به نام «بازنشستگان»، به کام «مدیران ابدی»
پارسینه: امروز شرایط به گونه ای است که در کشور متاسفانه با دو سیستم بازنشستگی مواجه هستیم، یکی برای مردم عادی و دیگری برای مدیران باستانی که همواره میتوانستند با استفاده از مفرها و تفاسیر از قانون تا هر زمانی که بخواهند در پست های اجرایی حضور داشته باشند.
علی علیزاده- تحریریه پارسینه - شاید وقتی اسم قشر بازنشسته به میان میآید، ناخودآگاه حواسمان متوجه افرادی عزیز و قابل احترام از اعضای خانواده و نزدیکانمان شود که پس از سالها زحمت و فعالیت، با مقرری ناچیز، زندگی خود را میگذرانند.
در این بین بسیاری از همین بازنشستگان حتی ممکن است به هر دلیلی از کهولت سن گرفته تا بیماری از کار افتاده نیز باشند و پس از دهها سال زحمت و خدمت، همچنان بار سنگین دغدغه گذران زندگی وابستگان درجه یک خود از جمله همسر و فرزندان را هم در کوله بار مشکلات و مصائب روزگارشان بدوش بکشند بی آنکه توقعی کوچک و بزرگ از سوی متولیان امر داشته باشد. البته این کم توقعی نه از سر «حیا» بلکه شک ندارند پاسخ قابل توجه برای التیام آلامشان دریافت نخواهد کرد.
اما از آنجایی که در مملکت ما گاهی از معنای واقعی واژهها و تعابیر، چیزهای متفاوت و عجیب و غریبی به ذهن متبادر و در واقعیت به حقیقت میپیوندد، واژه بازنشستگی هم گرچه برای بسیاری از آحاد ملت مساوی است با مقرری و پول ناچیز برای گذران باقی عمر، اما برای برخی عناصر معلوم الحال مفهومی جز دُکان پول ساز و بازگشت به روزهای اوج و سلب موقعیت شغلی برای جوانان مستعد و بیکار نیست.
روزی که گذشت طرح اصلاح قانون ممنوعیت به کارگیری بازنشستگان در جلسه علنی مجلس به بحث و بررسی مجدد گذاشته شد و عاقبت نمایندگان به کلیات آن رای مثبت دادند. البته برای بررسی جزئیات این طرح با پیشنهاد رئیس مجلس برای رفع ایرادات کارشناسی آن این طرح به کمیسیون اجتماعی ارجاع شد.
ممکن است در صورت تصویب نهایی این اصلاحیه به کارگیری مقامات در بندهای الف، ب؛ و ج. ماده ۷۱ قانون مدیریت خدمات کشوری و جانبازان ۵۰ درصد و بالاتر و آزادگان با حداقل سه سال اسارت و فرزندان شهدا در سمتهای مذکور در بندهای الف، ب؛ و ج. ماده ۷۱ قانون مدیریت خدمات کشوری و دارندگان اختیارات خاصه رهبرانقلاب بلامانع باشد. از سوی دیگر به کارگیری بازنشستگان نیروهای مسلح و وزارت اطلاعات در دستگاه متبوع خود مجاز خواهد بود.
احتمالاً در قانون قبلی اشتغال بکار برخی افراد بعد از بازنشسته شدن از جمله استانداران، معاونین، مدیران کل، وزرا و معاونین آنها و برخی دیگر از مقامات، بلامانع در نظر گرفته شده بوده، اما در این طرح دایره اشتغال بکار مجدد بازنشستگان محدود شده و تنها شامل معاونین رئیس جمهور، وزرا، معاونین وزرا و نمایندگان مجلس میشود و دیگر مثل گذشته شامل استانداران و معاونین استاندار و مدیران کل نمیشود.
اما در جزئیات این طرح آمده دستگاهها مکلف خواهند شد که بازنشستگان دارای شرایط را از خدمت منتزع کرده و با آنان تسویه حساب کنند. این طرح دارای یک ماده واحده است که میخواهد قانون ممنوعیت به کارگیری بازنشستگان مصوب ۲۰ اردیبهشت سال ۹۵ را اصلاح کند.
