اشتباهات حزبالله سایبری به روایت یک بلاگر حزباللهی
پارسینه: یک نگاه/
میثم رمضانعلی (از بلاگرهای حزباللهی) در وبلاگ « هابیل » نوشت:
بدنهی نیروهای حزباللهی و انقلابی فضای مجازی، در گروهها، هستهها و دستههای مقاومت مختلفی در حال فعالیت هستند. این جلسه، به ظاهر بنای جدیدیست برای تشکیل حلقهای دیگر در کنار حلقههای دیگر فعالان فضای مجازی. گروههای فعال فضای مجازی، چه مجمع وبلاگنویسان مسلمان و چه این اتفاق اخیر، حزبالله سایبر، و چه این نشست که مُهریست بر آغاز مسیری جدید، همگی بناست تا به حضور نیروهای انقلاب در فضای مجازی انسجام بخشند و هر یک، به واسطهی افرادی که در خود دارند و به همت کسانی که در این جمعها پرورش مییابند، نمایندهای باشند برای انقلاب اسلامی در فضای مجازی. هر کدام از این گروهها، موفقیتها، کاستیها و اشتباهاتی داشتهاند که لازم به بازخوانی و عبرتطلبیست. هر کدام از این تجربهها و گروهها، آزمونی بوده است برای ما.
اینچنین است که خانهی فعالان مجازی نیز آزمونیست برای مسئولین و آزمونیست برای ما. برای ما که ببینیم و نشان دهیم که چقدر توان داریم تا افرادی را که استوانهها و ستونهای اصلی انقلاب در فضای مجازی هستند، بر دور یک میز بنشانیم و در این تصمیمها از ایشان بهره گیریم. آزمونیست برای ما که به دور از حساسیتهای تفرقهافکنانه، بر محور وحدت میان همهی گروهها و افراد فعال در این عرصه، برنامهها تنظیم شود و فرصتسازی شود. و این اتفاق، فرصتیست برای مسئولین تا در این آزمون نشان دهند که دغدغهی فرهنگ دارند و ثابت کنند که در قالب این فعالیتها، به دنبال نیتهای سیاسی و اهداف شخصی نیستند. آزمونیست که نشان دهند که اعتماد به فعالان فضای مجازی، مایهایست برای رونق گرفتن نشستها، اجتماعات و مسیرها. و این صبر و حوصله میطلبد و تقوا.
من و یا وبلاگنویسانی که در این جلسه حضور دارند و یا حضور ندارند، به فعالیتهای این چنینی، همیشه با علامت سوال نگاه میکنیم. این جلسهها و تشکیل این گروهها را، بنیانگرفته بر استقلال هویتی و استقلال در انتخاب مسیر طالبیم. تجربهی حضور در جلسهها، شوراها و گروههای مشابه، که در دو سال اخیر، مثل نقل و نبات و توسط نهادهای غیرمتخصص، پیگیری میشد، در مواردی به تجربههایی ناموفق و ناامیدکننده تبدیل شد و به ما نشان داد که دیگر بدون چشم باز، به دستهها و گروهها و جمعهای اینچنینی هویت نبخشیم و اگر مسیر بر مبنای تصمیم جمعیِ فعالان نت شکل نگیرد و اهداف سازمانیِ ادارهها و نهادها به این بهانه به اصل تبدیل شد، از کار کنار بکشیم. چنان که جمعهای پیشین نیز اینچنین شد و اکنون، چیزی از آنها باقی نمانده است.
آنچه که لازم به بیان است این است که حضور در این مسیر و به عنوان فرزندان خمینی کبیر و سربازان خامنهای عزیز، در این چند سالهی اخیر، برای بسیاری با دشواری همراه بوده است. با فشارهای سیاسی ِ قبیلههای سیاسی، با بیسوادیهای مفرط و گاه زجرآور بعض مسئولین فرهنگی، با کمبودهای مالی شدید برای پیشبرد پروژههای انقلاب، با قلّت نیرو و تجربه، و با مشکلاتی از این است که هیچگاه ما را نا امید از ادامهی مسیر نکرد. چرا که ما وامدارِ کسی جز خدای تبارک و تعالی نبوده و امیدمان جز به او نبوده و نخواهد بود.
