نمونه موفق یک کار فرهنگی در بسیج دانشجویی

چند ماه پیش که از مسئولیتم-به دلایلی- در بسیج دانشجویی استعفا دادم،قصد کردم گوشه ای بنشینم و به دور از هیاهو مابقی ترم را بگذرانم.از قضا بسیج دانشکده مان کتابخانه ای دارد که تقریبا متروک شده بود.گفتم کتابخانه را بدست بگیرم و در گوشه ای دنج ترم را بگذرانم و احیانا کتاب بخوانم.

کتابخانه را که دست گرفتم، فکر هایی برای اداره ی آن به ذهنم رسید.و آنها را پیاده کردم.کاری که من آن را "نمونه ی موفق یک کار فرهنگی"می نامم.بعد از مرتب سازی فضای کتابخانه و نقاشی-البته هنری-آن لیستی از بهترین های ادبی ایران و جهان تهییه کردم.کتابهایی که همه نام اکثر آنها را حداقل یکبار شنیده اند.از جمله:

شیاطین داستایوفسکی/ پیرمرد و دریا همینگوری / بیگانه آلبر کامو /مسخ و محاکمه کافکا/ خشم و هیاهو فاکنر /صد سال تنهایی مارکز/مرشد و مارگاریتا/خداحافظ گاری کوپر رومن گاری/.مکبث شکسپیر/کلاغ ادگارد آلن پو/دوبلینی ها جیمز جویس /ناتور دشت و نه داستان و فرنی و زویی سلینجر/سیذارتا هرمان هسه /زن زیادی و بانو و سگ ملوسش چخوف/گتسی بزگ جرالد/بی بی پیک الکساندر پوشکین/تنهایی پرهیاهو هرابال/ عقاید یک دلقک هاینریش بل /ژاک قضا و قدری و اربابش دیدرو/در رویای بابل براتیگان/لبه تیغ سامرست موام/بارون درخت نشین و شوالیه ناموجود ایتالو کالوینو/1984 و مزرعه حیوانات جرج اورول/ پدروپارامو خوان رولفو /شازده کوچولو اگزو پری/مدیر مدرسه جلا آل احمد/الف بورخس/ مرد دهم /شازده کوچولو/یک عاشقانه آرام و فردا شکل امروز نیست نادر ابراهیمی/چراغ ها را من خاموش می کنم زویا پیرزاد/همنوایی شبانه ی ارکستر چوبها رضا قاسمی/آداب بی قراری یعقوب یاد علی /کافه پیانو فرهاد جعفری/ سیاه مشق هوشنگ ابتهاج/در کوچه پاغ های نیشابور شفیعی کدکنی/ابر و کوچه فریدون مشیری/گزینه اشعار نیما یوشیج/عمران صلاحی/ ناصر فیض /قیصر امین پور و ... و البته کتب امیرخانی و اشعار فاضل نظری

اسم تمام پنجاه کتاب را تایپ کردم و با کمی کارهای گرافیکی سامنشان دادم.در ادامه همزمان با بازگشایی کتابخانه اسم هر کدام از کتاب ها را با نام نویسنده به دیوار دانشکده چسباندم.نزدیک پنجاه پوستر تبلیغاتی در فضای دانشکده.آنقدر تبلیغات در برگیرنده بود که گویی تک تک دانشجویان دانشکده از بازگشایی کتابخانه با خبر شدند.

استقبال فوق العاده بود.از اقشار مختلف آمدند.کسانی که احتمالا تصمیم داشته اند هیچ وقت پاشان را در دفتر بسیج نگذارند هم آمدند.دوستان انجمنی هم. افرادی با ظواهر مختلف هم ایضا،چیزی که تلوزیون به آن می گوید حضور اقشار مختلف جامعه!همچنین اینجا فهمیدم مخاطب عام و توده یعنی چه فهمیدم مخاطب واقعی چه مفهومی دارد.افرادی پا به کتاب خانه گذاشتند که ...

و هر کس می آمد می گفت کتاب های فوق العاده ای انتخاب کردید و کلی تمجید.

در طول این یک سال و نیم کار تشکیلاتی این تاثیر گذارترین حرکتی بود که هم انجام داده م و هم دیده ام.که البته من این تاثیر گذاری را نتیجه ی سادگی ای می دانم که بعد از یک سال کار تشکیلاتی طاقت فرسا بدست آمده...

منبع: وبلاگ نوشته های یک خامه به دست(مهدی افضل زاده)