اولین دوره انتخابات ریاست جمهوری؛ ۵ بهمن۱۳۵۸
پارسینه: تا نهم دی ماه 58 تعداد 120 نفر برای نامزدی ریاست جمهوری اعلام آمادگی و ثبت نام كرده بودند. وزارت كشور بررسی صلاحیت نامزدها را از 8 دی ماه 58 آغاز كرد. روز 22 دی ماه 80 كاندید حذف شدند و5 نفر انصراف دادند. با توجه به نظر امام كه خواستار عدم دخالت روحانیون در كارهای اجرایی بود، افراد برجسته ای چون آیت الله بهشتی، حجت الاسلام باهنر، حجت الاسلام هاشمی رفسنجانی، آیت الله خامنه ای و ... از اعلام نامزدی خودداری كردند. در زمان برگزاری انتخابات ریاست جمهوری رقبای بنی صدر هفت نفر بودند:حسن حبیبی، محمد مكری، صادق قطب زاده، سید احمد مدنی، صادق طباطبایی، داریوش فروهر و كاظم سامی.
پس از انجام انتخابات همه پرسی قانون اساسی در تاریخ 12/1/1358، گام های بعدی در راستای اجرای قانون اساسی برداشته شد. از مهمترین این گام ها برگزاری انتخابات دو نهاد ریاست جمهوری و قانونگذاری (مجلس) بود. انتخابات ریاست جمهوری در اولویت قرار گرفت و شورای انقلاب 28آذر سال 1358 قانون انتخابات ریاست جمهوری را شامل 37 ماده تصویب كرد و تاریخ برگزاری آن را 5/11/58 اعلام كرد. حسن حبیبی سخنگوی شورای انقلاب ضمن اعلام مطالب فوق گفت:«از شرایط انتخاب كنندگان تبعه ایران بودن و داشتن 16 سال تمام می باشد. نامزدها باید تا پایان وقت ادارای 8/10/58 خود را به وزارت كشور معرفی و مداركشان را تحویل دهند».متن نهایی انتخابات ریاست جمهوری سرانجام با 33 ماده روز اول دیماه سال 1358 به تصویب رسید.
كاندیدهای انتخابات
حوادث نخستین انتخابات ریاست جمهوری به شكلی پیش رفت كه در واقع رقبای جدی بنی صدر كنار رفتند و بنی صدر در انتخاباتی پیروز شد كه رقابتی تمام عیار محسوب نمی شد. تا نهم دی ماه 58 تعداد 120 نفر برای نامزدی ریاست جمهوری اعلام آمادگی و ثبت نام كرده بودند. وزارت كشور بررسی صلاحیت نامزدها را از 8 دی ماه 58 آغاز كرد. روز 22 دی ماه 80 كاندید حذف شدند و5 نفر انصراف دادند. با توجه به نظر امام كه خواستار عدم دخالت روحانیون در كارهای اجرایی بود، افراد برجسته ای چون آیت الله بهشتی، حجت الاسلام باهنر، حجت الاسلام هاشمی رفسنجانی، آیت الله خامنه ای و ... از اعلام نامزدی خودداری كردند.
رقابت تشكل های سیاسی
در جریان انتخابات دوره اول ریاست جمهوری كاندیدای حزب جمهوری اسلامی به دلیل نفوذ حزب در میان مردم از اهمیت ویژه ای برخوردار بود. پس از عدم حضور آیت الله بهشتی در انتخابات ، حزب جمهوری روی شخص خاصی اتفاق نظر نداشت. اما چهار نفر بیش از دیگران برای این منظور مد نظر بودند: عباس شیبانی، جلال الدین فارسی، سید كاظم بجنوردی و رضا اصفهانی. در شورای مركزی حزب بحث راجع به انتخاب یكی از این چهار نفر برای نامزدی ریاست جمهوری آغاز شد. جلال الدین فارسی از جناح اكثریت راست حزب جمهوری و سید كاظم موسوی بجنوردی نیز از جناح اقلیت چپ حزب بود و مشخص بود كه در شورای مركزی اكثریت با جلال الدین فارسی خواهد بود، اما از همان زمان، ایت الله موسوی اردبیلی از اعضای مؤسس در این موضوع نیز با دیگرمؤسسین اختلاف نظر داشت، زیرا ایشان از همان ابتدا به جناح چپ حزب تمایلاتی داشت. این كه ایشان چه كسی را مد نظر داشتند، معلوم نیست، لیكن وی با نامزدی جلال الدین فارسی كه عضو مؤتلفه اسلامی و عضو جناح قدرتمند راست حزب به شمار میرفت، مخالف بود. به هرحال در تاریخ 9/10/58 روزنامه جمهوری اسلامی از احتمال نامزدی جلال الدین فارسی از سوی حزب جمهوری اسلامی خبر داد.
