چرا دهه شصتیها ازدواج نمیکنند؟

پارسینه: یکی از نسلهایی که حرف و نقل در مورد آنها بسیار است، دهه شصتیها هستند. نسلی که با فاصلهای کوتاه از انقلاب پا به عرصه وجود گذاشتند، جنگ را تجربه کردند، پناهگاهها را لمس کردند و .. و با مشکلات متعدد اقتصادی والدین خود و دولتمردان دست و پنجه نرم کردند و به همین ترتیب در تمام دورههای زندگی خود تجربههای متعدد و دشواری را پشت سر گذاردند.

یکی از نسلهایی که حرف و نقل در مورد آنها بسیار است، دهه شصتیها هستند. نسلی که با فاصلهای کوتاه از انقلاب پا به عرصه وجود گذاشتند، جنگ را تجربه کردند، پناهگاهها را لمس کردند و .. و با مشکلات متعدد اقتصادی والدین خود و دولتمردان دست و پنجه نرم کردند و به همین ترتیب در تمام دورههای زندگی خود تجربههای متعدد و دشواری را پشت سر گذاردند.
برخی از نسلها، دوران رشد بی دغدغه و آرامی را سپری میکنند، اما در مقابل برخی دیگر از نسلها دستخوش تغییر و تحولات متنوع و شدید قرار میگیرند و همین دگرگونیهای زیاد، زندگی آنها را برای همیشه تحت تاثیر خود قرار میدهد و دهه شصتیها از این دسته هستند.
دهه شصتیها چرا این قدر معروف شدند؟
دهه شصتیها یک نسل خاص در جامعه ایرانی اند که منشا تحولات اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی زیادی در جامعه ایران شده اند و میشوند.
دهه شصتیها را گاه نسل سوخته خطاب میکنند چرا که تجربه جنگ را پشت سر گذاشته اند، پشت میزهای سه نفره و چهار نفره درس خوانده اند، کلاسهای شلوغ را تجربه کرد، کارتونهایی غم انگیز نگاه کرد، با امکانات حداقلی تربیت شد و پرورش یافت، زیاد پشت کنکور ماندند تا شاید بتوانند وارد دانشگاه بشوند، مدت زیادی بیکار ماند تا شاید شغلی بیابد و بعد هم ازدواجش بیش از هر نسل دیگری با تاخیر و تعویق مواجه شد.
مثلا آمارها نشان میدهد دختران دهه شصت جزو ۳۰ درصدی جمعیت مجرد زنان کشور هستند و به نظر میرسد کمتر از کم سن وسالهای خود انگیزهای برای ازدواج دارند.
اما به نظر دهه شصتیها را نباید فقط به عنوان قربانیان تغییرات اجتماعی و فرهنگی شناخت بلکه آنها به عنوان نسلی هستند که آغازگر تغییرات اجتماعی و فرهنگی بوده اند. تغییرات با این نسل شروع و حتی سرعت زیادی به خود گرفت. البته تغییر و تحولات اجتماعی و سیاسی و فرهنگی در بروز تغییر رفتار دهه شصتیها تاثیر زیاد داشت، اما مهم این است که دهه شصتیها این تغییرات را پذیرفتند و الگوی زندگی شان کردند.
چرا دهه شصتیها دیر تشکیل خانواده میدهند؟
به نظر میرسد دهه شصتیها بیش از حد پی تحصیل، شغل و افزایش توانمندیهای خودشان بوده و هستند. البته این تصمیمی نبود که خودشان به تنهایی بگیرند. واکنش، رفتارها و باورهایی که در ذهن آنها گنجانده شد نیز در این امر بی تاثیر نبود.
اگر شما هم دهه شصتی باشید حتما به خاطر دارید که دختران این نسل به شدت به ادامه تحصیل ترغیب میشدند. ازدواج یک دختر دهه شصتی در دوران دبیرستان و تا قبل از ورود به دانشگاه یک عیب بزرگ بود و اگر این اتفاق میافتاد عمدتا از چشم دوستان و همکلاسان و مسئولین مدرسه دور میماند. آنچه در کلاسهای درس و مدرسه زیاد ترویج داشت این بود که فقط خوب درس بخوانند و حتما به دانشگاه راه یابند. آنقدر این افکار در ذهن آنها تزریق شد که کمتر به بخش مهم هویت زنانه یعنی همسر و مادر بودن پرداخته شد حال آنکه دختران نسل قبل و حتی بعد از آن، این قدر تحت فشارهای اجتماعی برای ادامه تحصیل نبودند.
