گوناگون

گزيده سرمقاله‌ روزنامه‌هاي امروز


كيهان:تيمسار را خاك نكنيد !

«تيمسار را خاك نكنيد !»عنوان يادداشت روز روزنامه‌ كيهان بهقلم محمد ايماني است كه در آن مي‌خوانيد؛«من سيلي برادران پاسدار را به مرحمت اجنبي ترجيح مي دهم». اين بخشي از ديالوگ «كامران» با تيمسار، ثابتيان و تقي نيا در فيلم «خانه عنكبوت» است. كامران كه خبرنگار و روشنفكر است با 3 تن ديگر از وابستگان رژيم پهلوي در ويلايي در شمال كشور، عمليات نظامي پنجه عقاب (EAGLE CLAW) در صحراي طبس و آغاز كودتاي آمريكا را انتظار مي كشد. اما عمليات شكست مي خورد و چهار مرد مستأصل و هراسان از گرفتار شدن، به جان هم مي افتند و يكديگر را از پاي درمي آورند.كامران سرانجام مجبور مي شود به رغم ميل خود، تيمسار مغرور را از پا درآورد و چال كند.

نقش «كامران» را مسعود بهنود بازي مي كند كه خود، نويسنده داستان است. عذاب وجدان ناشي از خيانت، خبرنگار و روشنفكر همپا با ژنرال هاي طاغوتي و گوش به فرمان بيگانه را راحت نمي گذارد تا آنجا كه مي گويد «من سيلي برادران پاسدار را به مرحمت اجنبي ترجيح مي دهم». آيا حال و روز جفاكاران به ملت در دو كودتاي مخملين سال هاي 1378 و 1388 غير از فضاي كلي حاكم بر «خانه عنكبوت» است؟ در پاسخ اين سؤال بايد قدري درنگ كرد.

قصه از آنجا تراژيك و غمبار شد كه ابتدا پاي نامحرمان و سپس بيگانه دوباره به فضاي سياست كشور باز شد. انقلاب همه اين تارهاي عنكبوتي را روبيده بود اما تدريجا سروكله نامحرماني كه با انقلاب و اسلام سر ناسازگاري داشتند پيدا شد. گارد بسته برخي جريان هاي سياسي در برابر نامحرمان و سپس بيگانگان گشوده شد. طيفي از آنها طمع كردند كه در رقابت هاي سياسي و انتخاباتي، پارسنگي بر كفه خويش بگذارند و موازنه را به سود خود تغيير بدهند. پس، استفاده از معاضدت منافقان و مفسدان و منحرفان را مباح شمردند يا چشم بر آن بستند حال آن كه طيفي ديگر از همين ها، كاملا با «ضدانقلاب» و بيگانگان رانده شده از ايران بسته بودند. تنيدن در تارهاي عنكبوتي از نو آغاز شد درحالي كه در اين فرايند شبكه گستري، طمع كردگان وطني (جبهه بعدي اصلاحات،) خود طعمه اي بيش نبودند. نردباني بودند كه مي شد پس از بالا رفتن از ديوار، به دور انداخت يا هيزمش كرد و سوخت. سند مي خواهيد؟ ماجرايي از آقاي گنجي- مجسمه بلاهت- را كامران قصه خانه عنكبوت با شما باز خواهد گفت. بي دليل نيست كه همين روزها گنجي عملا رفقاي سابق خود را دروغگو و فرصت طلب مي خواند حتي اگر بشنود كه عاشقانه هايي نظير «عوضي، دون كيشوت، موجودي كه سم بر زمين مي كوبد و...» را نثارش مي كنند. كار بيخ پيدا كرده است. درست مانند فرداي 5 ارديبهشت 1359 كه پنجه عقاب در صحراي طبس با سجّيل ابابيل درهم شكست.

حالا به جاي اسب ترواي اصلاح طلبي، جامعه مدني، جنبش مسالمت آميز و بدون خشونت و...، نام «درازگوش تروا» در همان حلقه هاي معارضان شنيده مي شود. و نيز اعترافات فراواني شنيده مي شود كه نه به واسطه بازجويي است و نه از جايگاه پاسخگويي در دادگاه. فعلا ماجراي كامران (بهنود) و مهاجراني و گنجي و مخملباف و ابراهيم نبوي و قطاري از مشابهان آنها را تا همين جا داشته باشيد، تا دوباره به روايت خانه عنكبوت بازگرديم.

همين روزها جماعتي سياست باز كه با گندم نما و جوفروشي به نام خاتمي از خرداد 76 به عرصه قدرت بازگشتند و در فتنه خيانت بار سال هاي 78 و 88 نقش «لولا» را ايفا كردند، هوس حضور دوباره در عرصه سياست و انتخابات را در سر مي پرورانند.

اينها همان هايي هستند كه از آشوبگري و ساختارشكني چيزي به دست نياوردند هيچ، كه سر بزنگاه، نقاب نفاق از سيمايشان انداختند و آن روي كريه خود را عيان كردند. آيا به اين قيافه كريه كه آبله فتنه در آن داد مي زند، عشوه اصلاح طلبي و كرشمه شرط گذاري براي حضور در انتخابات مي آيد؟ شما را به خدا اين ناز و غنج به آن قيافه مي خورد؟! كامران خانه عنكبوت اگرچه در اوج التهاب بلواي هشت ماهه 88، خود به آيين جاهلي برگشته بود و به تعبير خودش جزو «زنجير پاره كرده ها» بود اما بعدها طبق معمول از موضع پير خردمند و شيخ حكيم گفت كه براي براندازي اول بايد چاه را مي كنديد و پس از آن مناره را مي دزديديد. مناره به اين بزرگي را مگر مي شود پشت در گذاشت و بعد گفت چاكر خانواده! ما رفتيم و برگشتيم! اين جماعت، طلقايي هستند كه بي محابا و به ناجوانمردي تا مرز همكاري با دشمن و محاربه و فساد في الارض پيش رفتند. تا تيغ شان بريد، خيانت و جنايت كردند و اگر امروز به رغم خشم و غيرت طوفاني آفرينندگان حماسه 9 دي نفس مي كشند، صرفا از صدقه سر مرحمت نظام و بزرگواري و كرامت مقتدايي است كه يوسف وار با نابرادران مواجه شد. بگذريم كه اين نابرادران، روي فرزندان جفاكار يعقوب راهم سپيد كردند.

خوب گفته آقاي تاج زاده كه راه ميانه اي وجود ندارد. با اين توضيح كه حضرات يا راست گفته اند كه در انتخابات رياست جمهوري نهم و دهم، و انتخابات مجلس هفتم و هشتم آن هم به شكل سازمان يافته تقلب شده، كه پس غلط مي كنند به رقابت در انتخابات بيايند. يا اينكه دروغ گفته اند- به بزرگي مناره دزديده شده- كه در آن صورت اهليت حضور در رقابت مربوط به حوزه مدنيت را ندارند و به جاي شاخه به شاخه كردن، بايد از گذشته خود اعلام توبه و برائت كنند. راه ميانه اي وجود ندارد. نظام و مردم همه تخفيف هايشان را داده و بيش از قاعده، عفو و اغماص كرده اند. با خيانتكار كه معامله نمي كنند. همين آقاي تاج زاده سال گذشته به محسن صفايي فراهاني و عبدالله رمضان زاده گفت- و ويدئوي آن همچنان در اينترنت موجود است- «براي بنده كه تجربه انتخابات رو دارم، مي دونم كه در انتخابات تقلب نشده، ممكنه يكي دو ميليون عقب جلو بشه [!] ولي ما انتخابات رو باختيم. حالا به جاي 52 ميليون و 41 ميليون، شده باشد 41 ميليون و 52 ميليون مثلا». حوادث تلخ و بي سابقه پس از خرداد 8138 را از همين نقطه بايد بازخواني كرد؛ ادعاي دروغ و خيانت آلود «تقلب» به عنوان اسم رمز آشوب و كودتاي آژاكس 2. رفتار آنها كه مي دانستند و دروغ به اين بزرگي گفتند، رفتار ملامت آميز يهوديان است كه خداوند درباره شان فرمود «حق را با باطل نپوشانيد و شما حقيقت را با آن كه مي دانيد، كتمان مي كنيد» (آيه24 سوره بقره)

