گوناگون

نگاه یک دانشجوی ایرانی مقیم آمریکا به "بحران تویوتا"

پارسینه: بازار خودرو جزء بازارهایی است که دارای دینامیک قوی سخت است که با رشد تعداد خودروهای مورد استفاده فعال می شود. به عنوان مثال خودروی بیشتر موجب جذابیت ارائه خدمات مخصوص آن خودرو و در نتیجه جذابیت بیشتر خودرو به دلیل دسترسی به خدمات و فروش بیشتر خودرو می شود. این گونه لوپ ها اولن تابعی از میزان خودروی موجود در سطح شهر و در دست مردم هستند و بعد، بسیار قوی هستند به این مفهوم که بسیار سخت شکل می گیرند و بسیار سخت به لوپ سقوط کننده تبدیل می شود.

این روزها «مسئله تویوتا» جدی شده است و در آینده ای نزدیک باید منتظر مقالاتی باشیم که در این باره بیرون خواهند آمد. به هر حال مقالات "آینده" در مورد "گذشته" نوشته می شوند! و این کار، چندان مشکل نیست. اما در حال حاضر پیش بینی این که چه اتفاقی برای تویوتا می افتد بسیار سخت است و دست کم کار ما نیست! (کار اقتصاددان ها که اصلن و ابدن!). در این جا بیشتر هدفم درک و sense making از اتفاقات مربوط به تویوتاست. این اتفاقات را می توان در دو دسته عملیات و بازار دسته بندی کرد.


مسئله تویوتا در محدوده مهندسی و عملیات مربوط به کارکرد آن و سرعت گرفتن غیرمترقبه آن است. این مشکل در برخی مواقع به سیستم های مکانیکی خودرو نسبت داده شده و در برخی مواقع به سیستم های الکترونیکی. بدون این که دلیل فنی آن را بدانم اصرار زیادی از طرف تویوتا وجود دارد که مشکل به قسمت مکانیکی نسبت داده شود. به هرحال آنچه که به عنوان مشکل ظهور کرده است از قابلیت اطمینان خودرو کاسته است که این امر می تواند در قیمت خودرو منعکس و به تویوتا زیان برساند. از دیدگاه مهندسی پیش بینی می شود که با مشخص شدن مشکل مهندسی در بازار، تخمین دقیق تری نسبت به ارزش تویوتا زده شود و قیمت خودرو به اندازه مشکل موجود سقوط کند، و در صورتی که تویوتا بتواند مشکل را حل کند ارزش تویوتا به جایگاه قبلی اش باز می گردد.

اما مسئله تویوتا در محدوده دینامیک بازار مسئله مهم تری است. بازار هر کالایی می تواند دارای دینامیکی هایی از جنس لوپ های مثبت باشد که به رشد یا سقوط یک شرکت منجر شود.

در این جا، دینامیک های بازار را به دو دسته دینامیک های نرم و سخت تقسیم می کنم. در دسته دینامیک های نرم پدیده هایی را در نظر می گیرم که بر مبنای پنداشت افراد و اخبار ساخته می شود و جنس فیزیکی در آن جا به جا نمی شود. مثلا در بازار سهام، پنداشت خوب نسبت به سهام، موجب افزایش تقاضا، افزایش قیمت و پنداشت خوب نسبت به آن سهام می شود... یا در صنعت خودرو پنداشت خوب (یا بد) نسبت به یک خودرو توسط عده ای به عده دیگر منتقل می شود و عده بیشتری چنین پنداشت خوب (یا بدی) را پیدا می کنند.

چنین دینامیک هایی هر چند مهم هستند عموما به صورت حباب ظاهر می شوند و ماندگار نیستند. نهایتا لوپ حباب با محدودکننده هایی که از ارزش واقعی کالا یا سهام فیدبک می گیرند شکسته می شوند. در این حالت انتظار می رود اگر قیمت سهام شرکتی زیاده از حد تخمین زده شد و حباب وار رشد کرد پس از مدتی بشکند و به ارزش واقعی آن که توابع سودآوری عملیاتی آن است باز گردد.

