گوناگون

چرا چرخش به عقبی برای خاورمیانه وجود ندارد؟

پارسینه: تحلیل فرید ذکریا

سال انقلاب ها از ژانویه امسال آغاز شد، در کشورکوچکی که اهمیت چندانی نیز نداشت. پس از آن انقلاب به بزرگترین و مهمترین کشور منطقه وارد شد و رژیمی را که هیچ کس تصور سقوط آن را نمی کرد، ساقط کرد. اما تاثیر این اتفاق بسیار بیشتر از آن بود که به تصور درآید. فضای منطقه مملو از گفتگو در مورد آزادی و آزاد شدن شد. تظاهرات های خیابانی به طور ناگهانی در همه جا گسترش یافتند، و قدرت دیکتاتورها و پادشاهان که از قصرهای خود با ترس این حوادث را مشاهده می کردند، به چالش کشیده شد.

این توصیفی است از اتفاقاتی که در تونس و مصر به مثابه انقلاب هایی آرام رخ دادند و منبع الهامی برای مردم کشورهای عربی خاورمیانه گشت. در حقیقت این حوادث در خاورمیانه به نا آرامی های 162 سال پیش در سیسیلی و فرانسه شباهت دارند. انقلاب های 1848- نامی که برای نامیدن آنها در آن سالها انتخاب شد- از نظر فضای ذهنی شباهت فراوانی به حوادثی که در حال حاضر در خاورمیانه رخ می دهند داشت. ( تاریخ نگاران آن دوران، آن رخدادها را فصل بهار مردم نامیدند)عامل طغیان مردم در ان سالها به مانند امروز، رکود اقتصادی و افزایش ناگهانی قیمت ها بود. دیکتاتورهای آن دوره قدمت طولانی داشتند و بسیار سرسخت بودند و جوانان در خط مقدم مبارزه علیه آنها قرار داشتند. تکنولوژی های اطلاعاتی جدید- روزنامه ها- این مردم را به یکدیگر پیوند می دادند.

اما برخلاف جریان ایجاد شده، انقلاب جوانان در آن دوران پایان خوبی نداشت.تظاهرات کنندگان قدرت را در دست گرفتند اما پس از آن تقسیم و متفرق شدند و به مبازه با یکدیگر پرداختند و خود را تضعیف کردند. ارتش به نظم پیشین وفادار ماند و با سرسختی مخالفان را از میان برداشت. سلطنت طلبان منتظر چنین فرصتی بودند و پس از چند سال رژیم های سابق دوباره خودشان را مستقر کردند. ای. جی. پی. تایلور- مورخ انگلیسی- این طور عقیده دارد که " تاریخ به بزنگاه خود رسیده بود، اما تغییر نکرد".

آیا امروز تاریخ خاورمیانه تغییرخواهد کرد؟ آیا این اعتراضاتی که در یمن، بحرین، اردن و دیگر کشورهای عربی به راه افتاده اند،از بین خواهند رفت و چند سال دیگر که به این اتفاقات نظرکنیم، این طور استنباط خواهیم کرد که تغییرات اندکی رخ نداده اند؟ این احتمال وجود دارد، اما دو دلیل اساسی وجود دارند که نشان می دهند تنش هایی که در هفته های اخیر در خاورمیانه رخ داده اند، محو نخواهند شد. این دو نیروی قدرتمند که درحال تغییر جهان می باشند عبارتند از: جوانان و تکنولوژی.
عامل اصلی بحران فعلی در کشورهای عربی خاورمیانه، وجود خیل عظیم جوانان در این کشورها است. نزدیک به 60% از جمعیت این کشورها را جوانان زیر 30 سال تشکیل می دهند.این میلیون ها جوان خواسته هایی دارند که بایستی به باستی برآورده شوند و حکومت های حاکم بر این کشورها ناتوان از انجام آن می باشند. خواسته های این جوانان با برچسب هایی از قبیل بنیاد گرایی اسلامی و یا مداخلات غربیان سرکوب شده است.

اما خیلی ساده باید گفت که این اعتراضات داخلی غالبا غرب را نیز دچار نا آرامی کرده اند، زیرا که به موجب آن اتحادهای پیشین نقض شده اند. اما اولین خواسته این معترضان این است که به مانند یک شهروند با آنها رفتار شود، نه یک تبعه. در تحقیق پیمایشی که اخیرا در میان جوانان خاورمیانه انجام شد، اولین خواسته جوانان در 9 کشور این بود که در کشوری آزاد زندگی کنند. اگر چه آرزوهایی از قبیل زندگی در جوامع پیشرفته نیز از اولویت بالایی برخوردار بودند.

جوانان همیشه منبع خشونت نیستند. غرب نیز افزایش ناگهانی جوانان در درون جوامع خود را تجربه کرده است- رشد ناگهانی کودکان در دهه های پس از جنگ جهانی دوم- که عمدتا جهت رشد اقتصادی این کشورها به کار گرفته شدند. کشورهای چین و هند نیز کارگران جوانی را دارند و وجود این جوانان به قدرت اقتصادی این کشورها می افزادید. اما در صورت عدم رشد اقتصادی، فرصت های شغلی و حس احترام، این جوانان - خصوصا مردان جوان- می توانند به منبعی جهت نا رضایتی توده ای منجر شود. این چیزی است که در حال حاضر در خاورمیانه اتفاق افتاده است، جایی که رشد ناگهانی جوانان به بالاترین نقطه خود رسیده است- شاید بالاترین نقطه در سطح جهان. از سال 1970 تا 2007، 80% از اختلافات و درگیری ها در کشورهایی رخ داده است که حداقل 60% از جمعیت آن را جوانان زیر 30 سال تشکیل داده اند. حتی مکان هایی که تولد کودکان موجب افزایش جمعیت شده است نیز خالی از مشکل نیستند. این رشد ناگهانی جمعیت برای اروپا در دهه 60 میلادی اتفاق افتاد، دورانی که با شورشها و اعتراضات توده ای همراه بود.