زماني (01 خرداد 9136) مقتداي فرزانه انقلاب فرموده بودند «آيا روشنفكرنماياني كه در سايه آزادي اسلامي فرصت و امكان آن را يافته اند كه صفحاتي را به داعيه روشنفكري، از سخناني خوشايند بيگانگان مطرود پركنند، شهامت آن را دارند كه به صراحت اقرار كنند داغ و غصه آنان نه براي علم يا آزادي، بلكه به خاطر جمع شدن سفره ننگين فسق و فساد است؟ و دشمني آنان... به انگيزه بازگشت به همان دنياي شرم آوري است كه بيگانگان براي آنان به وجود آورده و از خود آنان در راه آن كمك گرفته بودند؟». همين روزها خبري در رسانه هاي ضدانقلاب از رفتار و گفتار آقاي بهنود در خلوت لندن منتشر شده كه به غايت انديشيدني است و ذهن كنجكاو را تا گفت وگوي چند سال پيش وي- با محوريت بازخواني كارنامه حضور خود در عرصه سياست و روزنامه نگاري از قبل از انقلاب- مي راند و اين سؤال را پديد مي آورد كه تناقض خلوت و جلوت تا كجا؟ پتكين آذرمهر از عناصر ضدانقلاب مقيم لندن، اخيراً در پاسخ به بهنود كه او را شعبان بي مخ توصيف كرده بود، روايتي از هم نشيني و ملاقات هاي مكرر خود با بهنود در لندن را باز گو مي كند. «آذرمهر»كه همچنين با افرادي نظير اميرعباس فخرآور و برخي آشوبگران متواري فعال در فتنه تيرماه87 ارتباط ارگانيك دارد، درباره زندگي واقعي «كامران» خانه عنكبوت مي نويسد: «بهنود را پاي صندوق رأي در لندن [سال48] ديدم و از او پرسيدم براي رأي دادن آمده؟ او هم تأييد كرد كه آمده بود به مصطفي معين رأي بدهد. آن موقع بهنود مانند من يكي از امضاكنندگان طرح رفراندوم بود كه شركت در انتخابات را تحريم كرده بود... اينجا در لندن از نزديك روشنفكرهايمان را ديدم. چند سال پيش بهنود را از نزديك در خانه آقاي اثني عشري ديدم. در بحبوحه ماجراي فرج سركوهي بود و بهنود به لندن آمده بود. چند تا از اين شاعرها و نويسنده هاي وطني هم آمده بودند بهنود را ببينند، من هم فكر مي كردم آمده اند درمورد ناپديد شدن فرج سركوهي صحبت كنند اما چايي كه صرف شد، بساط [....] برپا شد ... 2سال پيش از انتخابات و در جلسه اي از بهنود سؤال شد كه تقلب بشود چي؟ او پاسخ داد جمهوري اسلامي تقلب نمي كند، نكرده و نخواهد كرد. بيرون از جلسه ديدم به برخي از دور و بري هايش مي گفت مخالفان جمهوري اسلامي 5درصد هستند نه بيشتر.»

اگر مايليد درباره خيانت ها و دروغ هاي اين جماعت عليه جمهوري اسلامي بيشتر بخوانيد، سري به گفت وگوي خودماني مارس و آوريل 4200 آقاي بهنود با قاصدك آن لاين (نشريه برخي دانشجويان مقيم تورنتو) بزنيد كه در رسانه ها ديده و خوانده نشد. اين سلطنت طلب بركشيده مهاجراني و خاتمي مي گويد «از سال ها پيش معتقد بودم و در سخنراني هاي خارج از كشور هم مي گفتم كه در نظام، آدم هاي معقولي هم وجود دارند. آن موقع دو تا نمونه بيشتر نداشتم، مي گفتم كرباسچي و مهاجراني. اگر مي خواستم عقب تر بروم خاتمي را هم مي گفتم... [در پاسخ سؤال خبرنگار مبني بر مقايسه سانسور در قبل و بعد از انقلاب] اصلاً نوع گفتمان در زمان شاه جور ديگري بود. يعني در زمان شاه طوري بود كه حتي در جمع چند نفره هم كسي كمتر از اعلي حضرت نمي گفت، نوشتن كه هيچ. از نخست وزير هم حتي نمي شد انتقاد كرد.

از وزرا هم نمي شد. هويدا هر سال كه شاه به سن موريس براي اسكي مي رفت، سردبيرها را مي خواست و مي گفت شاه دو ماهي مي خواهند استراحت كنند و خسته شده اند. اگر جواديه آب ندارد و يا بم نان ندارد، هميشه نداشته اند. در اين 2ماه هيچ خبر منفي ننويسيد... هويدا مي گفت اشكالي ندارد مردم حتي 04هزار تا از روزنامه شما را نخرند، پولش را مي دهيم. بعد از انقلاب حتي در بدترين دوران مطبوعات، موقعي كه ماها مخفي شده بوديم، سانسور اين طوري نشد، يعني به اين ترتيب كه نماينده ساواك بيايد بغل دست من، تيتر بخواند... من نمي دانم چرا اكبر گنجي الان مانده زندان.

اگر امكان داشتم بهش مي گفتم ماندن يا نماندن تو در زندان براي كسي مهم نيست. اين دفعه كه از زندان مرخصي گرفته بود، من بهش تلفن كردم... گفت دو سال پيش شما بوديد و آمديد، همه آمدند ديدن. الان كسي نيست اينجا... براي جامعه، بودن يا نبودن اكبر توي زندان فايده اي ندارد... نوشته هاي زمان انقلاب را مي خواندم مي بينم خيلي ساده دل بوديم. دوره دوم خرداد خوبي اش اين بود كه ما بوديم، تجربه را منتقل مي كرديم اگر كسي هم شبيه جواني ما- يك ذره تندتر- مثل گنجي بود، بالاخره كسي مثل ما هم مي گفت نكن. تازگي ها ابراهيم نبوي يك نامه تندي نوشته به شادي صدر. در آنجا نوشته كه در آن روز [دوره اصلاحات] همه تسمه پاره كرده بوديم. بهنود مي گفت همه باهم از چراغ قرمز رد نشويم... از حق نگذريم آقاي خامنه اي ايستاده، تا حالا نگذاشته خاتمي را بخورند. وگرنه مي خورندش، اگر آقاي خامنه اي نباشد... آقاي خاتمي در دنيا به هيچ كس به اندازه آقاي خامنه اي بدهي ندارد. يعني اگر هر 9روز يك بحران درست كردند، او در هر 5روز يك بار نجاتش داده. يعني در هر پنج روز يك بار دستش را گرفت جلو و از حداكثر نفوذش استفاده كرده تا خاتمي را نخورند.»

پنجه عقاب شكسته است. اگر نشكسته بود هم، سيلي مردم ايران در 9 دي 88، صدبار به مرحمت اجنبي شرف داشت. ما به همكاران ستون پنجم دشمن نمي گوييم ژنرال ها و تيمسارهايتان را زير خاك كنيد- خواري و ننگ براي آنها عذاب آورتر از مرگ است- اما دست كم به اين وضعيت ارّه نشيني خاتمه دهيد. يا زنگي زنگ يا رومي روم. براي نجات دير نيست. توبه كنيد، اعتراف كنيد، جبران كنيد. النجاه في الصدق. راهي جز اين، به سرنوشت يهودياني ختم مي شود كه حق را با باطل پوشانند و درحالي كه آن را مي دانستند و مي شناختند، كتمان كردند تا سزاوار لعنت خداوند شدند. آنجا كه ايستاده ايد موضع لعنت است نه موقف انتخابات و شايستگي حضور در آن.

خراسان:روايت آمانو از مذاکرات وين و اسنادي که ناديده گرفته شد

«روايت آمانو از مذاکرات وين و اسنادي که ناديده گرفته شد»عنوان يادداشت روز روزنامه‌ي خراسان به قلم بهروز بيهقي است كه در آن مي‌خوانيد؛يوکيا آمانو، مديرکل آژانس بين المللي انرژي اتمي روايت خود را از مذاکراتش با علي اکبر صالحي، وزير خارجه ايران در وين باز گفت؛ روايتي که با اظهارات صالحي پس از اين گفت وگوها بسيار متفاوت است و ثمربخش بودن آن را از منظر نتايج و توافق ها و نه اصل مذاکرات در معرض ترديد و تشکيک جدي قرار مي دهد.

سابقه عملکرد آمانو در کسوت مديرکلي آژانس احتمال انطباق روايت وي را با آن چه واقعا در وين گذشته است، تقويت مي کند اما هم زمان به اين ناباوري نيز دامن مي زند که مگر مي توان بر صدر نهادي فني - حقوقي نشست و نامه هاي رسمي اين نهاد را در تاييد حل و فصل مسائل شش گانه باقي مانده از برنامه هسته اي ايران به عيان ناديده گرفت؟طبق بيانيه دبيرخانه آژانس، آمانو به دليل «موقعيت» يا «شرايط» خاصي نمي تواند تکميل شدن روند مداليته را اعلام کند اما هيچ توضيحي در ميان نيست که اين موقعيت يا شرايط بنا به وظيفه ذاتي آژانس فني و حقوقي اند يا در پي فشارهاي آمريکا کاملا سياسي. فرض کنيم که ايران در صدد باشد با آژانس آن گونه همکاري کند که مديرکل کنوني آن مطالبه کرده است.

