چگونه صداي آزار دهنده درون را سركوب كنيم؟

در اینجا منظور از نفس، صداهای مغزمان است. تفسیر ما از نفس، صدایی است که هنگام مواجهه با مشکلات، ناراحتی، ناامیدی یا دیگر ملالت های زندگی در سر ما زنگ می زنند. منظور از این صداها، توهمات شنوایی نیست. این دو مقوله کاملا از هم مجزا هستند.

همه ما در مغز خود صداهایی داریم که با حرف زدن با ما حال ما را بدتر می کنند. این صداها به طور کلی «نفس» نامیده می شوند.

گاهی نفس به ما کمک هم می کند و ما را از خطرات موجود آگاه می سازد. اما بیشتر مواقع، نفس با نظرات منفی خود ما را در شرایط بدی نگه می دارد.

موجب ناراحتی بیشتر ما می شود. نفسمان به ما می گوید که خیلی خوب نیستیم، کاری از دستمان بر نمی آید، نمی توانید برای خود کسی شویم یا ترس ها و شک های ما را افزایش می دهد. با این همه تفکرات منفی چگونه می توان روبه جلو حرکت کرد و کارهای مثبت انجام داد؟ منِ درونی، ما را از رسیدن به رویاهایمان باز می دارد.

در این مقاله به شما کمک می کنیم تا نفس خود را سرجایش بنشانید و بسیار راحت تر در مسیر تحقق رویاهای خود قدم بگذارید.

قدم اول: شناخت نفس

نفس هدفمند است

صداهای داخل مغز از همان ابتدا که انسان راه رفتن را آموخت در سر او وجود دارند. انسان به دلایل مختلفی آن صدایی را در سر خود پرورش می دهد که او را در برابر سختی ها محافظت می کند.

اما از آنجا که امروزه در خیابان ها، ببرهای درنده ای کمین نکرده اند تا سر ما را بجوند، بنابراین این مکانیسم دفاعی در دنیای این روزهای ما کاربرد مشابهی ندارد.

این روزها، نفس ما در مواجهه با شرایط غیرمعمول به صدا در می آید. به طور مثال، هنگامی که می خواهیم ریسک بزرگی انجام دهیم یا کسب و کار جدیدی راه اندازی کنیم، نفس به ما می گوید: «شکست خواهی خورد» یا زمانی که می خواهیم در شغل خود پیشرفت کنیم این صدای درونی می گوید: «تو ارزش این پیشرفت را نداری». یا وقتی آدم رویاهای خود را ملاقات می کنیم، نفس دوباره خودنمایی می کند و می گوید ما لیاقت او را نداریم و باید فراموشش کنیم و ... . نفس ما می خواهد هنگام مواجهه با مشکلات، ناامیدی و خود انتقادی کمک های بی ارزش خود را به ما تحمیل کند.

خوب است که از نفس خود حمایت کنیم اما مساله اینجاست که نفس ما همیشه ما را متقاعد می کند نباید در زندگی خطر کرد و همیشه جوانب منفی یک اتفاق را به ما نشان می دهد. پیشرفت، رشد و خوشنودی واقعی در نتیجه خطر و تلاش کردن به دست می آید؛ چیزهایی که نفس انسان از آنها بیزار است.

نفس از کجا می آید؟

بسیار مهم است بدانید صداهای درونی شما از کجا می آید و چه کسی هیزم آن را بیشتر می کند زیرا به این ترتیب، متوجه می شوید این صداها برای شما نیست.

وقتی این صدا را می شنوید، شبیه چیست؟ آیا این صدا ها چیزهایی را می گوید که والدینتان هنگام رشد به شما گوشزد می کردند؟ آیا صداهای درونی شما تحت تاثیر رویدادهای سخت و دشوار قرار دارد؟ ببینید آیا می توانید بین نفس خود و افراد حاضر در زندگیتان شباهت هایی پیدا کنید.

به محض یافتن این ارتباطات، به این واقعیت اعتراف و قبول کنید که صدای نفس شما همیشه تحت تاثیر منابع خارجی هستند. این صداها «من» واقعی یا «من»ی که باید باشید، نیست!

این صدا همیشه وجود دارد

در نگاه نخست، اینکه بدانیم صداهای مغز ما همیشه و همه جا حضور دارند بسیار ناراحت و ناامیدکننده است.

اما اگر این مساله را قبول کنید، می توانید به جای مبارزه دایمی با صداهای منفی درونی، یاد بگیرید که چگونه آنها را باور نکنید. به این ترتیب، یاد می گیرید این نداهای منفی را سر جای خود بنشانید و در مسیر موفقیت گام بردارید.

قدم دوم: رام کردن نفس

شخصیت دادن به نفس

نام گذاری برای نفس خود باعث می شود تا آن را از شخصیت خود جدا کنید. در ضمن، نوعی بامزگی نیز به آن می بخشد که باعث می شود جالب تر جلوه کند.

به طور مثال، می توانید از نام هایی همچون : خورنده روح، تخریب کننده آرزوها یا گرملین (موجود جن‌ مانند خيالى‌ و كوچكى‌ كه‌ به‌ شوخى‌ گفته‌ مى‌شود باعث‌ خراب‌ شدن‌ هواپيماها و به‌ هم‌ خوردن‌ كارهاست‌) استفاده کنید. با تعیین نام برای نفس خود می توانید به خود بقبولانید نفس شما، شخصیت واقعی شما نیست. بنابراین سعی کنید هرگز به نداهای نفس منفی باف خود گوش ندهید.

دست از سر خود بردارید

سعی کنید هرگاه نفستان شما را آزار داد به خود دلداری دهید. به طور مثال، موسیقی شاد بگذارید و برقصید! ورزش کنید یا به پیاده روی بروید.

سعی کنید به جای اینکه یک جا بنشینید و به آن صداهای کذایی گوش کنید، کارهای فیزیکی انجام دهید تا حواستان پرت شود.

حاضر باشید

هر زمان نفس شما شروع به حرف زدن کرد و در شما ترس، اضطراب و نگرانی ایجاد کرد، به درون خود فکر کنید.

ببینید بدنتان در چه وضعیتی قرار دارد. به نفس کشیدن هایتان توجه کنید. به دم و بازدم های خود گوش کنید و احساس کنید که هوا چگونه وارد نای و سپس وارد شش ها می شود و چگونه بیرون می آید.

جسم خود را احساس کنید و هر گونه فشار و گرفتگی به خصوص در ناحیه سینه یا معده خود را کشف کنید.

آماده بودن کمک می کند تا به سرعت از فضای ذهنی خود بیرون بیایید. با تمرین این کارها، یاد خواهید گرفت هر زمانی که نفستان می خواهد شما را آزار دهد، کنترل افکار و احساسات خود را به دست بگیرید.

قدم سوم: قهرمان درونی خود را در آغوش بگیرید

درون هر آدمی یک قهرمان شجاع، پرحرارت، مطمئن و بی باک وجود دارد. یک ابرقهرمان که توانایی، مهارت و قدرت انجام همه کارهای مورد علاقه شما را دارد.

تنها کاری که باید انجام دهید این است که نفس خود، افکار منفی و شک های بی مورد را بیرون بریزید تا جلوی کارهای ابرقهرمان درونی شما را نگیرند. سرباز درونی خود را به گونه ای پرورش دهید تا بر مشکلات فائق شود و نفس شما را سر جای خودش بنشانيد.


منبع:برترين ها