دو روز بعد آیت الله بهشتی رسماً وی را به عنوان نامزد حزب جمهوری اسلامی برای ریاست جمهوری دوره اول معرفی نمود و در جلسهای از طرف تمام اعضای حزب جمهوری اسلامی با وی بیعت كرد. جلال الدین فارسی هم برنامه كاری جدی و قاطعانه خود را این چنین بیان میكند:« برانداختن نظام طبقاتی و تلاش برای رابطه ثروتمندها و توده گرسنه، انتقال ثروت به بخشهای محروم و عقب مانده و تبدیل ارتش به یك امت مسلح و تشكیل ارتش مقاومت، خارج كردن اركان اجرایی از خدمت یك طبقه یا بخشی از جامعه و رسیدن به ملت خودگردان و خود مدیر، ایجاد دستگاه اجرائی متناسب با هدفهای انقلاب و قانون اساسی یعنی انقلاب اداری و سركوبی تمام گروههایی كه علیه انقلاب فعالیت مسلحانه میكنند».
حجت الاسلام اكبر هاشمی رفسنجانی به مردم توصیه كرد كه جلال الدین فارسی را برای مسئولیت خطیر ریاست جمهوری انتخاب كنید. آیت الله خامنهای نیز تداوم انقلاب را وابسته به انتخاب فارسی میدانست:«اگر فارسی انتخاب نشود انقلاب برای تداوم خود تضمینی ندارد».عدهای از ائمه جمعه و روحانیون شهرستانها نیز از جمله آیت الله صدوقی و آیت الله مدنی از تبریز از فارسی حمایت كردند.
نهضت آزادی كه بعد از جریان اسلامی، دومین نیروی سیاسی قدرتمند به شمار میآمد، برای بقای جایگاه خود خواه ناخواه باید وارد میدان میشد اما وقایع 13 آبان 58 و دستگیری امیر انتظام (عضو نهضت آزادی) به جرم جاسوسی برای آمریكا و عملكرد هشت ماهه دولت موقت كه منتقدین زیادی داشت مانع از آن بودكه نهضت آزادی این ریسك بزرگ را انجام دهد و لیدر خود را بی دفاع وارد كارزار سهمگین انتخابات سازد. زیرا با شكست مهدی بازرگان قطعاً جایگاه نهضت آزادی تحت تأثیر قرار میگرفت. با این همه بازرگان علیرغم مخالفتهای برخی اعضای نهضت آزادی با آن استدلالی كه برای خودشان داشتند تصمیم میگیرد وارد رقابت انتخابات شود، گویا حسن حبیبی همكار قدیمی نهضت آزادی و رئیس كنفدارسیون دانشجویان خارج از كشور با زیركی خاص و با استدلالهای خود بازرگان را متقاعد ساخت خود را كاندید ریاست جمهوری نكند. البته به نظر میرسید در آن هنگام صلاح بازرگان در عدم شركت در انتخابات باشد. دلیل اول اینكه رقیب جدی و منتقدی چون حزب جمهوری اسلامی را در مقابل داشت و دوم او محبوبیت و حمایت مردمی ابوالحسن بنی صدر منتقد دیگر خود را نداشت.