برادران و خواهران گرامی!
پیش از این ما دچار غفلت رسانهای بودیم و کسانی که با انقلاب زاویه داشتند پیشتر به فضای مجازی وارد شدند و ما زمانی به صورت گسترده وارد فضای مجازی شدیم که فضا توسط دیگران قبضه شده بود. متن جامعۀ مذهبی با فضای الحادی آشنا نبود و جامعۀ ایرانی، آرام آرام با این ادبیات آشنا شد. بدنهی عمومی، رسانه، اهمیت و قواعد فعالیت در آن را نمیشناخت. اینچنین، هر روز احتیاج به شناخت رسانه بیشتر میشد. اثر فتنه باعث شد که نگاه به رسانه از سوی داخل کاملا تفاوت پیدا کرده و جنگ رسانهای و جنگ نرم به رسمیت شمرده شود و طبعا در دو سال گذشته توجه به ارتباطات و رسانه و اثر آن بر مردم بیشتر شده و سایتها و سایتنماها مثل قارچ رشد کنند.
ما گاه در رسانه و اینترنت در موضع انفعالیم. برخورد پویای دو سویه را یاد نگرفتهایم و تصور میکنیم با ایجاد موانع گستردهای همچون فیلترینگ مشکلی حل میشود. چنان که در موضوعات فرهنگی نیز همچون پوشش و حجاب، حجم فعالیتهای بازدارندهی ما در مقایسهی با حجم کارهای ایجابیمان قابل مقایسه نیست. این در حالیست که ظرفیت هماکنون نیروهای مستقل انقلاب در فضای مجازی، اگر جدی گرفته شود، میتواند توازن قوا را در فضای مجازی به هم زند.
با این وجود تنها چیزی که در این دو سال، قابل اتکا بود، ازدیاد دور هم جمع شدنها و لمس حقیقت یک دشمن مهاجم رسانهای بود که منجر شد به تشکیل گروههای کوچک مقاومت و مستقل. افرادی که از حداقل امکانات برخوردار بوده و هستند. کسانی که چون بسیاری از سازمانها، اینترنتهای پرسرعت نداشتند و با همان به اصلاح اینترنت دایالآپشان، عالمی را رسوا میکردند و میکنند و کسانی که بدون پشتوانهی مالی، شخصا در این فضا قدم برداشتند و به نوعی زمان و انرژی و توان خود را در این مسیر گذاشته و از هیچ کسی نیز توقع نداشتند.
ما در این چند سال گذشته دچار اشتباهاتی بودهایم:
ـ فنی دیدن ماجرای فضای مجازی؛
ـ توهم ِ محیط ِ حقیقیپنداری ِ فضای مجازی به معنی اینکه زمین بازی فضای مجازی رو مثل فضای حقیقی فرض کردن و قاعدههای بازی در زمین حقیقی را خواستند در این فضا پیاده کنند؛
ـ امنیتی دیدن فضای مجازی؛
ـ سیاستزدگی مفرط در برنامههای نهادها؛
ـ عدم توجه به گروههای فعال ِ مستقل در فضای مجازی و تشویق و حمایت از گروههای متفرق کننده در قالب گروههای جدید التاسیس
ـ ورود آدمهای بیسابقه و بیسواد در این حوزه؛
ـ عدم توجه به بدنهی اصلی نیروهای مستقل فضای مجازی؛
ـ توهم مدیران از فضای مجازی و نشناختن آن و برنامهریزیهای اشتباه برای تسلط بر این فضا؛
ـ قبیلهای عمل کردن مسئولین
ـ محدودانگاری
نیروهای حزباللهی نت نیز دچار لغزشها و اشتباهاتی بودهاند:
ـ جوزدگی و سطحی دیدن لایههای مبارزاتی
ـ دوری برخی از اشخاص از اخلاق و آداب و روشهای اسلامی در مبارزه
ـ عدم پرهیز از اختلافهای داخلی
همچنان که موفقیتهایی نیز داشتهاند:
ـ پرورش نیروهای کاملا مستقل که در فضاهای مختلف موفقیتهای بسیاری را داشته است. که هماکنون اگر ساماندهی لازم را داشته باشند، قطعا بازدهی مفیدی خواهند داشت.
