گوناگون

روایت هاشمی رفسنجانی از ماجرای مک فارلین

پارسینه: امام فرمودند طبق گزارش فرمانده سپاه، در جلسه‌ای جمعی از نمایندگان صحبت از مشکلات جنگ کرده و ختم جنگ را مطرح نموده‌اند. از من خواستند که به آنها بگویم ما باید تا آخرین این فرد با صدام بجنگیم و صحبت از صلح نکنند. از امام خواستم دانشگاه آزاد اسلامی را در مقابل مخالفان تندرو تقویت کنند. فرمودند موارد اختلاف و نقاط نظر طرفین را بنویسم تا تصمیم بگیرم؛مساله‌ای در رابطه کشف وجه و کفنی و قدمین پرسیدم. یادشان نبود. وضع سودی را که نظام بانکداری اسلامی ما می‌دهند را توضیح دادم و اینکه آقای راستی کاشانی در جایی گفته این سود به نظر امام اشکال دارد. فرمودند مانعی ندارد.

****

جمعه ٢ خرداد ١٣٦٥ /١٣ رمضان ١٤٠٦ / ٢٣ می ١٩٨٦
احمد آقا آمد و راجع به حکم جدید امام در سپاه بحث شد. آقای کنگرلو آمد و اطلاع داد که پس فردا هیات آمریکایی وارد می‌شوند. درباره کیفیت کنترل آنها و مسائل گروگان‌ها و چیزهایی که در مقابل آن باید بدهند، مذاکره شد. افطار بستگان میهمانمان بودند. آقای مرعشی دادیار دادسرای انقلاب در امور اموال توقیفی، اطلاعاتی از وضع اموال و پرونده‌ها داد و از مراجعه زیاد فراری‌ها گفت.
شب آقای محسن رضایی آمد. درباره جنگ و لزوم تجهیز بیشتر نیروهای مردمی و استفاده بیشتر از امکانات کشور برای جنگ بحث شد. اطلاع داد ارتفاعاتی را که امروز در منطقه حاج عمران گرفته بودیم، عراق پس گرفته است.



شنبه ٣ خرداد ١٣٦٥ / ١٤ رمضان ١٤٠٦ / ٢٤ می ١٩٨٦

با احمد آقا درباره جواب نامه فرمانده سپاه مذاکره کردیم. قرار شد به گونه‌ای جواب بدهند که نمایندگی امام در سپاه ضعیف نشود و دست فرماندهان در امور جنگ باز باشد. از طرف دیگران به دفتر امام گفته شده که موافقت امام با تشکیل ستاد سه نیرو و اجرای فرماندهی بدون نظر شورا، باعث رنجش دیگران می‌شود.

آقای نجفی از باختران آمد. نیاز میمک و قصرشیرین به تقویت خط دفاعی را گفت و نیاز به هماهنگی نیروها را در منطقه توضیح داد. عصر آقای [علیرضا] معیری معاون نخست وزیر آمد و گزارش سفر به فرانسه را داد؛ راضی است. [ژاک] شیراک [نخست‌وزیر فرانسه] قول داده که هفته آینده اقدامی علیه ضد انقلاب ایران شروع کند و توقع داشته عکس‌العمل آن را روی گروگان‌های فرانسوی در لبنان ببیند (روزنامه السفیر چاپ بیروت در این روز چنین نوشت: «هشت فرانسوی که در لبنان گروگان گرفته شده‌اند، در طول ٩ روز آینده در دو مرحله آزاد خواهند شد. ظاهرا تماس تلفنی ژاک شیراک نخست‌وزیر فرانسه با حافظ اسد رئیس‌‌جمهور سوریه در این مساله تاثیر داشته است. منابع مطلع گفتند چهار فرانسوی در دو روز آینده و چهار تن دیگر تا یک هفته پس از آن، آزاد خواهند شد. ژاک شیراک چند روز پیش با صدور اعلامیه‌ای از تلاش‌‌های دولت سوریه برای خاتمه دادن به جنگ داخلی لبنان قدردانی کرده بود.) و در مورد وام، هیاتی برای اقدام تعیین کند. آقای رضایی تلفنی اجازه امام را مبهم و غیرکافی توصیف کرد.



