گوناگون

عکس: لبخند فقر!

عکس: لبخند فقر!

ارسال نظر

  • سجاد

    پنج دقیقه به این تصویر نگاه کردم. بعد دیدم شعری سروده ام. گر چه، نیک می دانم که این ابیات، سروده ی لبخند آسمانی این کودک است. پس تقدیمش می کنم به خودش. خواهش می کنم ذوق به خرج دهید و این شعر را زیر همین عکس، در عنوان مستقلی درج کنید. بگذارید کمی عناوین نفرین شده ی " فقر " و " فلاکت " را تحقیر کنیم و قدرت بی شائبه‌‌ی شادی و قناعت را به رخ مدعیان بکشیم. بی شعار و بی منت:

    " سبکبالی..."
    مثل باران سحر ، نرم و رها می خندید!
    اشک از چشم نمی لغزید، تا می خندید!

    فرح و شادی خود را ز کسی باز نداشت
    مثل الطاف فراگیر خدا می خندید!

    با سبکبالی مرغان بهشتی، در اوج
    به گرانباری دنیایی ما می خندید!

    در غم کودکی گم شده ی ما، گریان
    به بزرگان ریاکار شما می خندید!

    کیمیایی ز کرامات توکل، در دست
    از طمع ورزی مردم به طلا می خندید!

    " غم و شادی، بر عارف، چه تفاوت دارد؟ "
    سینه، آماج جگر چاک بلا می خندید!

    گریه می کرد و نگفتند چرا می گریی؟!
    حال، خلقی همه حیران، که چرا می خندید؟!

  • حیدری

    از شعر زیبایتان ممنون. معلوم می شود در این دنیای وانفسا هنوز هم افرادی هستند که روحی لطیف و انسانی دارند.کاش این تصویر به همراه شعر آن از تلویزیون پخش می شد.

  • اسفندیار

    سلام دوست عزیز
    خیلی زیبا و جالب بود

  • مجيد

    من هم اين نوشته را تقديم بچه ها مي كنم:

    در لحظات شادي خدا را ستايش كنيد
    در لحظات سختي خدا را جستجو كنيد
    در لحظات آرامش خدا را مناجات كنيد
    در لحظات دردآور به خدا اعتماد كنيد
    و در همه لحظات خدا را شكر كنيد

  • منوچهر

    احسنت بر شما و درود بر طبع والایتان
    شعری زیبا سرودید علی الخصوص آخرین بیت که شاه بیت بود
    ولی از زبیایی شعر که بگذریم ، زیبا تر از آن همت شما و ارزش آن به اهمیت دادن شما به این چنین موضوعی
    خدا حافظت باشد

اخبار مرتبط سایر رسانه ها
    اخبار از پلیکان

    نمای روز

    اخبار از پلیکان

    داغ

    حواشی پلاس

    صفحه خبر - وب گردی

    آخرین اخبار