گوناگون

انتقاد یک بلاگر به سریال «شیدایی»

پارسینه: مهم این است که شخصیت‌ها، زندگی‌شان را بر اساس شعاع این دنیایی تعریف نکنند. مهم این است که در هر تصمیم و قضاوت، خدا را ببینند. و این هم ممکن نیست مگر اینکه به دستورالعمل‌های دین توجه کنند. یعنی تمام تصمیم‌هایشان را با احکام دین همتراز کنند.

زهرا مینایی در وبلاگ «میناز» نوشت :

چند وقتی است که سیمای جمهوری اسلامی ایران تلاش می‌کند سریال‌هایی تلویزیونی با رویکرد دینی بسازد. نقش‌های اصلی را دخترهای چادری می‌گذارد، آن وسط هم یک مسجدی، نمازی، دعایی چیزی می‌چپاند که یعنی دیگر فیلم‌هایمان دینی شد. «شیدایی» هم از همین دست سریال‌ها بود. نقش اول زن فیلم یک دخترِ جوانِ زیبایِ تحصیلکردۀ چادری بود. خانوادۀ پسر هم از آن حاجی‌هایی که خیلی با مرام و با انصاف و مذهبی و پولداراند و دستی در کار خیر دارند. مثلا در فیلم نشان می‌دهد همین حاجی را که جشن عید غدیر در خانه‌اش برگزار می‌کند. آدم‌ها بعضی وقت‌ها نمازی می‌خوانند و به حضرت ابوالفضل و حضرت زهرا قسم می‌خورند و یک موقع‌هایی هم یاد خدا می‌کنند. بعد از تیتراژ و قبل از شروع فیلم هم یک حدیث دربارۀ راستگویی می‌نویسند.

اما آن چیزی که می‌تواند یک داستان روایی غیر سکولار را از یک داستان روایی سکولار جدا کند این چیزها نیست. البته این چیزها هم مهم است اما اینها همه حاشیه است. مهم داشتن جهان‌بینی دینی به دنیا و آدم‌ها و رفتارها است. مهم این است که شخصیت‌ها، زندگی‌شان را بر اساس شعاع این دنیایی تعریف نکنند. مهم این است که در هر تصمیم و قضاوت، خدا را ببینند. و این هم ممکن نیست مگر اینکه به دستورالعمل‌های دین توجه کنند. یعنی تمام تصمیم‌هایشان را با احکام دین همتراز کنند.

شخصیت اول زن این فیلم یعنی لیلا یک شخصیت به تمامی معنا «خودبنیاد» است. بعد از رو شدن دروغ همسرش، اولین انتخابش طلاق است. با عصبانیت تصمیم می‌گیرد و بدون هیچ مشورتی. بعد هم که از خیر طلاق می‌گذرد، وارد خانۀ شوهرش طاها می‌شود اما اتاقش را جدا می‌کند. یعنی از مهم‌ترین وظیفۀ زن برای شوهر امتناع می‌کند. وقتی می‌فهمد بچه‌دار شده، ناراحت می‌شود و تصمیمش عوض نمی‌شود، همچنان به طلاق و اتاق جدا فکر می‌کند. این شخصیت، هیچ کدام از رفتارهایش دینی نیست و تنها به همین دنیا فکر می‌کند. تنها به خودش فکر می‌کند، خودش تصمیم می‌گیرد، نفع خودش را مد نظر قرار می‌دهد. انگار نه انگار که خدایی وجود دارد که بخشنده است و کسانی‌که ببخشند را دوست دارد.

انسان دین‌دار نشانه‌های خدا را در همۀ زندگی‌اش می‌بیند. همیشه سعی می‌کند وقتی در تنگا و مشکلات است، این نشانه‌ها را دریافت کند و با این نشانه‌ها تصمیم بگیرد. لیلا حتی یک بار هم فکر نمی‌کند که شاید دارد اشتباه می‌کند. وقتی می‌فهمد باردار است، فکر نمی‌کند که شاید این نشانه‌ای باشد از طرف خدا برای نهیب زدن به او. آخر فیلم هم که یکدفعه نظرش عوض می‌شود و مثل فیلم هندی‌ها پیش همسر پشیمانش برمی‌گردد، نه به این خاطر است که می‌فهمد عمل‌اش درست نبوده، بلکه باز هم این خودش است که دوست دارد با شوهرش بچه را بزرگ کند. لطف می‌کند و خودش او را می‌بخشد، نه بخششی برای خدا.

