گوناگون

به تشخیص خودم عمل می کنم

به تشخیص خودم عمل می کنم
به گزارش پارسینه،، حجت الاسلام مجتبی ذوالنور ، از بنیانگذاران تیپ مستقل و البته مخصوص امام صادق (ع) در دوران دفاع مقدس است که تا همین چندی پیش سمت جانشینی نمایندگی ولی فقیه در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را هم بر عهده داشت.

اما او اینک از این سمت «بازنشسته» شده است تا در ورودی دوباره و متفاوت به عرصه سیاست، بخت خود را برای ورو به مجلس نهم را بیازماید، در این گفتگوی مشروح این روحانی میانسال از احتمال بازگشت طلاب رزمی- تبلیغی به صحنه می‌گوید، روحانیونی که مانند ذوالنور، طائب، پناهیان، زادسر و...


جانشین نماینده ولی فقیه در سپاه پاسداران که اخیرا بازنشست شده است، در گفتگویی مشروخ به بیان دیدگاههای خود پیرامون مسائل سیاسی کشور پرداخت. متن این گفتگو را از نظر می گذرانید:

***

- اگر بازنشسته شده اید پس چرا هنوز در دفتر سابق خود حضور دارید؟

- ذوالنور- من چند کار داشتم که یکی از آنها پروژه نقش روحانیت در دفاع مقدس و همچنین یک پروژه تبلیغات نقش عقیدتی سیاسی و عملیات روانی در دفاع مقدس است که همه اینها برای موزه انقلاب اسلامی و دفاع مقدس است و در این کارها دیگر لازم نیست که مسئولش و مدیرش عضو سپاه یا جای دیگری باشد بلکه می توانند یک آدمی را از دانشگاه بیاورند و مسئول بگذارند.

ضمن اینکه یکی دیگر از کارهای من دبیرکلی کنگره شهدای روحانی کشور است. این سه کار را من هنوز دارم لذا در اتاقمون بخشی از این کارها را انجام می دهیم. ولی دیگر آن عضویت در سپاه و جانشینی نماینده ولی فقیه در سپاه را ندارم چون بیستم خرداد بازنشسته شده ام. یعنی نوزده روز قبل از موعدی که وقت بود کار انجام شد.

* یعنی الان 30 سال شما پر شده است؟

- بله، من الان در حدود 30 سال خدمت کرده ام. چون سن مان یک کمی کم بود و از اوایل جنگ توفیق داشتیم که در سپاه ورود پیدا کنیم الان تقریبا 30 سالمان پر شده است.

* حاج آقا شما خودتان را بیشتر حوزوی می دانید یا سپاهی ؟

- بنده خودم را قبل از هر چیزی طلبه می دانم و ممکن است عرصه های مختلف خدمتی باشد که یکی از سالم ترینش بحمدالله سپاه بود و پیوند ما هم با سپاه در حقیقت پیوند انقلاب و دفاع مقدس بود.

* یعنی اگر جنگی نمی شد شما به سپاه نمی رفتید؟

- بله، اگر جنگی نمی شد شاید توی این وادی بنده ورود پیدا نمی کردم و امروز جای دیگری بودم. بنابراین ضرورتهای نظام و انقلاب اقتضاء کرد که من توفیق پیدا کنم در سپاه خدمت گذار باشم و خدای را شاکرم بر این توفیق. فضای انقلاب و نظام ما را کشید به اینجا. الان که من تجربه 30 سال را دارم اگر برگردیم به آن شرایط و پایان راه رو ببینم باز همین راه را انتخاب خواهم کرد.

* روز اولی که بعنوان طلبه وارد سپاه شدید را بخاطر دارید؟

- من ابتدا بسیجی بودم و اوایل جنگ بود که بعنوان یک طلبه می خواستم به یک طریقی به جبهه اعزام شوم که در آن زمان من 16 سالم بود و هرچه تلاش کردم به یک نحوی به سپاه ورود پیدا کنم نمی شد. نهایتا رفتم از طریق سازمان تبلیغات اسلامی بعنوان طلبه ومبلغ اعزام شدم ولی آنجا که رفتم دیگر نیازی نبود که کانالهای اینطوری (قانونی) را طی کنیم. به جبهه دارخوین اعزام شدم دیدم در آنجا بچه ها برگه ورود و خروج دارند . یک برگه هایی است که دستی نوشتن کپی گرفتن بعد بریدن که شبیه باندی که دور اسکناس می پیچن بود و رنگ و رو رفته که فقط جای اسم و امضایش خالی بود. بعد از این پوکه های کالیبر 75 و کالیبر 50 را پای نامه ها می زدند و هرکس هم می خواست اسم خودش را می نوشت و می آمد و می رفت و من هم ورود و خروجم به منطقه از آن طرق بود.

* شما کدام منطقه بودید؟

- جبهه دارخوین بودم و از آن به بعد ارتباطمان دائر شد که من عضویتی در منطقه نداشتم نه پاسدار نه بسیجی که بگوئیم پایگاه مقاومت بسیج فلان جا بنده را اعزام کرده و نه دیگر دفتر تبلیغات سازمان تبلیغات. دیگر با بچه ها بر خوردیم و به اقتضای منطقه در جبهه حضور داشتیم تا تقریبا چهار سالی به همین شکل وضعیتم بود که به هیچ جا وصل نبودم بعد از آن مرحوم آقای ابایی رئیس دفتر تبلیغات اسلامی قم بودند ایشان آمده بودن جنوب من در جمع بچه های لشگر 27 بودم. یک جمعیت 10/12 هزار نفره در زمین صبحگاه دو کوهه نشسته بودند و من سخنرانی می کردم که ایشان هم بعنوان مهمان با یک اکیپی برای بازدید از جبهه آمده بود و ته جمعیت نشسته بود . ایشان وقتی صحبت های بنده رو دید بعد از صحبت آمد و از من پرسید شما از کجا اعزام شده اید که من گفتم از هیچ جا گفت یعنی حقوقی چیزی نمی گیری گفتم نه اینجا حقوق لازم نیست در جبهه غذا هست و می خوریم و کارمان را انجام می دهیم و چیزی لازم نداریم. ایشان گفتن اگر شما قم آمدید حتما به من سر بزنید. قم رفتم به ایشان هم سری زدیم و ایشان گفت حتما شما باید در دفتر تبلیغات اسلامی قم که طلبه ها را به جبهه اعزام می کند عضویت داشته باشید ایشان اصرار داشت که باید من یک پرونده ای در آنجا تشکیل دهم.

بعد من در آنجا یک پرونده ای تشکیل دادم که از آن به بعد اعزامهایمان از طریق دفتر تبلیغات اسلامی قم بود و من تا پایان جنگ هم بنده رسمی سپاه نشده بودم بلکه بصورت بسیجی خدمت می کردم تا زمانیکه من فرمانده تیپ 83 امام جعفر صادق (ع) بودم عضویتم عضویت بسیجی بود و رسمی سپاه نبودم.

بعد از جنگ بعضی دوستان گفتند الان به هرحال همه چیز در چارچوب قانون است و مسائل اعتباری، بودجه ای و اداری است و شما عضویت را بپذیر که من همانجا تاکید داشتم که عضویت در سپاه برای من محدودیت ایجاد نمی کند که از کارهای طلبگیم باز بمانم گفتند نه شما اگر خواستی بروی مثل رسمی های سپاه نیست تا حالا هم من احساس نیاز نکردم که بخواهم از سپاه جدا بشوم ولی بخاطر عرصه جدیدی که مجلس بود و من نگاه خاصی به مجلس آینده داشتم با تئجه به ترکیبی که در آینده پیش بینی می شود احساس کردم که لازم است وارد این عرصه شوم و روال قانونی این کار طی شده است چون از ماهها قبل این تصمیم گرفته شده بود حتی جرقه اش از قبل از عید بود ولی یک مسیری برای موافقت با بازنشستگی وجود دارد.

