نوع تازهای از تنهایی (درک و تحلیل از دست دادن روابط معنادار)

پارسینه: انزوای ناشی از همهگیری بر بسیاری از روابط صمیمی تاثیر منفی به جای گذاشت. چالش جدیدی که تا پیش از این هرگز مجبور به روبرو شدن با آن وجود نداشت یعنی تعامل با دیگران از پشت صفحههای امن نمایش، باعث رنج و درد مجردها و متاهلها شد.
نوع دیگری از تنهایی
همه انسانها وقتی که در انزوا هستند، احساس تنهایی، بیکسی و جدایی از کسانی که دوستشان دارند را میکنند. ولی حتی زمانی که مجبور هستند تا با کسانی که آنها را خوب میشناسند تعامل کنند، باز هم نوعِ دیگری از تنهایی را احساس میکنند و جالب اینجاست که نمیفهمند که چرا چنین احساسی دارند.
بدون وجود ظرفیت تعامل کردن و در هم آمیختن با کسانی، خارج از دایره کسانی که نسبت به آنها احساس امن داریم و مطمئن هستیم که سلامت هستند، بسیاری این احساسها را با من به عنوان یک روانشناس بالینی در میان میگذارند. جالب اینجاست که حتی وقتی این افراد میتوانند با کسانی که آنها را به خوبی میشناسند تعامل کنند، همچنان احساس نوعی به دام افتادن میکنند.
حتی زوجها و شریکهای زندگیای که از زندگی با همدیگر خشنود و راضی هستند، در صورتی که فرصتهای کمتری برای گسترش تعامل با انسانهایی خارج از روابط دو نفره خود داشته باشند، به تدریج میتوانند از هم خسته شوند و حوصلهشان سر برود. در این صورت زودتر از کوره در میروند، صبر کمتری دارند، و در خصوص چیزهایی ایراد میگیرند که به ندرت تا پیش از این آنها را آزرده خاطر میکرد.
کسانی که با هم ازدواج کردهاند از تعامل کردن با دیگر زوجها، همکاران، دوستان صمیمی، و حتی تفریحات و اوقات فراغتی که خارج از رابطه با هم دارند، لذت میبرند و رشد میکنند. زوجها در این صورت میتوانند در شرایطی به پیش هم برگردند که سرشار از تجربههای جدیدی هستند که باعث برانگیخته شدن علاقهشان نسبت به هم میشود. این چالشهای بیرونی به آنها کمک میکند تا مکالمهها، ایدهها و احساسهای جدیدی با هم داشته باشند که در نتیجه آنها نسبت به هم علاقهمند باقی بمانند.
همینطور که فرصت تعاملهای بیرونی محدود و محدودتر میشود، زوجها ممکن است به شکلی غیرمنصفانه و غیر دقیق، نارضایتیهای درونی و شخصی خودشان را به همسرشان نسبت دهند و او را به دلیل این نارضایتیها سرزنش کنند. همین گیر افتادن در بین روند قدیمی و همیشگی و ناتوانی برای دسترسی به محرکهای بیرونی، میتواند باعث بروز نوعی بیگانگی شود که تا پیش از این اصلا وجود نداشت.
علاوه براین، کاهش اشتغال با دنیای بیرونی به خودی خود منجر به کاهش ارتباط با تجربههای دیگران میشود. تعامل نکردن با دیگران نیز میتواند به تفاوتهای اغراقشده در ادراک و عمیقتر شدن شکافهایی شود که در صورت وجود تعامل میتوانست به سادگی حل و فصل شود. این جدایی، باعث کمتر شدن اعتماد و بروز احساس تفاوت بیشتری میشود که میتوان دنیای بیرون را به دنیای پرخطرتر و تهدیدکنندهتر تبدیل کند. این مطلب را میتوان به زندگی در جزیرهای دورافتاده برای سالهای سال و سپس بازگشتن به زندگی شهری، بدون داشتن اطمینان از اینکه باید انتظار چه چیزی را داشت، به چه کسی میتوان اعتماد کرد، و یا اینکه چطور میتوان به یک چشمانداز جدید رسید، تشبیه کرد. انزوا و یا تعامل داشتن با یک سری افراد خاص و مشخص، باعث ایجاد الگوهای تعاملیای میشود که ممکن است همیشه بر یک روال جلو نروند.
حتی کسانی که انقدر خوششانس هستند که از راه دور در خانه کار میکنند، ترس این را دارند که شخصیتی که در حال حاضر در روابطشان دارند، در زمانی که با دیگران روبرو شوند، به نوعی عجیب و غریب باشد. مثلا زمانی که روابط گذشته دوباره برقرار شوند، دیگران نسبت به من چگونه واکنش نشان میدهند؟ حتی بچههایی که به صورت از راه دور مدرسه میروند و برای ماهها از دوستانشان به دور هستند، به شکل طبیعیای که همدلی و همکاری در روابط بین فردی شکل میگیرد، قادر به شکلدهی آن در روابط بین فردی از راه دور نیستند و مشکلاتی در زمینه این رفتارها خواهند داشت.
