گوناگون

مژگان شجریان: مردم از "شجریان ها" انتظار بهترین را دارند

پارسینه: قبل از این‌ها شهرت مژگان شجریان محدود می‌شد به اسمی که پشت جلد آلبوم‌های شجریان به‌عنوان طراح گرافیست آلبوم می‌خورد. اما از وقتی که گروه «شهناز» تشکیل شد، این شهرت رنگ و بویی دیگر به خود گرفت. حالا دیگر مژگان شجریان جای ثابتش شده صندلی کناردستی استاد در تمام اجراهایش. برای همین خیلی زود تبدیل شد به یکی از چهره‌های محبوب طرفداران شجریان. البته هنر مژگان شجریان به همین‌جا ختم نمی‌شود؛ او لیسانس موسیقی و نقاشی دارد و کارشناسی ارشدش را هم در رشته‌ی گرافیک گرفته.

شما به هر درجه از موفقیت و شهرت هم که دست پیدا کنید، ولی در آخر باز هم شما را با نام فامیلی شجریان می‌شناسند. فکر می‌کنید اینکه دختر استاد شجریان باشید همیشه برایتان یک امتیاز محسوب می‌شود یا اینکه گاهی اوقات استقلال هنری‌تان را تحت‌تأثیر قرار می‌دهد؟

خب، مردم همیشه از یک «شجریان» انتظار بهترین‌ها را دارند. انتظار دارند همیشه کارهایی که یک شجریان انجام می‌دهد در حد صد باشد و من خودم را در این حد نمی‌بینم. برای همین هم برایم خیلی سخت است که به من بگویند «مژگان شجریان». چون واقعاً در حدی نیستم که بخواهم خودم را پدر یا همایون مقایسه کنم. روی همین حساب دوست دارم مردم من را به‌عنوان فردی که به موسیقی علاقه دارد و از بچگی در این فضا بزرگ شده و حالا مشغول فعالیت حرفه‌ای شده نگاه کنند؛ ولی هنوز هم خودم را در آن حد نمی‌بینم که بخواهند مرا با پدر یا همایون مقایسه کنند.

پس از اینکه همیشه شما را در کنار پدرتان و به‌عنوان دختر شجریان می‌شناسند هیچ‌وقت ناراحت نمی‌شوید؟

نه، از این بابت بسیار هم افتخار می‌کنم و برایم هم مهم نیست که شخصیت هنری‌ام تحت‌تأثیر نام و شهرت خانوادگی قرار بگیرد؛ اما از طرفی خیلی دوست ندارم فعالیت هنری‌ام با شهرت شجریان باشد، به‌خاطر اینکه واقعاً من در سطح پدر و همایون نیستم. برای همین هم در این همه سال کمتر تمایل داشته‌ام که در کارهای موسیقی در کنار پدر کار کنم و بیشتر موسیقی را به‌عنوان یک علاقه‌مندی دنبال می‌کردم.

همایون شجریان هم زمانی‌که می‌خواست از پدر جدا شود و اجرای مستقل داشته باشد، بر این نکته تأکید می‌کرد که به کار کردن با پدر بیش از هر چیز دیگری علاقه‌مند است؛ ولی بالاخره در یک جایی باید برای نشان دادن استعداد و توانایی‌های خودش از پدر مستقل می‌شد. شما هم مثل همایون فکر می‌کنید و قصد دارید در آینده مستقل کار کنید؟



نه، خیلی به استقلال فکر نمی‌کنم؛ چیزهای زیادی هست که باید در کنار پدر یاد بگیرم و هنوز زمان خوبی برای مستقل شدن نیست. فکر می‌کنم حد کمال کارهای من در حال حاضر در کنار پدر خواهد بود؛ برای همین چندان علاقه‌ای به استقلال ندارم.

قبل از اینکه گروه شهناز تشکیل شود، همه شما را بیشتر به‌عنوان طراح جلد آلبوم‌های پدر می‌شناختند. ظاهراً کار نقاشی هم انجام می‌دهید، حالا هم که نوازندگی. این چندوجهی‌بودن را هم از پدرتان به ارث برده‌اید؟

[خنده] بله، خب بعضی خصلت‌ها و توانایی‌ها ارثی به آدم‌ها می‌رسند. ممکن است این هم جزو آنها باشد. البته من خودم اعتقاد دارم چندوجهی‌بودن در هنر چندان معنی ندارد. مهم، آن دید و فکر هنری است که اگر کسی داشته باشد می‌تواند آن را در قالب‌های مختلف ارائه دهد. البته این مخصوص شجریان‌ها نیست. بیشتر هنرمندها همین‌گونه هستند و معمولاً چند رشته‌ی مختلف هنری را به‌صورت حرفه‌ای ادامه می‌دهند. به‌نظرم هنر وسیله‌ای است که هنرمند روحش را با آن ارضا می‌کند، حالا به هر شکلی که باشد فرق نمی‌کند. البته من موسیقی و گرافیک را به‌صورت آکادمیک و حرفه‌ای خوانده‌ام و در طول این سال‌ها که کار گرافیک می‌کردم و فعالیت موسیقی‌ام کمتر بود واقعاً فکر می‌کردم بخشی از وجودم را بی‌استفاده گذاشته‌ام. الآن هم که فعالیتم بیشتر روی موسیقی متمرکز شده همین حس را دارم و فکر می‌کنم باید کمی بیشتر برای نقاشی و کار گرافیک وقت بگذارم.