کسانیکه در سازمانهای دولتی و نظامی عضو هستند در هر مقطعی مجازند استعفا دهند ولی آیا استعفایشان پذیرفته می شود یا نه به رئیس آن دستگاه مربوط است ولی این افراد پس از 25 سال خدمت می توانند درخواست بازنشستگی کنند و بنده با توجه به سوابق بسیجی و رسمی که مجموع سنوات مثبت بیش از 30 سال می شد دیگر بزرگواران تشخیصشان این بود که شاید بزنشستگی برای من بهتر باشد لذا تا استعفا که سوابق از بین نرود و بالای 25 سال می تواند درخواست بازنشستگی کند ما هم از طریق درخواست بازنشستگی این کار را انجام دادیم و مسیر قانونی آن نیز همانطور که گفتم طی شد.

*بنابراین بازنشستگی نظر شخصی خودتان بود؟
- بله، حتی از ماه ها قبل گروه هایی پیش من می آمدند و متقاضی بودند که از بعضی شهرها به مجلس ورود پیدا کنم از این جهت بررسی این موضوع به ذهن من افتاد و با بعضی از بزرگان و دوستان و کسانیکه هم به اوضاع مجلس آشنا هستند و هم به اوضاع نظام و مسائل جامعه آشنا هستند مشورت کردم و شاید در این زمینه با سی و چند نفر مشورت کردم.

* اگر امکان دارد نام برخی از این افراد را بگوئید؟

- حالا اگر اجازه بدهید من نام این افراد را نبرم، به هرحال مشورتهایم را انجام دادم و نهایتا هم نماینده محترم ولی فقیه گردشکاری را به نزد محضر مقام معظم رهبری فرستادند چون انتصاب ما با نظر بوده علی القاعده رفتنمان هم باید با نظر مبارک حضرت آقا باشد که معظم له هم با این کار موافقت کردند.
* برگردیم به تیپ مستقل 83 امام صادق (ع) که تیپی خاص بود، این مستقل بودن تیپ به چه معناست؟

- در یگانهای رزم و ساختار نیروهای مسلح ما اسامی متعدد سازمانی داریم مثل سپاه، قرارگاه، لشگر، تیپ و گردان که هر کدام تعریف، ساختار و چارت سازمان خودشان را دارند. اما دو نوع تیپ داریم. یک تیپی را تیپ وابسته می گویند و یک تیپی را تیپ مستقل می گویند که رده بالای تیپ وابسته لشگر است ولی تیپ مستقل در عرض لشگر است یعنی ممکن است به استعداد لشگر برسد و تبدیل به یک لشگر شود که در آنصورت دیگر تحت امر لشگر قرار نمی گیرد مثلا ممکن بود یک سپاه ما یک قرارگاه ما مثل قرارگاه کربلا 5 لشگر تحت امرش باشد و یک تیپ مستقل داشته باشد.

گاهی گروههایی مثل زرهی توپخانه "ش.م.ه" (شیمیایی، میکروبی، هسته ای) یا "ش.م.ر" (شیمیایی، میکروبی، رادیواکتیو) که جنگهای نوین را داشتند که الان هم هم هستند مثل یگان 24 بعثت که "ش.م.ه" است . در حقیقت ادوات توپخانه زرهی را گاهی اسمشان را تیپ می گذاشتند گاهی اسمشان را گروه می گذاشتند و ممکن بود در حد لشگر هم باشند مثلا لشگر 92 زرهی ارتش جمهروی اسلامی ایران . بنابراین برشهای مختلفی دارند. تیپ همانطور که گفتم یا مستقل است یا وابسته اما چون تیپ 83 امام صادق (ع) مستقیما در بدو تشکیل زیر نظز نیروی زمینی بود و در تابعیت هیچ یگانی نبود بعنوان تیپ مستقل تشکیل شد.

* شما اولین فرمانده این تیپ بودید؟

- بله، از همان ابتدا اول بنده فرمانده این تیپ بودم چون یک فکری داشتیم مبنی براینکه طلبه ها یک سازمانی در جبهه پیدا کنند.

* یعنی از اول جنگ طلبه ها سازماندهی نشده بوده اند؟

- چرا، یک سازمانی طلبه ها از اول جنگ داشتند بنام "هنگ طلاب" این هنگ در فیضیه تشکیل شد. خدا رحمت کند آیت الله فاضل لنکرانی که اولین مسئول بسیج طلاب بود و فرمانده "هنگ فیضیه" و بعد این موضوع کم کم رو به فراموشی رفت چون کانالهای متعدد در اعزام طلبه ها فعال شدند ولی در جنگ حضور طلبه ها علی رغم اینکه بسیار چشمگیر بود یک نظم معینی نداشت چون تنوع کانالهای اعزام طلبه ها را داشتیم.

زمان جنگ حساب کردیم 21 کانال در اعزام طلبه ها نقش دارد بعد فکر کردیم که اینطوری از توانمندی طلبه ها استفاده نمی شود یک زمانی ممکن بود مثل دوران قطعنامه 598 که مقام معظم رهبری یک حضور ممتد در منطقه داشتند به بنده فرمودند که چقدر طلبه در منطقه که عرض کردم آقا آمار دقیق ندارم که آقا فرمود من آمار دقیق می خواهم که ما از جبهه های میانی یعنی از اطراف مهران تا فاو اکیپهایی را فعال کردیم و بررسی یگانی کردیم که چقدر طلبه داریم که حدود 7400 طلبه ما در یک مقطع در جبهه داشتیم البته یک زمانی هم بود که جبهه راکد بود و عملیاتی هم نبود طلبه ها می رفتند دنبال درس و بحثشان یگان های ما مشکل حضور روحانی را داشتند.

یک زمانی هم طلبه ما کارهای رزمی حضور در عملیاتهای متعدد داشت ولی شناخته نمی شد که از توان رزمیش در کنار توان فرهنگیش استفاده شود لذا من به فکر افتادم که لازم است یک سازمانی درست شود که بتواند تدبیر کند و طلبه ها را سازماندهی نماید بطوریکه استفاده بهینه از آنها شود.

براین اساس طرح تشکیل تیپ را داشتم . از درون سپاه مایوس شدم . جوابی نگرفتم . استقبالی از طرح من نشد. مقام معظم رهبری در آن زمان رئیس جمهور بودند و سال 64 وقتی گرفتم و به نزد ایشان رفتم و طرح را خدمتشان ارائه کردم . آقا فرمود خیلی چیز خوبیه حتما باید انجام شود. عرض کردم ابلاغ بفرمائید. آقا فرمودند آقای هاشمی رفسنجانی فرمانده جنگ است ممکن است من دستوری بدهم ایشان دخالت در حیطه خودشان تلقی کنند بروید پیش ایشان من هم سفارش می کنم.

رفتم محضر آقای هاشمی رفسنجانی ایشان هم فرمودند که کار خیلی خوبیست و حتما باید انجام شود . عرض کردم آقا ابلاغ بفرمائید . ایشان هم فرمودند خب اگر ما ابلاغی و دستوری چیزی را بگوئیم شاید به بچه های سپاه بربخورد. آنها باید به یک کاری اعتقاد پیدا کنند. بروید با آنها صحبت کنید انشاء الله حل می شود. عرض کردم آقا رفتم این راه و بعد آمدم خدمت شما. ایشان فرمودند خب آن موقع که نظر رئیس جمهور محترم و نظر من و که نداشتی الان موضعت فذق می کند شما برو نتیجه می گیری.

رفتم به فرماندهان وقت سپاه گزارش دادم که نظرات مقام معظم رهبری و آقای هاشمی در رابطه با با تشکیل تیپ 83 امام صادق (ع) چیست. آقایان هم وقتی این زمینه را دیدند قبول کردند که این یگان تشکیل شود و سال 64 تشکیل شد اما چون گرفتار عملیاتها بودیم نمی رسیدیم یک اعلام حضور رسمی در کشور کنیم لذا اول سال 65 با حضور آیت الله بهاء الدینی، آقای دکتر حسن روحانی به نمایندگی از آقای هاشمی، سردار افشار که آن زمان فرمانده سپاه کشوری بودند و بعضی از مسئولان دیگر و اساتید حوزه علمیه در قم این تیپ اعلام موجودیت کرد و فعالیت رسمی خود را از آن زمان آغاز کرد.

