گوناگون

آواتار؛ قصه ای آشنا در سرزمینی خیالی

پارسینه: دکتر سید نعمت الله عبدالرحیم زاده

فرارو- جیمز کامرون پس از 12 سال و غرق کشتی تایتانیک خود در 1997 به سینما آمد تا بار دیگر شعار خود را عملی کند؛ ساختن فیلم پرخرج اما پرسود. این بار نیز او موفق شد و آواتار او توانست با هزینه ای بالغ بر 300 میلیون دلار، به فروش بیش از دو میلیارد و نیم دلار دست یابد و رکورد یک میلیارد و هشت صد میلیون دلاری تایتانیک را پشت سر بگذارد.

گذشته از وجه اشتراک سود سرشار این دو فیلم، شاید به سختی بتوان وجه مشترک بین این دو یافت چرا که آواتار بر خلاف تایتانیک نه به سالهای گذشته بازمی گردد و نه آنچنان تم عاشقانه ای دارد و نه حتی پایان تراژیکی.

آواتار کامرون روایت واقعه ای در سال و مکانی بسیار دور است؛ واقعه ای در سال ۲۱۵۴ و در سیاره پاندورا از اقمار ستاره رجل قنطورس یا آلفا قنطورس (Alpha Centauri) در فاصله ۴٫۳۶ سال نوری از خورشید. آنچه که در نگاه اول بیشتر از هر چیز دیگری در این فیلم به چشم می خورد همین دو خصیصه مکانی و زمانی است که باعث شده برخی آن را فیلمی بی محتوا با نمایش صحنه های خیالی و مهیج بدانند و برخی نیز آن را در قالب ژانر علمی-تخیلی قرار داده که در تکنیکهای سینمایی موفق بوده و توانسته خیال سرمایه گذاران آن را بابت سود گیشه آسوده کند.

شاید این دو خصیصه باعث شود تا آواتار را در ژانر علمی-تخیلی قرار داد و آن را بازگشت کامرون به فیلمهای قبلی اش همانند ترمیناتور 1 در 1984، بیگانه ها در 1986 و ورطه در 1989 دانست، اما نامها و قصه فیلم حکایتی بیشتر از این قالب دارند.

به عبارت دیگر، کامرون در این فیلم سعی کرده تا در مکان و زمانی دور و با تمام تصاویر سه بعدی فیلم و موجودات عجیب و غریب آن، قصه ای آشنا را به نمایش درآورد و در این مورد می گوید؛ « این رشته‌ای است که در سراسر تاریخ گسترده شده است ... من این رشته را پی گرفتم و عقب‌تر و به قرون 16 و 17 رفتم و این موضوع را مورد توجه قرار دادم که اروپایی‌ها چگونه آمریکای جنوبی و مرکزی را تصرف و بومی‌های آنجا را آواره کردند و آنها را نادیده گرفتند ... تاریخ نژاد بشری با خون نوشته شده و قدمت طولانی دارد. ما انسان‌ها ترجیح می‌دهیم بی آنکه از کسی اجازه بگیریم، هر چیزی که می‌‌خواهیم به دست بیاوریم». به همین جهت است که سیگورنی ویور، بازیگر نقش گریس آگوستین، آواتار را فیلمی علمی-تخیلی ندانسته و در مورد آن می گوید؛ «من آن را یک رومانس ماجراجویانه و حماسی به سبک قدیمی می‌دانم».

قبل از هر چیز، نامها و صحنه های فیلم حاکی از تاریخ مورد نظر کامرون است و به نظر می رسد که او سعی کرده در جای جای فیلم خود ردی از آن بگذارد. در اینجا لازم است تا به صورتی کوتاه به نامهایی چون آواتار، پاندورا و ایوا توجه شود. آواتار به خوبی پس زمینه اسطوره ای فیلم را بیان می کند که با توجه به آن می توان دریافت این فیلم بیشتر از زمان و مکانی دور در آینده، به گذشته های دور آدمی توجه دارد. آواتار واژه ای سانسکریت و مربوط به آیین هندو است. این واژه در سانسکریت به صورت avatära تلفظ می شود که از دو بخش؛ ava به معنای پایین و tarati به معنای رفتن و عبور کردن تشکیل شده که در مجموع به معنای پایین آمدن است و در آیین هندو به معنای هبوط خدا به صورت متجسد است. معنای اعم این واژه تجسد هر کیفیت یا ویژگی است و از این رو، آواتار در فضای مجازی صورت متجسد فرد کاربر در این فضا است که واکنشهای او را در حالات مختلف نمایش می دهد. آواتارها در این فیلم نیز تجسد انسانها به شکل ناوی ها، ساکنین اصلی سیاره پاندورا، هستند که هر حالت از آنها را در تجسد ناوی انجام می دهند.