ـ تشکیل هستههای مقاومت در بدنهی نیروهای فعال مستقل
ـ دلسرد نشدن با توجه به کمبودن نیروهای متعهد در فضای مجازی
من پیشنهاد میکنم که جمعشدنها و تشکیل گردهماییها، به حای همراهی با این همه مشوقهای مختلف(در قالب مشوقهایی همچون عمره، کربلا، سوریه و مشهد و غیره) آغاز پروژههایی باشد که روی زمین ماندهاند. به حتم، کسانی که در این جلسه حضور دارند، افرادی با ایدههای فرهنگی متعدد هستند که میتوان هزینهی این همه سفرهای تشویقی را، صرف طرحهای فرهنگی ایشان کرد و بسیاری را با طرحهای ایشان، از لحاظ فرهنگی سیراب کرد.
فعال فضای مجازی، در این حد نیاز به تشویق ندارد. تشویق ِ من ِ وبلاگنویس، میتواند در عین احترام و دعوتم به یک افطاری ساده، با حمایت و پشتیبانی طرحهایم همراه شود.
پینوشت: متن فوق، مکتوب سخنانیست که در مراسم افتتاحیهی خانهی فعالان مجازی توسط بنده بیان شد.
بدنهی نیروهای حزباللهی و انقلابی فضای مجازی، در گروهها، هستهها و دستههای مقاومت مختلفی در حال فعالیت هستند. این جلسه، به ظاهر بنای جدیدیست برای تشکیل حلقهای دیگر در کنار حلقههای دیگر فعالان فضای مجازی. گروههای فعال فضای مجازی، چه مجمع وبلاگنویسان مسلمان و چه این اتفاق اخیر، حزبالله سایبر، و چه این نشست که مُهریست بر آغاز مسیری جدید، همگی بناست تا به حضور نیروهای انقلاب در فضای مجازی انسجام بخشند و هر یک، به واسطهی افرادی که در خود دارند و به همت کسانی که در این جمعها پرورش مییابند، نمایندهای باشند برای انقلاب اسلامی در فضای مجازی. هر کدام از این گروهها، موفقیتها، کاستیها و اشتباهاتی داشتهاند که لازم به بازخوانی و عبرتطلبیست. هر کدام از این تجربهها و گروهها، آزمونی بوده است برای ما.
اینچنین است که خانهی فعالان مجازی نیز آزمونیست برای مسئولین و آزمونیست برای ما. برای ما که ببینیم و نشان دهیم که چقدر توان داریم تا افرادی را که استوانهها و ستونهای اصلی انقلاب در فضای مجازی هستند، بر دور یک میز بنشانیم و در این تصمیمها از ایشان بهره گیریم. آزمونیست برای ما که به دور از حساسیتهای تفرقهافکنانه، بر محور وحدت میان همهی گروهها و افراد فعال در این عرصه، برنامهها تنظیم شود و فرصتسازی شود. و این اتفاق، فرصتیست برای مسئولین تا در این آزمون نشان دهند که دغدغهی فرهنگ دارند و ثابت کنند که در قالب این فعالیتها، به دنبال نیتهای سیاسی و اهداف شخصی نیستند. آزمونیست که نشان دهند که اعتماد به فعالان فضای مجازی، مایهایست برای رونق گرفتن نشستها، اجتماعات و مسیرها. و این صبر و حوصله میطلبد و تقوا.