* فقط شما بعنوان یک فرمانده بسیجی در جبهه حضور داشتید یا افراد دیگری هم مانند شما یک بسیجی فرمانده باشند؟

- بله، داشتیم که طرف تا پایان جنگ فرمانده بود ولی بسیجی بود و الزاما عضو سپاه نبود و بعض جاها هم داشتیم که از همان روز اول فرمانده پاسدار بودند. مثلا یک برادری داشتیم بنام سید فاطمی که به جانشینی لشگر عاشورا هم رسید ولی تا آن اواخر بسیجی بود و بعد عضو سپاه شد. نمونه های اینطوری ما در جبهه داشتیم. مثلا شهید غلامرضا صالحی ایشان جانشین لشگر 27 بود و یک بسیجی بود. شهید میثمی نماینده امام در قرارگاه خاتم الانبیاء بود. ایشان کربلای 5 شهید شد و یک بسیجی بود. حاج آقای بشر دوست که الان مشاور فرمانده کل سپاه هستند در آن زمان فرمانده قرارگاه کربلا بود یک بسیجی بود.

* چند گروه طلبه در جبهه داشتید؟

- سه گروه طلبه در جبهه داشتیم . یکسری طلبه های تبلیغی بودند که فقط منبر می رفتند و از احکام مبتلا به رزمندگان تا تاریخ اسلام را را می گفتند. این افراد از سنگرها تا عقبه جبهه حضور داشتند و اساتید حوزه علمیه قم، جامعه مدرسین، ائمه جمعه، شهدای محراب کسانی مثل شهید صدوقی که سالگردشان است با لباس سپاه با لباس ارتش به جبهه می آمدند یا شهید دستغیب و شهید سلیمی یا آیت الله شهید شاه آبادی را می توان از این گروه نام برد.

گروه دوم طلبه های رزمنده بودند که اینها خیلی تن به کارهای تبلیغی نمی دادند و فقط در عرصه های رزمی وارد می شدند. عده این گروه هم در جبهه خیلی قابل توجه بود. اما یک گروه سومی داشتیم که اینها طلبه های رزمی-تبلیغی بودند که هم توان انجام کارهای تبلیغی و فرهنگی و هم توان کارهای رزمی و نظامی را داشتند. یعنی در حالت عادی لیاس روحانی به تن می کردند . در حالت عملیات لباس بسیجی می پوشیدند و امامه بر روی سرشان می گذاشتند.

حتی یک زمانی ما در جنگ مشکل داشتیم و تعداد زیادی از بچه های ما در جنگ شهید می شدند مثلا طرف حاضر نمی شد کلاه آهنی روی سرش بگذارد. بسیجی بود اصلا مرگ و مسخره می کرد. لذا برخی اوقات بچه های ما از ناحیه سر آسیب می دیدند. این موضوع طوری شدد که فرماندهان ما متوسل به امام شدند که امام این امر را واجب کند که امام فرمودند استفاده از کلاه آهنی در جنگ واجب است.

بنده با لباس نظامی اگر می خواستم کلاه بگذارم معلوم نبود طلبه هستم و اگر می خواستم امامه بگذارم بچه های بسیجی دستمون می انداختن و می گفتند حاج آقا شما حرف امام را گوش نمی کنید فلان و بیثار. لذا من یه مدت راهی که به ذهنم رسیده بود این بود که امامه را روی کلاه آهنی می بستم. اتفاقا اینطوری بیشتر اذیتمان می کردند و با ما شوخی می کردند و دستمان می انداختند. خلاصه برای آنها یک وسیله شوخی درست کرده بودیم.

به هرحال بعضی از طلبه های ما اینطور بودند که در زمان رزم هم امامه و لباس نظامی تنشان بود و ایفای نقش می کردند. که بنده فکر می کنم موثرترین قشر طلبه ها در جبهه این قشر سوم بودند که در همه عرصه ها نقش داشتند. مثلا طلبه ای ما داشتیم بنام شهید محمد رضا حیدری که اهل کاشون بود. ایشان در عملیات والفجر1 در منطقه شمال فکه یک تپه ای داشتیم بنام تپه 146 و دشمن یک کانالی روی این تپه حفر کرده بود که نیروهایش پیاده در این کانال تردد کنند. 80 سانت عرض و عمق این تپه بود. که اگر آتش توپخانه ما در حالت پدافندی به آنجا رسید اینها که بین سنگرها تردد می کنند داخل کانال بنشینند و آسیب نبینند.

در عملیات والفجر1 ما این کانال را تصرف کردیم. کشته های دشمن و شهدای خودی در این کانال مملو شده بودند. خون جمع شده بود در این کانال و تنها سرپناه ما این کانال بود . دشمن یک آتش تهیه سنگین ریخت و بعد توی سینه کشی تپه می آمد بالا پاتک کرد. بچه ها نمی توانستند بمانند. یک گردانی داشتیم بنام گردان خندق که سه بار عقب نشینی کردند و همین طلبه رزمنده شهید حیدری یک تنه نشسته بود پشت تیربار و آیات جهاد و شهادت را می خواند.

بچه ها وقتی می دیدند این روحانی پشت تیرباره و عقب نمیاد برمی گشتند سه بار این کار تکرار شد تا پاتک دشمن شکست خورد. گردان خندق می خواست عوض شود هر کاری کردیم شهید حیدری با گردان عقب برود قبول نکرد. گفت من هنوز می توانم بمانم. گردان لت و پار شده می رود بازسازی اما من می مانم. روز سوم یک جنازه ای که افتاده بود سینه کشی این تپه از شهدای ما ایشان گفت من می خواهم بروم این را بیاورم. هرچه اصرار کردیم بگذار شب که هوا تاریک می شود گفت خون من که از این شهید رنگین تر نیست و نمی توانم ببینم که جنازه شهید بر روی زمین است.

او رفت این جنازه را کول کرد و سه چهار قدم که آمد رگبار تیربار دشمن سینه شهید حیدری را نشونه گرفت بدن آبکش شد از رگبار گلوله دشمن و همانجا کنار این شهید افتاد و ماند و بعد هم فضای منطقه یکطوری شد که ما شب جنازه هیچکدام را نتوانستیم بیاوریم عقب و منطقه را تخلیه کردیم و تا چند سال جنازه ایشان مفقود بود و بعد آوردند و در قم تشیع کردند و دفن شد.

آقای پناهیان، آقای زادسر که نماینده جیرفت بودند هم جزو طلبه های رزمی-تبلیغی بودند. حاج آقای بشردوست فرمانده قرارگاه کربلا بودند و در کنار کسانی مانند سردار عزیز جعفری و مصطفی ردانی پور و شهید خرازی در اول جنگ ایفای نقش جدی داشتند. شهید حاج مصطفی ردانی پور که در عملیات بیت المقدس (فتح خرمشهر) فرمانده قرارگاه فتح بود. که جنازه ایشان هم برگشت و الان یک کنگره برای شهید ردانی پور و شهید میثمی در حال شکل گیری است.

لذا از طلبه های این مدلی در جبهه کم نداشتیم که نقش خیلی موثری در جنگ ایفا کردند. مثلا سردار زین العابدین احمدی فرمانده تیپ توپخانه هم لباس سرداری می پوشد و درجه سرداریش را نصب می کند و الان در طرح و برنامه ستاد کل نیروهای مسلح خدمت می کنند.

مثلا ما یک گردانی داشتیم بنام گردان فاتحین. در لشگر 25 کربلا که همه اینها طلبه بودند. طلبه های رزم-تبلیغی بودند. آقای مرتضی قربانی کل یگانش را از اینها تغذیه می کرد و به شکلی اثرگذار بودند که خود سردار قربانی می گفت که حاج بصیر در فاو می جنگید پشت بیسیم گفتم ضروری ترین نیازت چیه که من برات بفرستم می گفت طلبه رزمنده یعنی ایشان در خط انقدر این را باور داشت.

آقای ساعد نیکبخت فرمانده گردان فاتحین لشگر 25 کربلا بود که الان از جانبازان شیمیایی است که همیشه مشکل تنفس دارد و با اکسیژن این طرف و آن طرف می رود. این حاج مهدی طائب که الان از سخنران های بنام کشور هستند در گردان حبیب ابن مظاهر لشگر 27 حضرت رسول نقش محوری داشتند.