نام سیاره پاندورا است و به اسطوره اولین زن در اسطوره های یونان اشاره دارد، البته پاندورا نام یکی از اقمار سیاره زحل در منظومه شمسی نیز هست و به نظر می رسد که همین امر توجیه گر نامگذاری محل مورد نظر در فیلم آواتار باشد. واژه پاندورا، πανδώρα، در اسطوره های یونانی ترکیبی است از پیشوند پان، πάν، به معنای همه و اسم دورا مشتق از دورون، πανδω̃ρα، به معنای هدیه است. از این رو، واژه ترکیبی پاندورا به معنای همه هدیه است که در کلمات قصار همر در وصف زمین به کار رفته و در دو اثر هسیودوس به نامهای «زایش خدایان» و «کارها و روزها» نام اولین زنی است که خدایان به او هدایایی داده و تقدیم انسان کرده اند. انتخاب نام پاندورا برای سیاره فیلم آواتار یادآور وصف همر برای زمین است که همین نقش را پاندورای آواتار دارد و از سوی دیگر، بیان کننده کارکرد محوری زن در این فیلم است که برای مثال می توان به تربیت قهرمان فیلم، جیک سالی، توسط یک زن، نیتری، اشاره کرد که به واسطه این تربیت جیک به عمق فرهنگ ناوی ها پی برده و به تدریج ماهیت او نیز از یک انسان مهاجم به یک ناوی مدافع پاندورا تغییر پیدا می کند.

هویت زنانه پاندورا در کانون اصلی حیات این سیاره تجلی پیدا می کند که ناوی ها آن را در درخت مقدس خود به نام ایوا، Eywa، می دانند. ایوا به چه معنا است؟ در فیلم به خوبی ایوا و نقش آن در سیار پاندورا توصیف شده؛ درختی که مرکز شعور سیاره و پیوند حیاتی تمام موجودات آن است و از این رو، ایوا درخت حیات نام گرفته است. برخی سعی کرده اند تا این درخت را به آیین کابالا از فرقه های عرفانی یهودی و تاثیر صهیونیسم در فیلم آواتار نسبت دهند اما سوای درست یا نادرستی چنین قضاوتی، حمله انسانهای مهاجم به آن نقش اساسی ایوا در فیلم را آشکار می کند. در کلامی مختصر، ایوا چه به لحاظ نام و چه به لحاظ کارکرد آن در فیلم تداعی کننده اسطوره های باستان از خاورمیانه تا قبایل سرخپوست آمریکایی است.

ناوی ها درخت مقدس خود را به نام ایوا Eywa می خوانند که تلفظ این واژه بسیار نزدیک به تلفظ واژه Eva در زبان انگلیسی است. Eva برگرفته شده از واژه عبری Hawwah است که در سنت اسلامی به صورت حوا تلفظ شده و نام همسر حضرت آدم (ع) است. مشابهت نزدیک تلفظ واژه Eywa با واژه Eva تا اندازه ای ارتباط با آن را بیان می کند و با توجه به دلالت معنایی می توان گفت که برگرفته از آن است. ایوا در فیلم آواتار تنها نام یک درخت نیست بلکه به معنای درخت حیات نیز هست و نام حوا در ادیان ابراهیمی با حیات و زندگی ارتباط دارد چنان که در آیه 20 از باب 3 سفر آفرینش تورات چنین می خوانیم؛ «آدم زن خود را حوا نامید، چون او می بایست مادر همه زندگان باشد». این نکته چیز عجیبی نیست که جیمز کامرون در فیلم خود از واژگان عبری استفاده کرده چرا که اکنون در مورد واژه ناوی Na'vi نیز این بحث مطرح شده که این واژه از دومین کتاب اصلی دین یهود به نام کتاب انبیاء یا نوییم، Nevi'im، اخذ شده است.