گروههای كوچك دیگر هم برای خود كاندیدا معرفی نمودند، اما قبل از آنكه نامزدهای مورد نظر خود را اعلام كنند در یك اقدام شایان توجه و سؤال برانگیز خواهان پذیرش مقام ریاست جمهوری توسط امام شدند و پس از آنكه پاسخی دریافت نكردند، اقدام به معرفی نامزد انتخاباتی نمودند. حزب ملت ایران و سازمان مجاهدین خلق دو گروهی بودند كه طی پیامهای جداگانه به امام این درخواست را مطرح كردند. از یك جهت احتمال داده میشود كه این دو گروه به علت عدم پذیرش مقام ولایت فقیه، این درخواست را با هدف تقلیل موقعیت رهبری و ولایت فقیه به ریاست جمهوری مطرح كردند. احتمال دیگر آن كه آنها برای عدم دستیابی گروههای دیگر به مقام ریاست جمهوری و مقبولیت امام نزد همه گروهها این پیشنهاد را داده باشند. حزب ملت ایران داریوش فروهر، مجاهدین خلق، مسعود رجوی، جنبش آزادیبخش مردم ایران (جاما) كاظم سامی، جبهه ملی خلیلی آذر و حزب كارگران سوسیالیست بابك زهرایی را به عنوان كاندیدا معرفی نمودند و عدهای دیگر نیز به عنوان كاندیدای منفرد ثبت نام كردند. صادق خلخالی تنها روحانی ای بود كه علیرغم نظر امام مبنی بر عدم شركت روحانیون به عنوان كاندیدا خود را نامزد معرفی كرد ولی بعداً به نفع بنی صدر كناره گیری كرد.
حسن آیت از حزب جمهوری اسلامی، صادق قطب زاده از نهضت آزادی، محمد مكری، سید احمد مدنی و صادق طباطبایی (برادر زن سید احمد خمینی) نزدیك به نهضت آزادی، به طور منفرد وارد انتخابات شده بودند.
نهضت آزادی با آن كه از هیچ یك از كاندیداها به طور رسمی حمایت نكرد، لیكن جناح تندروتر آن كه به جریان اسلامی نزدیك بود از حسن حبیبی حمایت نمود. برخی این جناح را جناح چپ نهضت آزادی معرفی نمودند اما در آن زمان میتوان سه جناح متمایز در نهضت آزادی مشخص كرد. جناح تندرو (انقلابی)، جناح میانه رو و جناح لیبرال (راست) در آن هنگام در جناح تندرو افرادی چون حسن حبیبی، مصطفی چمران، محسن سازگارا، عباس شیبانی، خسرو منصوریان، فریدون سحابی، عزت الله سحابی، لطف ا... میثمی، سید محمد مهدی جعفری و تا حدودی علی اكبر معین فر قرار داشتند كه به جریان اسلامی نزدیكتر بودند. جناح میانه رو كه جناح قدرتمند و اصلی بود متشكل از مهدی بازرگان، ابراهیم یزدی، یدالله سحابی، محمد توسلی، هاشم صباغیان، عبدالعلی بازرگان، ابوالفضل حكیمی، غلامعباس توسلی، احمد صدر سید جوادی و بالاخره جناح لیبرال (راست) تشكیل شده بود از افرادی چون صادق قطب زاده، عباس امیر انتظام و حسن نزیه.
برخی از اعضای جناح تندروی نهضت آزادی و افراد مستقلی كه طی اعلامیه مشترك از حسن حبیبی حمایت نمودند عبارتند از: فریدون سحابی، رضا امر اللهی، كمال خرازی، محسن سازگارا، محمد توسلی، حسین حریری، محسن صفایی فراهانی و خسرو منصوریان.
كناره گیری رقیب اصلی بنی صدر از انتخابات
چند روز قبل از انتخابات تقریباً پیروزی بنی صدر مسجل به نظر میرسید كه ناگهان خبری منتشر شد مبنی بر این كه فارسی به علت ایرانی الاصل نبودن طبق قانون اساسی شرایط نامزدی برای ریاست جمهوری را ندارد. اجداد فارسی از شهر هرات افغانستان به ایران مهاجرت نموده و به رغم بسیاری جلال الدین فارسی غیر ایرانی محسوب میشد.
جلال الدین فارسی عضو سابق نهضت آزادی، فرزند محمد علی در سال 1314 در مشهد به دنیا آمده بود و از شاگردان محمد تقی شریعتی (پدر دكتر شریعتی) و از همكلاسیهای دكتر علی شریعتی بود. وی پس از چندی به تهران آمد و در دانشسرای تعلیمات دینی با آیت الله طالقانی، یدالله سحابی و محمد علی رجایی به همكاری پرداخت. و در آنجا به تدریس علوم دینی مشغول شد و در كنار آن با نهضت آزادی به همكاری پرداخت .وی پس از آن كه نتوانست اعضای رده بالای نهضت آزادی را به مبارزه مسلحانه علیه حكومت متقاعد سازد ابتدا به مصر و سپس به فلسطین و لبنان مهاجرت كرد و در آنجا به مبارزه مسلحانه با رژیم صهیو نیستی مبادرت نمود و چندی قبل از پیروزی انقلاب وارد كشور شد و همراه با همكارانش در جمعیت مؤتلفه، به حزب جمهوری اسلامی پیوست. او نقش بسیار فعالی را در مجلس خبرگان دوره اول به همراه حسن آیت ایفا نمود. حجتالاسلام ناطق نوری خود شیخ علی تهرانی را عامل طرح مسأله تابیعت جلال الدین فارسی می داند و میگوید وی بیشتر به این جریان دامن میزد.