* فکر می کنید که دوباره این افراد روحانی هم اکنون که وضعیت بنوع دیگری جنگی شده و فشار دشمن بیشتر شده است با تشکیل قرارگاه عمار می خواهند وارد عرصه سیاسی شوند و در انتخابات مجلس نقش آفرینی کنند؟

- اینکه عماریون و طلبه های بسیجی و رزمنده در عرصه های تبلیغی و فرهنگی جامعه موثر هستند تردیدی نیست و احساس تکلیف هم می کنند که ورود پیدا کنند ولی اینکه قصد دارند که به انتخابات مجلس ورود پیدا کنند و یا ورود پیدا خواهند کرد من اطلاعات دقیقی در این زمینه ندارم.

* شما توصیه می کنید که این افراد برای مقابله با جریان انحرافی وارد انتخابات مجلس شوند؟

- توصیه خاصی من ندارم چون خود این دوستان بحمدالله اهل تشخیص اند و آدمهای فهیمی هستند لذا جایگاه بنده در حدی نیست که به دوستان توصیه خاصی داشته باشم. ولی به هرحال در تبیین ارزشها، اصول و آرمانهای انقلاب اسلامی و ولایت و رهبری و حضرت امام (ره) هرکسی در هر جایی و در هر قالبی بتواند نقشی ایفا کند و قطعا متوقع است این ایفای نقش را.

ضمن اینکه من به اشخاص معینی نمی توانم چیزی عرض کنم چون اینها تشخیصی است یعنی من تا امسال احساس تکلیف نمی کردم برای ورود به مجلس و هرکسی هم که از من چیزی می خواست که از شهرهای مختلف و حتی شهر خودمان کاندیدا شوم بنده تشخیصم این بود که ضرورت ندارد بنده ورود پیدا کنم و کاری را هم که تا الان انجام می دادم در سطح یک نماینده مجلس بود. با این وجود تشخیص من این بود که مجلس آینده یک مجلسی است که نیاز به یکسری اقدامات خاصی دارد.

* حاج آقا منظورتان از اقدامات خاص چیست؟

- منظور این است که مجلس باید از حالت محافظه کاری خارج شود. من به مجلس منتقد بودم یعنی معتقد بودم که بعضی از نمایندگان مجلس ما در فتنه 88 نقش خودشان را ایفاء نکردند. و معتقد بودم برخی از اصولگراها بهتر از این هم می توانستند عمل کنند. یا در حل معضلات کشور. بنده به نتیجه رسیدم که شاید بشود با تجربه 30 سال و شناخت آسیبها و مشکلات یعنی ما از چه رهگذری آسیب می بینیم یا نیازها چیست؟ الان بنده می روم مثلا در یک استان و شهری مردم کاری ندارند که حیطه کاری من در سپاه و دستم بسته است بلکه بدنبال حل مشکلات خود هستند. گاهی در یک استانی که می روم حدود 100 نامه بدستم می دهند و مشکلاتشان را ذکر می کنند. بعد برای بعضی ها می بینم که مشکل قانونی داریم.

بعضی جاها واقعا نیاز است که مجلس یک تکانی بخورد و دستگاه اجرایی را بتواند یک تکانی بدهد و حتی یک جاهایی که دستگاه اجرایی نیاز به حمایت دارد حمایتش کند. و راهش را صاف کند تا بتواند جلو برود. با توجه به آسیبهایی که از جامعه در طول این 30 سال شناسایی کردم و با مشکلاتی که آشنا شدم احساس کردم که اینجا شاید بتوانم ورود پیدا کنم و موثر باشم.

* به نظر شما مشکل امروز حوزه های علمیه چیست تا به حداکثر نزدیکی نظام قرار بگیرند؟

- حوزه های علمیه یک اصل ثابتی داشتند که این اصل اصل پسندیده ای است. که استقلال خودشان را حفظ کنند. وابسته به حکومت و دولت نشوند. البته در دوران فعلی می تواند بعنوان یک تهدید هم تلقی شود. یعنی گاهی اوقات حوزه های علمیه احساس کنند اگر تمجید از دولت کنند و اگر یک دولتی خوب کار می کند از آن حمایت کنند یا اگر در جایی پشتیبانی از نظام کنند ممکن است بعنوان وعاظ السلاطین تلقی شوند یا یک وابستگی به شمار بیاد. گاهی در این تشخیص ممکن است حوزه های ما دچار اشتباه شوند.

یعنی احساس کنند آنجایی که باید ورود پیدا کنند از این اتهام می خواهند خودشان را سالم نگهدارند ورود پیدا نکنند. در صورتیکه این یک آسیب جدی است که ممکن است فاصله ای بین حوزه های علمیه و نظام را ایجاد کند. لذا باید عزیزان ما بدانند که به هرحال نظام نظام اسلامی است. مثلا در نظام طاغوت مقاومت می شد که طلبه سربازی نرود اما وقتی نظام نظام اسلامی است چه اشکال دارد که یک طلبه سربازی برود الان طلبه ها سربازی دارند و طبق قانون مصوب سال 66 مجلس طلبه ها باید بعد از یک مقطع تحصیلی به سربازی بروند و الان هم می روند منتها با لباس روحانی می روند و در جاهای فرهنگی کار می کنند .

ضمن اینکه طرحی بنام معافیت طلبه ها از سربازی داریم که در ازای 2 سال خدمت فرهنگی انجام می شود. اینها از سهمیه دستگاه های مختلف مثل دانشجویان بورسیه استفاده می کنند و سربازی خودشان را انجام می دهند و اگر یک طلبه ای هم نخواهد انصراف از تحصیل می دهد . دفترچه اش را می گیرد و سربازی می رود و بعد ا پایان خدمت دوباره به حوزه می آید.

بنابراین الان نظام نظام اسلامیست و آن قاعده موضوعیت ندارد البته هنوزم من اعتقادم این است که از نظر ارتزاق معیشتی طلبه ها نباید خودشان را به دولت وابسته کنند. چون دولتها فراز و نشیب دارند ولی حوزه ها نباید فراز و نشیب داشته باشند. یعنی باید از طریق وجوهات شرعی و نذورات و اقدام خیرین امرار معاش کنند.

* یعنی به نظر شما حوزه های علمیه نباید از پشتوانه های دولت اسلامی استفاده کنند؟

- چرا، اتفاقا حوزه های علمیه باید از پشتوانه های دولت اسلامی هم استفاده کنند. اولین نشانه حکومت صالحان به تعبیر مقام معظم رهبری اقامه نماز است. الان ما حدود 70 هزار مسجد در کشور داریم که خیلی از این مساجد امام جماعت ندارند. طبیعتا دولت باید پشتیبانی کند که طلبه برود در مسجد کار کند. اقامه نماز هزینه دارد فقط خواندن نماز نیست الان دراستهبان فارس وقتی بررسی کردند دیدند تعداد قشر نوجوانی که در مسجد حضور دارند رقمش از سایر شهرهای کشور بیشتر است علتش این است که خیرین متدین فهمیده و با معرفتی بودند که آمده اند باغ های بادام و گردو را نذر کردند و گفتند این گردو و بادام به بچه هایی که به مسجد می آیند داده شود.

لذا کارهای فرهنگی هزینه نه سرمایه گذاری می خواهد ما باید نگاهمان را عوض کنیم . بعضی ها می گویند اینقدر در بعد فرهنگی هزینه کرده ایم. درحالیکه این هزینه نشده است بلکه سرمایه گذاری شده است. اساسا کارهای فرهنگی را نباید در قالب هزینه و سود بررسی کنیم.