آمریکایی ها با پاسپورت ایرلندی آمده اند

یکشنبه ٤ خرداد ١٣٦٥ / ١٥ رمضان ١٤٠٦ / ٢٥ می ١٩٨٦

در گزارش‌‌ها آمده که عراق تلمبه خانه گوره و امیدیه را بمباران کرده و صدور نفت قطع شده است. به [سرهنگ هوشنگ صدیق] فرمانده نیروی هوایی گفتم تلافی کنند و به توپخانه‌های نیروی زمینی هم گفته شد که تلافی نمایند.
آقای [محسن] کنگرلو اطلاع داد که هواپیمای حامل قطعات گران‌قیمت آمریکایی - که با پاسپورت ایرلندی آمده‌اند و به نام ایرلندی هستند - در فضای تهران است. به آقای دکتر روحانی گفتم که برای کنترل قطعات و اداره مسائل سیاسی و مذاکرات همکاری کنند. کمی در جلسه ماندم و به خاطر مسائل جنگ به دفترم آمدم.
سرهنگ ترابی از سرهنگ جمالی نقل کرد که با فشار کار کردن برایش مشکل است. نماینده و فرماندار دزفول آمدند و برای ابقای رادیو دزفول کمک خواستند. [علی] آقامحمدی آمد. راجع به عملیات داخل عراق و همکاری با گروه‌های عراقی مخالف صدام و ساخت کاغذ مخصوص اسکناس صحبت کردیم. آقای قادری [نماینده پیرانشهر] آمد و وضع اکراد داخل عراق و خواسته‌های بارزانی‌ها را داد. قرار شد فردا برای افطار خدمت امام باشیم.
آقای لطفی اطلاع داد عراق منطقه مهران را با وسعت بمباران شیمیایی کرده است. ظهر اعضای اتاق بازرگانی آمدند و پیشنهادهایی در جهت توسعه صادرات برای جایگزینی ارز نفت داشتند. به نظرم خوب آمد. به آقای عالی‌نسب گفتم که با آنها جلسه‌ای بگذارد و آقای [قربانعلی] دری‌نجف‌آبادی هم از طرف من شرکت نماید.
عصر خلبان هلیکوپتری که در عملیات والفجر ٨ یک هواپیما را سرنگون کرد و سپس در بمباران دیگری چشم خود را از دست داده، همراه با فرمانده خودش آقای انصاری آمدند. گزارش کار را دادند و از روحیه فداکاری خلبان‌های هوانیروز و خود او گفتند و خواستار توجه بیشتر به هوانیروز شدند.
آقای [عبدالرضا] اسدی‌نیا [نماینده اهواز] آمد و از دست خط بازی در مجلس و بیشتر از تندروها ناراحت بود. سفیر جدید چین آمد. حرف تازه‌ای نداشت. راجع به توسعه روابط حرف زدیم و تذکر دادم که چینی‌ها به فکر رابطه با اسرائیل نباشند. خوشش نیامد.
آقای [علی] شمخانی [فرمانده نیروی زمینی سپاه] و آقایان [محمدباقر] قالیباف و [قاسم] سلیمانی و... (آقای محمدباقر قالیباف فرمانده لشکر ٥ نصر و آقای قاسم سلیمانی فرمانده لشکر ٤١ ثارالله بودند.) فرماندهان لشکرهای سپاه آمدند. راجع به پس گرفتن شهر مهران از عراق بحث کردیم. قرار شد اقدام کنند. گزارشی تلخ از عقب‌نشینی‌ها دادند.
افطار میهمان نخست‌وزیر بودیم. آقایان [محسن] کنگرلو [مشاور نخست‌وزیر] و [احمد] وحیدی [مسوول اطلاعات سپاه] آمدند. گزارش وضع هیات آمریکایی را دادند. یک‌چهارم قطعات هاک درخواستی را آورده‌اند. آقای مک فارلین مشاور ویژه ریگان و شخصیت‌های حساس دیگر آمریکا در هیات‌اند. برای سران کشور ما کلت و شیرینی، هدیه آورده‌اند و خواهان ملاقات با سران‌اند.
قرار شد هدیه را نپذیریم و ملاقات ندهیم و مذاکره را در سطح دکتر هادی و دکتر روحانی و مهدی‌نژاد مخفی نگه داریم و [مذاکرات] محدود به مساله گروگان‌های آمریکایی در لبنان و دادن قطعات هاک و چند قلم دیگر اسلحه [باشد]. آنها بیشتر خواهان مذاکره در مسائل کلی و سیاسی‌اند. می‌خواهند یک نفر دائما در هواپیمای خودشان برای تماس با خارج از طریق ماهواره بماند. این را هم قبول نکردیم. سپس با اصرار آنها قبول شد که برای مشورت و تماس در موارد لزوم به هواپیما بروند.
بنا بود در جایی غیر از هتل اقامت کنند، اما چون جای مناسبی نبوده در هتل آزادی مانده‌اند. به ماموران اطلاعات سپاه گفته شد که آنها را حفاظت کنند. درباره مسائل دیگر هم از قبیل جنگ و بودجه و... بحث شد. سلمان غفاری سفیرمان در واتیکان آمد. دیر وقت به خانه رسیدم.



