همچنان بي انگيز از مصاحبه و بيان دلايل تاسيس باقي مانده اند. محتشم در دفترکاريش مي نشيتند. گاهي به دادگاه براي رسيدگي به شکايت ها مي رود. بخشي را خود متهم و قسمتي را نيز شاکي است.

اشک تلخ عضو ديگر شوراي مرکزي تنها سخنراني هاي جلسات هفتگي را انجام مي دهد و گاهي هم مقاله اي در ارگان تشکيلات مي نويسد. سايت رسمي انصارحزب الله بخش تاريخچه سازمان را به صورت کلي از سايت حذف کرده است و ديگرنزديکان انصار هم سکوت مي کنند.

الله کرم مدام اعلام مي کند حداقل 15 سال است که رابطه اي با انصارحزب الله ندارد و ديگر سري به ساختمان خيابان جمهور نمي زند. در مسجد ارگ تهران پاي منبرحاج منصور ارضي مي نشيند و کتاب دعا را در دست مي گيرد. آرام حرف مي زند و سعي مي کنند شبيه استاد دانشگاه باشد. پس از بازگشت از ماموريت خارجي وزارت امورخارجه، ديپلماسي را در کلام رعايت مي کند. کلمات شسته و رفته به کار مي برد و سعي مي کند چهره اي علمي از خود نشان دهد.

سال ها قبل توصيه کرده بود براي اداره اقتصاد به مکتب فرانکفورت رجوع شود ولي حالا ديگر توصيه هاي اينگونه هم ندارد.برخلاف روزهاي حضورش در انصارحزب الله از رابطه بالا به پايين استراتژي و تاکتيک در حرکت حزب الله حرف مي زند. او در مورد ريشه هاي انصارحزب الله مي گويد:« هدف اصلی گروه‌ها و جریان‌های حزب اللهی عمدتا در چهارچوب دفاع از ارزش‌ها می‌باشد.

استمرار ارزش‌های انقلابی و دفاع مقدس در دو دیدگاه کلی قرار دارد از این رو به نظر می‌آمد که باید یکی از آنها را بیشتر مورد توجه قرار دهیم. این ارزش‌ها پس از دفاع مقدس بر اساس بازتولید ارزش‌ها و یا بازتعریف ارزشها از سوی دو جریان مطرح شد. بازتولید ارزش‌ها اساساً تغییری در ماهیت ارزش‌ها را قائل نبود. این در حالی است که در بازتعریف ارزش‌ها نه تنها در ماهیت ارزش‌ها تغییر ایجاد می‌شد بلکه دچار نسبی گرایی نیز می‌گردید. به عنوان مثال می‌توان از ارزشی به عنوان ساده زیستی نام برد که بازتولید آن در دوران انقلاب را می‌توان در امام راحل و شهید رجایی جست‌وجو کرد. در آن دوران شهید رجایی لباسی به تن داشت که شبیه آن در جبهه‌ها بر تن بسیجی‌ها و نیروهای رزمنده دیده می‌شد.»

همسنگران سابق او سال ها قبل کت و شلوارهاي شيک را نمادي از مصرف گرايي مي دانستند و عليه آن در مقابل بازارچه گلستان شهرک غرب تجمع برگزار مي کردند. الله کم هم از همين ديدگاه مي گويد:« رزمندگانی نیز بعد از دفاع مقدس آمدند و لباس خاکی بسیجی را با کت و شلوار‌های چند صد هزار تومانی تعویض کردند و آن را در راستای مدیریت جدید، مدرن و یا مورد نیاز جامعه تعریف کردند. آنها معتقدند زندگی شهری و مدیریت سیاسی، اجتماعی امکان آن نوع ساده زیستی را نمی‌دهد از این رو با حفظ تفکر ارزشی می‌توان ساده زیستی را با نوعی تجمل و اشرافی گری جایگذین نمود تا کارها سرعت گرفته و پیش رود. با پایان دوران دفاع مقدس جامعه با دیدگاهی از سوی دولت روبه‌رو شد که منطبق بر توسعه اقتصادی شتابان بود که طی آن نگاه معنوی و آسمانی دوران دفاع مقدس به دیدگاه زمینی و دنیاگرا تبدیل شد. گرچه ما مخالف دیدگاه تک بعدی آخرت گرایی محض و یا دنیا گرایی محض هستیم و معتقدیم دوران دفاع مقدس معنویت محور بود و در کنار آن به حل مسائل اقتصادی اجتماعی مردم نگاه ویژه داشت.