چندی پیش عادل آذر رئیس دیوان محاسبات سخنی مبنی بر اشتغال بکار مجدد ۱۱ مدیر نجومی بگیر پس از بازنشسته کردن خود در سال ۹۶ به میان آورد که سرو صدای بسیار زیادی در جامعه بپا کرد. طبق ادعای آذر، رئیس کمیسیون برنامه، بودجه و محاسبات مجلس گفته بوده که تعداد مدیرانی که در پایان سال ۹۶ با گرفتن پاداشهای بیش از ۳۰۰ میلیون تومان خود را بازنشسته و مجددا به همان پست و کار خود برگشتند را ۱۴ نفر میباشند.
خوشبختانه آذر به این حقیقت هم تلویحاً اشاره کرد که آمار دقیقی در این زمینه وجود ندارد و آمارهایی که مسئولین اعلام میکنند، متفاوت است و چه بسا تعداد مدیرانی که این کار را کردند بیش از رقمهای اعلام شده باشد!
عادل آذر در جریان همین رسواییها مدعی شده بود در سطح استانها مدیر و مقامی که پاداش ۳۰۰ میلیون دریافت و به کار برگشته باشد نداریم، اما در سطح وزارتخانهها ۱۱ نفر در پایان سال ۹۶ بازنشسته شده اند و با توجه به اینکه از مقامات موضوع ماده ۷۱ قانون مدیریت خدمات کشوری بوده اند، از ظرفیت تبصره یک ماده واحده قانون ممنوعیت به کارگیری بازنشستگان استفاده کرده و به کار برگشتند.
اما از سوی دیگر این فساد و اعداد و ارقام قابل توجه زمانی مطرح میشود که وضعیت معیشتی عموم بازنشستگان در شرایط حاد است. علیرضا امیری رئیس کانون بازنشستگان تأمین اجتماعی استان مرکزی چندی پیش گفته بود: قشر بازنشسته با مشکلات عدیدهای مواجه هستند که رفع آن نیازمند همکاری دلسوزانه مسئولان است. وی اجرا نشدن قانون همسانسازی حقوق بازنشستگان، عدم افزایش مطلوب حقوق و مستمری، پایین بودن دریافتی این قشر پس از سالها مشقت و سختی، نداشتن بیمه تکمیلی درمان را از مهمترین موانع فرا روی این قشر از جامعه عنوان کرد.
امیری گفته بود: حقوق کارگر در ۳۶ سال قبل ۹ دلار بود و هماکنون شش دلار است و این بدان معنا است که بجای افزایش حقوق شاهد کاهش آن هستیم. وی گفت: کارگر بازنشسته پس از سالها سختی و مشقت در کارخانهها بجای گذران مابقی عمر در آسایش و آرامش باید ماهانه با درآمد اندک گذران زندگی کند. رئیس کانون بازنشستگان تأمین اجتماعی استان مرکزی در خصوص لایحه بند " ز. " بودجه ۹۷ گفت: این لایحه با مصالح و منافع جامعه کارگری منافات دارد و اجرای آن به مصلحت نیست.
تمام این موارد در حالی بیان میشود که بهارستان نشینان در صدد تدوین قانونی هستند که دست کم جذب و دعوت مجدد به کارشان در بدنه دولت و حکومت با حقوق و دستمزد مجهول، پس از دوران خدمت و بازنشستگی محقق شود بدون آنکه نگاه قابل توجهی در تدوین قانونی برای کاستن از آلام سایر بازنشستگان تهی دست در جامعه داشته باشند.
در همین رابطه هادی حقشناس اقتصاددان در مصاحبهای با آرمان میگوید: یکی از مشکلات جدی نظام اداری ایران این نکته کلیدی است که بخشی از مدیران ایران از ابتدای انقلاب تاکنون در مصادر مختلف مسئولیتهایی برعهده داشتهاند. سال آینده در آستانه چهلمین سالگرد جشن انقلاب هستیم و معنایش این است که اگر بسیاری از مدیران در ابتدای انقلاب اسلامی مشغول بهکار شده باشند، اکنون از سن بازنشستگی عبور کردهاند.