روزنامه نگاران ، سیاستمدران و دانشگاهیان همگی به مشکل جوانان کشورهای عربی در خاورمیانه اشاره کرده اند. اما حکومت های این کشورها اقدامات موثر را انجام نداده اند- رشد بیکاری در برخی از این مناطق به شکل شگفت آوری بالا می باشد و در برخی از این کشورها به 25% نیز می رسد. رشد قیمت نفت در سالهای اخیر به دولتمردان این کشورها(کشورهای عربی) اجازه داده است تا به اشکال مختلف به مردم خود پول بدهند، اما بیش از نیمی از این جمعیتی که در خاورمیانه زندگی می کند در سرزمین هایی زندگی می کنند که نفتی در آن وجود ندارد. علاوه بر این، در کشورهای ثروتمند نفت به نغمتی تبدیل شده است، مکانهایی که تقریبا اقتصاد آنها چیزی بجز استخراج هیدرو کربن از دل زمین ندارد، در حالی که نظامیان دیگر کشورها تمامی امور را در دست دارند و رژیم حاکم نیز تنها یک چیز را به مردم خود ارائه می دهد: « تا وقتی به شما اجازه استفاده از سوبسیدها را می دهیم که شما قوانین ما را پذیرا باشید». دو کشور کویت و بحرین از ترس و اضطراب جاری در منطقه تصمیم گرفته اند تا به تمام شهروندان خود پاداش بدهند.(کویت 3000 دلار، بحرین2700 دلار )

این پرداخت ها یاد آور این می باشند که در خاورمیانه دو شکل از کنترل وجود دارد: سرکوب توده ها، تطمیع توده ها. شاید گزینه دوم(تطمیع توده ها) که کشورهای نفت خیز خاورمیانه به آن اقدام می کنند، تاثیر بیشتری داشته باشد- اما در بحرین این حکومت این کشور با چالش دیگری رویاروست؛ گروه اقلیت سنی بر اکثریت شیعیان این کشور فرمان می رانند. به هر حال مخمصه بزرگتری که هر دو این نظامها( سرکوبگر و تطمیع گر) با آن مواجه می باشند جمعیتی است که بسیار آگاه و به هم پیوسته می باشند. این خیلی ساده انگارانه خواهد بود که تمام وقایع رخ داده در تونس و مصر را به فیس بوک ارتباط دهیم. اما تکنولوژی- شبکه های ماهواره ای، کامپیوترها، تلفن های همراه و اینترنت- نقش مهم و عمده ای را در آگاه سازی، آموزش و ارتباط دادن مردم در منطقه داشته اند. این پیشرفت ها افراد را قدرتمند و دولت ها را در موضع ضعف قرار می دهد.

در روزگاران گذشته، تکنولوژی اطلاعات مطلوب کسانی بود که در قدرت قرار داشتند، زیرا که نسبت آن یک به همه بود و به خاطر همین بود که در دهه 30 میلادی، انقلابیون تلاش می کردند کنترل ایستگاههای رادیویی را در دست بگیرند، زیرا که از این طریق می توانستند اطلاعات خود را در میان مردم تبلیغ کنند. امروزه تکنولوژی ها همه به همه هستند، شبکه هایی که همه به هم متصل می باشند و کسی کنترل آنها را در دست ندارد و بسیار نا امید کننده است که کسی بخواهد مانع گسترش اطلاعات شود.

البته کشورها می توانند به مقابله بپردازند. دولت مصر توانست به مدت 5 روز مانع دسترسی مردم کشورش به اینترنت شود. اما به هزینه های اقداماتی از این قبیل نیز بایستی فکرکرد. آیا بانک های کشورهای عربی خواهند توانست در صورت قطع بودن اینترنت به فعالیت بپردازند؟ کره شمالی تا موقعی که در حصار خود بسر می برد خواهد توانست به حیات خود ادامه دهد، اگر چه این ثبات و پایداری دیری نخواهد پایید. برای حکومت هایی که خواستار پاسخ به نیازهای شهروندانشان می باشند، باز بودن فضای کشور نیازمبرم اقتصادی و سیاسی است.

ضرورت مدرن سازی-جوامع برای پیشرفت نیازمند آزادی بیشتر می باشند- است که به من اجازه می دهد تا نسبت به انقلاب جوانان خوش بین باشم. با نگاهی به تاریخ کشورهای عربی خاورمیانه در یک سده اخیر، از اقداماتی از این قبیل دلزده و نا امید می شوید. اما چیزی در این منطقه در حال تغییر است. "وارن بافت" روزگاری گفت، «زمانی که کسی به من می گفت" این بار همه چیز متفاوت خواهد بود" سریعا دستهایم را به سمت جیب هام می بردم چون می ترسیدم در همان لحظه کسی جیبم را بزند». خوب، اما من احساسی دارم که این بار اوضاع در کشورهای عربی خاورمیانه متفاوت خواهد بود. اما به هر حال، همچنان دست های خود را بر روی جیب هایم نیز قرار داده ام.

ترجمه : مهدی سرایی

ارسال نظر

اخبار مرتبط سایر رسانه ها
    اخبار از پلیکان

    نمای روز

    اخبار از پلیکان

    داغ

    حواشی پلاس

    صفحه خبر - وب گردی

    آخرین اخبار