به هر حال در این دوران ما با استحاله ارزش‌ها روبه‌رو هستیم به طوری که ارزش‌های دوران انقلاب و دفاع مقدس به صورتی بازتعریف شد که ماهیت ارزش‌ها تغییر کرد. به عنوان مثال عدالت گرایی در استراتژی توسعه شتابان به هیچ وجه دیده نمی‌شد. از سوی دیگر ترویج اباحی گری در فرهنگ نیز سرعت گرفت. البته همه می‌دانند جامعه سرمایه محور به دنبال فرهنگ اباحی گری خواهد رفت.

به این ترتیب انصار حزب الله در سال‌های 1371 و 72 تشکیل شد تا با حضور در صحنه مخالفت خود را با فرهنگ اباحه و فاصله طبقاتی ناشی از توسعه اقتصادی شتابان اعلام نموده و از عدالت خواهی دفاع کند.»

موسسان انصارحزب الله بازنشستگان جنگ و نوجوانان انقلابي بودند. هنگامي که انقلاب به پيروزي رسيد، انصاري ها سن و سالي نداشتند. به گفته يکي از روزنامه نگاران اطلاح طلب آنان بيش از آنکه فرزند انقلاب باشند، فرزند جنگ بودند. در سال هاي پاياني جنگ که حضور نيروهاي رزمنده در جبهه ها کم رنگ شده بود، انصاري ها و نيروهاي جوان و نوجوان حزب الهي قدم به صحنه گذاشتند.

مسعود ده نمکي از موسسان انصارحزب الله هنگامي که براي اولين بار قدم به جبهه گذاشت تنها 16 سال داشت. بازآمدگان از جنگ از مردان دولت و مردم جامعه بغض در گلو داشتند.

عليرضا علوي تبار مي گويد:« اين گروه بعد از پايان جنگ ديگر کاري نداشتند. جبهه ها براي آنها محلي عرفاني بود که ديگر پول و سرمايه مادي ارزشي نداشت.» پس از جنگ ولي ماجرا شکلي ديگر گرفت.


روايت ديگر از طلوع انصار را روزنامه هاي اصلاح طلب در سال هاي پس از دوم خرداد چنين توضيح دادند:«هياتي که به نام رزمندگان اسلام از سال 1363 آغاز به کار کرده بود، در سال 1367 قوام يافت و به سرعت تا پنج سال بعد به گروهي تمام عيار اما نهان به نام انصار حزب الله تبديل شد.

موسسان اين گروه 18 نفر بودند که از همان آغاز در سال 1372 به سه گروه تقسيم مي شدند: نخست؛ هفت تن از طرفداران يکي از شاخص ترين چهره هاي راستگرا در يکي از مهمترين نهادهاي مقتدر کشور که روزگاري در سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي جناح محافظه کار آن حزب را تشکيل مي داد.

انصار حزب الله از اين طريق با روحاني عالي رتبه در جامعه مدرسين حوزه علميه قم مرتبط مي شدند...دوم: هفت تن از طرفداران نيروهاي مکلاي محافظه کاران که از مهمترين آنان از سوي نيروهاي حزب محور جناح محافظه کار هدايت مي شدند و سرانجام هم حسين الله کرم که گروه چهار نفره را با ديدگاه چپ در داخل انصارحزب الله نمايندگي مي کرد.»