البته افزایش سن ازدواج به خاطر تمایل به ادامه تحصیل بد نیست. حتی افزایش سن ازدواج یکی از نشانههای کشورهای در حال توسعه بوده است، اما مشکل از اینجا شروع شد که تاخیر در ازدواج این نسل فقط به خاطر تمایل به ادامه تحصیل و اشتغال نبود بلکه تغییرات اجتماعی و اقتصادی، این نسل را به سمت پرخواهی و تجملات هم کشاند و در نتیجه ازدواجها به تاخیر افتاد. نتیجه تاخیر در ازدواج، این شد که مدت زمان باروری کمتر شود و به خاطر سن بالای ازدواج و البته مشغله کاری زیاد این نسل، زوجین تا سالهای طولانی بدون فرزند ماندند و زمانی هم که صاحب فرزند شدند عمدتا به تک فرزندی بسنده کرده و میکنند.
دهه شصتیها چرا تک فرزندند؟
در مورد دهه شصتیها شایعه نیز زیاد است. برخی معتقدند گسترش فرهنگ تک فرزندی ناشی از شرایط مالی است.
بر خلاف دهه شصت و قبل از آن که میزان تولد فرزندان تبلیغ میشد و خانوادهها پرفرزند و شلوغ بودند، کم کم سیاستهای کنترل جمعیت به گوش رسید به صورتی که داشتن فرزند کم تبدیل به یک ارزش درونی در میان دهه شصتیها شد.
در حقیقت زن دهه شصتی، نگران قضاوتهاست؛ قضاوت در مورد ارزشهایی که درونی شده است. خانوادههای امروزی گرایش فراوانی به کیفیت آموزش فرزندانشان دارند. در این چند سال کیفیت فرزندان اهمیت ویژهای پیدا کرده است. این اصل گرایش خانوادهها به کم فرزندی را تشکیل میدهد. چرا که وظیفه باردارییک امر زیستی و بر دوش زنان است و زنان دهههای پیشین که بیش از ۲ یا ۳ فرزند داشتند در معرض سوءبرداشتهایی نسبت به تفکر خود قرار میگرفتند و به سطح پایین بودن متهم میشدند. این نوع ذهنیت که حاصل تبلیغات گسترده در معنای وسیع و همه گیر یعنی ابعاد آموزشی آن از رسانههای عمومی تا مدارس و دانشگاهها و درمانگاهها و ... است به زمان حال هم تسری پیدا کرده و اتفاقا آن قدر تشدید شده که در حال حاضر نه تنها داشتن فرزند کمتر نشانه یک تفکر سالم است، بلکه در سالهای اخیر نداشتن بچه رواج یافته است.
دهه شصتی ها، نسلی خود ساخته و مقاوم
علی رغم حرف و حدیثهایی که در مورد دهه شصتیها میشنویم، اما فرزندان این نسل به خاطر پرورش یافتن در فضای اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی خاص (که شاید تکرار ناشدنی باشد) دارای ویژگیها و شاخصههایی هستند که در بچههای نسل قبل و بعد از آنها دیده نشده و یا کمتر مشاهده میشود.
در حقیقت، دهه شصتیها امتیازات و تواناییهای ویژهای دارند که در نوع خود تکرار نشدنی به نظر میرسد؛ چرا که اینها نسلی هستند که با سختیها و مشکلات خاصی پرورش یافته اند. هر چند سختی کشیدن و زندگی با فقدان امکانات مختلف، حس خوبی را در افراد ایجاد نمیکند، اما دهه شصتیها توانستند از بروز مشکلات در زندگی به نفع خود استفاده کنند.
نسلی که سوخته نیست
البته مواجهه با سختیها و ناکامیها دو لبه داشته و تبعات مثبت و منفی همزمان دارد. ناکامیها و مواجهه با واقعیتهای اجتماعی همواره در رشد واقعیت سنجی که یک مولفه مهم در رشد و تکامل شخصیت است، موثر هستند. اما در هر حال این سختیها و مشکلات برای این نسل مشکلاتی هم ایجاد کرد که در مورد آنها به اندازه کافی صحبت شده است.