در اینجا لازم نیست تا همانند برخی نویسندگان آواتار را به مکتب کابالا و مسائلی چون نفوذ صهیونیسم در هالیوود نسبت داده شود چرا که این فیلم به قدر کافی به اسطوره های دیگر ملل نیز توجه دارد. درخت ایوا را می توان در درخت زندگی جاودان یافت که بودا در زیر آن نشسته و ارتباط حیاتی آن را با دیگر موجودات را می توان در نیلوفر آبی آیین هندو یافت که از ناف ویشنو سبز شده و برهما، خدای آفریننده، بر آن نشسته است.

شاید بهترین توصیف از درخت حیات در فیلم آواتار را بتوان در بخشی از نامه ریس سیاتل، از روسای سرخپوستان، یافت که در 1825 خطاب به رییس جمهور آمریکا چنین نوشته؛ «هر پاره این زمین برای مردم من مقدس است؛ هر برگ سوزنی درخشنده کاج، هر ساحل شنی، هر مهی در جنگل های تاریک، هر مرغزاری و هر حشره وزوز کننده ای. همه اینها در خاطره و تجربه مردم من مقدس اند. ما شیره ای را که در گیاه جریان دارد به اندازه خونی که در رگهایمان جاری است می شناسیم. ما پاره ای از زمین هستیم و زمین پاره ای از ما است. گلهای عطرآگین خواهران ما هستند. خرس، گوزن و عقاب بزرگ برادران ما هستند. یالهای صخره ای، شادابی مرغزاران، گرمای بدن اسب و انسان همه به یک خانواده تعلق دارند.» در سکانس شکار جیک انعکاس نامه رییس سیاتل دیده می شود و به همین دلیل نیتری شکار او را ستوده و می گوید؛ «شکار خوبی بود».

روشن است که کامرون در فیلم خود به تاریخ نژاد بشری توجه دارد که همواره مورد تهاجم انسان غربی قرار گرفته؛ زمانی برای طلا، زمانی برای نفت و در آواتار برای ماده نایاب یا آن‌ابتینیوم (unobtainium). این تهاجم خالی از خشونت و خونریزی نیست و به همین دلیل است که کامرون در فیلم خود برای شخصیت سرهنگ کواریچ عبارات و واژگانی همچون «شوک و بهت»، «مبارزه با تروریسم» و «حمله پیشگیرانه» قرار داده که یادآور عبارات و واژگان جنگ افروزان آمریکایی برای حمله به عراق است و گویا جنگ و خونریزی این جنگ افروزان تمامی ندارد چرا که سرهنگ کواریچ در جنگ نیجریه حضور داشته و جیک سالی نیز در جنگ ونزوئلا. البته کامرون پاداش نقد خود از تاریخ نژاد بشری و تهاجم و خونریزی نظامیان آمریکایی گرفت و در حالی که فیلم او برای دریافت 9 جایزه اسکار نامزد شده بود، در کمال تعجب تنها توانست 3 جایزه بهترین فیلمبرداری، بهترین کارگردانی هنری و بهترین جلوه‌های ویژه را از آن خود کند. برخلاف برخی منتقدان، این مزایای فیلم قفس رنج (Hurt Locker) نبود که جوایز اصلی اسکار را از آواتار ربود، بلکه علت را باید در نفوذ پنهانی و موثر نظامیان آمریکایی و به خصوص پنتاگون در هالیوود جست که تاب و تحمل نقد آواتار بر اعمالشان را نداشتند و اجازه ندادند تا آواتار به جوایز اصلی اسکار دست بیابد، یعنی مشابه همان کاری که سه دهه پیش با فیلم اینک آخرالزمان ساخته فرانسیس فورد کاپولا و نقد گزنده آن کرده بودند.

ارسال نظر

اخبار مرتبط سایر رسانه ها
    اخبار از پلیکان

    نمای روز

    اخبار از پلیکان

    داغ

    حواشی پلاس

    صفحه خبر - وب گردی

    آخرین اخبار