دوشنبه ٥ خرداد ١٣٦٥ / ١٦ رمضان ١٤٠٦ / ٢٦ می ١٩٨٦

در منزل بودم. دکتر هادی و دکتر روحانی آمدند و پس از توصیه آنها در مورد مسائل قابل بحث، قرار شد دکتر هادی با هیات آمریکایی مذاکره کنند. عصر آمدند و گفتند مک فارلین ناراضی است و مدعی است به او توهین شده که چرا مقامات با او حرف نمی‌زنند و چرا هدیه‌اش را نمی‌پذیریم و می‌گوید اگر من برای خرید پوست گربه به روسیه بروم، گورباچف در روز دو بار با من ملاقات می‌کند.
دیشب موضوعات مهمی را مطرح کرده‌اند که قابل گفت‌وگو است و مدعی‌اند که روسیه قصد حمله به ایران را دارد. باز هم موضوع قابل بحث را مشخص کردم و گفتم مانعی ندارد که دکتر هادی با همراهان او صحبت کنند، ولی سران کشور ما ملاقات و مذاکره با آنها را نمی‌پذیرند. قرار شد به آنها بگویند به خاطر تخلف‌ها و بدقولی‌هایشان اعتماد به آنها نیست و تا عملا جلب اعتماد نکنند، مذاکره رسمی ممکن نیست؛ این نظر سران قوا است.
افطار با بسیاری از مسوولان کشور و مردم جماران میهمان امام بودیم. نماز جماعت را با امام خواندیم و فیلم‌برداری شد. امام چند لحظه‌ای سر سفره نشستند و طبق معمول سال‌های گذشته، افطار را نماندند. هنگام برخاستن با شوخی آهسته فرمودند: «چون نمی‌توانند این غذاها را بخورند و... که می‌خورند حریفان و...» بعد از افطار آقایان خامنه‌ای و [موسوی]اردبیلی به خانه ما آمدند و درباره مسائل هیات آمریکایی مذاکره کردیم. بر حرف‌‌‌های قبلی تاکید نمودیم.



سه‌شنبه ٦ خرداد ١٣٦٥ / ١٧ رمضان ١٤٠٦ / ٢٧ می ١٩٨٦

فراموش کردم که زنگ ساعت را تنظیم کنم. سحر بیدار نشدم و همگی بدون سحری روزه گرفتیم.معمولا با زنگ ساعت بیدار می‌شوم و بچه‌ها را بیدار می‌کنم. به مجلس آمدم. پیش از رفتن به جلسه، دکتر هادی آمد و گزارش مذاکره سه ساعت و نیم دیشب را با آمریکایی‌ها داد.