با نهادي که اسناد رسمي آن با تغيير مديريت از حيز استناد خارج مي شوند چگونه مي توان همکاري کرد که رضايت هر ۲ طرف را در پي داشته باشد؟ اگر آمانو در مذاکرات وين پاسخ هايي به اين پرسش فرضي مي داد، ثمربخش خواندن مذاکرات از حيث نتايج و توافق ها باورپذير مي شد اما هنگامي که وي حتي بدون ارائه يک دليل فني - حقوقي، قلم بطلان بر مداليته مورد توافق در دوره محمد البرادعي مي کشد چگونه مي توان چارچوب جديدي براي مذاکرات و حل و فصل مسائل ترسيم کرد؟ اگر نتوان به چارچوبي حقوقي - فني در روابط ميان يک نهاد بين المللي با يکي از اعضايش پايبند ماند، از اين پس چه عاملي استقلال نظر و اعتبار فني اين نهاد را تضمين خواهد کرد؟ ظاهرا آمانو به جاي پاسخگويي به اين پرسش ها، خود را به قدرت هايي پاسخگو مي داند که او را بر مسند مديرکلي آژانس نشانده اند و به آن جهت مي دهند.

اين موضوع البته از نخستين گزارش آمانو درباره برنامه هسته اي ايران آن چنان هويدا شد که ايجاب مي کرد وزير خارجه با حزم و احتياط بيشتري مذاکرات خود با مديرکل آژانس را بسيار ثمربخش بخواند.دکتر صالحي مي توانست به جاي به کار بردن اوصافي صرفا کيفي، از حاصل شدن يا نشدن توافقي فني سخن بگويد تا اگر آژانس برخلاف واقع، دستيابي به چنين توافقي را رد کرد، دست کم توپ در زمين آمانو باشد.

علي القاعده مسئولان سياست خارجي کشور بايد به صورتي نتايج مذاکرات خود را در سعرصه هاي گوناگون بين المللي اعلام کنند که افکار عمومي حاجتي به مقايسه نتايج اعلام شده با مواضع طرف مقابل پس از مذاکرات نداشته باشند.با وجود اين نقيصه در اطلاع رساني رئيس دستگاه ديپلماسي کشور از نتايج مذاکرات وين، از اين بيمناکيم که ادامه رويکرد سياسي آمانو به مسئله هسته اي ايران به قدري از اعتبار آژانس بکاهد که ديگر نه دولت ها و نه ملت هاي در حال توسعه ارزشي براي مذاکرات با اين نهاد بين المللي قائل نشوند.

جمهوري اسلامي:تحليل سياسي هفته

«تحليل سياسي هفته»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي جمهوري اسلامي است كه در ان مي‌خوانيد؛شعبان كه به نيمه نزديك مي‌شود گويي آسمان به سوي زمين لبخند مي‌زند و نهايت سخاوت را ارزاني زمينيان مي‌كند. اگر چشم دل باز كنيم، نداي كروبيان به گوش مي‌رسد كه در شب نيمه شعبان، به يمن مولود بي‌مثال سال 255 هجري قمري، همه ساله بشريت را به ميهماني و ضيافت خدا دعوت مي‌كنند و مؤمنين عالم غيب را به فرج و گشايش امور فرا مي‌خوانند.

"قرص" ماه شعبان در اين روزها درحالي به "بدر" مي‌رسد كه ديدگان منتظران همچنان به افق انتظار فرج دوخته شده و در آستانه طلوع خورشيد عالمتاب منجي عالم بشريت، عدالت گستر جهان، روح ايمان و تجلي قرآن، حضرت بقيه‌الله‌الاعظم(عج) همه جا غرق در شادي و سرور گرديده و دست‌هاي نيايش در شب نيمه شعبان، چه زيبا از آستين نياز در مي‌آيند تا آنگاه كه ملائك به فرمان الهي در آسمانها به اجابت نياز درخواست كنندگان مشغول ‌شده و گلبرگ اجابت بر كاسبرگ تضرع و بندگي بنشاند.

شايد بتوان با قطرات اشك و نياز و هجران انتظار، لحظه‌هاي فرج را نزديك ساخت، آنگاه كه نواي اميد در آسمان بپيچد و ملائك ندا دهند كه گاه هجران به پايان رسيده و يار از فراق آمده است.

واقعيت اينست كه كاروان بشريت در اين ايام، خسته‌تر و درمانده‌تر از هميشه، در وادي ضلالت و در طوفان حوادث، راه خود را گم كرده و در انتظار راهنماي هدايتگري است كه او را از گمراهي برهاند و قافله بشريت را به سر منزل مقصود هدايت كند و امروز بيش از هر زمان ديگري جهان عطشناك انتظار آمدن قطره‌اي باران است كه خاك تشنه دل‌هاي به لب آمده را طراوت بخشد. كيست كه نداند جهان در انتظار برافراشته شدن پرچم هدايتي است كه بناي ظالمان را درهم بكشند و طعم روزگار رهايي را به انسانهاي مستضعف و دربند بچشاند. زمين و زمان در انتظار مهدي روح افزائي است كه چون از پس ابرهاي تيره غيبت بدر آيد، مهر و رحمتش، ستاره وار در دل مظلومين و محرومين بنشيند و صفحه تاريخ را به نفع مستضعفين ورق بزند.

پس اين روزها كه در هر كوي و برزن، سالروز ميلاد خجسته آن يار غايب از نظر را گرامي مي‌داريم، با تحولي فرهنگي در روح و جان خويش و جامعه، براي ياري آن يار غريب و پاسداري از اسلام عزيز آماده شويم و بدور از پيرايه‌ها و خرافات، خود را به صفات و كمال منتظران نزديك كنيم زيرا كه ضروري است با كج فهمي‌هايي كه در سالهاي اخير پايه‌هاي اين تفكر اصيل را در معرض هجوم قرار داده مقابله كرد و لذا متوليان فرهنگي بايد با حساسيت ويژه، به تبيين حركت شورآفرين اعتقاد به ظهور منجي عالم بشريت پرداخته و جامعه را نسبت به تهديدات و دكانداري‌ها واكسينه نمايند.

در همين زمينه، رهبر معظم انقلاب در ديدار با جمعي از كارشناسان حوزه مهدويت با اشاره به اهميت بسيار بالاي موضوع مهدويت به عنوان هدف حركت و مجاهدت انبياء در طول تاريخ، انتظار پويا را بخش جدايي‌ناپذير موضوع مهدويت دانستند و تأكيد كردند: يكي از موارد مهم و ضروري در مقوله مهدويت، افزايش كارهاي عالمانه، دقيق و متقن به دست اهل فن و متخصصان واقعي اين موضوع و پرهيز از كارهاي عاميانه، جاهلانه، غيرمعتبر و براساس تخيلات و توهمات است.

حضرت آيت‌الله خامنه‌اي در همين خصوص افزودند: فرد منتظر بايد همواره خصوصيات و ويژگيهاي لازم دوران انتظار را در خود حفظ و تقويت كند و اين انتظار، به گونه‌اي است كه از يك طرف، هيچگاه نبايد آن را طولاني مدت تصور كرد و از طرف ديگر هيچگاه نبايد آن را بسيار نزديك دانست. ايشان با اشاره به ضرورت انجام كارهاي عالمانه، دقيق و مستند در موضوع مهدويت تأكيد كردند يكي از خطرهاي بزرگ در موضوع مهدويت، كارهاي عاميانه، جاهلانه، غيرمستند و متكي بر تخيلات و توهمات است كه زمينه ساز مدعيان دروغين و دوري مردم از حقيقت واقعي انتظار خواهد شد.

رهبر معظم انقلاب مدعيان دروغيني كه در طول تاريخ برخي علائم ظهور را بر خود يا ديگران تطبيق مي‌دادند را خطرناك خوانده و افزودند: همه اين موارد غلط و انحرافي است زيرا برخي مطالب درباره علائم ظهور، غيرقابل استناد و ضعيف است و مطالب معتبر را هم نمي‌توان براحتي تطبيق داد. اينگونه مطالب غلط و انحرافي، باعث مي‌شوند حقيقت اصلي مهدويت و انتظار، مهجور بماند، بنابر اين بايد به شدت از كارها و شايعات عوامانه پرهيز كرد.

ايشان در عين حال خاطرنشان كردند: آشنايي صحيح و علمي با مقوله مهدويت زمينه ساز انس بيشتر با حضرت حجت(عج) و حركت شتابان‌تر به سمت اهداف عاليه خواهد بود. در موضوع انس با آن حضرت و توسل به ايشان نيز آنچه صحيح و مورد نظر است، توجه و توسل از دور است كه حضرت مهدي(عج) انشاءالله آن را مي‌پذيرند اما برخي ادعاها و مطالب عاميانه درخصوص انس با حضرت، از طريق ديدار حضوري، غالباً دروغ و يا تخيلات ذهني است.

اين هفته، صحنه بين‌المللي نيز شاهد رخدادهاي مهم و جديدي بود. در ادامه اعتراضات ضد ديكتاتوري در كشورهاي عربي، دامنه اين انقلاب به كشور مالزي در شرق آسيا نيز رسيد و دهها هزار نفر از مردم در كوالالامپور، مركز حكومت اين كشور با برگزاري تظاهرات ضد دولتي خواستار انجام اصلاحات سياسي، از جمله اصلاح قانون انتخابات شدند. تظاهرات از سوي ائتلاف سياسي موسوم به "برسيه"، به نمايندگي از چند حزب اين كشور برگزار شد كه به كشته شدن دست كم يك فعال سياسي و دستگيري بيش از 1600 نفر منجر شد هر چند كه به گفته مقامات دولتي كليه دستگير شدگان به فاصله دو روز از تظاهرات آزاد شدند.