سرانجام 25 دیماه 58 فارسی استعفای خود را به شورای مركزی حزب جمهوری اسلامی تسلیم كرد. حزب با دادن اطلاعیه ای اعلام نمود كه از هیچ نامزدی حمایت نمیكند. در این هنگام عده ای از اعضای حزب خواهان جایگزینی حسن آیت به جای فارسی بودند اما به دلیل آن كه آیت قبل از آن به نفع فارسی كنار رفته بود امكان بازگشت نداشت و از طرفی عدهای از داخل حزب جمهوری اسلامی خواهان حمایت از حسن حبیبی نامزد غیر رسمی، نهضت آزادی بودند. به هرحال به دلیل كم بودن فرصت برای تبلیغات غیر رسمی حزب جمهوری اسلامی به این نتیجه رسید كه كاندیدای جدیدی معرفی نكند. روزنامه جمهوری اسلامی كه از قول حزب جمهوری اسلامی اعلام نموده بود، حزب هیچ كاندیدایی ندارد، از حسن حبیبی حمایت میكرد. عدهای از اعضای حزب نیز از حسن حبیبی حمایت كردند، به گونهای كه وی به عنوان كاندید غیر رسمی حزب جمهوری اسلامی شناخته میشد.
حامیان بنی صدر
بنی صدر ششم دی ماه 58 با امام دیدار كرد و پس از این ملاقات رسماً آمادگی خود را برای نامزدی ریاست جمهوری اعلام كرد. با اعلام آمادگی وی به تدریج گروهها و شخصیتهای مطرح جامعه به حمایت از وی پرداختند. نخستین گروههایی كه از وی اعلام حمایت كردند انجمن اسلامی پایگاه هوایی تبریز، عده ای از جوانان متعهد و مسلمان همایون شهر، شورای اسلامی كاركنان گروه ملی صنعتی فولاد ایران و كاركنان جمعیت شیر و خورشید سرخ سمنان بودند كه نهم دیماه در روزنامه انقلاب اسلامی اطلاعیه های آنان درج شد. روز بعد جامعه مدرسین حوزه علمیه قم بنی صدر را نامزد خود اعلام كرد. آیت الله مكارم شیرازی از اعضای جامعه این موضوع را پس از نشست شب نهم دیماه اعلام كرد. از دوازدهم دیماه حمایتها از بنی صدر فزونی گرفت. روحانیت مبارز تهران در اطلاعیه ای اعلام كرد به بنی صدر رأی خواهد داد.
در اولین روز بهمن 58 و آخرین روزهای مانده به برگزاری انتخابات نیز حمایتها از بنی صدر ادامه یافت. حجت الاسلام موسی موسوی اصفهانی، جامعه روحانیت میانه، سید مجدالدین قاضی (امام جمعه دزفول)، روحانیون اردبیل، محمد علی گرامی، علی اصغر دستغیب، انجمن اسلامی وزارت امور خارجه و ابو شریف (فرمانده سپاه) از بنی صدر اعلام حمایت كردند. تعداد افراد و گروههایی كه تا برگزاری انتخابات از بنی صدر اعلام حمایت كردند به 1179 گروه و سازمان می رسیدند. اكثر این گروهها انجمن اسلامی ها، و گروههای اسلامی بودند.
انصراف مسعود رجوی
اتفاق تأثیر گذار دیگر بر انتخابات انصراف مسعود رجوی از نامزدی انتخابات بود. او به دلیل عدم شركت در همه پرسی قانون اساسی رد صلاحیت شد، زیرا امام(ره) از جمله شرایط نامزدها را دادن رأی مثبت به قانون اساسی برشمرده بود. با بررسی شناسنامه رجوی مشخص شد كه در همه پرسی قانون اساسی شركت نكرده است و در پی آن، وی با انتشار نامهای خطاب به امام خمینی(ره) انصراف خود را از نامزدی انتخابات اعلام كرد. حذف سردسته مجاهدین خلق، دستمایه تبلیغاتی بنیصدر را فراهم ساخت تا آرای هواداران رجوی را جلب كند. بنیصدر در یكی از سخنرانیهای تبلیغاتی خود گفت: «صلاحیت این افراد را چه كسی باید تشخیص دهد؟ من با حذف مسعود رجوی مخالف بوده و هستم. جای خوشوقتی است كه طرفداران رجوی ایجاد تشنج نكردند و عاقلانه رفتار كردند و من از طرفداران ایشان تشكر میكنم».
