یک روز کاری با یک «دلال ارز» در خیابان فردوسی تهران

پارسینه: خبرگزاری الجزیره قطر با یکی از دلالان ارز میدان فردوسی، درباره کارش با او گفتگو کرده است.

به گزارش خبرنگار « پارسینه »، بحران ارزی پیش آمده در ایران تنها مورد توجه رسانهها و افکار عمومی داخلی نبوده، بلکه بسیاری از رسانههای خارجی هم خبرهای سقوط ریال را لحظه به لحظه پوشش میدادند.
اکنون و در پی فروکش کردن تب داغ دلار که ساعت به ساعت زیاد میشد، توجهات به چرایی و چگونگی پیش آمدن و شدت گرفتن این بحران بیشتر شده است. در همین زمینه شبکه خبری «الجزیره» قطر گزارشی تهیه کرده است از زندگی یک دانشجوی اقتصاد که به یک دلال ارز تبدیل شده است. آنچه میخوانید بخش قابل توجه این گزارش است. الجزیره مینویسد:
رضا، ۲۷ ساله، میخواست کاری در یکی از شرکتهای بورسی یا شرکت بیمه در پایتخت ایران پیدا کند. او انتظارات زیادی داشت. سالها قبل بر کنکور غلبه کرده بود و اکنون در مقطع کارشناسی ارشد در یکی از بهترین دانشگاههای کشور تحصیل میکند.
با این وجود، او طی سالها نمیتوانست در بازار کار با نرخ بیکاری دو رقمی شغلی پیدا کند. او در نهایت به یک موتورسوار مسافرکش تبدیل شد که شیوه سریع و ارزانی برای رفت و آمد در خیابانهای شلوغ تهران است.
سپس، در سال ۲۰۱۷ و در حالی که کاهش ارزش پول کشور آغاز شده بود، رضا احساس کرد فرصت تازهای برای به دست آوردن مقداری سود پیدا کرده است.
رضا که نمیخواهد نام خانوادگیش فاش شود، به یک دلال ارز در بازار سیاه تهران تبدیل شد.
او سپرده ریالیش را که در آن زمان نزدیک به ۲۶ هزار دلار ارزش داشت از بانک خارج و به کار جدیدش وارد کرد. در ماه اوت سال ۲۰۱۷ (مرداد ۱۳۹۶) هر دلار در بازار آزاد معادل ۳۸۴۰۰ ریال بود.
علی رغم غطراتی که وجود داشت، این تصمیم برای او معقول بود. نگه داشتن پول در بانک باعث میشد او اکنون با توجه به دلار ۱۰۴۰۰۰ ریالی، ۱۶۴۰۰ دلار فقیرتر باشد.
از اواخر سال گذشته، فشارهای داخلی به اقتصاد ایران و ابهام درباره تهدیدات دونالد ترامپ نسبت به خروج از برجام موجب شد ریال بیش از نیمی از ارزش خود را از دست بدهد.
همزمان با ادامه کاهش ارزش پول ملی، ایرانیهای آشفته به دنبال آن بودند که پس اندازهایشان را به دلار تبدیل کنند. برای رضا و همدستانش رمز کسب سود ساده بود: دلار و یور را ارزان بخر، گران بفروش.
رضا میگوید: «نوسانات بازار به نفع دلالها است».
از آنجا که تقاضا برای دلار همچنان زیاد بود، آنها میتوانستند قیمت را دیکته کنند و ریال را بیشتر و بیشتر به سقوط هدایت کنند.
معامله در فردوسی
میدان فردوسی تهران به خاطر دو چیز معروف است: کیفهای چرمی و دلالان ارزی. اینجا جایی است که رضا و همدستانش جمع میشوند، زیر نگاه خیره مجسمه مرمری فردوسی، شاعر فارسی زبان و سراینده حماسه ملی ایران، شاهنامه.
رضا روزهایی که در دانشگاه کلاس ندارد ساعت ۸ صبح بیدار میشود که ساعت ۱۰ به جایگاه همیشگی اش در میدان فردوسی برسد و تا ۸ شب هم همانجا است.
با یک نگاه اجمالی به جمعیت رضا میتواند یک چهره خارجی که به دنبال تبدیل پول است را پیدا کند. پس از طی یک مصافت کوتاه، تبدیل پول در چند دقیقه انجام میشود.
رضا که یک پیراهن پارچهای و شلوار خاکی به تن و ته ریشی به صورت دارد میگوید: «دلال بودن خیلی استرس دارد، اما شیرین است، مخصوصا وقتی که پول خوبی گیرتان میآید» .
او میگوید تنها برای خودش دنبال پول نیست، بلکه به خانواده اش هم کمک میکند. هرچند رضا ازدواج نکرده است، اما برای پدر و مادر سالخورده، دو خواهر و دو برادرش، که یکی از آنها هم دلال است، کمک خرج است.
هرچند بازار ارز برای رضا خوب است، اما او میگوید که در مجموع جنگ لفظی ترامپ علیه ایران «برای اقتصاد ما خیلی بد است».
هرچند دولت هشدار داده است که با دلالان ارزی برخورد خواهد کرد، اما رضا همچنان ترجیح میدهد کارش را بکند. در شرایط اقتصادی خردکننده کنونی، گزینههای چندانی برای امرار و معاش او وجود ندارد.
روز گفتگوی الجزیره با رضا، پلیس برای بازداشت دلالها به میدان فردوسی آمد.
رضا میگوید: «اگر آنها تو را بگیرند، سه برابر پولی که داری جریمه ات میکنند».
رضا در پاسخ به این پرسش که اگر پلیس او و دوستانش را دنبال کند چه میکند، میگوید: «مثل گربهها فرار میکنیم».
ارسال نظر