در اين تظاهرات، انور ابراهيم، نخست‌وزير اسبق اين كشور و مهمترين چهره سياسي مخالف نيز زخمي و به بيمارستان منتقل گرديد. مخالفان، حزب حاكم "آمنو" را كه از چند دهه قبل بر اين كشور حكمراني مي‌كند متهم به انحصار قدرت و برگزاري انتخابات فرمايشي كرده و خواستار رفع تبعيض و ايجاد فضاي عادلانه براي رقابت‌هاي انتخاباتي شده‌اند. هر چند تظاهرات ضد دولتي در مالزي پيشتر نيز برگزار شده بود ولي به اين گستردگي نبوده است و ناظران، اعتراضات اخير مالزيايي‌ها را با انقلاب در كشورهاي عربي موسوم به "بهار عربي" مرتبط مي‌دانند. مقامات حزب اسلامي "پاس" از بزرگترين تشكل‌هاي سياسي مخالف اعلام كرده‌اند اين اول كار است و اعتراضات ادامه خواهد داشت.

اين هفته در يمن نيز تحولات تازه‌اي به وقوع پيوست. پس از رونمايي از ديكتاتور سوخته در اواخر هفته گذشته در بيمارستاني در رياض، اين هفته علي عبدالله صالح براي نخستين بار در هيبت رئيس‌جمهور يمن ظاهر شد و در جلسه‌اي با مشاور اوباما ديدار و گفتگو كرد.

حواشي ديدار علي عبدالله با مشاور اوباما بيش از متن آن مورد توجه رسانه‌ها قرار گرفت و بسياري از ناظران، با توجه به نحوه نشستن و گفتگوي وي با مشاور اوباما به تحليل وضعيت جسمي وي پرداختند. به برداشت اكثر ناظران، ديكتاتور يمن در وضعيت مناسبي قرار ندارد و به احتمال زياد، قادر به ايستادن نيست و علاوه بر نقص در قسمت پايين تنه، دستهاي وي نيز به دليل وجود جراحت در محفظه‌هاي ويژه‌اي قرار داده شده است.

اكنون بيش از هميشه، قريب الوقوع بودن كناره گيري ديكتاتور يمن مطرح است و حتي منابعي در يمن اعلام كرده‌اند علي عبدالله صالح روز يكشنبه، مصادف با سالگرد به قدرت رسيدنش، كناره گيري خواهد كرد. همين گزارش‌ها، باعث شده است اكثر مردم در يمن خود را براي وقوع چنين رخدادي در روز يكشنبه آماده سازند. حتي آمريكايي‌ها نيز كه تا به حال تلاش مي‌كردند به هر نحو شده، علي عبدالله صالح را بر سر قدرت نگاهدارند طي چند روز گذشته صراحتاً بر لزوم كناره گيري وي و انتقال قدرت تأكيد كرده‌اند. نماينده آمريكا پس از ديدار با صالح در رياض، به يمن نيز سفر كرده و با ديگر مقامات يمني، از جمله جانشين علي عبدالله صالح و پسر وي ديدار داشته و به گفته منابع خبري، محور مذاكرات، انتقال مسألمت آميز قدرت بوده است. مجموعه اين رويدادها بيانگر آن است كه به احتمال زياد طي دو سه روز آينده شاهد تحول مهمي در يمن خواهيم بود. آخرين خبرها از يمن و ليبي حكايت از اين دارند كه آمريكا و روسيه حمايت خود از ديكتاتورهاي اين كشورها را برداشته‌اند و سقوط آنها حتمي است.

اين هفته، مردم مصر بار ديگر به ميدان تحرير آمدند تا اعلام كنند همچنان به پيگيري اهداف انقلابشان متعهد هستند. صدها هزار مصري در روز جمعه گذشته با تجمع در ميدان تحرير، پايگاه اصلي انقلاب مردم مصر، گرد آمدند و با سردادن شعارهاي مختلف، خواسته‌هاي خود را اعلام كردند. يكي از شعارهاي اصلي تظاهر كنندگان محاكمه سران رژيم مبارك و مجازات عاملان و آمران سركوب مردم در جريان تظاهرات زمستان گذشته بود. فعالان سياسي، سه خواسته اصلي انقلابيون را چنين عنوان كردند: ايجاد دموكراسي و امنيت، محاكمه جنايتكاران و پاكسازي حكومت از بازماندگان رژيم سابق و تحقق عدالت اجتماعي.

اكنون مصريها چنين مي‌انديشند كه حكومت كنوني متشكل از نظاميان درصدد اتلاف وقت و باز گرداندن اوضاع به شكل گذشته مي‌باشد و با حضور مجدد خود در خيابانها به شوراي حاكم پيام دادند كه پيگير هدفهاي خود هستند. گزارش‌هاي رسيده از مصر حاكي است تجمع و تظاهرات در ميدان تحرير پس از گذشت پنج روز همچنان ادامه دارد. در واكنش به اين موضوع، شوراي نظامي حاكم بر مصر به انقلابيون هشدار داد كه خيابانها را ترك كنند و حتي تهديد كرد كه همه گزينه‌ها براي پايان دادن به تظاهرات مطرح است. شوراي نظامي مصر در عين حال معترضان را به پيگيري مطالباتشان از طريق انتخابات آتي حواله داد. در همين حال،‌ "عصام شرف" نخست وزيرموقت مصر كه منصوب نظاميان است وعده داد كه در دولت تغييرات وسيع صورت دهد و ادعا كرد درصورت عمل نكردن به وعده‌هايش كنار مي‌رود. به نظر مي‌رسد انقلاب مصر هنوز تا رسيدن به نتيجه نهايي مسير طولاني را پيش رو دارد.

رسالت:گفتمان مهدويت

«گفتمان مهدويت»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي رسالت به قلم صالح اسکندري است كه در آن مي‌خوانيد؛پيش روندگي و زايندگي جوهره گفتمان هاي برتر در يک اجتماع انساني است. آنها روز به روز دامنه "دگر" و "غيريت" خود را محدود مي کنند تا جايي که جامعه مملو از دال هايي مي شود که در تجانس با گفتمان برتر است. البته وقتي گفتماني رايج مي شود و نشانه ها و مفاهيم آن سکه رايج در يک فضاي اجتماعي مي گردد بلافاصله نسخه تقلبي آن نيز عرضه مي شود. نسخه بدلي به ظاهر در غيريت گفتمان اصلي نيست و در هيئت و شمايل اصلي ظاهر مي شود اما پوکي و توخالي بودن آن سبب مي شود به گفتمان اصلي لطمه بخورد. نسخه تقلبي خالي از محتواست اما حيات و مماتش در گرو گفتمان اصلي است في المثل اين خوشرنگي و درخشندگي طلاست که به بازار بدليجات رونق مي بخشد.‏

گفتمان مهدويت در شمار آن دست از گفتمان هايي است که حداقل در 10 سال اخير روند پيش روندگي و زايندگي زايد الوصفي را طي کرده است و تفوه اجتماعي به مفاهيم و نشانه هايي که حول اين دال برتر منظومه وار در چرخش است، رشد روزافزوني را تجربه نموده است. ياد و نام امام زمان (عج) بخشي از تعقيبات نمازهاي يوميه مردم شده است، نيمه هاي شعبان سالهاي اخير بسيار با شکوه تر از گذشته برگزار مي‌شود، شمار زائراني که براي زيارت به جمکران مي روند هر روزه بيشتر مي‌شود، مفاهيم مرتبط با مهدويت بخش لاينفکي از رسانه ها حتي جرايد غير مذهبي شده است، دعا براي فرج حضرت حجت بن الحسن عسكري(عج) در تمام مراسمات مذهبي، رسمي، غير رسمي، از درون مساجد، مدارس، ادارات، خانه ها و ... به گوش مي رسد. دولتمردان حتي در سفرهاي خارجي خود نيز و ... در جامعه امروز ايران کمتر کسي است که ادعا کند يک روز تمام مي شود و وي ياد و نامي از منجي آخرالزمان نمي شنود. اين اقبال عمومي گسترده به گفتمان مهدويت طبعا موجب شده است نسخه هاي بدلي، غير مستند و حتي منحرف نيز در جامعه رواج بيابد.‏

يکي از شاخصه هاي نسخه بدلي گفتمان مهدويت تاکيد بر مسئله" توقيت" و "تطبيق" در خصوص ظهور حضرت امام زمان(عج) است.

