کودک همسری در ایران؛ روایتی تلخ از پایان زودهنگام دنیای شیرین کودکی

پدیده کودکهمسری در ایران ریشههای چندگانه دارد.
به گزارش پارسینه، با وجود آنکه دوران کودکی معمولا با بازی های بی دغدغه و زندگی بدون مسئولیت تعریف می شود، در برخی از مناطق کشور ما این دوره با سختی ها و چالش های بسیاری همراه است. سختی هایی که باعث می شود، کودکانی که هنوز حتی الفبای زندگی را هم نیاموخته اند، مجبور شوند سند ازدواج خود را امضا کنند و بدون هیچ مقدمه ای از دنیای شیرین کودکی قدم در مسیر پرچالش همسرداری و زندگی مشترک بگذارند.
«وقتی عروس شدم، هنوز بلد نبودم جدول ضرب را کامل حفظ کنم.» این جمله تلخ دختری است که در ۱۳سالگی به خانه بخت فرستاده شد. نامش را «زینب» بگذاریم، زنی ۲۲ساله از یکی از روستاهای خراسان شمالی که حالا سه فرزند دارد، یک ازدواج ناموفق پشت سر گذاشته و حتی دیپلم هم ندارد. او یکی از هزاران کودکی است که در ایران قربانی پدیدهای به نام کودکهمسری شدهاند؛ پدیدهای که همچنان در سایه خلأ قانونی، فقر اقتصادی و عرفهای فرهنگی، به حیات خود ادامه میدهد.
آمارها چه میگویند؟
بر اساس آخرین دادههای ثبت احوال ایران، تنها در سال ۱۴۰۲ بیش از ۲۳ هزار دختر زیر ۱۵ سال ازدواج کردهاند. این آمار شامل کودکانی میشود که از لحاظ قانونی هنوز به بلوغ فکری و جسمی کامل نرسیدهاند، اما با رضایت ولی، اجازه دادگاه و فشارهای خانوادگی وارد زندگی زناشویی شدهاند.
طبق قانون مدنی ایران، سن قانونی ازدواج برای دختران ۱۳ سال و برای پسران ۱۵ سال است. با این حال، در موارد خاص و با اجازه ولی و تأیید دادگاه، امکان ازدواج دختران حتی در سنین پایینتر نیز وجود دارد.
چرا کودکهمسری ادامه دارد؟
پدیده کودکهمسری در ایران ریشههای چندگانه دارد. فقر اقتصادی یکی از عوامل اصلی است. در بسیاری از مناطق محروم، خانوادهها با ازدواج دادن دخترانشان در سنین پایین، در واقع یک «بار اقتصادی» را از دوش خود برمیدارند. در برخی موارد، مهریه سنگین یا پرداختهایی از طرف خانواده داماد میتواند نقش معامله را ایفا کند.
عامل دوم، باورهای فرهنگی و سنتی است. در بسیاری از جوامع روستایی و عشایری، ازدواج زودهنگام دختران نهتنها عیب نیست بلکه نوعی تضمین برای نجابت، آینده بهتر یا حتی فرار از گناه تلقی میشود.
از سوی دیگر، ضعف قانونگذاری نیز به تداوم این چرخه کمک میکند. با وجود اعتراضهای گسترده فعالان حقوق کودک، طرحهایی که برای افزایش سن قانونی ازدواج به ۱۸ سال ارائه شد، بارها با مخالفت برخی جریانها در مجلس مواجه شدهاند.
پیامدهای جسمی و روانی
کودکهمسری پیامدهایی تلخ و جبرانناپذیر دارد. از منظر پزشکی، بارداری در سنین پایین خطرات متعددی برای مادر و نوزاد دارد.از زایمانهای پرخطر گرفته تا مشکلات رشد جنین و افسردگی پس از زایمان.
از منظر روانی، دخترانی که در سنین پایین مجبور به ازدواج میشوند، اغلب قربانی افسردگی، اضطراب، خشونت خانگی و احساس گناه یا پوچی میشوند. تجربه شکست تحصیلی، وابستگی مالی به همسر و فقدان مهارتهای ارتباطی نیز مشکلات را تشدید میکند.
راهحلها
در سالهای اخیر، نهادهای مدنی، فعالان حقوق کودک و برخی نمایندگان مجلس تلاشهایی برای مبارزه با کودکهمسری داشتهاند. از جمله کارزار «نه به کودکهمسری» که در فضای مجازی بسیار مورد توجه قرار گرفت و تا حدودی توانست افکار عمومی را نسبت به این پدیده آگاه کند.
در سالهای اخیر، برخی سایتها و کانالهای موسوم به «همسریابی» یا «صیغهیابی حلال» ، بستری برای ارتباط میان مردان بزرگسال و دختران کمسنوسال فراهم کردهاند. بررسیهای میدانی و گزارشهای نهادهای مدنی نشان میدهد که در بسیاری از این سایتها، اطلاعات دخترانی با سنین ۱۳ تا ۱۶ سال ثبت شده است، بدون نظارت دقیق و در تضاد کامل با روح قانون حمایت از کودکان. این فضاها که اغلب بدون مجوز رسمی فعالیت میکنند، عملاً کودکهمسری را بهشکل آنلاین تبلیغ میکنند. بیآنکه تبعات روانی، اجتماعی و حقوقی این رفتارها مورد توجه قرار گیرد. کارشناسان حقوق کودک بارها هشدار دادهاند که ادامه فعالیت این سایتها، به تقویت فرهنگ ازدواج زودهنگام و نادیدهگرفتن حق کودکان در داشتن دوران رشد طبیعی دامن میزند.
کارشناسان راهحلهایی را برای مقابله با این معضل اجتماعی بزرگ پیشنهاد میکنند:
1. افزایش سن قانونی ازدواج به ۱۸ سال، مطابق با استانداردهای جهانی و کنوانسیون حقوق کودک که ایران نیز آن را امضا کرده است.
2. افزایش دسترسی به آموزش رایگان و با کیفیت برای دختران، که ثابت شده یکی از مؤثرترین راهها برای کاهش ازدواج زودهنگام است.
3. توانمندسازی اقتصادی خانوادهها از طریق حمایتهای اجتماعی، بیمههای معیشتی و اشتغالزایی در مناطق محروم.
4. آگاهیبخشی فرهنگی از طریق رسانهها، مدارس، و نهادهای دینی برای تغییر نگاه سنتی به دختران.
آنچه کودکهمسری را به معضل تبدیل میکند، نهفقط سن پایین ازدواج بلکه عدم اختیار دختران در تصمیمگیری برای زندگیشان است. اغلب آنها نه تجربه کافی دارند، نه امکان مخالفت و نه جایگزینی برای آیندهای که برایشان انتخاب شده است.
ارسال نظر