براین اساس دیدگاه مسئولان در ایجاد پشتوانه برای انجام کارهای فرهنگی باید عوض شود. طلبه ای می رود به شهرستانی مردم هزار مشکل خود را به او می گویند در صورتیکه از این طلبه کاری برنمی آید در حد یک مسابقه معمولی فرهنگی بضاعت کار ندارد طبیعتا نمی تواند موفق شود لذا دولت باید در گسترش و ساخت حوزه های علمیه در زمینه تبلیغ طلبه ها فعال باشد. الان یک طلبه ای برای تبلیغ می رود به روستا باید سربار مردم در یک خانه شود در حالیکه باید یک خانه عالم در کنار مسجد باشد که این طلبه بتواند زن و بچه اش را در انجا مستقر کند و بتواند کار فرهنگی انجام دهد.

* این موضوع یکی از برنامه های شما در مجلس خواهد بود؟

- قطعا یکی از دغدغه های بنده برای ورود به مجلس همین مسائل است.

* در اینجا می خواهیم یک سئوال دیگری در رابطه با موضوع مهدویت کنیم به نظر شما چرا در سالهای اخیر ادعاهای ارتباط با امام زمان (عج) خیلی شایع شده است؟

- این موضوع کار امروز نیست یعنی از زمان ائمه معصومین (ع) بوده مثلا جعفر کذاب ادعای امام زمانی کرد و این مسئله تا به امروز ادامه داشته است. حتی از اول انقلاب ما خدای زندانی امام زمان زندانی حتی خدای اعدامی داریم. مثلا در خوزستان این اتفاق افتاده است.

بنابراین این مسائل از قبل وجود داشته اما وقتی دشمن نتوانسته از طریق تغییر از برون نظام اسلامی را مضمحل کند و آسیب بزند طبیعتا به سمت تغییر از درون روی می آورد و یکی از روشهای تغییر از درون فرقه سازی، عرفانهای کاذب، نفوذ در جریان مهدویت و به راه انداختن جریانات انحرافی است. لذا دشمن امروز از این شیوه ها هم استفاده می کند و یقینا در بعضی جاها مستقیم و در بعضی جاها غیرمستقیم و از طرفی نوع کار هم یک جذبه هایی دارد یعنی اگر بنده ژست ارتباط با امام زمان را بگیرم ، وردی بخوانم تقدسی ایجاد می کند و دیگران با دیده احترام نگاهم می کنند. خیلی از کارهای بد من را می تواند پوشش بدهد و توجیه کند.

بعضی ها دنبال دوست داشته شدن هستند که مردم دوستشان بدارند یعنی اگر کسی احساس کنند با امام زمان ارتباط دارد اقبال عمومی و محبت ها و عواطف به سمتش میاد و احترام و تجلیل دارد از این طریق خود را ارضاء می کند و به نوعی مشکل خودشان را حل می کنند لذا همش انگیزه مادی هم نیست چه بسا افراد در این زمینه خرج هم بکنند که یک همچنین وجه ای پیدا کنند.
* یعنی واقعا انگیزه مادی شرط نیست؟

- چرا، ممکن است افرادی هم انگیزه مادی داشته باشند. چون با همین ژستی که می گیرند دیگران نذورات و هدایایی می دهند کمکشان می کنند لذا عوامل متعددی در این موضوع دخالت دارد.

* بالاخره معتقد هستید که این نوع انحرافات اخیرا بیشتر از گذشته شده است؟
- بله، الان عرفانهای کاذب، مسئله فرقه سازی و فرقه گرایی و در کنارش این بحث مهدویت هم در حد انحرافی گاهی افرادی ورود پیدا کرده اند.

* پس چرا نظام با اینها بطور جدی برخورد نمی کند؟

- جنس کار یک جنسی است که اگر مثلا یک شخصی جلوه مطلوبی پیدا کند 20 مرید هم دور خود جمع می کند نظام اگر برخورد خشنی با این شخص داشته باشد ممکن است آن فرد را از ادامه کار منصرف کند اما یک عقده ای در درون مریدان شخص ایجاد می کند مبنی براینکه نظام با آدمهای خوب برخورد می کند.

بنابراین چون ریشه ریشه فرهنگی است برخورد خشن خیلی پاسخ نمی دهد باید روشنگری صورت گیرد. یعنی هرچه چهره ها را افشاء کنی و ترویج دهید و حیثیتها را خراب کنید این هم باز یک عوارضی در جامعه دارد. لذا یک ملاحظاتی این موضوع دارد که باید رعایت شود.

* اتفاقا برخلاف نظر شما آقای طائب معتقدند که این چهره ها باید افشاء شوند.

- در حدی بله، یعنی وقتی کسی به حد شیادی می رسد ولی وقتی یک کسی آدم محترمی است آدم مقیدی است به عبادت ممکن است عشق به امام زمان هم به یک نحوی بروز دهد کاسبی هم نمی کند عده ای هم معتقدند که این فرد از اولیاست و ارتباط دارد. تشخیص آدم حقه باز از غیر حقه باز خیلی سخته یعنی آن مواردی که برای نظام کاملا رو می شود و دستگاه های اطلاعاتی و امنیتی واقعا به کنه موضوع پی می برند و اسناد و مدارک هم به شکلی است که می تواند دلدادگان به این جریان را اغناء کند اینجا قطعا موضع برخورد جدی و قاطع است که نظام باید ورود پیدا کند.

یعنی جایی که مفسده ندارد و برخورد نقش موثرتری دارد نظام باید برخورد کند ممکن است اجتهاد یا تشخیص نادرست یک مسئولی هم یک موقعی مانع این کار شود.

* در این رابطه هم اکنون شاهد به راه افتادن یک جریان انحرافی در کشور هستیم که خودتان یکی از نظریه پردازهای نقد این جریان در کشور هستید، به نظر شما این جریان موسوم به جریان انحرافی از کی در کشور شکل گرفت ؟

- زمان دقیقی نمی توان برای آن ذکر کرد، بدلیل اینکه هنوزتمام ریشه های این جریان انحرافی برملا نشده است و کسانی هم که در این رابطه کار کرده اند تاکنون یک بیوگرافی از این جریان ارائه نکرده اند تا بشود زمانش را حدس زد. ولی با این وجود شاید قبل از این دو دوره ریاست جمهوری رگه های این موضوع مطرح بود ولی به این شفافیت مشخص نشده بود.

* به نظر شما عقبه این جریان انحرافی کجاست؟

- جریان انحرافی پرونده اش کاملا شفاف است. امروز جریان انحرافی در راس اش جناب آقای مشایی را خلق الله می دانند. هنوز جایی اثبات شده که امروز قابل ارائه به افکار عمومی باشد در اختیار نیست اما ممکن است دستگاه های امنیتی ما نسبت به اینها حساسیت داشته باشند و سرنخ هایی هم در دستشان باشد.

وقتی یک مسئولی در کشور ما که نوع مسئولیتش نه در جایگاه یک وزیر است نه در جایگاه یک رئیس جمهور است و نه در جایگاه یک سازمانی است که تعاملاتی با سازمانهای مشابه در خارج از کشور داشته باشد وقتی بیش از 100 سفر خارجی دارد که در بعضی این سفرها هم معلوم نیست با چه کسانی ملاقات کرده است و در درون این ملاقاتها چه گذشته است لذا ممکن است بعضی از ظن ها را تحریک کند که به هرحال این رفت و آمدها برای چیست و چه موضوعیست که این ارتباطات اتفاق می افتد لذا ممکن است این شخص را با بعضی از جریانات بیرونی پیوند دهند ولی اینکه بنده بعنوان یک طلبه در جایگاهی باشم که در رابطه با این موضوع بخواهم برخوردی داشته باشم یا اینکه یک جایگاه امنیتی و قضایی داشته باشم که اسناد و مدارک در اختیار بنده باشد باید بگویم که در این رابطه چیزی ندارم.

* آیا تا بحال دیدار چهره به چهره با آقای مشایی داشتید؟

- خیر، البته دیدار چهره به چهره که همدیگر را دیده باشیم بله ولی اینکه با هم صحبت کنیم و مناظره ای داشته باشیم خیر.

* آیا شما درخواست دیدار با ایشان را داشتید یا اینکه ایشان درخواست دیدار با شما را داشته است؟

- بطور خاص نه، اگر هم ایشان درخواست دیدار با بنده را داشته تا این لحظه که به بنده چنین پیغامی نرسیده است.