توقيت اصطلاحا تعيين وقت براي ظهور امام زمان(عج) است و تطبيق مصداق يابي درباره حوادث و اشخاصي است که در هنگام ظهور حضور موثري دارند. توقيت و تطبيق بارها در روايات اسلامي مورد نکوهش و مذمت قرار گرفته اند و منتظرين به تکذيب " وقّاتون " فراخوانده شده اند.‏

رهبر معظم انقلاب اسلامي اخيرا در بيانات مهمي در جمع اساتيد و فارغ‌التحصيلان تخصصي مهدويت در تبيين خطر اين دو آسيب فرمودند: "فرد منتظِر بايد همواره خصوصيات و ويژگيهاي لازم دوران مورد انتظار را در خود حفظ و تقويت كند و اين انتطار، به گونه‌اي است كه از يك طرف، هيچ‌گاه نبايد آن را طولاني مدت تصور كرد و از طرف ديگر هيچ‌گاه نبايد آن را بسيار نزديك دانست." ايشان با اشاره به مدعيان دروغيني كه در طول تاريخ برخي علائم ظهور را بر خود يا ديگران تطبيق مي‌دادند، افزودند:" همه‌ اين موارد غلط و انحرافي است زيرا برخي مطالب درباره‌ علائم ظهور، غيرقابل استناد و ضعيف است و مطالب معتبر را هم نمي‌توان به‌راحتي تطبيق داد."‏‏ به تعبير معظم له توقيت و تطبيق هر دو انحراف از گفتمان اصلي مهدويت است.

اين دو انحراف ضمن مهجور کردن حقيقت اصلي مهدويت و انتظار سبب مي شود اعتقادات مذهبي مردم سست گردد. تجارب تاريخي در سه دوره هجوم مغول، قيام سربداران خراسان و شاه عبّاس صفوي نشان داده که رواج توقيت و تطبيق نه تنها باعث تقويت اعتقادات مذهبي مردم نمي شود بلکه با عدم تحقق آنها به لاقيدي و اباحي گري در سطح اجتماع مي انجامد.‏قابله نسخه تقلبي گفتمان مهدويت کساني هستند که دست به کار عاميانه و جاهلانه در اين حوزه مي زنند. اقدامات غيرمستند، غير متقن و بدون تکيه بر منابع و مدارك معتبر، بدون آشنايي با علم فلسفه، حديث و رجال، صرف تخيلات و توهمات و يا تکيه صرف بر چند حديث ضعيف زمينه را براي مدعيان دروغين و نسخه تقلبي گفتمان مهدويت فراهم مي کند.‏

خوشبختانه يکي از امتيازات مذهب تشيع در اين است كه موضوع مهدويت در آن يك مسئله‌ مبهم نيست. در واقع مهدويت اگر چه در زمره آن دست از مفاهيم عالي است که جزء چند مسئله‌ اصلي در حلقه‌ معارف عاليه‌ ديني و حتي همتراز نبوت قلمداد مي شود و انتظار منجي و رويکرد مثبت به آخر الزمان در اغلب اديان الهي به چشم مي خورد اما هيچ يک از مذاهب و اديان الهي به روشني مذهب تشيع آدرس گفتمان اصلي را چه به لحاظ مصداقي و چه مفهومي نداده اند.

در احاديث معتبر شيعه نام، کنيه، پدران، تاريخ ولادت و ... منجي آخرالزمان(عج) به تکرار ذکر شده است. مضاف بر اينکه شيعه پاسداران ديگري در صيانت از گفتمان ناب مهدويت دارد که همان نواب عام حضرت حجت(عج) هستند که رجوع به آنها توصيه خود امام زمان است. در توقيع شريف حضرت ولي عصر(عج) آمده است: " من كان من الفقهاء صائنا لنفسه، حافظا لدينه، مخالفا لهواه، مطيعا لامر مولاه فللعوام ان يقلدوه" چنين فقهايي پاسداران اصلي اين گفتمان هستند. نواب عام ايشان سد نفوذناپذيري هستند که مانع از هر گونه انحراف و کژتابي در مفهوم مهدويت و انتظار خواهند بود. ‏

تحقق گفتمان مهدويت در فضاي عمومي جامعه، خود نشانه آشکاري بر وقوع وعده الهي ومضمون اين آيه شريفه است که "ونريد ان نمن علي الذين استضعفوا في الارض ونجعلهم ائمه ونجعلهم الوارثين" و خداوند به عاقبت عالم بيش از هر کسي داناست که در کتاب زبور بعد از ذکر نوشت:" انّ الارض يرثها عبادي الصّالحون. انّ في هذا لبلاغا لقوم عابدين"‏

سياست روز:آمانو دست‌پرورده آمريکا

«آمانو دست‌پرورده آمريکا»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي سياست روز به قلم محمد صفري است كه در ان مي‌خوانيد؛هرگاه مذاکراتي ميان مقامات جمهوري اسلامي ايران و آژانس يا گروه 1+5 انجام مي‌شود، ابتدا اخباري مبني بر مثبت بودن مذاکرات و ثمربخش بودن آن منتشر مي‌شود.

رسانه‌هاي داخلي هم براساس آن گفته‌ها تحليل‌هاي خود را ارائه مي‌دهند و روزنه‌اي براي گفت‌وگوهاي هدفمند و مثمر ثمر باز مي‌شود.

اما بلافاصله رسانه‌هاي غربي و اروپايي اخباري را منتشر مي‌کنند که خلاف آن چيزي است که در ابتدا اعلام شده است.

نمونه‌هاي بارز آن، گفت‌وگوي اخير دکتر جليلي با گروه 1+5 بود که پس از پايان گفت‌وگوها و بازگشت دبير شوراي عالي امنيت ملي به کشورمان، گروه 1+5 بيانيه‌اي را صادر کرد که متفاوت از گفت‌وگوهاي خانم اشتون و جليلي پس از پايان مذاکرات بود.


وزير امور خارجه کشورمان هم که روز سه‌شنبه به وين رفته بود و با آمانو دبير کل آژانس ديدار و گفت‌وگو کرد، پس از پايان گفت‌وگوها در وين اظهار داشته بود که؛ «مذاکرات بسيار ثمر‌بخشي با مدير کل آژانس داشت و دو طرف موافقت کردند که به کمک يکديگر براي حل مسائل باقي مانده تلاش کنند.»

اما، آژانس بين‌المللي انرژي اتمي پس از پايان مذاکرات صالحي و آمانو بيانيه‌اي را منتشر کرد که، به خوبي نشان مي‌دهد بيانيه‌اي سفارشي و ديکته شده است.


آژانس در بيانيه خود نوشته است؛ «مدير کل آژانس به نوبه خود موضع آژانس را مبني بر اين که ايران به وظايفش عمل نمي‌کند، تکرار کرد و گفت که معتقد است ايران همچنان به تعهداتش پايبند نيست.»

هنگامي که البرادعي مدير کل پيشين آژانس بود، وي نيز همين سياست را دنبال مي‌کرد. در گزارش‌هاي او از فعاليت‌هاي هسته‌اي ايران اتهامات همچنان باقي بود و تناقض‌گويي و دو پهلو حرف زدن از شگردهايي بود که اکنون نيز آمانو آن را دنبال مي‌کند.


اما هنگامي که البرادعي از سمت مدير کل آژانس خداحافظي کرد شاهد آن بوديم که او بارها در گفت‌وگوهايي که در اين باره انجام داد اعلام کرد که فعاليت‌هاي هسته‌اي ايران صلح‌آميز است. اعترافي که گرچه اکنون کارايي لازم را شايد نداشته باشد اما بر اين نکته صحه مي‌گذارد که البرادعي تحت فشار غرب و آمريکا به اتخاذ سياست‌هاي دستوري و ديکته شده آنها عليه جمهوري اسلامي ايران مي‌پرداخت. کاري که آمانو نيز انجام مي‌دهد.

برخي اسناد منتشر شده توسط پايگاه «و يکي ليکس» تاکيد دارد که آمانو به آمريکايي‌ها قول داده است درباره همه جوانب مديريت آژانس بين‌المللي انرژي هسته‌اي به ويژه موضوع هسته‌اي ايران، با آنها (آمريکا) هماهنگ باشد.

آژانس بين‌المللي انرژي هسته‌اي تنها مرجع قانوني در امور هسته‌اي کشورهاي عضو آژانس است. اما متاسفانه اين آژانس تحت تاثير فشارهاي آمريکا و لابي صهيونيستي همواره سياست تبعيض را در قبال جمهوري اسلامي ايران اتخاذ کرده است.

در حالي که ايران همواره همکاري نزديکي با آژانس و بازرسان آن داشته است و تعداد بازرسي‌هاي صورت گرفته از مراکز هسته‌اي ايران نسبت به ديگر کشورها بي‌سابقه بوده که اين خود مويد شفاف بودن فعاليت‌هاي هسته‌اي صلح‌آميز ايران است.

وظيفه آژانس و مدير کل آن طبق اساسنامه آژانس اين است که دسترسي کشورهاي عضو را به فناوري صلح‌آميز هسته‌اي تسهيل کند که ايران را نيز شامل مي‌شود، اما شاهد آن هستيم که اين کار‌کرد دقيقا در قبال ايران برعکس عمل مي‌کند يعني آژانس درصدد است که از دستيابي ايران به فناوري صلح‌آميز هسته‌اي جلوگيري کند.

اين مذاکرات با توجه به سياست‌هايي که از سوي مدير کل آژانس اتخاذ مي‌شود ناکارآمد است و دعوت از وي براي سفر به تهران نيز امتيازي محسوب مي‌شود براي آمانو. اکنون براي تنبيه طرف مقابل سفر آمانو به تهران لغو شود و دايره گفت‌وگوها نيز محدود‌تر گردد.

