شرح حالی کوتاه از پاسکال و تجربه ی دینی اش
بلز پاسکال (1624ـ1662) ریاضیدان و متفکر متأله فرانسوی از هوش و نبوغ فوقالعادهای برخوردار بود. او در یازده سالگی بی انکه اثر اقلیدس را خوانده باشد، مسائل هندسه اقلیدس را تا قضیه سی و دوم از پیش خود طرح و حل کرده بود. در شانزده سالگی رسالهای در باب مقاطع مخروطی نوشت که خوانندگان را به اعجاب وا داشت. در اواخر زندگیش بنیاد حساب بینهایتها، حساب انتگرال و حساب احتمالات را گذاشت.
در سال 1654 در شب بیست و سوم نوامبر، تجربه روحانی و حال عرفانی ژرفی به او دست داد، که از آن به تجدید ایمان پاسکال تعبیر میکنند. وی، یادگار خلاصهای از احوال آن شب را همچون حرزی به لباس خود آویخته بود تا هیچ گاه آن را از یاد نبرد، و در آن چنین آمده بود:
«از ساعت 30/10 شب، تا ساعت 30/12: آتش، خدای ابراهیم، خدای اسحاق، خدای یعقوب، نه خدای فیلسوفان، یقین، یقین، شور، شادی، صفا، خدای عیسی مسیح، ... عیسی مسیح، باشد که هرگز از او جدا نشوم».
از آن پس زندگیش رنگ دینی عمیقی یافت و به مباحثات کلامی علاقه وافری نشان داد. پاسکال پای بند کلیسای کاتولیک بود و نسبت به فلسفه و فیلسوفان بدبینی داشت. او که خود سابقه شکاکیت داشته، و عمری را تا تجدید حیات ایمانش در آن شب روحانی با ملحدان و آزاد اندیشان سپری نموده بود، عقل طبیعی را از اثبات وجود خداوند ناتوان میدید و تنها ایمان را راهی به سوی او میدانست.
پاسکال در مقابل عقل و فلسفه به دل تمسک میجوید و در نظر او دل تنها کانون احساسات و عواطف نیست، بلکه مرکز اراده و شهود هم هست. پاسکال ریاضیدان عقل ورز نابغهای بود و باریکناهای آن در میافتد، یا از مبانی مسیحیت دفاع میکند ـ هوشمندانه تعقل میورزد. عقلی که پاسکال با آن مخالف است، عقل محجوب، طبیعت زده، اصالت یافته و تکرو است، عقلی که از یک سو با وحی مخالف است و از سوی دیگر با دل.
منبع:پایگاه حوزه
ارسال نظر