قتل جمال خاشقجی چگونه میتواند نظم منطقه را تغییر دهد؟

پارسینه: تحلیل گر ایتالیایی مسائل خاورمیانه بر این باور است که عناصر کافی برای یک زلزله ژئوپولتیکی دیگر در منطقه وجود دارند و بهتر است دستور کار سیاسی بازیگران داخلی و خارجی تغییر کند.

به گزارش خبرنگار «پارسینه»، قتل فجیع جمال خاشقجی در یک مکان دیپلماتیک موجب شده است تا عربستان در وضعیتی دشوار قرار بگیرد که دست کم از زمان حملات تروریستی ۱۱ سپتامبر در آمریکا بی سابقه بوده است. علاوه بر این، ترکیه این پرونده را همچون برگ برندهای میبیند و ایران هم منتظر نشسته ببیند سرانجام این پرونده چه تاثیری بر رابطه عربستان با متحدان غربیش دارد.
«مارکو کارنلوس»، سفیر سابق ایتالیا در عراق و مشاور دو نخست وزیر این کشور در امور خاورمیانه، در یادداشتی برای «میدل ایست آی»، به تاثیر قتل خاشقجی بر نظم خاورمیانه و مقایسه آن با اروپای سدههای ۱۶ و ۱۷ پرداخته است و اشاره میکند تغییر موازنه قدرت در خاورمیانه در طول ۱۵ سال گذشته یادآور تجربه اروپا در سدههای ۱۶ و ۱۷، بین اصلاحات پروتستانی در ۱۵۱۷ تا صلح وستفالیا در ۱۶۴۸ است. آنچه در اروپا بیش از یک سده طول کشید تنها در کسری از آن مدت در خاورمیانه رخ داده است.
کارنلوس با تشبیه خاورمیانه امروز به سریال «تاج و تخت»، وضعیت کنونی را جنگ قدرت گستردهای میان پادشاهی ها، دولت ها، شبه نظامیان، گروههای مذهبی و کنشگران خارجی توصیف میکند که با توطئه، دسیسه، رقابتهای دودمانی، تغییر ناگهانی در اتحادها، منافع رقیب، رفتارهای متناقض، ترورها و ذهنیت فراگیر بازی با حصل جمع صفر همراه شده است.
ناتوی عربی در مقابل محور مقاومت
او بر این باور است که با ساده سازی این وضعیت میتوان دو جبهه را تشخیص داد: ناتو عربی و محور مقاومت.
ناتوی عربی نوک پیکان دولتهای غربی، پادشاهیهای عربی و خودکامگان متعهد به نظم قدیمی عربی در منطقه است. ناتوی عربی به رهبری ایالات متحده وابسته است و عربستان سعودی، مصر و امارات متحده عربی دیگر اعضای مرکزی آن هستند، در حالی که اسرائیل هم از پشت صحنه هدایت را بر عهده دارد. هدف اصلی این گروه این است که نشان بدهند ایران و متحدان منطقهای و شبه نظامیان مورد حمایتش تهدید اصلی علیه ثبات منطقه اند.
آنها به دنبال بازسازی نظم آمریکایی اند که نسبت به منافع اسرائیل و حاکمان عرب، از جمله توافق قرن که برای صلح اعراب و اسرائیل پیشنهاد شده است، حساس است، به دنبال تشدید تحریمهای اقتصادی ایران برای براندازی حکومت است، و میخواهداسلام سیاسی به شیوهای شکل یابد که نظم عربی را تهدید نکند.
این دستاوردها طلیعه عصر جدیدی خواهند بود که در چشم انداز ۲۰۳۰ طراحی شده توسط محمد بن سلمان انتظارشان میرود.
در حال حاضر مهمترین تهدید علیه این پروژه واکنش جهانی به قتل جمال خاشقجی است که میتواند روابط عربستان و امریکا و بر سر قدرت ماندن ولیعهد را تهدید کند. او که زمانی سنگ زیرین راهبرد ناتوی عربی فرض میشد، اکنون به نقطه ضعف اصلی آن بدل شده است.