* فکر می کنید سرانجام آقای مشایی چه بشود؟

- بستگی به خود ایشان دارد . باورهای آقای مشایی باورهای باطلی است. اعتقاداتش اعتقادات مسئله داری است. نگاهش به روحانیت، مرجعیت و ولایت فقیه نگاه سالمی نیست. مثلا بحث مکتب ایرانی و یا وارد کردن آثار هخامنشی به کشور و سایر موارد براساس اطلاعاتی که ما داریم ایشان از سالهای سال بر روی این مقوله کار می کرده است. یعنی آقای مشایی از گذشته بدنبال چنین پروژه هایی بوده است لذا دیدگاه ایشان را ما دیدگاه فاسدی می دانیم. نوع نگاه ایشان را به بحث مهدویت ما نگاه باطلی می دانیم.

* یعنی اینها دنباله همان انجمن حجتیه هستند؟

- من نمی توانم بگویم که اینها دنباله انجمن حجتیه هستند بلکه می توانم بگویم که این یک حرکت مستقلی است منتها هم پوشانی، هم افزایی یا سنخیتی با انجمن حجتیه داشته باشد. چون بعضی از این اتفاقات که می افتد الزاما یک اتفاق ممکن است انشعاب از یک جریان دیگری نباشد. البته ممکن هم هست که با هم سنخیت داشته باشند.

* حالا با فرض ادامه این راه توسط آقای مشایی شما آینده ایشان را چگونه می بینید؟

- همانطور که گفتم دست خود ایشان است. اگر ایشان بخواهد این جریان انحرافی را ادامه دهد طبیعتا نظام طبعش نشان می دهد گذشته اش هم نشان می دهد که نمی تواند نظاره گر باشد که هر کسی آمد مثل گوشت قربانی به جان اعتقادات مردم افتاد و هرکاری کرد دستش باز باشد و بعد بیاید از امکانات دولت هم از این موضوع استفاده کند.

الان همین برخوردهایی که اتفاق می افتد نشان دهنده مدیریت این موضوع و برخورد با این موضوع توسط نظام است.

* آیا امکان دارد که سرانجام این برخوردها به آقای مشایی هم برسد؟

- ممکن است این برخوردها یک روزی به آقای مشایی هم برسد. ما هنوز این را نمی دانیم.

* آقای احمدی نژاد که گفتند کابینه خط قرمز است؟

- آقای احمدی نژاد کابینه را گفتند و آقای مشایی عضو کابینه نیست. چون کابینه وزراء هستند و معاونین رئیس جمهور.

* یعنی شما آقای مشایی را جزو کابینه نمی دانید؟

- به هرحال اگر منظور آقای احمدی نژاد از این حرفی که زده کلیت کابینه است که در هیچ نظامی و در هیچ دولتی قرار نبوده با کلیت کابینه برخورد شود . اگر منظور اشخاص کابینه هستند هیچکسی با ورود به کابینه بیمه نمی شود و شان رئیس جمهور هم این شان نیست که بگوید هر کسی که وارد کابینه می شود مصونیت دارد ولو اینکه خدای نکرده طرف دزد، قاتل یا جاسوس باشد و بگوید این خط قرمز است. بنا براین خط قرمز هیچ مبنای مشروعیت و قانونی ندارد.

لذا اگر منظور آقای احمدی نژاد این است که هرکسی وارد کابینه شود هرکاری هم بخواهد بکند حق برخورد با آن شخص نیست این اشتباه است. اگر ایشان می فرماید خط قرمز است که هتک حرمت نشود قانونی برخورد شود خب بله دست قوه قضائیه و دستگاه های امنیتی باید باز باشد و بررسی کنند اگر کسی خطایی دارد باید تاوان خطایش را بدهد و اگر خطایی ندارد خب تبرئه بشود. در اینصورت ظن ها برداشته خواهد شد و زبان برای دفاع باز خواهد شد.

* اینکه رئیس جمهور تهدید به افشاگری کردند به نظر شما ایشان چه چیزی را می خواهند افشا کنند؟

- اولا این حرف هم معتقد نیستم که حرف درستی باشد. بدلیل اینکه چه کسی می خواهد برخورد کند با کسی از کابینه. مثلا یک سخنرانی در یک جایی علیه کابینه با اسناد و مدارکی صحبت می کند و می گوید فردی در کابینه خطا کرده است یا مجلس می گوید آقای ملک زاده باب معاونت وزارت امورخارجه نیست. آقای رئیس جمهور حق ندارید این شخص را بگذارید.

خب حالا آقای احمدی نژاد می خواهد از چه کسی افشاگری کند؟ از من سخنران می خواهد افشاگری کند؟ از قوه قضائیه می خواهد افشاگری کند؟ از مجلس می خواهد افشاگری کند؟ از کلیت نظام می خواهد افشاگری کند؟

این گروکشی ها اصلا معقول نیست. من به هیچ وجه اعتقاد ندارم که این حرف حرف درستی است. ما بیائیم ثابت کنیم که این آقا بی گناه است عیبی ندارد آقای رئیس جمهور اطلاعات و اخباری دارد اسنادی دارد که یک عنصر ناسالم در یک دستگاهی غیر از دستگاه اجرایی نفوذ کرده است اصلا لازم نیست که با یک کسی برخورد شود که آقای احمدی نژاد بیاید این کار را پیگیری کند. از همین الان اگر عنصر نا بابی می بیند باید اقدام کند. اصلا چرا تا حالا اقدام نکرده است؟ طبیعتا باید به این موضوع ورود کند لذا گروکشی در نظام کار خوبی نیست.

* لطفا به این سئوال من صریح جواب بدهید. به نظر شما آقای احمدی نژاد موفق می شود که دوره چهارساله ریاست جمهوری خود را تمام کند؟

- یک نظام نمی خواهد هزینه ای بر مردم تحمیل شود . نظام طالب نیست خدای نکرده پایان کار احمدی نژاد و دولت به جایی برسد که بخواهند دولت یا برکنار شود یا استعفاء دهد. هیچ وقت نظام دنبال چنین کاری نبوده است حتی در دوران جناب آقای خاتمی هم تدبیر و سیاست نظام همین بوده است. پس از ناحیه نظام من پیش بینی نمی کنم عزمی باشد که بخواهد برخورد کند که دولت مضمحل شود.

البته نظام نمی پذیرد و نباید بپذیرد و مردم توقع ندارند که قوه قضائیه، مجلس یا دولت یا هرکسی حاشیه امنی داشته باشد که چون می خواهیم اوضاع کشور حفظ شود هرکسی هرکاری دلش خواست انجام دهد. مثلا اگر می گوئیم دولت باید مسیری را تا آخر ادامه دهد و باید هم از کارهای خوبی که انجام می دهد حمایت کنیم نباید با جریان انحرافی برخورد کنیم. این مسئله با هیچ منطقی پذیرفته نیست بنابراین قطعا باید با رگه های فساد هم برخورد شود.

بقیه اش اینکه این دولت سالم برود یا نه تماما بستگی به عملکرد خود آقای رئیس جمهور دارد. اگر آقای رئیس جمهور با درایتی که ازش سراغ داریم در این مسیر بخواهد حرکت کند کاملا زمینه برایش هموار است که تا آخر دوره ریاست جمهوری دولتش ادامه پیدا کند. اما اگر خدای نکرده آقای احمدی نژاد سعی کند جریان انحرافی را به دولت گره بزند و نظام هم بخواهد با جریان انحرافی برخورد کند و این برخورد برخورد با دولت تلقی شود ممکن است در آینده یک چالشهایی اتفاق بیفتد که چه بسا به کناره گیری دولت یا مثلا برخورد مجلس و دستگاه های ذیربط منجر شود.

* با همه این حرف ها پیش بینی شما از ادامه یافتن دولت فعلی چیست؟

- پیش بینی بنده در یک کلمه این است که انشاء الله چنین اتفاقی نمی افتد و این دولت ادامه مسیرش و خواهد رفت.

* البته همانطور که می دانید نزدیک 100 امضاء برای سئوال از رئیس جمهور در مجلس جمع شده است. این موضوع را چگونه ارزیابی می کنید؟

- همانطور که گفتم این موضوع بستگی به خود آقای احمدی نژاد دارد. یعنی باید اقنایی با مجلس برخورد کند تا نمایندگان قانع شوند.