كاندیدهای نهایی انتخابات
بنابراین در زمان برگزاری انتخابات ریاست جمهوری رقبای بنی صدر هفت نفر بودند:حسن حبیبی، محمد مكری، صادق قطب زاده، سید احمد مدنی، صادق طباطبایی، داریوش فروهر و كاظم سامی.
نتیجه انتخابات
سرانجام انتخابات اولین دوره ریاست جمهوری در ایران در پنجم بهمن1358 برگزار شد و ابوالحسن بنی صدر با كسب 330/709/10 رأی و 70/75 درصد آرا، به عنوان اولین رئیس جمهور ایران انتخاب شد.
در این انتخابات تعداد واجدین شرایط برای رأی دادن 391/857/20 نفر بود كه تعداد 622/146/14 نفر در انتخابات شركت كردند و درصد مشاركت 83/67 درصد بود. نتایج انتخابات به شرح جدول زیر بود:
اسامی نامزدها |
تعداد كل آرای مأخوذه |
نسبت آراء به كل آراء |
1ـ ابوالحسن بنی صدر |
330/709/10 |
70/75% |
2ـ سید احمد مدنی |
554/224/2 |
72/15% |
3ـ حسن حبیبی |
859/674 |
77/4% |
4ـ داریوش فروهر |
478/133 |
94/0% |
5ـ صادق طباطبایی |
776/114 |
81/0% |
6ـ كاظم سامی |
270/89 |
63/0% |
7ـ صادق قطبزاده |
547/48 |
34/0% |
آرای باطله مأخوذه |
698/149 |
05/1% |
سایر كاندیداها |
110/2 |
14/0% |
جمع |
622/146/14 |
100% |
آرای هشت كاندید ریاست جمهوری در حوزۀ شهرستان تهران بدین شرح بود: ابوالحسن بنی صدر 1833197 رأی، احمد مدنی 553557 رأی، حسن ابراهیم حبیبی 90228 رأی، محمد صادق طباطبایی 28676 رأی، كاظم سامی 24676 رأی، داریوش فروهر 22221 رأی، صادق قطب زاده 12207رأی، محمد مكری 299 رأی، اما رأی دهندگان به تعدادی از افرادی كه در لیست هشت كاندید نهایی انتخابات قرار نداشتند نیز رأی داده بودند كه تعدادی از آنها عبارت بودند از: محمود صیرفی زاده 169رأی، محمد صادق خلخالی 45رأی، غلامرضا اربابی 44رأی، احمد هریتاش 28رأی، سید صادق تقوی 30رأی، جانمحمد ارمیان6 رأی، خلیل آذر2 رأی، منوچهر اسكندری4 رأی، محمد تقی اكبرین 6رأی، محمد باقر باقر پورجداری سرخابی2 رأی، رحیم بنی اسد 14 رأی، محمد حسن جواهریان 2 رأی، علی اصغر حسینیان 4 رأی، ابوطالب زجاحی 12 رأی، صادق صادق بانكی 3 رأی، جواد ضیاء قزوینی 8 رأی، ماشاء الله طلاجیان 2 رأی، ضیاء الدین مجیر شیبانی 1 رأی، محمد علی محمدی دوست 4 رأی، سید جواد موسوی خلخالی 1 رأی، محمد موسوی واعظ 3 رأی، نصرالله نوظهور 4 رأی، مهدی نیكمراد 2 رأی، داریوش هوده كام 4 رأی و اشخاص متفرقه 52655 رأی.