من و یا وبلاگنویسانی که در این جلسه حضور دارند و یا حضور ندارند، به فعالیتهای این چنینی، همیشه با علامت سوال نگاه میکنیم. این جلسهها و تشکیل این گروهها را، بنیانگرفته بر استقلال هویتی و استقلال در انتخاب مسیر طالبیم. تجربهی حضور در جلسهها، شوراها و گروههای مشابه، که در دو سال اخیر، مثل نقل و نبات و توسط نهادهای غیرمتخصص، پیگیری میشد، در مواردی به تجربههایی ناموفق و ناامیدکننده تبدیل شد و به ما نشان داد که دیگر بدون چشم باز، به دستهها و گروهها و جمعهای اینچنینی هویت نبخشیم و اگر مسیر بر مبنای تصمیم جمعیِ فعالان نت شکل نگیرد و اهداف سازمانیِ ادارهها و نهادها به این بهانه به اصل تبدیل شد، از کار کنار بکشیم. چنان که جمعهای پیشین نیز اینچنین شد و اکنون، چیزی از آنها باقی نمانده است.
آنچه که لازم به بیان است این است که حضور در این مسیر و به عنوان فرزندان خمینی کبیر و سربازان خامنهای عزیز، در این چند سالهی اخیر، برای بسیاری با دشواری همراه بوده است. با فشارهای سیاسی ِ قبیلههای سیاسی، با بیسوادیهای مفرط و گاه زجرآور بعض مسئولین فرهنگی، با کمبودهای مالی شدید برای پیشبرد پروژههای انقلاب، با قلّت نیرو و تجربه، و با مشکلاتی از این است که هیچگاه ما را نا امید از ادامهی مسیر نکرد. چرا که ما وامدارِ کسی جز خدای تبارک و تعالی نبوده و امیدمان جز به او نبوده و نخواهد بود.
برادران و خواهران گرامی!
پیش از این ما دچار غفلت رسانهای بودیم و کسانی که با انقلاب زاویه داشتند پیشتر به فضای مجازی وارد شدند و ما زمانی به صورت گسترده وارد فضای مجازی شدیم که فضا توسط دیگران قبضه شده بود. متن جامعۀ مذهبی با فضای الحادی آشنا نبود و جامعۀ ایرانی، آرام آرام با این ادبیات آشنا شد. بدنهی عمومی، رسانه، اهمیت و قواعد فعالیت در آن را نمیشناخت. اینچنین، هر روز احتیاج به شناخت رسانه بیشتر میشد. اثر فتنه باعث شد که نگاه به رسانه از سوی داخل کاملا تفاوت پیدا کرده و جنگ رسانهای و جنگ نرم به رسمیت شمرده شود و طبعا در دو سال گذشته توجه به ارتباطات و رسانه و اثر آن بر مردم بیشتر شده و سایتها و سایتنماها مثل قارچ رشد کنند.
ما گاه در رسانه و اینترنت در موضع انفعالیم. برخورد پویای دو سویه را یاد نگرفتهایم و تصور میکنیم با ایجاد موانع گستردهای همچون فیلترینگ مشکلی حل میشود. چنان که در موضوعات فرهنگی نیز همچون پوشش و حجاب، حجم فعالیتهای بازدارندهی ما در مقایسهی با حجم کارهای ایجابیمان قابل مقایسه نیست. این در حالیست که ظرفیت هماکنون نیروهای مستقل انقلاب در فضای مجازی، اگر جدی گرفته شود، میتواند توازن قوا را در فضای مجازی به هم زند.