* شاید اینطور بگویم بهتر باشد به نظر شما مجلس می خواهد از طرح سئوال از رئیس جمهور بعنوان اهرم فشاری علیه دولت استفاده کند؟

- مجلس اختیاراتی دارد و گاهی می تواند از اختیاراتش درست استفاده کند گاهی هم نادرست. ما همه فشارها برای استیضاح یک وزیر را فشار سالمی نمی دانیم. ممکن است یک نماینده در حوزه انتخاباتی خود کاری می خواهد انجام دهد که وزیر مربوطه زیر بار نرود و آن کار هم وجاهت نداشته باشد.

اینجا شمشیر سئوال واستیضاح تبدیل به شمشیری می شود که در جهت منفی از آن استفاده می شود. لذا من اعتقاد ندارم که مجلس همه جا به وظیفه خود خوب عمل کرده است و آنجایی که باید از دولت حمایت و پشتیبانی کند درست همراهی کرده باشد ضمن اینکه در خیلی جاها هم خوب عمل کرده است.



به نظر من واقعا در یک جاهایی مجلس گیر اضافی به دولت داده است حتی مقام معظم رهبری این تذکر را دادند که بعضی از لوایحی که دولت ارائه می دهد چنان نمایندگان لت و پارش می کنند که دیگر تبدیل به شیر بی یال و دم و اشکن می شود که اصلا منظور دولت آن نبوده است. لذا آقا این تذکرات را به مجلس داده اند ولی در یک جاهایی هم مجلس شان و اختیارش است و باید ورود پیدا کند.
اگر واقعا مجلس در قصه آقای ملک زاده ورود پیدا نمی کرد معلوم نبود چه بلایی سر مملکت میاد بنابراین مجلس هم این اختیار را دارد که به رئیس جمهور و وزراء تذکر دهد، سئوال کند و استیضاح کند. اینها اختیارات مجلس است. یعنی به فراخور نوع عملکرد و صحنه هایی که پیش می آید مجلس هم طبیعتا به وظایف خود عمل می کند.

* با توجه به شناختی که از جریان انحرافی دارید فکر می کنید که این جریان جرات تقلب در انتخابات را داشته باشد؟

- بحمدالله مکانیزم انتخاباتی کشور ما به شکلی تنظیم شده است که چنین چیزی ممکن نیست تا در سطح قابل توجه بتوانند ورود پیدا کنند. یعنی نوع ساختار سازمان انتخاباتی کشور به شکلی است که حتی در جریان فتنه 88 شاهد بودید که کسانی مثل آقای تاج زاده که در وزارت کشور و معاون وزیر کشور بودند و برگزاری انتخابات را عهده دار بودند اقرار کردند که امکان ندارد یک چنین تقلبی به این معنایی که آقایان ( میرحسین موسوی و کروبی) می گویند در انتخابات با امکاناتی که وجود دارد در سطح کشور رخ دهد لذا دراین مورد جای نگرانی وجود ندارد.

البته اینکه جریان انحرافی به منابع قدرت و ثروت دسترسی دارد ممکن است از این توان در راهیابی نمایندگانی به مجلس استفاده کند. مثلا پول بگذارند و تبلیغات کنند. در بعضی شهرهای کوچک ممکن است با یک رقمی بشود در نتیجه انتخابات تاثیر گذاشت.

* آیا این موضوع از نظر شما جدی هست؟

- در اینکه بخواهد تقلبی اتفاق بیفتد من نمی دانم جدیتی وجود دارد یا نه! امیدوارم همچین چیزی نباشد. ولی در اینکه جریان انحرافی قصد اینکه نمایندگانی را وارد مجلس کند و پاتقی در مجلس داشته باشد قطعا همچین قصدی را دارند.

* از جریان انحرافی برویم به سمت جریان اصلاح طلبی به نظر شما در انتخابات مجلس اصلاح طلبان ورود پیدا می کنند؟

- قطعا اینها خواهند آمد و از حالا هم جریان اصلاحات کار ورود به انتخابات را با یک شیب ملایمی شروع کردند و تا حدود پایان مرداد ماه را شیب آشتی با نظام تعریف کردند و معتقدند باید با نظام یکطوری کنار بیایند که بتوانند به عرصه انتخابات راه پیدا کنند که نوع صحبت های اخیر آقای خاتمی شاهد این مطلب است.
* آیا نظام این آشتی را می خواهد؟

- من اعتقاد ندارم که اینها از باب کمک به نظام این شیب را تعیین کردند. فتنه 88 و جریاناتی که به فتنه متصل بودند و راهپیمایی 9 دیماه مردم که رسانه های بیگانه اعلام کردند که بیش از 40 میلیون نفر به کف خیابانها آمدند. در حقیقت میخی بود بر تابوت اصلاحات.

این فضا برای اینها بوجود آمده که امروز اینها در جامعه قدرت ایجاد تغییر ندارند و نمی توانند کاری کنند. اگر انتخابات مجلس بیاید و بگذرد و حضور اینها هیچ نمودی نداشته باشد در حقیقت مرگ سیاسی را با همه وجود پذیرفتند لذا ولو اینکه بیایند رقابت هم کنند و رای نیاورند اینها دنبال این هستند که سر و صدا و اسمشان بر سر زبانها باشد.

تا وقتی نیایند طرح آشتی با نظام را مطرح کنند و اظهار پشیمانی از گذشته نکنند راهی ندارند که ورود پیدا کنند اگر مهر خیانت به مردم بر پیشانی اینهاست این مهر را باید بردارند لذا اگر اینها پای جریان فتنه ای که دست بیگانه ها در آن کاملا مشهود بود همچنان بایستند نمی توانند به انتخابات ورود پیدا کنند.

بنابراین باید حداقل از فتنه 88 اعلام برائت کنند که بتوانند در انتخابات شکت کنند که مبنای حرف های آقای خاتمی هم همین است. ضمن اینکه نظام درش به روی همه باز است و نظام هیچ وقت در را به روی کسی نبسته است و این همان جذب حداکثری و دفع حداقلی است منتها خود این جریان اصلاح طلبی باید صداقت خود را اثبات کنند که چقدر برگشتند یک وقت عملیات فریب و ایضایی است و یک وقت هم واقعا طرف برگشته است و می خواهد به مملکت و نظام خدمت کند. گذشته اش را جبران کند و خدا کند همچین اتفاقی پیش بیاید.

من نمی بینم که نظام بخواهد اینجا حتما کسی را مجازات کند و بگوید که من اجازه ورود به انتخابات را نمی دهم ولی کاندیدایی که می خواهد بیاید پرونده اش باید پرونده پاکی باشد باید صلاحیت اش احراز شود اگر کسی در پرونده اش خیانت به مردم را ثبت کرده چطور شورای نگهبان می تواند بگوید این فرد واجد صلاحیت ورود به انتخابات مجلس و حمل بار امانت مردم را داراست؟

چون نماینده شدن هم حق است و هم تکلیف. جایی که حق است حقوق و تکلیفی هم دارد اگر من بخواهم مثلا با یک ماشینی رانندگی کنم باید گواهینامه داشته باشم و نمی توانم بدون گواهی نامه رانندگی کنم . یک زمانی بچه ای با ماشین باباش توی کوچه دور می زند این یک بحث است. یک وقت ممکن است به یک ماشین و بچه دیگری بزند و یک وقت ممکن است با این ماشین مسافرکشی کند .

اینجا وقتی می خواهد برای دیگران حرکت او تبعاتی دارد یک جایی باید این صلاحیت را احراز کند.

بطوریکه این فرد صلاحیت حمل این بار را دارد تا بتواند این امانت را حمل کند. طبیعتا اگر کسانی واجد شرایط شناخته شوند که از دید معیارهای شورای نگهبان که قانون در اختیارش گذاشته اینجا نظام بخیل نیست که کسی ورود پیدا نکند بلکه تشویق هم می کند که افراد هم وارد شوند.

