گوناگون

فضيلت قدرداني يا حق‌شناسي (appreciation)/ یادداشتی از مصطفی ملکیان

اولاً قدر چه موجوداتي را مي‌توان دانست؟

الف) دسته‌اي از آنها موجوداتي‌اند كه به لحاظ مابعدالطبيعي در مقولة « جوهر »قرار مي‌گيرند، مثل پدر، مادر، آب، كه از ميان اينها معمولاً انسانها محل توجه هستند؛

ب)دستة ديگر از مقولة« نسبتها »هستند، مثل دوستي و همسايگي؛

ج) و دستة ديگر از «رويدادها »هستند، مثل افتتاح دانشگاه يا پايان جنگ.


قدر دانستن يعني چه؟

به جمع سه حال رواني قدرداني گفته مي‌شود:

١) يكي اينكه انسان، فارغ از هر چيز ديگر، از حضور اين موجود در زندگي خود شاد باشد (من از تو هيچ نخواهم جز آنكه دير بپايي)؛

٢) دوم اينكه انسان وقتي از حضور موجودي شاد باشد و اين امر به آستانة آگاهي او وارد شد و توانايي بهره بردن از آن را هم داشت (به عبارت ديگر، دانايي‌اش اجازة تحليلش را داد و تواني‌اش امكان تحققش را) بهترين سود را از او مي‌برد؛

٣) و سوم اينكه نسبت به كساني كه فاقد آن‌اند دلسوزي نشان دهد.

به نظر من، بزرگترين فضيلت آدمي قدرداني نسبت به هستي است و اين اصلاً به معني انكار اين واقعيت نيست كه هستي سرشار از درد و رنج است و نيز اصلاً به اين معني هم نيست كه انسان لزوماً‌ ديد خوش‌بينانه به هستي داشته باشد و همچنين اصلاً به اين معني هم نيست كه نگاه انسان به هستي نگاه اميدوارانه باشد و به اين معنا هم نيست كه مي‌داند چه كسي اين نعمت را در اختيار او نهاده است. به عبارت ديگر، منكر وجود خدا هم مي‌تواند قدردان هستي باشد، مهم اين است كه نعمتي را در اختيار دارد، چه منعمي باشد و چه نباشد. بنابراين، ديد قدردانانه به هستي ديدي برج‌نشينانه نيست.

از اين نظر اين فضيلت را بزرگترين فضيلت مي‌دانم كه همة فضايل ديگر ربط و نسبتي با آن دارند و كسي كه با اين ديد به هستي نگاه مي‌كند متناسب با آن هم رفتار مي‌كند.

روان شناسي اخلاق

ارسال نظر

اخبار مرتبط سایر رسانه ها
    اخبار از پلیکان

    نمای روز

    اخبار از پلیکان

    داغ

    حواشی پلاس

    صفحه خبر - وب گردی

    آخرین اخبار