ظاهرا آژانس و غرب در موضوع گفت‌وگوها يک جاده يکطرفه را در نظر گرفته‌اند که تنها خودشان در آن جاده رانندگي مي‌کنند پا بر روي پدال گاز گذاشته و با سرعت هر چه تمامتر، توجهي به اطراف خود ندارد. در حالي که جمهوري اسلامي ايران علي‌رغم فشارها و تحريم‌هاي غرب به فناوري صلح‌آميز هسته‌اي دست يافته و راه بازگشتي نيست.

تهران امروز:پرهيز از سياه نمايي ، چگونه؟

«پرهيز از سياه نمايي ، چگونه؟»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي تهران امروز به قلم افشين زماني است كه در ان مي‌خوانيد؛سخنان مقام معظم رهبري در جمع اعضاي اتاق بازرگاني و تاكيد ايشان بر پرهيز از سياه نمايي در حوزه اقتصاد ، بر اهميت موضوع اقتصاد كه سال جاري هم به نام جهاد اقتصادي نامگذاري شده است، افزوده است.

براي دريافت اهميت موضوع ، بايد توجه داشت كه اگر در تشريح واقعيات اقتصادي كشور ، صرفا به بيان نقاط منفي آن هم با ادبيات بسيار مايوس كننده و بزرگنمايي غير طبيعي مشكلات بپردازيم، در واقع سياه‌نمايي رخ داده و چنين اقدامي نه تنها كمكي به حل مسائل اقتصادي كشور نمي كند كه بر عكس موجب تشويش اذهان عمومي و ارسال پالس‌هاي منفي خواهد شد كه خود به زنجيره اي از مشكلات متعدد در عرصه اقتصادي كشور منجر خواهد شد كه عمدتا ريشه در تبليغات رواني دارند تا واقعيت.

يكي از اهداف دشمن در تحميل تحريمهاي يكجانبه به ايران هم راه انداختن تبليغات جنجالي و فشار غير واقعي بر كشور است تا زمينه براي سياه‌نمايي عليه اوضاع اقتصادي كشور فراهم شود. در اين ميان ذكر اين نكته الزامي است كه اساسا علم اقتصاد پايه گذاري شده است تا بين كالاهاي كمياب و تقاضاهاي روزافزون نوعي از تعادل را ايجاد كند.

در مباحث اقتصادي تا آنجا كه از حوزه تخصصي خارج نشويم و بحث مسائل اقتصادي را با مباحث علم اقتصاد مورد واكاوي و تجزيه و تحليل قرار دهيم ، مشكلي پيش نمي‌آيد و از قضا راهگشا هم هست. به عنوان مثال ابلاغ سياستهاي كلي اصل 44 قانون اساسي و تاكيد مقام معظم رهبري بر زمينه سازي براي حضور شجاعانه بخش خصوصي در عرصه هاي اقتصادي ، دقيقا برگرفته از نظريات كارشناسي و علمي است كه براي حل برخي مشكلات اقتصاد كشور اعلام و بيان شده است.

اما به همان ميزان كه كه در بيان مسائل اقتصادي از حوزه تخصصي خارج شده و آلوده اغراض و مطامع سياسي شويم و در واقع مسائل اقتصادي را به واسطه مطامع جناحي يا مخالفت با كليت نظام ، بسيار منفي جلوه دهيم و هيچ نقطه روشني را در اقتصاد نبينيم، سياه نمايي رخ داده است.

مثال ديگر در اين زمينه مي تواند اجراي قانون هدفمندي يارانه ها باشد.اين قانون يكي از مهمترين تصميمات اقتصادي كشور طي يك قرن اخير است كه به واسطه اهميت ان، تمام بخشهاي نظام از دولت در اجراي اين قانون ياري رساندند. طبيعتا در اجرا هم مشكلاتي به وجود آمده كه انتظار مي رود دولت با شناسايي نقاط ضعف و قوت ، در ادامه راه بهتر به اجراي اين قانون بپردازد. نكته اينجاست كه برخي جريانها به خصوص مخالفين نظام به‌رغم اطلاع از اينكه نجات اقتصاد كشور از ورطه يارانه هاي بي هدف يك ضرورت تاريخي است اما در همان حال عامدانه به مخالفت با اجراي اين قانون مي پردازند و به سياه نمايي رو مي‌آورند.

اين در حالي است كه مسائل اقتصادي مكانيسم هاي خاص خود را دارد و اينگونه نيست كه با سياه نمايي بتوان برخي ضروريات اقتصاد كشور را بيهوده جلوه داد. سياه‌نمايي پديده‌اي است كه در هر حوزه‌اي از جمله اقتصاد راه پيدا كند به بروز تشويش و نگراني در جامعه منجر مي شود و به لحاظ رواني زنجيره‌اي از مشكلات غيرواقعي توليد مي‌كند و اين بزرگترين اجحافي است كه مي‌شود در حق مردمي روا داشت كه به هر حال درگير برخي مشكلات واقعي اقتصادي هستند.

در پايان هم ذكر اين نكته خالي از فايده نيست كه رويكرد واقع‌گرايانه چه از جانب دولتمردان و چه از جانب رسانه‌ها به مسائل اقتصادي باعث افزايش اعتماد عمومي مي‌شود و اگر فردا روزي آماري واقعي از رشد و رونق اقتصادي براي مقابله با سياه نمايي ارائه داديم ، مورد پذيرش افكار عمومي قرار مي گيرد.

آفرينش:نگاه راهبردي به دريا

« نگاه راهبردي به دريا» عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي آفرينش به قلم حميد رضا عسگري است كه در ان مي‌خوانيد؛


امروزه تمامي کشورهاي قدرتمند نگاهي عميق و راهبردي به مرزهاي دريايي و آب هاي آزاد دارند. به گونه اي که در حال حاضر بيشترين هزينه هاي کشورهاي بزرگ براي ارتقاي موقعيت و حضور خود در سراسر جهان در بخش نيروي دريايي صورت مي گيرد. يکي از مولفه هايي که در ارتقاي قدرت و توانايي کشورها براي استفاده از ظرفيت هاي دريا ضروري تلقي مي شود داشتن سواحل مناسب است که از مولفه‌هاي پيشرفت يك كشور مي تواند باشد و ما با دارا بودن 3 هزار كيلومتر مرز دريايي كه هزار كيلومتر آن مشرف به دريا است، از اين نعمت برخوردار هستيم و به نوعي مي توان ادعا کرد که به عنوان يک کشور دريايي تلقي مي شويم. امروزه بيش از 90 درصد تجارت هاي جهان از طريق دريا انجام مي شود و با نگاهي گذرا مي بينيم که مهمترين قطب هاي اقتصادي جهان کشورهايي هستند که داراي مرزهاي دريايي هستند و از اين پتانسيل نهايت استفاده را مي برند.


در چند سال اخير حضور کشورمان در آب هاي داخلي و آب هاي آزاد پرنگ تر از گذشته گرديده است اما دستاوردهاي ما از اين آب ها به هيچ وجه قابل مقايسه با ديگر کشورها با شرايط مشابه ما همانند هند و چين و کره نيست. در طول اين دوره‌ها و حتي در قرون گذشته حقيقتاً يك رويكرد دريايي موثر نداشته‌ايم و عمدتاً رويكردهاي ما قاره‌اي، سرزمين محور و خشكي محور بوده است و متاسفانه هيچگاه نعمت دريا را به خوبي درك نكرده‌ايم.

جداي از اينکه ما نقاط فوق استراتژيک دريايي را در خليج فارس و درياي عمان و حتي درياي خزر در اختيار داريم اما هنوز به ايجاد زيرساخت هاي اصلي جهت استفاده از اين نقاط قوت اهتمام کامل نورزيده ايم. هيچ کشوري را در دنيا مشاهده نمي کنيم که رويکردي دريا محور داشته باشد و از سير توسعه اقتصادي عقب مانده باشد. اما با مشاهده وضعيت خود مي بينيم که دريا تاثير خاصي را در روند توسعه و پيشرفت اقتصاد ما نداشته است. شايد تنها بخشي که با استفاده از دريا بر اقتصاد ما تاثير گذار است صادرات نفت است که آن هم راه ديگري به جز دريا براي انتقال آن وجود ندارد.

متاسفانه در حال حاضر به غير از چند استان جنوبي که همجوار دريا هستند ديگر استان هاي ما هيچ ارتباطي با درياهاي شمال وجنوب کشور ندارد و اصلا قابليت و پتانسيل هاي دريا به غير از مردم حاشيه نشين دريا براي ديگر مردم کشور ناشناخته است. و به همين علت که ديگر استان هاي کشور با دريا ارتباط ندارند بسياري از موقعيت ها و سرمايه گذاري هاي اقتصادي از بين مي روند و مردم حاشيه دريا هم چون پشتوانه مالي قوي ندارند نمي توانند در عرصه بهره برداري و توسعه قابليت هاي دريا نقش چنداني داشته باشند . همانطور که گفته شد استفاده از ظرفيت هاي دريا نياز به ايجاد زير ساخت هاي قوي دارد.