گروه سوم مدتي بعد از جمع انصارحزب الله جدا شدند. آنان نشريه تندرو شلمچه و جبهه را هم در مقابل يالثارت الحسين تاسيس کردند. لحن نشريه انصارحزب الله در ميان نشريات رسمي کشور يگانه بود.

همچنان نيز نشريه انصارحزب الله با لحني جدي سخت ترين انتقادات را از مسولان دولتي تا اصلاح طلبان ابراز مي کند.بررسي محتواي سخنراني هاي اعضاي شوراي مرکزي انصارحزب الله و بيانيه هاي شاخه هاي شهرستاني هم چنين ادعايي را تاييد مي کند. شاخه خرم آباد در بيانيه اي با عنوان «طرح مذاکره باامريکا در شرايط حاضر نشان از ضعف در برابر دشمت است» خطر مصالحه با غرب هشدار داده و شاخه شيراز هم در بيانه اي ديگر اعلام کرده « بزرگترين خطر براي کشور و اسلام همچنان تهاجم فرهنگي است.»

صادق اشک تلخ در آخرين نشست هفتگي انصارحزب الله و چند هفته اي پس از حضور محمود احمدي نژاد در مجلس پشت همان ميز فرسوده و معروف حسينه انصارحزب الله در مورد رفتارهاي رئيس دولت سخت ترين انتقادات را روانه او مي کند.

جمله هاي صادق اشک تلخ اگر از دهان کسي بدون سابقه انصارحزب الله خارج مي شد، قوه قضاييه شايد حکمي چند ساله تقديمش مي کرد ولي عضو شوراي مرکزي انصارحزب الله سخت ترين انتقادات را در همان ساختمان محقرچنين مي گويد:«في‌المثل شما يک جمع ۵۰۰ نفري يا بيشتر يا کمتر بخواهيد با رعايت کامل نظم و انضباط اجتماعي در اعتراض به اکران اين فيلمهاي اخير مقابل وزارت ارشاد تجمع يا تحصن نماييد و با هويت کامل و نام و مشخصات و امضاو... هم باشد ابتدائا گفته مي‌شود برويد مجوز قانوني اخذ کنيد، تقاضاي اجتماع از بخش مربوطه (وزارت کشور، استانداري و فرمانداري) مي‌نماييد و چون اعتراض به بخشي از دولت است اين بخش مجوز نمي‌دهد و براي آن بهانه‌تراشي مي‌کند. نتيجه اينکه به شما آدرس کوچه بن‌بست قانون را داده‌اند و شما وارد اين کوچه بن‌بست مي‌شويد و برمي‌گرديد. دو بار اين کار را انجام دهيد بار سوم با آن وداع خواهيد کرد و نتيجه اين مي‌شود که الان وجود دارد. ما به استانداري تهران نامه‌نگاري نموديم و تقاضاي مجوز کرديم. مکتوب نوشتند به وقت ديگر موکول شود؛ يعني برويد دنبال کارتان، تعطيل تعطيل. امروز مردم چگونه مي‌توانند به رئيس جمهور بگويند آقاي مجري قانون چرا قانون عفاف و حجاب را بايگاني نموده‌‌اي و خود را به تغافل مي‌زنيد!؟ استانداري را سراغ داريم که پيشينه مشارکتي دارد از حيث سياسي. سوءسابقه خانوادگي و وابستگي به رژيم طاغوت دارد از حيث اصالتي. مفسده اقتصادي دارد، در چندين شرکت رئيس يا عضو هيات مديره شرکت مي‌باشد و پاداش‌هاي ميليوني سالانه دريافت مي‌کند. در انقلاب و سالهاي دفاع مقدس و مواجهه با فتنه ۵ دقيقه سابقه حضور نداشته و ندارد. با زد و بند سياسي استاندار يک استان مهم و حساس مي‌شود. مردم در سفر رئيس جمهور به آن استان رسما با آوردن پلاکارد و شعار و اعتراض مراتب را به رئيس جمهور نشان مي‌دهند ولي ايشان خود را به تغافل مي‌زند. چگونه بايد نهي از منکر مسئولين را به مسئولين گفت؟! و آنها پس از دريافت آن آيا لجوجانه عمل مي‌کنند يا عاقلانه و خداپسندانه؟ تا الان رئيس جمهور محترم ما قوه لجوجانه‌اش بر قوه عاقلانه و خداپسندانه‌اش غلبه داشته است. ان‌‌شاءالله از اين پس بالعکس شود. سياست فرهنگي را نگاه مي‌کنيم همين است، سياستهاي اقتصادي همين است، جابه‌جايي‌ وزرا را نگاه مي‌کنيم همين است، اصرار بر ابقا يا حذف يک وزير از کابينه يا يک استاندار از يک استان را مي‌بينيم همين است.»