دیگر وقت آن رسیده که به تاثیرات مثبتی که این سختیها و شرایط خاص بر شخصیت دهه شصتیها گذاشته است بپردازیم:
کنترل احساسات فردی
شاید به جرات بتوان گفت: اولین تاثیری که پشت سر گذاشتن مشکلات و ناکامیها بر روان فرد میگذارد این است که احساس کنترل فردی را افزایش میدهد. فرد احساس میکند توانایی تصمیم گیری دارد و برای رسیدن به نتیجه مطلوب میتواند اقدام موثر انجام دهد. این قدرت را دارد که از نتایج نامطلوب اجتناب کند و از طرفی عزت نفس وی بالا میرود.
عزت نفس بالا
عزت نفس برآوردی است که فرد از خود و توانایی هایش دارد وقتی احساس خود ارزشمندی و توانمندی به انسان دست دهد بهتر میتواند در موقعیتهای مختلف واکنش نشان دهد، از چنین منظری مشکلات و سختیها نه تهدید بلکه نوعی چالش و مبارزه و رقابت است که فرد از آن استقبال میکند این دیدگاه به افزایش اعتماد به نفس فرد میانجامد. به این ترتیب مجموعه باورهایی که فرد درباره تواناییهای خود دارد گستردهتر میشود و او میداند حال با پشت سر گذاشتن چالشها و سختیها توانایی رویارویی با مشکلات بزرگ تری را دارد.
سختیها باعث میشود احساس کارآیی شخصی بالا برود. یعنی اعتقاد به این که میتوانیم آن چه را میخواهیم به دست آوریم. کارآیی شخصی مبتنی بر مشاهدات قبلی فرد از فعالیتهای خود است. فردی که با محاسبات خود تعداد موفقیت هایش بیش از شکست بوده احساس خود ارزشمندی و کفایت میکند و بهتر خواهد توانست از پس مشکلات برآید. یکی دیگر از ویژگیهای زیربنایی که فرد در مواجهه با مشکلات و سختیها میتواند از آن به نفع خود استفاده کند و در جلوگیری از انحرافات نقش مهمی دارد، مقاوم شدن یا سرسختی به خرج دادن است.
اینها همه مجموعه رفتارها و ویژگیهایی است که در بچههای این نسل به وفور دیده میشود و برآیند این شرایط باعث شد که دهه شصتیها بسیار با انگیزه به نظر برسند.
بچههای این دهه در مورد آینده خود بسیار فکر میکردند و این افکار و نگرانیها فقط برای آینده نزدیک نبود بلکه برای دهههای آینده نیز هدفهای زیادی داشتند. آنها بسیار امیدوار بودند که برای زندگی شان کارهای زیادی میخواهند انجام دهند. در ده تا بیست سال آینده چه شغلی میخواهند داشته باشند؟ آنها خوب میدانستند که تصمیمات امروز آنها تا چه اندازه بر آینده شان تاثیر جدی خواهد گذاشت، به همین دلیل بود که اقبال عمومی این نسل برای ادامه تحصیل در دانشگاه بسیار زیاد بود. علی رغم اینکه امکانات زمان بچههای این دهه بسیار کمتر بود، اما حتما بارها از زبان دبیران و معلمان و حتی اساتید دانشگاه شنیده اید که بچههای این نسل قدرت علمی بسیار زیادی داشته و دارند.
مسئولیت پذیری
همچنین دهه شصتیها بسیار مسئولیت پذیرتر به نظر میرسیدند. بچههای این دهه در انجام کار بسیار جدی هستند و پایداری زیادی از خود نشان داده و میدهند در نتیجه برای رسیدن به اهداف خود بسیار موفقتر هستند. مجموع این ویژگیها باعث شده که آنها بیش از سایرین مسئولیت پذیر جلوه کنند و بسیاری از پیشرفتهای امروزی جامعه، مدیون تلاشهای بچههای همین نسل و البته نسلهای قبل و بعد است.
دهه شصتیها علی رغم مشکلاتی که تحمل کرده و میکنند، نسل موفق و تکرار ناشدنی هستند. همان نسلی هستند که چالشها، کاستیها و مسایل را با موفقیت پشت سر گذاشتند و نقشه راه روشنی پیش روی والدین و صاحب نظران این نسل قرار داده اند.
شاید خیلی از تصمیمات خوب و به جایی که برای کودکان، نوجوانان و جوانان این دوره گرفته میشود، در جبران مشکلات جدی بود که دهه شصتیها متحمل شدند. قدر دهه شصتیها را بیشتر بدانیم.
منبع: سیمرغ
ارسال نظر