ساخت اسکله هاي بزرگ و مجهز، ارتقاي صنايع دريايي وکشتي راني، افزايش قدرت و توانايي هاي نظامي دريايي در ايجاد ثبات و امنيت در مرزهاي آبي از نيازهايي است که جهت ايجاد زيرساخت هاي مناسب به آنها نيازداريم. البته با تاکيد مقام معظم رهبري بر نگاه راهبردي به دريا در چند سال گذشته اقدامات مهمي از سوي نيروي دريايي صورت گرفته است که از ميان آنها مي توان به عبور ايران از کانال سوئز ، حضور در آب هاي آزاد و نجات و اسکورت کشتي هاي تجاري از دست دزدان دريايي و بسياري از اقدامات و فناوري هاي دريايي که توسط متخصصان داخلي صورت گرفته است اشاره داشت. اما با تمام اوصاف صرف توجه نظامي به مقوله دريا نمي توان انتظار داشت که در عرصه هاي اقتصادي نيز به پيشرفت هاي چشمگير برسيم.

حمايت:نگاه ت ركيه به ليبي

«نگاه تركيه به ليبي»عنوان يادداشت روز روزنامه‌ي حمايت به قلم علي تتماج است كه در آن مي‌خوانيد؛يك ماه پس از آغاز حركت مردم ليبي براي پايان دادن به 4 دهه حاكميت قذافي (17 فوريه) ناتو به بهانه حمايت از مردم وارد صحنه جنگ شد و از ماه مارس تاكنون با قطعنامه 1973 شوراي امنيت اين كشور را در مسير سرنوشتي نامعلوم قرار داده است.

در كنار اعضاي حاضر در اين جنگ، نقش و عملكرد تركيه از نكات قابل توجه مي‌باشد. تركيه به عنوان يكي از اعضاي ارشد ناتو در حالي در اين صحنه حضور يافت كه مواضعي چند وجهي را ايفا كرده است. تركيه كه از ابتدا با تحرك نظامي عليه ليبي مخالف بود سرانجام به عنوان يكي از اعضاي ناتو وارد صحنه شد و تا حدودي نيز مديريت آن را بر عهده گرفت. قطع روابط با قذافي و رويكرد به معارضان قذافي و چند كشور غربي و عربي با محوريت تحولات ليبي و در نهايت برگزاري نشست گروه تماس در آنكارا (24 تير) با محوريت بررسي تحولات ليبي و...نشانگر عمق اهميت ليبي براي تركيه مي‌باشد.‏

‏ بسياري از ناظران سياسي تاكيد دارند كه نگاه تركيه به ليبي در دو منظر مي‌باشد. نخست آنكه تركيه تلاش دارد تا با حضور در صحنه در آينده ليبي نيز ايفاي نقش داشته باشد. آنها تجربه جنگ افغانستان را داشته و به نوعي با نيات يك جانبه گرايانه غرب نيز آشنايي دارند. تركيه با حضور در عمليات ناتو تلاش دارد تا بتواند سهمي ازسرنوشت ليبي براي خود داشته باشد كه برخوردار شده از منابع انرژي ليبي و موقعيت جغرافيايي آن بخشي از اين خواسته است. ‏

دوم آنكه تركيه نگاهي جهاني نيز به تحولات دارد. تركيه با اين حضور ارتقاي جايگاه خود در ميان اعضاي ناتو، ‌برخوردار شدن از شرايط كنوني براي امتيازگيري از غرب از جمله تسهيل پيوند آن به جمع اعضاي اتحاديه اروپا، دريافت كمكهاي مالي و نظامي از غرب به عنوان اقدامي براي مشاركت اين كشور در ليبي، رسيدن به موقعيتي جهاني به عنوان كشوري تاثيرگذار در حوزه بين‌الملل و تصميمات كلان جهاني، استمرار سياست ميانجي گري و بازيگري در پرونده‌هاي حساس جهاني به عنوان مولفه‌اي براي رسيدن به سطح كشورهاي بزرگ و... از جمله اهداف تركيه از مشاركت در ليبي مي باشد.‏

‏ بر اين اساس نيز مي‌توان گفت كه تركيه ميزبان نشست گروه تماس را بر عهده گرفته تا گامي براي رسيد به اين اهداف باشد. البته عملكردهاي سالهاي اخير تركيه و نيز ضعف شديد ناتو موجب شده تا اعضا ناتو نيز نقش اين كشور را در معادلات پذيرفته و حتي به نحوي تلاش مي‌كنند از آن در جهت تحقق اهداف خود برخوردار شوند هرچند كه نارضايتي مردم تركيه از همگرايي كشورشان با اهداف غرب تا حدودي بر اين روند تاثير منفي داشته است.



شرق:كيفيت دكترا قرباني تصميمات لحظه‌اي

«كيفيت دكترا قرباني تصميمات لحظه‌اي»عنوان يادداشت روز روزنامه‌ي شرق به قلم غلامرضا ظريفيان است كه در آن مي‌خوانيد؛اخيرا رييس‌جمهوري اظهاراتي درخصوص افزايش ظرفيت دانشجويان دوره دكترا مطرح كرده است كه مي‌توان گفت هم امكان انجام آن و هم عدم امكان انجام آن قابل تصور است. مسايل مطرح شده در حوزه آموزش عالي بدون كارشناسي لازم مطرح و اجرا مي‌شود و در نتيجه ناقص و غيرمحققانه اجرا مي‌شود و در عمل نيز به نتيجه لازم نمي‌رسد كما اينكه تاكنون نيز به همين ترتيب شده است.

در سيستم آموزش عالي بدون كار كارشناسي شده ظرفيت دوره‌هاي كارشناسي ارشد چند برابر شد درحالي‌كه زيرساختار‌هاي لازم براي اين كار فراهم نشده بود؛ اساتيد لازم و كافي در نظر گرفته نشده بود و ظرفيت مناسبي براي اين كار وجود نداشت. پنج نفر تبديل به 15نفر شدند و تا 25نفر دانشجوي دوره كارشناسي ارشد در كلاس‌ها حضور يافتند در حالي‌كه كيفيت لازم برقرار نبود. اساتيد اندكي وجود داشتند كه بايد نهايتا مسووليت دو پايان‌نامه را بر عهده مي‌گرفتند كه اين امر سبب شد تا پايان‌نامه‌هاي بيشتري را بپذيرند و در نتيجه كيفيت لازم وجود ندارد.

اين امر سبب شد تا خروجي ما از دانشگاه‌ها دچار افت كيفيت شود و سطح كارشناسي ارشد در حد كارشناسي تنزل پيدا كند. اكنون با اين ايده دوره دكترا نيز به همين سرنوشت دچار خواهد شد و آن نيز از نظر كيفي به شدت تنزل پيدا خواهد كرد و خسارات زيادي براي ما به بار خواهد آورد. كما اينكه تغيير رويه در پذيرش دكترا از طريق برگزاري امتحان عمومي نيز به اين مساله ضربه زد. هيچ جاي دنيا مرسوم نيست كه دانشجوي دكترا از طريق امتحان عمومي وارد اين سطح شود و معمولا در دانشگاه‌هاي معتبر دنيا بر اساس استادمحوري دانشجوي دكترا انتخاب مي‌شود.

در حال حاضر نيز به دليل اين امتحان، دانشجوياني كه صلاحيت علمي كافي را براي حضور در دوره دكترا داشتند نتوانستند به اين مقطع راه پيدا كنند و دانشجوياني رفتند كه صلاحيت لازم را نداشتند. از طرفي ديگر بسياري از آمار و ارقام دولت مانند آمار 10درصد رشد اقتصادي يا تورم تك نرخي اشتباه و غيركارشناسانه بوده و اين خبر آخر مبني بر افزايش ظرفيت دوره دكترا نيز به همين‌گونه است. پيشتر مي‌توان گفت كه چنين اظهاراتي تبليغاتي است و جنبه اجرايي ندارد. اگر چنين طرحي بخواهد اجرايي شود بايد بودجه علمي كشور چند برابر شود در حالي‌كه اين امر محقق نشده است.

همچنين دوره دكترا به اساتيد مجربي نياز دارد كه متاسفانه بهترين اساتيد ما يا بازنشسته شده‌اند يا بازنشسته‌شان کردند. طبيعتا بخشي از توانايي علمي ما به همين دليل كنار گذاشتن اساتيد مجرب در حقيقت سبب شده تا بخشي از بنيه علمي كشور ضعيف شود. پس دو برابر كردن ظرفيت دانشجويان كشور همزمان با نبودن اساتيد مجرب در حقيقت از بين بردن دوره دكترا در كشور است. بررسي وضعيت دانشگاه‌هاي معتبر كشور نيز بيان‌كننده همين حقيقت است كه نبود اساتيد خبره چه مشکلي به بار آورده است. وجود فضاي آموزشي كافي نيز يكي از پيش‌شرط‌هاست و متاسفانه ما فضاي لازم را براي دانشجويان نداريم و يك دانشجوي دكترا تمام وقت فضاي لازم و امكانات كافي را براي پژوهش‌هاي خود مي‌خواهد.