بازماندگان

باقي ماندگان در انصارحزب الله به روايت صادق کوشکي جمعيتي به شمار مي آيند که دغدغه ديني دارند.

همان ها در سال هاي دهه 70 به خشونت طلبي متهم بودند چناچه الله کرم نيز در اين مورد مي گويد:« سناريو اين بود که انصارحزب الله و نيروهاي حزب اللهي را خشونت طلب نشان دهند. در حادثه کوی دانشگاه اولین دسته از لباس شخصی‌ها دانشجویان معترض هستند. این در حالی است که دسته دوم از دانشجویان نیز در حواشی آنها هستند که اعتراضی ندارند و فقط تماشاچی‌اند. دسته سوم از دانشجویان را مخالفین دسته اول تشکیل می‌دهند که می‌تواند بسیجی‌ها در آن جای بگیرند. دسته چهارم از لباس شخصی‌ها خود شما خبرنگاران هستید. این در حالی است که دسته پنجم از لباس شخصی‌ها را عکاسان همکار شما تشکیل می‌دادند. ششمین و هفتمین دسته از لباس شخصی‌ها را مردم محله از تماشاچی تا اقدام گر و پناه دهنگان هستند که از طرفین حمایت و پشتیبانی به عمل می‌آورند.

نیروهای وزارت کشور، اطلاعات ناجا و اطلاعات قرارگاه ثارالله هشتمین، نهمین و دهمین گروه از لباس شخصی‌ها را تشکیل می‌دادند.» صادق کوشکي اعتقاد دارد:« جريان هاي که خشنونت طلب بودند ربطي به انصارحزب الله ندارند. اين گروه شوراي مرکزي دارد و دروزارت کشور هم ثبت رسمي شده است. حالا اگر گروهي آمدند و اقدامي خشن صورت دادند اين چه ربطي به انصارحزب الله دارد؟» عليرضا علوي تبار براين شيوه بيان تاريخ ايراد مي گيرد و مي گويد:« اگر انصارحزب الله وارد فعاليت هاي خشونت طلبانه نمي شد بايد به صورت رسمي اين موارد را تکذيب ميکرد. به طور نمونه اگر به دفتر انتشارات يا سينما حمله مي شد و انصار مي گفت که کار اين گروه نبوده بايد رسما اعلام مي کرد ولي نکرد.»

مهر ماه سال 87 حسين مرعشي دبيرکل وقت حزب کارگزاران سازندگي در گفت و گوي با مجله پيام امروز در مورد گروه هاي فشار موضع گيري صريح کرد:« اين گروه از طرف بخشي از حاکميت حمايت مي شوند.اگر عزمي جدي براي برخورد با آنها وجود داشت به طور حتم اين امکان پذير بود.» يک ماه بعد تايمز لندن گفت وگوي مفصل با مسعود ده نمکي ترتيب داد و انصار و ده نمکي را در رابطه با گروه هاي فشار قلمداد کرد.