معتقد بود تا حدی آنها را قانع کرده که روش آنها نادرست است و توقعات آنها بی‌جا است. نوشته‌هایی که در گذشته [منوچهر قربانی‌فر] رابط درباره این سفر و تعهدهای آنها نوشته بود، به دکتر هادی دادم که به آنها استناد کند.
بعدازظهر خبر داد که جلسه امروزشان بی‌نتیجه بوده و آنها می‌گویند امشب بدون اخذ نتیجه خواهند رفت. گویا اختلاف بر سر این است که نمی‌خواهند قبل از آزادی گروگان‌ها، قطعات را تحویل دهند.

تا ظهر در جلسه علنی ماندم، چون دستور مهم بود. (در این روز طرح قانونی اجرای اصل ٧٦ قانون اساسی درباره تحقیق و تفحص جهت دریافت گزارش‌ها و اطلاعات واصله در همه امور کشور در دستور بود. آقای موحدی‌ساوجی پیشنهاد اصلاحی داد و آقای هاشمی به عنوان مخالف پیشنهاد ارایه شده صحبت کرد. آنگاه پیشنهاد کمیسیون در مسکوت گذاشتن این طرح به رای گذاشته شد و به تصویب رسید. هم‌چنین طرح اصلاح ماده ٣٧ قانون انتخابات ریاست‌جمهوری اعاده شده از شورای نگهبان رسیدگی و به کمیسیون امور شوراها ارجاع گردید.) ظهر سفیرمان در یمن جنوبی آمد و گزارش وضع یمن بعد از کودتا و جریان کودتا را داد. آقای محلوجی آمد و گزارش مشاهداتش از صنایع نظامی را داد؛ از طرف قرارگاه خاتم مامور بررسی صنایع نظامی‌اند. پروژه ساخت موشک تاو را خوب می‌داند ولی آن را قابل زمان‌بندی نمی‌داند. ادعای ساخت موشک از طرف آقای سیاح تنکابنی را بی‌اساس می‌داند.
عصر به جلسه شورای انقلاب فرهنگی نرفتم. افطار میهمان آقای فخرالدین حجازی بودم. عصر دکتر هادی آمد. گزارش مذاکره با مک فارلین را داد. مطلب مهمی نداشت. آنها می‌خواهند گروگان‌ها قبل از تحویل سلاح آزاد شوند و ما برعکس؛ قرار شد فرمول تدریج را بگیریم.

مذاکره درباره احداث مترو با شهردار تهران
پنجشنبه ٨ خرداد ١٣٦٥ / ١٩ رمضان ١٤٠٦ / ٢٩ می ١٩٨٦

ساعت هشت‌ونیم صبح به مجلس آمدم. [سام] نجوما رهبر [جبهه آزادیبخش نامیبیا] سواپو به ملاقات آمد و مذاکرات درباره وضع انقلاب نامیبیا بود. دکتر [محسن] نوربخش [رئیس کل بانک مرکزی] آمد. خواست که در مراسم افتتاح سمینار بانکداری اسلامی که قرار است سی کشور در آن شرکت کنند، سخنرانی کنم و رفتم. [آقای محمدنبی حبیبی] شهردار تهران و مجد آراء [معاون وزیر کشور] آمدند. از نفوذ افرادی در وزارت کشور شاکی بودند. (در این دیدار مساله احداث متروی تهران و لزوم همکاری بانک‌های کشور با شهرداری تهران نیز مورد بحث قرار گرفت.)
آقای [ناصر جیرانی] نوبری سفیر جدیدمان در روسیه [= اتحاد جماهیر شوروی] آمد و از ضعف نیرو در سفارت گفت و توصیه شد که در توسعه روابط بکوشد. آقایان [مسیح] مهاجری و [محمدرضا] بهشتی آمدند. از دو مقاله روزنامه جمهوری اسلامی در مورد مجلس و دانشگاه آزاد اسلامی انتقاد کردم و آنها از اینکه به پیشنهادهای اتاق بازرگانی در مورد توسعه صادرات توسط بخش خصوصی توجه شده، ناراحت بودند.