تمام رفتارها، تصمیم‌ها و قضاوت‌های افراد فیلم کاملا خودخواهانه و بر اساس یک انسان خودبنیاد مدرن است. اگر اسمی هم از خدا می‌آید فقط به فضای کلی فیلم پیوست شده است؛ بدون آنکه ربط وثیقی با فضای کلی و شخصیت‌ها، منش‌ها و نگرش‌ها داشته باشد.

ارسال نظر

  • نسترن

    دلیل نداره هر کس هر نظری داره به بقیه تحمیل کنه ای خدا از دسته ایم ادما:(((

  • azam

    « مهمترین وظیفه زن در قبال شوهر » خجالت آور ترین عبارتی بود که در تمام عمرم خوندم. نمی دونم چقدر طول می کشه تا زنهای جامعه ما بفهمند ، انسانها در قبال هم وظیفه دارند نه زن در قبال مرد یا مرد در قبال زن.

  • سجاد

    عزیزان! اشکال این نوشته این است که اصلا نقد نیست. این نویسنده مثل خیلی ها بیشتر دنبال این است که نظرگاه مخالف خود را بکوبد. (صرفا احساس می کند همه با او مخالفند!) مشکل اینجاست که چون نه بلد است نقد بنویسد و نه رسانه را می شناسد و نه با فیلمنامه و فنون نگارش آن آشناست، در همان عبارت اول خود را لو می دهد و از فیلم های سکولار و غیر سکولار! حرف می زند. یعنی من کارشناس رسانه نیستم کارشناس دینی ام. اگر از ایشان بپرسید سکولاریزم چیست و نسبتش با تلویزیون و تولیدات تلویزیونی کجاست می گوید من یک دختر حزب اللهی ام! مرا به این حرف ها چه!!! از واعظی پرسیدند دین چیست؟ گفت من واعظم! مرا با دین چکار؟!!

  • م.ا

    کامنتهای بالایی رو خوندم. خیلی با ذهنیت نوشته شده. یعنی انگار دوستان به خوندن عنوان "بلاگر حزب اللهی" اکتفا کردن و همین رو کافی دونستن برای مخالفت هم با متن، هم با نویسنده. من این وبلاگ رو که مطلب ازش نقل شده میخونم و میدونم که برخلاف نظر آقای سجاد نویسنده دست کم معنای سکولاریزم رو میدونه.

    من هم با این نوشته موافق نیستم اما عنوان کردن اینکه سرتاپاش اشکاله برای رد کردنش کفایت نمیکنه. ضمنا از کجای این نوشته استنباط کردید که نویسنده می‌خواد حرفش رو به زور به بقیه تحمیل کنه؟ شما میخونید و مختارید که موافق باشید یا مخالف. اصولا با صرف حرف زدن نمیشه چیزی رو به کسی تحمیل کرد.

    ایراد اصلی من به این نوشته اینه که تصور و انتظار خیلی ایده‌آل گرایانه ای ا انسان مومن و مسلمان داره. واقعیت که صرف اسلام آوردن یا مومن بودن یا چادر پوشیدن ضعفهای شخصیتی رو محو نمیکنه. تربیت دینی دست کم تربیت دینی موجود و فعلی ایرادهای شخصیتی مثل خودرای بودن و خودخواه بودن و یک دنده بودن رو از بین نمیبره. این طوری هم نیست که همه یا حتا اکثریت افراد مسلمان در جامعه ما نگاه غالبشون دینی باشه و به همه چیز ا عینک دین نگاه کنن. شخصیت پردازی مورد انتظار نویسنده به درد یک درام واقع‌گرا نمیخوره و بیننده ها چنان شخصیتهای ایده‌آل و باثبات و بی ضعفی رو به سختی باور میکنن بلکه اصلا باور نمیکنن.

  • azam

    در پاسخ به م.ا ، یعنی اینکه نویسنده معنی سکولاریزم را می دونسته خیلی مهمه ؟ حالا باید وقت خودش و دیگران را بگیره ؟ و در مورد یک سریال خانوادگی اظهار نظر کنه ؟ آخه اینها به هم ربط دارد ؟ فکر کنم این شما هستید که با ذهنیت نظر می دهید .

اخبار مرتبط سایر رسانه ها
    اخبار از پلیکان

    نمای روز

    اخبار از پلیکان

    داغ

    حواشی پلاس

    صفحه خبر - وب گردی

    آخرین اخبار