مايکل نودولو خبرنگار تايمز در اين گزارش نوشت:« در ميان اعضاي گروه نيمه پيدا و سايه وار انصارحزب الله آقاي ده نمکي چهره اي بارز و آشکار به شمار مي آيد. بسياري از ايراني ها اعتقاد دارند که او رهبر اين گروه است ولي ده نمکي خود اين موضوع را تکذيب مي کند. اين گروه بعد از اينکه اعضايش به خوابگاه دانشجويان حمله بردند تحت فشار بي سابقه اي قرار گرفتند.

آقاي ده نمکي اين مرد نحيف ريش دار سي ساله است ولي ده سال بيشتر مي نمايد. او در جريان حمله به خوابگاه دانشجويان آنجا ديده شده بود. ده نمکي تصاويري از شهداي نوجوان جنگ را به ديوار اتاق خود آويخته است. او اعتقاد دارد که کشورهاي غربي سلاح هاي شيميايي را به عراق و ماسک هاي معيوب را به ايران فروخته اند.» مسعود ده نمکي چند سال پيش از آنکه روشنفکر شود، گفت وگويي را دردفتر نشريه جبهه با روزنامه تازه تاسيس اصلاح طلب شرق ترتيب داد و بار ديگر همين گفته ها را تکرار کرد. ده نمکي در گفت وگو با تايمز لندن هم اعلام کرده بود در هنگام حضور در حادثه کوي دانشگاه از عضويت انصارحزب الله خارج شده بود. الله کرم هم در گفت وگويي جداگانه اعلام کرده بود که انصارحزب الله در جريان کوي دانشگاه حضور نداشته اند. تکذيب حضور در کوي دانشگاه اما چندان موثر نبود. روزنامه هاي اصلاح طلب انصارحزب الله را سرخط اتصال به گروه هاي فشار شناخته بودند و در گزارش هاي خود به کنايه از اعضاي اين گروه نام مي بردند. مجله پيام امروز در گزارشي با کنايه نوشت:« تيمسار الله کرم:ما در اسلام جمهوري نداريم و براي رسيدن به يکسري اهداف وادار به پذيرش جمهوري شديم.» عنوان تيمسار حداقل در سال هاي پس از جنگ از ادبيات نظامي ايران حذف شده بود و به صورت مشخص سپاه پاسداران انقلاب اسلامي که الله کرم در آن دوران خدمت را گذرانده بود، از عنوان سردار براي افراد هم رده الله کرم استفاده مي شد.

آدم برفي و ماجراي هاي انصار و سينما

انصار حزب الله شايد تنها گروه سياسي ايران به شمار آيد که سينما را از مديران آن جدي تر تعقيب مي کند. از اعتراض به فيلم «تحفه هند»، «آدم برفي» در دهه 70 تا «خصوصي» و «گشت ارشاد» در دهه 90 همگي سابقه سينمايي انصار را مي سازد. شاخص ترين برخورد انصار با سينما به ماجراي فيلم آدم برفي باز مي گردد. مدتي قبل از حوادث کوي دانشگاه، ماجراي اعتراض انصارحزب الله به فيلم ادم برفي

جنجال هاي بسياري افريده بود. آدم برفي به کارگرداني داوود ميرباقري و تهيه کنندگي سازمان تبليغات اسلامي تهيه شده بود. ميرباقري پس از ساخت آدم برفي به تلويزيون دعوت شد تا سريال امام علي را توليد کند ولي به نوشته نشريات وابسته به جناح راست او از صداو سيما اخراج شده بود.