بیو گرافی اولین رئیس جمهور ایران
بنیصدر اولین رئیس جمهور ایران كه حكم تنفیذ خود را در بیمارستان قلب تهران در تاریخ پانزدهم بهمن ماه 1358 از دست امام خمینی(ره) دریافت كرد، در سال 1312 در ده باغچه واقع در 16 فرسخی همدان متولد شد. او فرزند شخصیتی روحانی به نام آیت الله نصرالله بنیصدر فرزند مرحوم صدرالعلماء همدانی بود. پدرش از شاگردان مرحوم آیت الله سید ابوالحسن اصفهانی، آیت الله ضیاء الدین عراقی و آقا میرزا حسین نایینی بود. خانواده بنیصدر جزو مالكین این منطقه بودند كه گاهی نیز از سوی حكومت وقت مسئولیتهایی را بر عهده میگرفتند.
ابوالحسن بنیصدر تحصیلات ابتدایی خود را در تهران و سالهای اول تا چهارم دبیرستان را در همدان گذراند و از سال پنجم دبیرستان در مدرسه علمیه تهران به ادامه تحصیل پرداخت. در این دوران، مبارزات مردم تهران و نمایندگان مجلس به منظور ملی شدن صنعت نفت شروع شده بود. اولین فعالیتهای سیاسی بنیصدر به دوران تحصیل او در تهران باز میگردد. او در جهت جمعآوری امضا برای حمایت از ملی شدن صنعت نفت در دبیرستانهای تهران تلاش میكرد. بنیصدر در سال 1343 وارد دانشگاه شد و در رشته معقول و منقول دانشكده علوم دانشگاه تهران به تحصیل پرداخت و موفق به اخذ مدرك لیسانس گردید. دوران دانشجویی نیز وابستگیهایی به جبهه ملی داشت و با اعضای آن در بعضی امور مربوط به دانشگاهها همكاری میكرد.
پس از آن به عنوان كارمند در دانشكده ادبیات استخدام شد و در یك مؤسسه تحقیقاتی زیر نظر احسان نراقی به فعالیت پرداخت. سال 1340 با عذرا حسینی ازدواج كرد و در همین سال برای شركت در كنگره جهانی جوانان به اسراییل سفر كرد. در این سفر پیشنهاد بورس تحصیلی در دانشگاههای اسراییل را دریافت كرد كه نیازمند تأیید دولت ایران بود، اما تصمیم نهایی اتخاذ نشد و بنی صدر به ایران بازگشت و در نهایت دو سال بعد با حمایت امیر عباس هویدا برای ادامه تحصیل به فرانسه روانه شد. او طی 17 سال اقامت در پاریس به تألیف مقالات و كتابهایی در موضوعات اسلامی و اجتماعی پرداخت و به همراه دكتر ناصر تكمیل همایون، دبیر كنفدراسیون دانشجویان خارج از كشور، عضو جبهه ملی سوم نیز بود. بیشتر فعالیتهای بنیصدر در پاریس فردی بود و تنها برای شركت در سمینارها و سخنرانیها از منزل خارج میشد. با اوجگیری نهضت اسلامی روابط خود را با این گروهها تقویت كرد و در جلسات گروههای مذهبی شركت میكرد و در نهایت به تشكیلات دانشجویان مسلمان خارج از كشور و انجمنهای اسلامی پیوست. او پس از بازگشت به ایران فعالیتهای انقلابی و مبارزاتی خود در خارج از كشور را با بزرگنمایی، فراتر از همه چهرههای سیاسی داخلی و خارجی وانمود میكرد. در حالی كه بر مبنای خاطرات شخصیاش، وی اغلب اوقات خود را در پاریس و در منزلش به تنهایی، به تحقیق میگذراند. اما زمانی كه سخنرانیهایش مورد توجه قرار گرفت و كتابهایش در ایران به چاپ رسید، دچار احساس خود بزرگ بینی و غرور شد. او عامل شكست نهضتهای قبلی را ناهماهنگی روشنفكران و روحانیون میدانست و در صدد ایجاد ارتباط میان این دو قشر بود لذا در تماس با مأمور سفارت آمریكا گفته بود: «من به آیت الله خمینی احتیاج دارم، اما او نیز به من احتیاج دارد».
پس از بازگشت به ایران سخنرانیهای انقلابی و قدرت تأثیرگذاری بر مخاطبین او را به چهرهای آشنا میان دانشگاهیان و جوانان مبدل ساخت و سرانجام در اولین دوره انتخابات ریاست جمهوری توانست بیشترین آراء را كسب كند و به عنوان اولین رئیس جمهور اداره امور كشور را در دست بگیرد.منبع: سایت مرکز اسناد انقلاب اسلامی
ارسال نظر