درست است که می‌گویند شما جای همایون را در گروه پر کرده‌اید؟

[خنده] نه، درست نیست. جای همایون همیشه در کنار پدر خالی است و من هیچ‌وقت نمی‌توانم جای او را پر کنم؛ ولی چه بهتر می‌شد که همایون هم در گروه حضور داشت و آن وقت گروه کامل‌تری داشتیم. اما همان‌طور که پدر گفتند بهتر است همایون مستقل باشد؛ این‌طوری فرصت بیشتری برای پیشرفت دارد، به‌علاوه اگر به‌عنوان یک خواننده مطرح شود، خیلی بهتر از یک نوازنده است.

ولی انگار رسم شده یک شجریانِ دومی هم همیشه در کنار استاد حضور داشته باشد؟

خب، از همان زمان که همایون در کنار پدر کار می‌کرد، انگار دیگر همه انتظار داشتند این روند ادامه پیدا کند. اما حقیقت این‌طور نبود و هم پدر کارهای مستقل زیادی داشتند که باید انجام می‌دادند و هم همایون. آمدن من هم درخواست خودم بود و واقعاً نبودن من هم تأثیر بزرگی در گروه نداشت.

نظرتان درباره‌ی گروه شهناز چیست؟ فکر می‌کنید عملکردش در این دو سال خوب بوده؟

بالاخره پدر با استادان زیادی کار کرده‌اند و مردم هم این کارها را خیلی دوست دارند و به‌نظرم هنوز زمان هست برای اینکه این اتفاق‌ها دوباره بیفتد؛ اما خیلی‌ها هم انتظار داشتند پدر با یک گروه بزرگ‌تر کار کنند که تعداد بیشتری از سازهای ایرانی در آن باشد. پدر هم واقعاً با همین دید به سراغ تشکیل گروه شهناز رفتند و ملاک‌هایشان در انتخاب جوان‌ها این بود که در این زمینه تخصصی کار کرده باشند. البته جوان‌های دیگری هم هستند که از نظر توانایی چیزی کمتر از اعضای این گروه ندارند؛ اما عملاً یک گروه با تعداد محدودی تشکیل می‌شود و نمی‌شد از تمام آنها در گروه استفاده کرد. ولی فکر می‌کنم تا به حال گروه خیلی خوب کار کرده و بهتر شدن را هر روز می‌شود در آن احساس کرد.

شاید این گروه با هر خواننده‌ی دیگری کار می‌کردند، سطح توقعات این‌قدر بالا نبود. فکر می‌کنید گروه توقعات مردم را به‌عنوان گروه استاد شجریان برآورده می‌کند؟

ببینید نباید این گروه را با استادهایی مثل مشکاتیان و علیزاده مقایسه کرد. هر چند که آنها هم زمانی جوان بوده‌اند و با تمرین و پشتکار به این‌جا رسیده‌اند؛ اما آن چیزی که در یک گروه موسیقی مهم است همدلی و همراهی همه‌ی اعضای گروه با همدیگر است؛ به‌علاوه اینکه همه باید از نظر حرفه‌ای در یک سطح قرار داشته باشند. فکر می‌کنم آن همدلی خیلی قوی بین اعضای گروه وجود دارد و این را می‌شود در تمرین‌ها و اجراها کاملاً احساس کرد. پدر هم بارها گفته‌اند که تمام اعضای گروه مثل بچه‌های من می‌مانند. همه‌ی این‌ها نشان می‌دهند آن فضای همدلی وجود دارد؛ اما از نظر فنی، گروه باید ارتقا پیدا کند که این هم دارد اتفاق می‌افتد و هر روز بهتر از قبل کار می‌کند.

فکر می‌کنید در انتخاب شما به‌عنوان یکی از اعضای گروه شهناز چقدر پارتی‌بازی شده!؟

حقیقتش این است که هیچی! چون اصلاً این پیشنهاد از طرف پدر نبوده که بخواهد پارتی‌بازی در آن باشد. من چند جلسه در تمرین‌های گروه شهناز شرکت کردم و زمانی‌که قرار بر انتخاب نوازنده‌ها شد، آقای درخشانی به پدر گفتند که مژگان خیلی خوب این تمرینات را انجام داده و می‌تواند از اعضای گروه باشد. پدر هم با نظر مثبت آقای درخشانی پذیرفتند که من هم در گروه حضور داشته باشم. روی همین حساب که حرف و حدیثی پیش نیاید که آقای شجریان پارتی‌بازی کرده و دخترش را آورده در گروه، پدر هیچ‌وقت پیشنهاد ندادند و گفتند که بگذارند خودم به روال طبیعی انتخاب شوم.

منبع: هفته‌نامه‌ی «همشهری جوان»، شماره‌ی ۲۴۲، ۲۸ آذر ۱۳۸۸

ارسال نظر

اخبار مرتبط سایر رسانه ها
    اخبار از پلیکان

    نمای روز

    اخبار از پلیکان

    داغ

    حواشی پلاس

    صفحه خبر - وب گردی

    آخرین اخبار