با این وجود تنها چیزی که در این دو سال، قابل اتکا بود، ازدیاد دور هم جمع شدنها و لمس حقیقت یک دشمن مهاجم رسانهای بود که منجر شد به تشکیل گروههای کوچک مقاومت و مستقل. افرادی که از حداقل امکانات برخوردار بوده و هستند. کسانی که چون بسیاری از سازمانها، اینترنتهای پرسرعت نداشتند و با همان به اصلاح اینترنت دایالآپشان، عالمی را رسوا میکردند و میکنند و کسانی که بدون پشتوانهی مالی، شخصا در این فضا قدم برداشتند و به نوعی زمان و انرژی و توان خود را در این مسیر گذاشته و از هیچ کسی نیز توقع نداشتند.
ما در این چند سال گذشته دچار اشتباهاتی بودهایم:
ـ فنی دیدن ماجرای فضای مجازی؛
ـ توهم ِ محیط ِ حقیقیپنداری ِ فضای مجازی به معنی اینکه زمین بازی فضای مجازی رو مثل فضای حقیقی فرض کردن و قاعدههای بازی در زمین حقیقی را خواستند در این فضا پیاده کنند؛
ـ امنیتی دیدن فضای مجازی؛
ـ سیاستزدگی مفرط در برنامههای نهادها؛
ـ عدم توجه به گروههای فعال ِ مستقل در فضای مجازی و تشویق و حمایت از گروههای متفرق کننده در قالب گروههای جدید التاسیس
ـ ورود آدمهای بیسابقه و بیسواد در این حوزه؛
ـ عدم توجه به بدنهی اصلی نیروهای مستقل فضای مجازی؛
ـ توهم مدیران از فضای مجازی و نشناختن آن و برنامهریزیهای اشتباه برای تسلط بر این فضا؛
ـ قبیلهای عمل کردن مسئولین
ـ محدودانگاری
نیروهای حزباللهی نت نیز دچار لغزشها و اشتباهاتی بودهاند:
ـ جوزدگی و سطحی دیدن لایههای مبارزاتی
ـ دوری برخی از اشخاص از اخلاق و آداب و روشهای اسلامی در مبارزه
ـ عدم پرهیز از اختلافهای داخلی
همچنان که موفقیتهایی نیز داشتهاند:
ـ پرورش نیروهای کاملا مستقل که در فضاهای مختلف موفقیتهای بسیاری را داشته است. که هماکنون اگر ساماندهی لازم را داشته باشند، قطعا بازدهی مفیدی خواهند داشت.
ـ تشکیل هستههای مقاومت در بدنهی نیروهای فعال مستقل
ـ دلسرد نشدن با توجه به کمبودن نیروهای متعهد در فضای مجازی
من پیشنهاد میکنم که جمعشدنها و تشکیل گردهماییها، به حای همراهی با این همه مشوقهای مختلف(در قالب مشوقهایی همچون عمره، کربلا، سوریه و مشهد و غیره) آغاز پروژههایی باشد که روی زمین ماندهاند. به حتم، کسانی که در این جلسه حضور دارند، افرادی با ایدههای فرهنگی متعدد هستند که میتوان هزینهی این همه سفرهای تشویقی را، صرف طرحهای فرهنگی ایشان کرد و بسیاری را با طرحهای ایشان، از لحاظ فرهنگی سیراب کرد.
فعال فضای مجازی، در این حد نیاز به تشویق ندارد. تشویق ِ من ِ وبلاگنویس، میتواند در عین احترام و دعوتم به یک افطاری ساده، با حمایت و پشتیبانی طرحهایم همراه شود.
پینوشت: متن فوق، مکتوب سخنانیست که در مراسم افتتاحیهی خانهی فعالان مجازی توسط بنده بیان شد.
اولین کسی که اینترنت را به ما رساند، رضاامیرخانی بود در لوح. فراموش نکنیم این فضل تقدم را.
سلام
این سخنان درست بود وکامل اما تیتر زدن شما جوری بود که انگار این سخنان درواکنش به جمع حزب الله سایبر بیان شده ونمی دانم این تیتر زدن شما چه هدفی دارد؟
این مطالب درست بود اما درتعارض با جمعیت حزب الله سایبر نبود.