سابقه ميرباقري و وجاهت تهيه کننده آن هم ولي چندان اثرگذار نبود تا انصارحزب الله فيلم را با اعتراض از پرده سينماها پايين نکشند. مهاجراني وزير وقت ارشاد «آدم برفي» را از توقيف خارج کرده بود و سازمان تبليغات هم براي نمايش فيلم پوسترهاي تحت عنوان «آدم برفي در تهران است.» را در سراسر شهر توزيع کرده بود. همزمان گروهي که روزنامه هاي اطلاح طلب آنها را به انصارحزب الله منتسب مي دانستند با ماژيک روي همين پوسترها نوشته بودند:« آدم برفي را در تهران آب خواهيم کرد.»


به گزارش مجله پيام امروز در اصفهان گروهي 50 نفره با عنوان انصارحزب الله فيلم را از پرده سينماي شهر پايين کشيدند.

همزمان در تهران اجلاس سران کشورهاي اسلامي برگزار مي شد و دولت سعي داشت از بروز حواشي در شهر جلوگيري کند ولي آيت الله طاهري در خطبه هاي نماز جمعه به صراحت به انصارحزب الله تاخت:« متاسفانه در هفته اخير شاهد فتنه گري گروهي معلوم الحال بوديم که با عث شکايت عده کثيري شد ولي چون کنفرانس سران اسلامي در تهران به نشانه آرامش برگزار مي شد، صلاح ديدم تا حرفي نزنيم. من همان طاهري هستم که دز زمان شاه فرياد زدم و ترسي نداشتم که دستگير شوم. اگر اين گروه دست از فتنه گري و اقدام عليه قانون برندارند و ماموران انتظامي هم با انها برخورد نمي کنند بگويند تا من آنها را سرجايشان بنشانم.»

اما موج اعتراض ها به آدم برفي برخلاف تصور از اصفهان به بابل هم رسيد. مدير يکي از سينماهاي شهر در مورد حوادث آن دوران ميگويد:« وقتي آدم برفي اکران شد ما تصور ميکرديم که بخشي از خسارت هاي مالي سينما ناشي از اکران فيلم هاي کم فروش جبران مي شود ولي بعد از اعتراض ها يازده روز سينما تطعيل بود و بعد از آن هم فيلم گبه نمايش داده شد که روزانه 20 نفر براي تماشاي آن مي آمدند.» رئيس سازمان تبليغات اسلامي به سرعت اقدام به موضع گيري کرد و گفت:« بعضي از فيلم ها با يک ايده ساخته شده اند و اثر ارزشمندي هم به شمار مي ايند ولي بهتر است در اين گونه فيلم ها که حاشيه دارند از عنوان سازمان تبليغات اسلامي استفاده نشود.» حزب الله مازندران هم اطلاعيه اي صادر کرد و عنوان داشت از اکران اين فيلم جلوگيري خواهد کرد. پرويز پرستوي بازيگر اين فيلم در گفت وگو با روزنامه اخبار در همان دوران اعلام کرد:« چه بسيار فيلم هاي که سربه نيست شدند و کسي هم از سرنوشت انها خبر ندارد.»

دشمني دائمي با سروش

مدتي بعد انصارحزب الله دکتر سروش را هدف قرار دادند. انصارحزب الله اعتقاد داشت که گفته هاي سروش نمادي از منکراست. برخورد با سروش به درگيري فزيکي هم کشيده شد. اما سال ها پس از برخورد فزيکي با سروش به نظر مي رسد او همچنان مسئله هميشگي انصارباقي مانده باشد چراکه در آخرين شماره نشريه ارگان اين گروه نيز تيتري با کنايه آميخته شده و چنين آمده است:« سروش خواهان اصلاح زيارت عاشورا شد.» برخورد با روشنفکراني مانند سروش، انصارحزب الله را بيش از گذشته متهم به خشونت طلبي مي کرد.