وی گفت: اگر بپذیریم که جمعیت کشور ده سال گذشته یک جمعیت جوانی بوده آن جمعیت جوان در حال پا گذاشتن به سن پیری است بدون اینکه سطوح مختلف مدیریرتی تجربه کرده باشد. در حالی که نسل بعد از انقلاب در حال پیر شدن و رسیدن به سنین بالای ۶۰ سال است. این فرصت برای متولدین بعد از انقلاب فراهم نشده است که بتواند در سطوح مدیریتی قرار بگیرد. اگرچه در برخی سطوح بالای مدیریتی و در برخی سازمانهای بزرگ یا وزارتخانهها مدیران جوانی بهکار گرفته شده اند و بهطور مشخص وزیر ارتباطات بعد از انقلاب متولد شده است، اما نمیتوان این را به معنای گستردگی این رویکرد در نظر گرفت. حتی نمیتوان بهطور نسبی آن را یک سیاست که در گستره کوچکی انجام شده قلمداد کرد و باید گفت: به اصطلاح با یک گل بهار نمیشود.
حق شناس افزود: نمیتوان بازنشستهها را محدود و آنان را مجبور کرد هیچکاری انجام ندهند. در برخی از کسبوکارهای چندنفره و شرکتهای کوچک همه مردم میتوانند پس از بازنشستگی فعالیت دوباره خود را آغاز کنند، اما در بنگاههای شبه دولتی یا وابسته به دستگاههای دولتی، دولت مکلف است از جوانان استفاده کند.
چندی پیش فرید موسوی در یادداشتی طعنه دار متذکر شد: "عدالت نسلی در مدیریت" عبارتی است که شاید چندان پیشینه تاریخی نداشته باشد، اما امروز میتوان از آن به عنوان اصلیترین مطالبه جوانان کشور یاد کرد. وقتی از لزوم عدالت نسلی در مدیریت کلان و اجرایی صحبت میکنیم منظورمان نسلی است که کودکی اش را با صدای توپ و تانک آغازکرد و در ادامه با راه پر پیچ و خم و مشقت باری که تعریفش کلیشهای بیش نیست، امروز با کوله باری از علم و تجربه تلخ و شیرین بودن زندگی آماده خدمت به کشور و مردمش است، اما عشق وصف نشدنی مدیران باستانی ما به صندلیهای خدمت، کشور را از وجود نسلی عالم به علوم روز دنیا در حوزههای مختلف محروم کرده است.
موسوی ادامه داد: امروز شرایط به گونهای است که در کشور متاسفانه با دو سیستم بازنشستگی مواجه هستیم، یکی برای مردم عادی و دیگری برای مدیران باستانی که همواره میتوانستند با استفاده از مفرها و تفاسیر از قانون تا هر زمانی که بخواهند در پستهای اجرایی حضور داشته باشند.
دلیل این مدعا که مدیران و صاحبان صندلی ریاست بسیار علاقمندند تا ابد بر مسند قدرت و استفاده از مزایای پست و مقام خود باقی بمانند، همین استفساریه سال گذشته مجلس متعاقب طرح ابلاغ شده دولت بود. سال گذشته مجلس در استفساریه خود دراین رابطه اعلام کرد که تنها میتوان از بازنشستگان برای تصدی مشاغل مقامات و همترازان آنها استفاده کرد و اگر کسانی در سابق جزو مقامات بودند، نمیتوانند برای تصدی مشاغل عادی به کار برگردند.
حال سئوال اساسی اینجاست که اولاً تعبیر ما از بازنشستگی در این طرح چیست؟ وقت مجلس و دولت دقیقاً صرف رسیدگی به چه امور بازنشستگان در این طرح شده است؟ مگر غیر از این است که کلاً دعوا بر سر چگونگی بازگشت محترمانه مدیران، صاحبان منصب و پست و مقام بعد از پایان دوران خدمت و بازنشستگی است که به اسم مشاوره و استفاده از تجارب، به یک ارگان و نهاد و سازمان و... تزریق شده و باید ردیف بودجهای اختصاصی برای دستمزد آنها در نظر گرفته شود؟!
خدمت ابدی مدیران و برخی مقامات در حالی مطرح میشود که با چشمان بسته از کنار وضعیت بحرانی بیکاری و فرار مغزها عبور میکنیم و در افکار عمومی این ظن را بوجود میآوریم که آیا حکومت در صدد محدود کردن بازنشستگانی است که از سر بدبختی و ناچاری، پس از سالها رنج و زحمت باید خانه نشین باشند و موقعیت احتمالی شغلی برای کاستن از فشار اقتصادی حاکم بر خانواده را به باد فراموشی بسپرند؟
اوضاع وقتی اصلاح میشود که استثنا وجود نداشته باشد.
همیشه برای بالا دستی ها همه چیز هست... پول سرمایه ثروت، اما موقع پایین دستی ها که میشه گریه دولت شروع میشه...