* یعنی شما از این افراد اعلام برائت نمی کنید؟

- من عادتم این است که از هیچ کسی اعلام برائت نمی کنم بلکه از عمل افراد اعلام برائت می کنم. چون شاید طرف برگرده شاید توبه کند. معلوم نیست ذات طرف خراب باشد شاید کاری که کرده است خطا باشد.

* شما کدام یک از نمایندگان مجلس هشتم را قبول دارید؟

- یک وقتی نماینده ای خوب کار می کند می گوئیم دستت درد نکنه بارک الله. مثلا بعضی از نمایندگان ما در دوران 11 روزه ای که آقای احمدی نژاد منزل رفته بودند و در دولت تشریف نداشتند به نزد ایشان رفتند و با او صحبت کردند و تلاش کردند که آقای رئیس جمهور به سر کار برگردد که اقدام بسیار پسندیده ای بود.

یا در جریان فتنه 88 عده ای از نمایندگان تریبون های مجلس را به نفع مردم ، انقلاب ، آرمان های نظام و اسلام فعال کردند.

*نام نمی برید؟

- اجازه بدهید نام اشخاص را در اینجا نبریم چون ممکن است من اسم چند نفر را ببرم و بعد چند نفر دیگری بگوید مگر ما مشکل داشتیم که اسم ما را نگفتید و اگر اسم ببریم ممکن است تبعیضی شود.
* سئوالات پارلمانی ما هم خیلی شد اما حالا که قصد دارید کاندیدای مجلس نهم شوید از کجا نامزد انتخابات خواهید شد؟

- فکر کنم الان برای اعلام این موضوع خیلی زود باشد اما در مجموع 4 گزینه تهران-کرج-قم و ملایر مطرح است. البته هرکدام موضوعیتی دارد. بنده در کرج از قبل از انقلاب سابقه حضور و سکونت دارم سالیان متمادی فامیل و اقوام و رگ وریشه همه هستند. ملایر که زادگاهم هست و علقه من هنوز از آنجا قطع نشده است. در قم حوزه بودم و مسئول تیپ امام صادق (ع) بودم و محل کارم بود و ارتباط گرمی با روحانیون و مردم آنجا دارم. تهران هم به هرحال سالهاست که ما در تهران خدمت می کنیم. لذا اینجا هم باز بی تناسب نیست اما با این وجود الان من در حال مطالعه و بررسی هستم تا از کدام شهر کاندیدای مجلس نهم شوم ولی هنوز به نتیجه قطعی در این باره نرسیده ام.

* یک کمی می خواهیم جنس سئوالات را تغییر دهیم. فکر می کنید غیرمنتظره ترین چیزی که خوانندگان نشریه ما می توانند از زبان شما بشنوند چیست؟

- یک زمانی تکواندو کار می کردم. البته آن هم زمانی بود که من یک باوری داشتم و آن اینکه ممکن است همیشه در هر عرصه ای منبر کارایی لازم را نداشته باشد. لذا زمانی که من مسئولیت تیپ مستقل 83 امام صادق (ع) را بر عهده داشتم تعدادی باشگاه درست کردیم که طلبه های بسیجی ما ورزشهای رزمی را از کنگ فو ، کاراته، تکواندو، وشو ، رزم آوران و، کیک بوکسینگ و سایر چییزها را کار کردند و الان جمع چند هزار نفری طلبه اینطوری ما داریم که وقتی به شهر یا روستایی برای تبلیغ می روند در کنار کار تبلیغی برای بچه ها کلاس رزمی هم می گذارند و اتفاقا این می تواند یک جذابیت خوبی برایشان داشته باشد.

* حاج آقا ماجرای ربودن فرزندتان توسط باند مهدی هاشمی که در آن زمان روزنامه کیهان به آن پرداخت چه بود؟

- من خیلی تمایلی به بیان این موضوع نداشتم و فقط روزنامه کیهان به این موضوع پرداخت.

* اساسا این موضوع واقعیت داشت ؟

- بله واقعیت داشت چون موضوع مرحوم آقای منتظری در قم تازه پیش آمده بود و بعضی ها تیپ امام صادق (ع) را در این موضوع دخیل می دانستند. بنده هم این دخالت را رد نمی کنم به این معنا که خشم طلبه ها و حوزه ها برانگیخته بود و حتی در سال 76 رسانه های خودی تا 240 هزار نفر و رسانه های معلوم الحال تا 200 هزار نفر جمعیتی که آمدند در خیابان و اطراف مسجد اعظم قم برای محکوم کردن ماجرای آقای منتظری تخمین زده شد.

وقتی چنین فضایی ایجاد شد اگر طلبه ها و تیپ امام صادق (ع) که بر روی طلبه ها نفوذ داشت ماجرا را کنترل نمی کرد قطعا بیت آقای منتظری تخریب می شد و یقینا جان آقای منتظری سالم باقی نمی ماند لذا اینجا ما احساس تکلیف کردیم که باید ورود پیدا کنیم تا بتوانیم این جمعیت خشمگین را کترل کنیم.

منتها اگر افرادی در این زمینه با ما همکاری داشتند تلقی این بود که اصلا این جریان را خود ما درست کردیم لذا طبیعتا این جریان آقای مهدی هاشمی از تیپ امام صادق و بنده خشنود نبودند. براین اساس ما در یک جای 40-50 متری صدوق زندگی می کردیم که بچه ما ظهر که از مدرسه برگشته بودند و از سرویس پیاده شده بودند چند نفر دویده بودند ایشان را برداشته بودند و ماشینی هم آنجا ایستاده بود که ایشان را بربایند که مردم، کسبه و کسانی که آنجا بودند ریخته بودند و مانع شده بودند و اینها بچه را پرت کرده بودند و فرار کرده بودند. بعد از آن دوستان توصیه کردند که منزل ما عوض شود و این توصیه ها رعایت شد و اتفاق خاصی هم رخ نداد.

* شما بعضی اوقات سخنانی را پشت تریبون های رسمی عنوان می کنید که شاید محرمانه باشند تا کنون بخاطر این موضوع مورد بازخواست قرار گرفته اید؟

- تا حالا کسی بنده را به این دلیل مورد مواخذه قرار نداده اما نظرها بوده مثلا ممکن است بعضی ها بگویند آقا شما چطور جرات می کنید چنین حرفی می زنید آن یکی بگوید شاید نمی گفتید بهتر بود ولی اینکه سازمانا و تشکیلات بنده را مورد مواخذه قرار بدهد که چرا چنین حرفی زده اید تا حالا همچین اتفاقی نیفتاده است و نوع مطالبی هم که من عرض می کنم به هرحال برانداز می کنم که گفتنش به نفع و مصالح جامعه و مملکت هست یا نیست و طبیعتا یا بیان می کنم یا بیان نمی کنم.

* یعنی به تشخیص خودتان این کار را می کنید؟

- بله، به تشخیص خودم هست به دلیل اینکه مقام معظم رهبری فرمودند ما باید مواظب گفته ها و نگفته هایمان باشیم. گاهی اوقات من احساس تکلیف می کنم نسبت به بعضی از روشنگریها که وقتی ما حقایقی را بیان نمی کنیم بسیاری از مسائل در بین مردم ناگویا و ناشفاف می ماند و ممکن است فضای ذهنی مردم را بعضی ها طور دیگری شکل دهند و آنوقت باید سراغ رسانه های بیگانه و بعضی مسائل بروند که قطعا دروغ قاطیش می کنند لذا بعضی موارد را من اعتقاد دارم که بعضی جاها علی رغم اینکه ممکن است به ضرر بنده باشد و بعضی ها هم خوششان نیاید من اعتقاد دارم که گاهی تکلیف اقتضاء می کند وظیفه ام را انجام دهم.

منبع: همشهری ماه

ارسال نظر

  • .

    نظر كه چاپ نمي كنيد ماهم نظر داريم و لي.......

  • بسیج طلاب ملایر

    سلام بسیار جالب است

اخبار مرتبط سایر رسانه ها
    اخبار از پلیکان

    نمای روز

    اخبار از پلیکان

    داغ

    حواشی پلاس

    صفحه خبر - وب گردی

    آخرین اخبار