در همان دوران جريان هاي منتقد انصار سعي در پيوند آنان با خشنوت داشتند. همزمان صادق کوشکي و حسين الله کرم در تمامي گفت وگوهاي خود سعي در تغيير اين نگرش داشته اند. يکي از مديران مطبوعاتي دهه 70 نقل مي کند:« در ان دوران اصطلاح گروه فشار به شدت مورد توجه بود. يک روز خبرنگاري گزارشي را آورد که بسيار عجيب بود. او ادعا مي کرد که براي اطلاع از برنامه هاي انصارحزب الله به جلسه آنها در مسجدي در خيابان سهرودي تهران رفته است و ديده که آنها ريش هاي خود را تراشيده اند و قصد دارند وارد فضاهاي دانشجويي شوند و درگيري ايجاد کنند. ما از اين گزارش خيلي تعجب کرديم و احساس کرديم يکجاي کار ايراد دارد. يکي ديگر از بچه هاي روزنامه که مورد اعتماد بود را به آن مسجد فرستاديم. او خبر داد که گزارش اول از پايه دروغ بوده است. با خبرنگاري که اين گزارش را تهيه کرده بود برخورد کرديم و او را از روزنامه اخراج کرديم.» تندي روزنامه نگاران را صراحت کلام انصارحزب الله تکميل مي کرد. عبدالحميد محتشم مديرمسول ارگان انصارحزب الله هم پس از حمله به اتوبوس توريست هاي امريکايي سرمقاله ارگان انصار را چنان با خشونت نوشت که برخورد با اتوبوس امريکايي ها در برابر لحن کلام او هيچ بود:«چناچه اين هشدارها موثر نيفتد در مرحله بعدي عملا خود را موظف به جلوگيري از مقدمات توطئه امريکا عليه مردم ايران مي دانيم. و اين مبارزه را به عنوان يک واجب کفايي تلقي کرده و در صورت نياز ازهيچ اقدامي دريغ نخواهيم کرد. چناچه غيورمرداني از خيل امت حزب الله اخيرا به عنوان اولين اخطار درس مناسبي به جاسوسان امريکايي و هواداران مزدور داخلي آنها دادند و اين آغازي است بريک مبارزه مقدس.»

ماجراي آتش زدن کتاب فروشي مرغ آمين، تجمع و حمله به سينما قدس به بهانه نمايش فيلم «تحفه هند» و محاصره فرودگاه خرم آباد براي جلوگيري از سخنراني سروش و کديور در اين شهر همگي در پرونده انصارحزب الله جايي مي گيرد. انصار حزب الله از سال 74 تا 91 نزديک به 70 تجمع رسمي و اعتراضي برگراز کرده است.
انصاري ها همچنان در همان حسينه ساده خيابان جمهوري به صورت هفتگي حضور پيدا مي کنند ولي معادلات سياسي و اجتماعي بارديگر تغيير کرده و انصار کماکان در همان حال سابق باقي مانده اند. شايد اين اقبال تاريخي انصارحزب الله باشد که بين يک تا دو دهه بعد از حادثه خود را با تحولات سازگار مي کند. از دشمنان تا دوستان انصار همگي به حاشيه رفته اند و از گذشته تنها همان محل سخنراني و ساختمان ساده باقي مانده است.

عبدالکريم سروش، سخت ترين هدف انان، خارج نشين شده است، عبدالله نوري جذاب ترين دليل سخنراني سران انصارخانه نشين شده است، سعيد حجاريان سرسلسله کينه هاي انصار در دفتري کوچک تئوري هاي پيچيده مي نويسد، محمدخاتمي ديگر رئيس جمهور نيست، مهاجراني وزيرارشاد پرکشش براي انصارحزب الله حداکثر چندماه يکبار در شبکه تلويزيوني بي بي سي فارسي حضور مي يابد و گفته هايش اب از آب در سياست ايران تکان نمي دهد. همزمان همراهان سابق انصار هم هر کدام به گوشه اي رفته اند و مرادان و مريداني ديگر يافته اند. حسين الله کرم استاد دانشگا شده است و چهارشنبه شب ها پاي منبرمنصور ارضي مي نشيند، مسعود ده نمکي سناريوهاي سينمايي را مرور مي کند و با سوپراستارهاي سينما مي نشيند، پروازي مزرعه داري مي کند.