ظهر آقای [حاتم] ناروئی نماینده بم آمد. از اختلاف بین امام جمعه بم و روحانیون سازمان تبلیغات اسلامی نگران بود. آقایان محلوجی و مهدوی آمدند و گزارش کارهای سیاح، مدعی ساخت موشک زمین به زمین را دادند. گفتند سطحی و غیرقابل اعتماد است.
عصر دکتر هادی و دکتر روحانی آمد. راجع به پیگیری مساله گروگان‌های آمریکایی بحث شد. قرار شد طبق همان پیشنهاد نهایی ما که نپذیرفتند عمل شود، اگر آمریکایی‌ها خواستند جلو بیایند. شورای‌عالی دفاع جلسه داشت. تصویب شد که دو ماه به خدمت سربازان، برای شش ماه در سه دوره، اضافه شود. افطار میهمان مجلس بودند.



شنبه ١٠ خرداد ١٣٦٥ / ٢١ رمضان ١٤٠٦ / ٣١ می ١٩٨٦

شب را احیاء داشتم. ساعت نه‌ونیم صبح به زیارت امام رفتم. گزارش وضع جبهه‌ها و آمدن هیات آمریکایی را دادم. پیشنهاد کردم که برای جلوگیری از پخش خبر توسط آنها به گونه‌ای که ما را در موضع دفاعی قرار دهند، خودمان خبر آمدن آنها را ابتدا پخش کنیم. امام موافق نبودند.

امام فرمودند طبق گزارش فرمانده سپاه، در جلسه‌ای جمعی از نمایندگان صحبت از مشکلات جنگ کرده و ختم جنگ را مطرح نموده‌اند. از من خواستند که به آنها بگویم ما باید تا آخرین این فرد با صدام بجنگیم و صحبت از صلح نکنند. از امام خواستم دانشگاه آزاد اسلامی را در مقابل مخالفان تندرو تقویت کنند. فرمودند موارد اختلاف و نقاط نظر طرفین را بنویسم تا تصمیم بگیرم؛ نوشتم و فرستادم. مساله‌ای در رابطه کشف وجه و کفنی و قدمین پرسیدم. یادشان نبود. وضع سودی را که نظام بانکداری اسلامی ما می‌دهند را توضیح دادم و اینکه آقای [حسین] راستی [کاشانی] در جایی گفته این سود به نظر امام اشکال دارد. فرمودند مانعی ندارد، اگر طبق قرارداد شرعی باشد، که هست.