در حال حاضر صندلي مکفي براي دانشجويان نداريم و آنها بايد يا به كتابخانه مركزي بروند يا در راهرو‌هاي دانشگاه به مطالعه و بحث بپردازند. در كنار فضاي كاربردي، دانشجويان به فضاي مجازي گسترده نيز نياز دارند و بايد براي آنان اينترنت با سرعت پرشتاب تا جايي‌كه بتوانند به كتاب‌هاي پژوهشي دسترسي داشته باشند، فراهم كرد. همچنين دانشجويان بايد به نشريات علمي بيشتري دسترسي داشته باشند چرا كه يكي از خصيصه‌هاي دوران دكترا چاپ مقالات علمي در نشريات است. در حالي‌كه در حال حاضر تعداد نشريات كم و در نتيجه فعاليت علمي دانشجويان كاهش پيدا مي‌كند.

اما مهم‌تر از همه، ما نيازمند تقويت زيرساخت‌ها هستيم و اين كار نيز چندين سال وقت مي‌برد. در حالي‌كه اقدامات اخير بيشتر كاهنده بوده و تصميمات لحظه‌اي فقط ضررش بيشتر است و چنين شعارهايي مي‌تواند باعث افت شاخص‌ها در دوره دكترا شود.

بنابراين به نظر من بهتر است كه مسوولان با تامل بيشتري سخن بگويند و با دادن آمارهاي اشتباه و وعده‌هاي بي‌اساس جامعه دانشگاهي كشور را دچار تزلزل نكنند. در عين حال فرهيختگان، اساتيد دانشگاه‌ها و اعضاي هيات علمي بايد در اين‌باره بيشتر اظهارنظر كنند. آنان نبايد اجازه دهند تا با استفاده از شعارهاي ابزاري و تبليغي كيفيت علمي دانشگاه‌ها تنزل پيدا كند خصوصا بايد در نظر داشته باشيم كه كيفيت در دوران دكترا بسيار مهم بوده و انعكاس بين‌المللي هم دارد زيرا، اصلي‌ترين شاخص است كه توانايي علمي كشور را نشان مي‌دهد.

جهان صنعت:زمان مناسب

«زمان مناسب»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌‌ي جهان صنعت به قلم اردلان عطارپور است كه در ان مي‌خوانيد؛ همین ابتدا عرض کنم که اینجانب حسن زیادی در این نمی‌بینم که چهار صفر را از پول ملی برداریم، این را هم عرض کنم که قبح زیادی هم در این کار نمی‌بینم پس نسبت به اجرای آن علی‌السویه هستم، اما می‌پرسم اگر قرار است چهار صفر را از ابتدای پول ملی برداریم، بهترین زمان آن کی است؟

آیا بهتر نیست در زمان کاهش بیکاری این کار را انجام دهیم؟ آیا بهتر نیست در زمان کاهش تورم این کار را انجام دهیم؟ آیا بهتر نیست در زمان رشد اقتصادی این کار را انجام دهیم؟ آیا بهتر نیست در زمان افزایش صادرات این کار را انجام دهیم؟ آیا بهتر نیست در زمان کاهش واردات این کار را انجام دهیم؟... اگر جواب منفی است دست به کار شوید که زمان مناسبی است.



دنياي اقتصاد:اتاق‌هاي بازرگاني و رسالت تاريخي

«اتاق‌هاي بازرگاني و رسالت تاريخي»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي دنياي اقتصاد به قلم محمود اسلاميان است كه در ان مي‌خوانيد؛اتاق‌هاي بازرگاني و صنايع‌و‌معادن با قدمتي بيش از 200 سال در بسياري از كشورها و تاريخي 127 ساله در ايران، مركزي براي تعامل كارآفرينان و دولت‌ها هستند.

ترديدي وجود ندارد كه هدف مسوولان و اعضاي اتاق چيزي جز عزت و آباداني ميهن اسلامي نيست. هر آن كس كه ايراني است و در اين خاك مقدس تنفس مي‌نمايد يا حتي جلاي وطن نموده است و ريشه در اين مرز و بوم دارد نمي‌تواند جز به اعتلاي ميهن بينديشد. اصولا تشكل‌ها، مركزي براي هم‌انديشي و تعامل با اجزاي كشور براي توسعه ميهن است. آنچه باعث پيشرفت مي‌شود نقد منصفانه با ديدي اميدبخش است.

ملاقات اعضاي هيات‌رييسه اتاق ايران و تهران با مقام معظم رهبري مي‌تواند نقطه عطفي براي اين تشكل باسابقه باشد، تشكلي كه توسط بازرگاني متدين به نام حاج امين‌الضرب تاسيس و طي 127 سال منشاء خدمات اقتصادي و خيريه‌اي بزرگ در سطح كشور بوده است. نكات مهمي كه مقام معظم رهبري طرح فرمودند مي‌تواند تحولي در سير اتاق‌هاي كشور ايجاد كند.

1- ايشان حضور در جهاد اقتصادي را داشتن روحيه اميدبخش و با نشاط بيان فرمودند. زيرا اصولا در هر شرايطي اميد رهايي بخش است. منابع عظيم خدادادي، نيروي انساني خلاق، موقعيت استراتژيك كشور و ده‌ها دليل ديگر پتانسيل بزرگي است كه مي‌توان با اتكا بر آن بر مشكلات فائق آمد.

2- اصل 44 قانون اساسي: سال‌هاي سال اقتصاد كشور بر مبناي مديريت دولتي اداره مي‌گرديد. بلوغ جامعه و مسووليت‌پذيري و تجربه كارآفرينان از يك سو و ناكارآمدي اقتصاد دولتي از سوي ديگر، باعث گرديد همگان بر عبور از آن به اتفاق نظر برسند. ايشان اصل 44 را يك ريل‌گذاري جديد در اقتصاد كشور توصيف كردند كه با يك زاويه دقيق مسائل اقتصادي را به سمت ديگري هدايت مي‌نمايد.

توجه به روح اصل 44 و كاهش تصديگري دولت باعث يك جهش اقتصادي بزرگ در كشور مي‌شود. بررسي مشكلات و نارسايي‌هاي اجراي قانون و اصلاح آن يك الزام است. هر چند به نظر نگارنده صرف شكسته شدن تابوي مذكور يك گام بزرگ به جلو بوده است. مجلس محترم شوراي اسلامي مي‌تواند با نظارت بر اجراي قانون و آسيب‌شناسي آن نسبت به اصلاح قانون به منظور تطبيق اجرا و روح آن اقدام نمايد.


بدون شك يكي از مهم‌ترين اقدامات اقتصادي كشور كه مي‌تواند تحولي بزرگ ايجاد نمايد، اجراي اصل 44 قانون اساسي است. موضوعي كه مقام معظم رهبري بر آن تاكيد فراواني داشتند.

3- حضور بخش خصوصي در ميدان‌هاي بزرگ


براي 9 دهه اقتصاد كشور تحت‌تاثير مديريت دولتي قرار داشته است. به صورت طبيعي استيلاي دولت‌ها بر اقتصاد مانع ظهور و بروز كارآفرينان مردمي در اقتصاد بوده است. زيرا ريسك پذيرفتن در فضاي رقابتي نابرابر تا حدي غيرعاقلانه بوده است. تاكيد بالاترين مقام نظام بر حضور مردم در صحنه‌هاي بزرگ اقتصاد، خود اميدبخش است.

دشمنان نظام پس از شكست در اقدامات گوناگون همچون جنگ و خشونت‌هاي دهه 60، اينك اقتصاد كشور را هدف قرار داده‌اند. الگوي حضور عاشقانه مردم در دفاع مقدس و به غليان درآمدن هزاران استعداد در اين صحنه باعث گرديد دشمنان در مقابل فداكاري مردم ايران سر تعظيم فرود آورند. اين الگو مي‌تواند در جهاد اقتصادي نيز موثر باشد.از يك سو بايد كارآفرينان با جسارت در ميدان‌هاي اقتصادي حاضر باشند و از طرف ديگر بايد نظام‌هاي تبليغاتي فرهنگي و ساير نهادها از سربازان جبهه مقدم اقتصاد، يعني توليدگران حمايت نمايند. تدوين قانون كسب‌و‌كار، اصلاح قانون كار، ساده‌سازي فرآيندها در اقتصاد، نگرش توليد محوري در كشور از الزامات اين جهاد مقدس است.

اتاق‌هاي بازرگاني و صنايع‌و‌معادن مي‌توانند با فضاي موجود كشور و نيازهاي جامعه و حمايت‌هاي اميدبخش مسوولان، نقش حياتي در تحولات اقتصادي كشور داشته باشند.

ارسال نظر

اخبار مرتبط سایر رسانه ها
    اخبار از پلیکان

    نمای روز

    اخبار از پلیکان

    داغ

    حواشی پلاس

    صفحه خبر - وب گردی

    آخرین اخبار