سفیر سابق ایتالیا در مقابل بر این باور است که محور مقاومت دستور کار متفاوتی دارد. آنها آنچه را ناتوی عربی به عنوان رهبری آمریکا میخواند، هژمونی آمریکا میبینند. ایران در کنار نیروهای سیاسی شیعه عراق، سوریه، حزب الله و دیگر گروههای شبه نظامی بدنه اصلی محور مقاومت اند.
این گروه هژمونی آمریکایی- اسرائیلی در منطقه را رد میکنند و ارزشهای غربی و نظم لیبرال را به عنوان نوعی امپریالیسم فرهنگی، سیاسی و اقتصادی میبینند.
این محور به نوعی نمایانده ایده مارتین لوتر، رهبر جنبش پروتستانتیزم، است که در اروپای قرن شانزدهم نمایندگی میکرد و نیروهای شبه نظامی نامنظم آن نمونهای از «ژنده پوشهای انقلاب فرانسه در نبرد والمی» که بر ارتش پروس پیروز شدند، هستند. آنها نسبت به ناتوی عربی ثروت و تجهیزات بسیار کمتری دارند، اما سرزنده از شور انقلابی و تحرک بسیار قوی تری اند.
ایران و شریکانش پادشاهیهای عربی را به خاطر آن که نامحبوب، بی رحم، نامشروع و آشکارا مخرب هستند، محکوم به فنا میدانند. در حال حاضر بزرگترین تهدید علیه محور مقاومت، تحمیل دوباره تحریمهای آمریکا علیه ایران و تاثیر آن بر توان تهران و متحدانش است.
روسیه، چین و ترکیه
این دیپلمات ایتالیایی البته بر این باور است که دستور کار سیاسی هردو گروه به واقعیت بدل نمیشوند چرا که توان غلبه بر دیگری را ندارند.
او در ادامه به نقش روسیه، چین و ترکیه اشاره میکند که در کناری شاهد ماجرا هستند. روسیه در پشتیبانی از محور مقاومت فعالتر است، در حالی که چین بیشتر احتیاط میکند؛ با این وجود پکن و مسکو هردو با مخالفت محور مقاومت با نظم سیاسی، اقتصادی و مالی غربی همراهند.
کارنلوس میگوید ترکیه تا کنون با کارتهایش، به ویژه در قتل خاشقجی، هوشمندانه بازی کرده است. رجب طیب اردوغان راهبرد افشای آرام و حساب شده اطلاعات را برای اعمال فشار به عربستان و سوزاندن روایت عربستان از قتل خاشقجی پیش گرفته است. به نظر میرسد او از این رخداد برای تبلیغ بیشتر رهبری خودش در جهان عرب به عنوان جایگزینی برای اعراب استفاده میکند.
درون برخورد ناتوی عربی با محور مقاومت، یک نبرد گسترده برای رهبری جهان عرب و اسلام وجود دارد.
کارنلوس در پایان مینویسد: «عناصر کافی برای یک زلزله ژئوپولتیکی دیگر در منطقه وجود دارند. کنشگران اصلی در منطقه و شریکان و حامیان خارجی آنها هرچه زودتر دستورکار مخصوص خود و دیدگاه بازی با حاصل جمع صفر را کنار بگذارند، بهتر است. یک سازوکار گستردهتر برای حل و فصل اختلافات و شکایتها باید پیدا شود. تجربه وستفالیا باید روشنگر باشد».
خسته نشدین اینقدر از این خاشقجی تیتر زدین ؟ صبح خاشقجی ظهر خاشقجی عصر خاشقجی شب هم همینطور ..خدا پدر آل سعود رو بیامرزه یه سوژه خبری چند ده ساله به شما داد
این تحلیل گر فرنگی ایتالیایی قضیه را فهمیده هست ولی فرنگی مآب های عقده ای داخلی هنوز قضیه را نفهمیده اند چراکه اینان به تعبیر قرآن اعمی هستند،پیروز حوادث غرب آسیا اسلام و انقلاب اسلامی است
خاشقجی اینجا خاشقچی اونجا خاشقچی همه جا!!!!!!!!!!!
این هم یه روش مشغول کردن مردم و ذهن اونها را از مشکلات داخلی دور کردنه!!!!!!!!!