دسته دیگری از لوپ های بازار نیز وجود دارند که اثر خود را بر موجودات فیزیکی بازار می گذارند. من به این ها لوپ های سخت می گویم. در چنین شرایطی تاثیرات لوپ های نرم به صورت "سخت" در بازار انباشته می شوند و عملا ماندگار می گردند. مثلا اگر پنداشت همه نسبت به سهام یک شرکت بد شود و در زمانی که شرکت شدیدا نیازمند جذب سرمایه از طریق اوراق قرضه و به روزکردن ماشین هایش است نتواند این کار را انجام دهد، و تولیدش صدمه ببیند و بازار را از دست بدهد، لوپ های نرم بازار به صورت سخت در ساختار شرکت تاثیر گذاشته اند و به سقوط ارزش واقعی آن منجر می شوند (طبیعتا احتمال چنین اتفاقی در حالت کلی بسیار کم و در ایران تقریبا ناممکن است).

بازار خودرو جزء بازارهایی است که دارای دینامیک قوی سخت است که با رشد تعداد خودروهای مورد استفاده فعال می شود. به عنوان مثال خودروی بیشتر موجب جذابیت ارائه خدمات مخصوص آن خودرو و در نتیجه جذابیت بیشتر خودرو به دلیل دسترسی به خدمات و فروش بیشتر خودرو می شود. این گونه لوپ ها اولن تابعی از میزان خودروی موجود در سطح شهر و در دست مردم هستند و بعد، بسیار قوی هستند به این مفهوم که بسیار سخت شکل می گیرند و بسیار سخت به لوپ سقوط کننده تبدیل می شود.

دلیل اصلی اش را می توان به این نسبت داد که تغییر جمعیت خودروی شهرها کار بسیار مشکلی است. با بیانی تکنیکال می توان گفت: فروش یک خودروی خاص از جنس متغیر rate است و تعداد خودوری موجود در شهر از جنس stock است. با در نظر گرفتن عمر میانگینی مثلا حدود ده سال برای یک خودرو، متغیر rate ورودی باید برای مدت نسبتا طولانی تغییر یابد که "شهر" و بازار تحت تاثیر قرار گیرد. از طرف دیگر زمانی که چنین لوپ هایی راه افتاد به سختی می توان جلویش را گرفت.

در حال حاضر آن چه که دیده می شود تلاش رسانه ها و سیاستمداران غیر ژاپنی (به خصوص آمریکایی) برای جنگ علیه لوپ های رشد تویوتا است و نکته ای که به عنوان یک بهانه به دست گرفته شده مسئله های پیش آمده در عملیات خودروست. هر از چندی برنامه ای با آب و تاب شدید پخش می شود که کسی به شدت گریه می کند که ماشین اش در اتوبان از کنترل اش خارج شده و دیگری هم که می گوید امکان ندارد هیچ وقت سوار چنین خودرویی شود (لوپ های نرم). و در صورتی که این تلاش ها بتواند به تعداد خودروهای موجود در بازار (نه فقط فروش چند ماهه) تاثیر بگذارد، می تواند تاثیر این مشکلات را در تویوتا ماندگار کند (لوپ های سخت). در واقع موفقیت سیاستمداران آمریکایی در جنگ با تویوتا وابسته به عبور از مشکلات عملیاتی به لوپ های نرم بازار و بعد لوپ های سخت بازار است. مرحله اول سوتی تویوتا بوده، و مرحله دوم توسط خیلی از رسانه ها هدایت می شود. از آن طرف تویوتا هم با کاهش شدید قیمت هایش می کوشد حتی با دادن ضرر زیاد از شکسته شدن لوپ های بازار جلوگیری کند.*
---
*: دوستان ایرانی متعددی در این جا به تویوتا اعتماد کرده و به طرز بی سابقه ای ماشین های نو خریده اند! اکثر آن ها البته وارد قرارداد "اجاره به شرط تملیک" شده اند که تا حدودی از ریسک کار می کاهد و می توانند در انتهای سه سال خودرو را نخواهند (البته در این صورت پولشان هم فقط صرف اجاره ماشین شده است و چیزی دست شان نخواهد ماند). به هر حال اعتماد این دوستان به تویوتا 1) می تواند ناشی از اعتقاد آن ها به حباب وار بودن شرایط و در نتیجه "زیرقیمت" بودن تویوتا باشد. 2) ناشی از اصول رفتاری مربوط به قضاوت شامل کندی update کردن تصورات نسبت به یک کالا باشد.

منبع: وبلاگ نوید

ارسال نظر

اخبار مرتبط سایر رسانه ها
    اخبار از پلیکان

    نمای روز

    اخبار از پلیکان

    داغ

    حواشی پلاس

    صفحه خبر - وب گردی

    آخرین اخبار