یکشنبه ١١ خرداد ١٣٦٥ / ٢٢ رمضان ١٤٠٦ / ١ ژوئن ١٩٨٦

ساعت هفت‌ونیم صبح به مجلس آمدم. در گزارش‌ها آمده بود که یک کشتی نفتکش ما زده شده است. تا ساعت ده در جلسه علنی ماندم. آقای [اکبر] ترکان برای مشاوره در امر خریدهای نظامی و احداث کارخانه هواپیماسازی آمد. آقای رحمانی برای مسائل سپاه و ستاد اجرایی قرارگاه خاتم آمد.
[آقای غلامرضا آقازاده] وزیر نفت و مسوولان نظامی و ائمه جمعه خاک و گچساران و امیدیه آمدند. درباره ضعف پدافند موسسات نفتی و اهمیت حفظ آنها مطالبی گفتند. ظهر رئیس‌زاده از روابط عمومی [مجلس] آمد. توصیه‌های سیاسی داشت و اجازه انتقال به وزارت نفت می‌خواست. [آقای سیدحسین قاضی‌زاده‌هاشمی] نماینده فریمان آمد. پیشنهاد ترتیب بایگانی آمار وضع حوزه‌های انتخابیه توسط هر نماینده را داشت.
عصر آقای صلاح زواوی سفیر فلسطین در ایران آمد. از سردی روابط گله داشت و درباره جنگ و نزاع فلسطینی‌ها با [حزب] امل در لبنان و مشکلات اداری‌اش در تهران و مشکلات فلسطینی‌ها در دنیا و مشکلات دیپلمات‌ها در ایران مطالبی گفت. گفتم مانع روابط خوب، موضع غلط آنها هم در جنگ و هم نسبت به ارتجاع عرب و نزدیکی با جناح کمپ دیوید و سازشکاری است. (یاسر عرفات رهبر سازمان آزادیبخش فلسطین - ساف - در سال‌های جنگ، جانب عراق را گرفت و با صدام حسین بارها ملاقات کرد و علیه جمهوری اسلامی موضع‌گیری کرد. او معتقد بود که جنگ عراق با ایران به ضرر فلسطین و به نفع اسرائیل است. بعد از پایان جنگ و در دوره ریاست‌جمهوری آقای هاشمی در سال ٦٩ یاسر عرفات واسطه مکاتباتی میان رئیس‌جمهوری اسلامی ایران و رئیس‌جمهور عراق شد. این دوازده نامه مبادله شده میان آقای هاشمی و صدام به آزادی اسیران دو طرف منجر شد. برای مطالعه نامه‌ها رجوع کنید به کتاب «دوازده نامه»، دفتر نشر معارف انقلاب، ١٣٨٦) برای افطار به سفارت فلسطین دعوت کرد. قول دادم اگر مواضع را اصلاح کنند، ما استقبال می‌کنیم.
گروه گزینش آموزش و پرورش آمدند. پیشنهاد کردند که شورای‌عالی انقلاب فرهنگی اجازه تحقیق به گزینش بدهد و به صرف استعلام اکتفا نشود. آقای ریاضی آمد. گزارش کار کمیسیون ناظر بر خرید سلاح را داد. از وزارت سپاه شاکی بود و خبر آمادگی چین را برای فروش تانک و هواپیما داد.