نشريه ارگان انصارحزب الله هم برخلاف رويه ساليان دراز خود ستون سرمقاله را از نشريه حذف کرده است تا نرم خو تر از گذشته شده باشد. لحن کلام هم کمي آرام تر شده است چناچه نويسنده ستون يادداشت هفته ارگان انصار که جاي ستون سرمقاله نشسته است در نقد محمود احمدي نژاد مي نويسد:« به اعتقاد نگارنده اين ستون چنين اقدامي منطقي نيست...» مدت ها قبل لحن کلام اين ستون چنان آتشين بود که حرکت اتوبوس توريست هاي امريکايي را متوقف مي کرد، سخنراني هاي سروش را لغو مي ساخت، برنامه هاي خاتمي را تغيير مي داد، دانشجويان معترض را نگران مي ساخت و حتي راست هاي سنتي را نيز عصبي مي کرد.


جواني 25 ساله با ته ريش اندک در کنار ساختمان هيات رزمندگان اسلام در غرب تهران ايستاده است. پنج شنبه ساعت شش صبح هنوز خيابان هاي تهران شلوغ نشده اند. با دوستان خود گپ مي زند و گاهي هم به اطراف نگاه مي کند. مي گويد:« بيشتر براي مداحي هاي آقاي حداديان به هيات رزمندگان مي آيم تا حالا به جلسات انصارحزب الله نرفته ام.

البته بعضي از بچه ها هستن که انصاري هستن ولي اگر قرار به جلسه و حضوري باشد بيشتر در هيات هاي خودشان مي رويم.» چند کيلومتر دورتر سه جوان طلبه در کنار وردي پشتي مسجد مشهور حجت بن الحسن ايستاده اند و سعي مي کنند سه نفر همزمان سوار بر موتور سکليت خونداي 125 سي سي شوند. آنها تاکنون چشمشان به موتور هزارهاي معروف نيفتاده است. جواني که فرمان را به دشواري دردست گرفته مي گويد:« هيات انصار حزب الله؟ نمي دانم مگر هيات دارند؟ ما بيشتر به رزمندگان مي رويم. در همين مسجد هم جلسات خوبي داريم.» موتور با سختي خودش را روي آسفالت خيابان مي کشد و از حوزه علميه مسجدي در مرکز شهر تهران که سال گذشته در همين روزها ميزبان مراسم ختم عزت الله سحابي هم بود، دور مي شود.


ارسال نظر

  • ناشناس

    افتضاح. پر از غلط های محتوایی و املایی.

  • ناشناس

    معتقدم که اینها ققنوسی هستند که از خاکسترشان نسلی در حال تولد است که اخلاص مذهبی را در کنار تفکر علمی و غیرت علوی با هم دارند نسلی که قطعا به اقتضای ماکیاولیسمی که در برابرش قد علم کرده هوشمندتر و عقلانی تر عمل خواهد کرد.

  • حزب الله

    به کوری چشم دشمنان انصار حزب الله هم چنان زنده و با انرزی صد در صد بالا و روحییه عظیم آماده حضور در همه صحنه ها و اجرای منویات مقام معظم رهبری است و هیچگاه خسته و گوشه نشین نخواهد شد

  • قرنیــم

    اوه اوه اوه چه دل پری داره این پارسینه از حزب الله
    خدا رحم کنه

  • ناشناس

    ازشما بعیده اینهمه ادعاهای بی پایه واساس که فقط برشنیده ها استواره(اونم مثل کارمند فلان جا گفت... یا آبدارچیه اونجا گفت..)رو منتشرکنید

اخبار مرتبط سایر رسانه ها
    اخبار از پلیکان

    نمای روز

    اخبار از پلیکان

    داغ

    حواشی پلاس

    صفحه خبر - وب گردی

    آخرین اخبار