مقام سلطنت چه نقشی در اداره بریتانیا دارد؟

پارسینه: در کشور بریتانیا مناصب و ساختار سیاسی به دو دسته نمادین و رسمی در ساختارهای مبتنی بر تاریخ کهن پادشاهی و ساختارهای مدرن انتخابی و دموکراتیک تقسیم شده است.

پارسینه: بریتانیا یا «پادشاهی متحد بریتانیا» که در ایران به اشتباه انگستان خطاب میشود کشوری مبتنی بر نظام حکومتی مشروطه پادشاهی و متشکل از انگلستان، اسکاتلند، ولز و ایرلند شمالی است. ملکه الیزابت دوم به عنوان عالیترین مقام کشور نه تنها در بریتانیا بلکه در ۱۶ کشور دیگر، که بخش بزرگی از مجموعه کشورهای مشترک المنافع را تشکیل میدهند به عنوان «ریاست دولت» شناخته میشود.
ملکه بریتانیا دارای دو مقام اصلی ریاست دولت و رهبری ملت بریتانیا و بخش بزرگی از کشورهای مشترک و منافع است که به عنوان کشورهای همسود نیز شناخته میشوند. مقام اول ملکه تقریبا تشریفاتی میباشد، اما مقام دوم وی رسمیتر است. او در جایگاه نماد وحدت ملی، افتخارات، تاریخ و هویت مشترک در سرزمینهای تحت سلطه است.
در نظام مشروطه سلطنتی هر چند به شکل نمادین ملکه همچنان ریاست دولت است و سوگندها و شعارها مبتنی بر «زنده باد ملکه است»، اما در واقع مقام اصلی اجرایی در بریتانیا نخست وزیر این کشور است که قبل از نخست وزیری باید رهبری حزب یا ائتلاف اکثریت پارلمانی را نیز بر عهده داشته باشد تا از سوی ملکه برای وی فرمان نخست وزیری و تشکیل دولت صادر شود. نخست وزیر در واقع قدرتمندترین شخص اجرایی در بریتانیاست و مجموعه وظایف و اختیارات وی عبارتند از: تعیین خط مشیهای اصلی دولت، ریاست دولت، سخنگوی اصلی دولت، رهبر پارلمانی، انتخاب اعضای هیئت دولت، اعطای عضویت افراد در مجلس اعیان، تعیین قضات عالیرتبه و اسقفهای اعظم کلیسای انگلیس. او همچنین فرماندهی کل نیروهای مسلح را به نیابت از ملکه برای اعلان فرمان جنگ و صلح در اختیار دارد.

در این نظام حکومتی، پارلمان به دو بخش اصلی تقسیم میشود: ۱- مجلس اعیان که منتخب ملکه هستند و قریب به ۸۰۰ نماینده از اشراف، روحانیون و سیاسیون باتجربه را در بر میگیرد. ۲- مجلس عوام با ۶۵۰ عضو که کار اصلی قانون گذاری و تشکیل دولت را بر عهده دارد. سازوکار انتخابی آن مبتنی بر نظام چند حزبی قائل به بازی لیبرال دموکراسی و انتخابات آزاد و با مشارکت احزاب رقیب است که به دو دسته حزب یا ائتلاف حاکم به عنوان تشکیل دهندگان کابینه دولت و عمدهترین حزب مخالف دولت نیز اپوزیسیون میباشد که کابینه دولت سایه را در مجلس تشکیل میدهد. هر عضو مجلس عوام تقریبا نمایندگی ۷۰ هزار نفر از شهروندان بریتانیا را بر عهده دارد. مسئولیتهای اصلی مجلس عوام را میتوان در قانون گذاری، تحقیق و تفحص از دولت، نمایندگی دموکراتیک ملت، بحث و بررسی مسائل روز و خط مشیهای دولت، نظارت بر دولت و پاسخگو کردن آن بر شمرد.
ریشه نظام پارلمانی در انگلستان به حدود ۱۰۰۰ سال قبل در دوران انگلوساکسونها باز میگردد. ویلیام نرماندی پادشاه وقت در سال ۱۰۶۶ میلادی یک سیستم فئودالی را بنا کرد، که در آن پیش از تصویب قانون حکومتی از نظرات شخصیتهای صاحب نفوذ و کلیسا باید اطلاع حاصل میشد. این ساختار در سال ۱۲۱۵ میلادی با پذیرش «منشور کبیر» مشهور به مگنا کارتا توسط پرنس جان، به یک شورای سلطنتی رسمی تبدیل شد که شاه دیگر نمیتوانست خودسرانه اقدام به خراج بندی و اخذ مالیات کند و پیش از هر اقدام اساسی او میبایست نظر مساعد این شورا را کسب میکرد. این شورا بعدها به تدریج به شکل پارلمان امروزی در آمد.
نکته جالب آنجاست که در بریتانیا تقریبا تمام مسئولین اجرایی و قانون گذاران در روندهای دموکراتیک و انتخابات مستمر و دورهای از سوی مردم به شکل مستقیم یا غیر مستقیم برگزیده میشوند. در این راستا شش نوع انتخابات برگزار میشود: انتخابات سراسری بریتانیا، انتخابات پارلمانها و مجالس تفویضی، انتخابات پارلمان اتحادیه اروپا (تاقبل از برگزیت)، انتخابات محلی، انتخابات شهرداریها و انتخابات کمیسر پلیس و جنایی.

نظام حکومتی در بریتانیا نیز مبتنی بر اصل تفکیک قوای منتسکیو است و به سه قوه اصلی مقننه، مجریه (دولت) و قضاییه تقسیم شده است. قوه قضائیه به عنوان سومین قوه اصلی دستگاه حکومتی انگلستان شناخته میشود و شخصیتهای برجسته شورای قضایی از سوی مقام سلطنت و با توصیه نخست وزیر تعیین میشوند. سایر قضات نیز از سوی دادستان کل انتخاب می شوند. با حضور ملکه در پارلمان عالیترین دادگاه در سطح کشور تشکیل میشود. مقام سلطنت هر چند در راس هرم نظام سیاسی قرار گرفته، اما همچنان جنبه تشریفاتی دارد. با این وجود مقام سلطنت همچنان در این نظام دموکراتیک از سه امتیاز دانستن، مشاوره و هشدار برخوردار است.
برخلاف خیال خیلی ها؛خاندان سلطنتی بریتانیا خاصه شخص ملکه ،اختیارات مهمی در حکومت ان کشور دارند
جالب هست بدایند صدا و سیمای این خاندان شاهنشاهی فرنگی یعنی بی بی سی حیله گر که یقه چاک میکند برای فقرای کشورهای دیگر خاصه کشور ایران!!هیچ سخنی ،هیچ گزارشی درباره ی اسرافهای میلیاردی و اختلاسهای ملیاردی خاندان سطلنتی بریتانیا نمیگذارد،بعد هم ادعا میکند ما رسانه بیطرف هستیم!!
سلام
مثلا عزل مستقیم نخست وزیر استرالیا توسط ملکه در سال 1975 از مصادیق جنبه تشریفاتی سلطنت است!!!!!!
همون انگل ستان درسته . بریتانیا دیگر وجود ندارد .
چرا انگلیسیها انقلاب نمیکنند تا سلطنت را ساقط کنند؟