افطار سران قوا میهمان من در مجلس بودند. آقای خامنه‌ای نظر دادند که دستگاه قضایی افرادی را که اخیرا سران نهضت آزادی را کتک زده‌اند، تحت تعقیب قرار دهند. (در روز ٢٥ اردیبهشت ٦٥ عده‌ای از سران نهضت آزادی ایران از جمله مهندس مهدی بازرگان به مناسبت بیست‌وپنجمین سالگرد تاسیس این نهضت، عازم بهشت‌زهرا می‌شوند تا بر آرامگاه آیت‌الله طالقانی و شهید دکتر چمران حضور یابند. در این حین خودروی چند تن از آنها از سوی ماموران کنترل‌کننده خودروها متوقف می‌شود و آنها پس از بردن این افراد به یکی از روستاهای متروکه اطراف تهران، آنها را مورد ضرب و شتم قرار می‌دهند و محل را ترک می‌کنند. رسانه‌های خارجی پوشش خبری وسیعی به این حادثه دادند. وزارت کشور و کمیته انقلاب اسلامی با صدور اطلاعیه هرگونه دخالت در این موضوع را رد کردند.) درباره بسیج امکانات برای جنگ و درباره پیشنهاد فرانسه درخصوص تکمیل نیروگاه اتمی ما با استفاده از وام یک میلیارد دلاری مذاکره کردیم. عصر برای فرماندهان نواحی سپاه سخنرانی کردم. (در بخشی از این سخنرانی آمده است: «این اجتماع شما ان‌شاءالله با برکت و جهش در جبهه‌ها و در نتیجه در سرنوشت جنگ و در نهایت در سرنوشت انقلاب و مسلمانان موثر خواهد بود. همت‌ها را باید عالی گرفت. وقتی که ما با ملتی ایثارگر روبه‌رو هستیم که ثابت نموده از نوادر تاریخ بشریت است، باید از این امکانات زیاد، این مردم و این اقیانوس بیکران قدرت که در اختیار اسلام قرار گرفته است، برای اهداف اسلام و انقلاب استفاده کنیم. تا آنجا که من می‌دانم علت این اقدام مسوولان جنگ و به خصوص سپاه، ایجاد آمادگی برای شرایطی است که ممکن است در آینده پیش آید. چنانچه مقدمات آن اکنون ایجاد شده است. عملیات «والفجر ٨» ثابت کرده که اولا دشمن به شدت آسیب‌پذیر است و آن‌طور که بعضی‌ها خیال می‌کردند قدرت مقاومت و دفاع ندارد و قدرت او بستگی به توانی دارد که ما بتوانیم به کار بگیریم. هر جا و به هر اندازه ما توان مناسبی به کار بگیریم، به همان اندازه می‌توانیم قدرت پیشرفت داشته باشیم، ولی آن را در سطح مطلوب به کار گرفته‌ایم. ثانیا دشمن با خوردن یک ضربه از پای نمی‌نشیند. حامیان بعث عراق و آنها که این جنگ را طراحی کردند تا به نقطه یاس نرسند کارهای خود را ادامه خواهند داد. ما دیدیم با آنکه عراق ضربه کاری خورد و نیروهای عمده‌اش آسیب جدی دیدند و قطعه‌ای ارزشمند از خاکش از دستش رفت و حیثیت نظامی از آسیب شدید دید، با این حال تلاش‌های مذبوحانه‌ای جدیدی را به عنوان «استراتژی» جدید شروع کرد که بهترین اسم بر آن، «استراتژی انتحاری» است. یعنی صدام و حزب بعث با الهام از طراحان اصلی جنگ به این نتیجه رسیدند که در این مقطع هرچه دارند باید به کار گیرند، شاید بتوانند مقاومت کنند، ولی این کار با انتحار انجام می‌شود. کارهایی که عراقی‌ها در طول یک ماه و چند روز گذشته در جبهه‌ها انجام دادند اگر ادامه یابد معلوم می‌شود چه بر سرشان خواهد آمد. زیرا آن چنان تحلیل خواهند رفت که در مقابل یک تهاجم جدی ما، دیگر چیزی برای دفاع، آن هم دفاع طولانی نخواهیم داشت. آن استراتژی که عراق در ابتدا داشت که خود را پشت میدان‌های مین، ردیف‌های مکرر سیم‌های خاردار، کانال‌های آب و بشکه‌های انفجاری پنهان می‌کرد و کمین‌های دائما هشیار خود را حفظ می‌کرد و نیز، احتیاط‌های مکرر را پشت سر هم قرار می‌داد، این خاصیت را داشت که نیروهای ما برای عبور از این موانع باید تلفات می‌دادند و آنها در مرحله اول، کمتر تلفات می‌دادند از این رو، برای مراحل بعد، آماده می‌شدند.» رجوع کنید به کتاب «هاشمی‌رفسنجانی، سخنرانی‌های سال ١٣٦٥»، دفتر نشر معارف انقلاب، ١٣٨٧)