روابط محدود با دیگران در یک بازه زمانی طولانی مدت، نوعی ذهنیت "ما" و " دیگران" به وجود میآورد که باعث اعتماد و گشودگی کمتر نسبت به تجربههای جدید با دیگران خواهد شد. بنابراین امروزه، بسیاری از مردم با توجه به اینکه هیچ دسترسیای به تغییرهایی که دیگران در همین مدت کردهاند، ندارند، بیش از اندازه گوش به زنگ و محتاط هستند. در چنین شرایطی آنها به افراد جدید به عنوان انسانهایی غریبه که به صورت بالقوه تهدید به حساب میآیند، نزدیک میشوند تا اینکه به دیگران به عنوان حیطههای جدیدی که آماده کشف شدن هستند، نگاه کنند.
برنامهریزی و هدایت مسیر برای برقراری رابطه مجدد
این موضوع را درک کنید، که شما تنها نیستید. داشتنِ احساس غریبگی و انزوا به شدت در شرایط کنونی رایج است. از طرف دیگر احساس کسالت و یا ناامیدی از شریک زندگی و یا ترس از روبرو شدن با کسانی که زمانی مشتاقِ دیدن آنها بودهاید نیز فراگیر است. ممکن است احساس کنید که از ریخت و قیافه افتادهاید و نمیتوانید خودتان را با اعتماد به نفس به دیگران نشان دهید. راهبردهای انطباقیتان منجر به وابستگی به تجربههای دیگران از طریق تعاملهای آنلاین و سرگرمیهایی شده است که از رسانهها تماشا میکنید. در بازی کردن و یا شوخی کردن کند شدهاید، و نگران این هستید که دیگران در موردتان چگونه قضاوت میکنند. و صد البته که از روبرو شدن با ویروس و کسانی که ممکن است مبتلا به این ویروس باشند، وحشت دارید.
اگر شما و شریک زندگیتان علاقهتان به یکدیگر را از دست دادهایدو یا به شکل فزایندهای احساس غریبگی نسبت به هم میکنید، باید این موضوع را درک کنید که ممکن است این مطلب به دلیل داشتن تعامل دائمی و اجباری با یکدیگر در اثر قرنطینه باشد که باعث شده است تا از همدیگر ناامید شوید و یا خودتان و یا شریکتان را غیرجذاب ببینید. توجه کنید که در چنین نتیجهگیریای عجله نکنید که در هر صورت این اتفاق بین ما میافتاد، چرا که ممکن است در واقعیت، چنین اتفاقی هیچ وقت نمیافتاد. به هیچ وجه نسبت به مشاوره گرفتن با افراد متخصص برای ساختن رابطه عاطفیتان تعلل نکنید و نسبت به آن بیتوجه نباشید.
کمبود گروههای اجتماعیای که با آنها تعامل دارید و یا دورافتادگی اجباری از خانواده ممکن است شما را در شرایط بدون دلگرمی و دلخوشی، حمایت و یا تماس فیزیکی قرار داده باشد. روابط باید تغذیه شوند و برای اینکه زنده و شاداب باقی بمانند باید به آنها رسیدگی کرد، و منابع شما برای انجام این کارها به شدت کاهش یافته است. تلاش کنید تا در این شرایط خودتان و یا دیگران را سرزنش نکنید و فقط به این نکته دقت کنید که تمام این شرایط نتیجه چیزی است که مجبور به تحمل آن هستید.
زمانی برای ارزیابی مجدد
متاسفانه عواملی که شما را به این تنهایی درونی سوق دادهاند، هنوز هم تا زمانی که دنیا با تهدید آنها روبروست، فعال هستند. در این میان ترس باعث از بین رفتن اعتماد میشود و نتیجه این کاهش اعتمادی اغلب به بی حرکتی و انفعال و مراقب بودن بدون هیچ دلیلی ختم میشود. هر زمان و هرجایی که میتوانید خطری که با آن روبرو هستید را ارزیابی کنید و به سمت کسانی که ارزشها و باروهایی شبیه به شما دارند بروید، جایی که میتوانید احساس امنیت داشته باشید و به این روش دایره اجتماعی خودتان را گسترده کنید.
به این نکته توجه داشته باشید که زمانی که شما فکر میکنید، زمان محدودی خواهد بود، ممکن است دورهای طولانی باشد. اگر تمایل دارید تا سالم و بدون مشکل باقی بمانید، لازم است تا کارهایی را که باعث میشود تا احساس زنده بودن داشته باشید را انجام دهید. مجددا بهتر غذا خوردن را در دستور کار خود قرار دهید، ورزش کردن را به هر صورتی که میتوانید در برنامه روزانهتان قرار دهید، فعالیتهای جذاب و تعاملی خلق کنید تا فقط ببینده صرف زندگی از راه دور نباشید. افکار و احساسهایتان را با نزدیکانتان به اشتراک بگذارید و برای برقراری ارتباط مجدد به ایدههای جدید و چالشهایی که شما را به یکدیگر نزدیکتر میکند، به راههای بهتری فکر کنید.
به صورت خلاصه، خودتان تا جایی که میتوانید به صورتی سرزنده و جذاب حفظ کنید، تا زمانی که امکانش فراهم بود دوباره بتوانید افقهای زندگیتان را آنگونه که خودتان دلتان میخواهد گسترش دهید. در این صورت زمانی که دنیا این واقعه را پشت سر بگذارد، شما چنین احساسی نخواهید داشت که گویی از کما بیرون آمدهاید.
منبع:سایت تئوری انتخاب
ارسال نظر