سه‌شنبه ١٣ خرداد ١٣٦٥ / ٢٤ رمضان ١٤٠٦ / ٣ ژوئن ١٩٨٦

در جلسه علنی مجلس تا ساعت ده‌ونیم صبح شرکت داشتم. آقای [مهدی] کروبی [نایب‌رئیس مجلس] بقیه جلسه را اداره کردند. ظهر آقای محسن رضایی آمد. راجع به ستاد اجرایی قرارگاه خاتم به منظور بسیج امکانات کشور برای جنگ مذاکره کردیم و اشکالات مصاحبه ایشان را تذکر دادم. (آقای محسن رضایی فرمانده کل سپاه پاسداران در روز ١٠ خرداد در یک مصاحبه مطبوعاتی و رادیو و تلویزیونی وضعیت جبهه‌ها، برنامه‌های آینده جنگ، آموزش نظامی نیروهای رزمنده و کمک‌های انسانی و اقتصادی استکبار و مرتجعین منطقه به رژیم عراق را تشریح کرد. در بخشی از این مصاحبه آمده است: «تنها راهی که امروز برای خاتمه جنگ در پیش روی ما قرار دارد، بسیج کلیه نیروها و امکانات کشور در جبهه‌ها است.»)
عصر به شورای انقلاب فرهنگی نرفتم و برای کارها در مجلس ماندم. آقای محسن رضایی آمد و فیلم یک نوع خمپاره ابتکاری سپاه را آورد که پس از اصابت به زمین، به فضا پرتاب می‌شود و با انفجار در چهار متری زمین، ترکش‌هایش پخش می‌شود. هم‌چنین خمپاره ضد تانک را آورد که ابتکار شده است. برای تولید انبوه آنها استمداد کرد.
عصر آقای سیدهادی هاشمی [داماد و رئیس دفتر آقای منتظری] آمد و پیام آیت‌الله منتظری را آورد که در مورد طرحشان نسبت به ادغام ارتش و سپاه پیگیری کرده‌اند و از مضروب شدن سران نهضت آزادی ناراحت شده‌اند و پیگیری طرح‌های عملیات داخل عراق را. درباره سیدمهدی هاشمی مذاکره کردیم.
افطار میهمان آقای فاضل هرندی بودیم. درباره مشکلات اقتصادی با کم شدن ارز نفتی صحبت شد. بعضی‌ها خوشبین‌اند که این نیاز به استقلال و خودکفایی و کم شدن وابستگی خواهد انجامید. درباره روابط خارجی مخصوصا اصلاح روابط با شوروی و فرانسه صحبت شد.
قرار شد که هیاتی به ریاست آقای ابراهیمی از بیت آیت‌الله منتظری به لبنان برای میانجیگری جنگ جاری بین امل و فلسطینی‌ها اعزام کنیم. شب به دکتر ولایتی گفتم که ترتیب کار هیات را بدهد، دکتر ولایتی اطلاع داد فرانسه گفته که منافقین را بیرون می‌کند.

ارسال نظر

  • کیوان

    من اونموقع طفل بودم ام حالا که راجب ماجرای مک فارلین خوندم افکارم خیلی متشنج شده که این چه سیاستی بوده که گروگان بگیریم اسلحه جاش بگیریم بجنگیم وقتی راحتتر میشد صلح کرد یا قضیه حذف بوده پیشنهادمیدم نترسین به قول آخوندا که از طرف امام علی به ما یاد دادن ترس برادر مرگه چرا بجای حذف استفاده نمیکنید1پیشنهاددیگم اینکه ما جونای خوشفکرو نترسی الان داریم حذفشون نکنید استفاده کنید

  • فرهاد

    لطفا بفرمایید دکتر هادی کیست و نام ایشان چیست. با تشکر

  • ناشناس

    لطفا نظر دیگران رو هم راجعبه مساله مک فارلین بخونید مثل نظرایت الله سید محمد خامنه ای

  • ص ش

    جهت اگاهی بسیار خوب بود

  • آرش

    بازم بگید آمریکا و اسرائیل بدن - بابا اونا دشمن ما نیستن اینو کی ما میخوایم بفهمیم - دشمن ما فقط وهابیت که بواسطه دشمنی بی جهت ما با امریکا و اسرائیل قدرت گرفته - ایران سربلند

اخبار مرتبط سایر رسانه ها
    اخبار از پلیکان

    نمای روز

    اخبار از پلیکان

    داغ

    حواشی پلاس

    صفحه خبر - وب گردی

    آخرین اخبار