انتقادهای کریمی وارونه نشود
پارسینه: علیرضا محرمی در یادداشتی هشدار داده است که مبادا انتقادهای کریمی در آستانه جام جهانی به تیم ملی ضربه بزند.
آن چهره سرد، آتشی شعلهور بود. علی کریمی برخلاف صورت سردی که دارد، اما همیشه آتش به پا کرده. روزی در زمین فوتبال، زمین و زمان را به هم میدوخت و حالا خارج از این مستطیل همه جا را به آتش کشیده است. دوشنبه شبی که پس از ۱۳ سال دوباره آن را تجربه میکرد، متفاوت با تمام دوشنبه شبهایی بود که قبلا تجربه کرده یا تجربه خواهد کرد. کریمی نقد داشت، مدتهاست فریاد میزند، اما پاسخی نمیگیرد. نه مهدی تاج و نه محمدرضا ساکت، نتوانستند کریمی را قانع کنند یا اصلا پاسخی به او ندادند که قانع شود تا کار به دوشنبه شب آتشین بکشد.
بسیاری از رسانهها بسیاری از نقدهای کریمی را در این چند سال نوشتند و پاسخ شفاف و روشنی از فدراسیون نگرفتند، اما جادوگر بازهم زمین و زمان را به هم دوخت، رسانهها را هم متهم کرد و دوخت به هر چه اتهام بود. کریمی بی پرده کنار ساکت نشست و بی پرده سوال پرسید، اما پاسخها تکراری بود. فرقی ندارد محمدرضا ساکت پاسخ میدهد یا تاج، کفاشیان، اسدی، نبی یا هر که مسئول است. هر که میخواهد از عملکرد چند سال اخیر فدراسیون فوتبال دفاع کند، یک سپر در دست دارد برای طفره رفتن از پاسخگویی واضح و روشن. همه مقابل انتقادها، سوالها، ابهامها و اتهامها پشت سپری به نام تیم ملی سنگر میگیرند. درست مثل ساکت که برای طفره رفتن از پاسخگویی به سوالات بی پرده کریمی، سعی کرد پشت سپر تیم ملی و البته نام کارلوس کیروش سنگر بگیرد. ساکت پاسخ شفافی به سوالاتی درباره کانون ایران نوین، فناپ، تبلیغات محیطی فدراسیون فوتبال، نحوه بلیت فروشی، قرارداد لباسهای تیم ملی، تخلفات مالی فدراسیون، نوع عملکرد کمیته اخلاق و... نداد و سعی کرد پای تیم ملی و کیروش را وسط بکشد. همان رفتاری که با رسانهها صورت میگیرد؛ یعنی در پاسخگویی، رفتار مشابه با رسانهها با
کریمی صورت گرفت و به جای پاسخ به انتقادها پای نتایج تیم ملی و موفقیت کیروش به میان آمد. مدیران فدراسیون فوتبال در این چند سال بازی را خوب یاد گرفتهاند، اینکه هر کجا مقابل انتقادها به بنبست خوردند و پاسخی نداشتند، پای تیم ملی و کیروش را وسط بکشند.
ساکت آگاهانه به جای پاسخگویی به سوالات، کریمی را به سمت تیم ملی و موفقیتهای کیروش برد تا او را در تلهای بیندازد که پیش از این خیلیها در آن افتادند. او میخواست ذهنها را از انتقاد به فدراسیون منحرف کند و با تکیه بر موفقیت تیم ملی، ابهامات فدراسیون را بپوشاند. موفق هم بود و کریمی را وادار کرد به جای پافشاری روی سوالهای بی پردهاش از کانون ایران نوین، صورتهای مالی فدراسیون و حتی اساسنامه بدون تاییدیه فیفا، انتقادها را به سمت کیروش، دستیارش، مرخصیهایش و... ببرد. شاید ساکت پیشبینی کرده بود پس از برداشتن تمرکز از انتقادها به فدراسیون، کیروش چند ساعت بعد، با پستهای فیسبوکی و به همان تند و تیزی پاسخی به کریمی بدهد و بازی عوض شود، فدراسیون بازی را با مهره قدرتمند و محبوبی چون کیروش به سود خود کند، اما او اینجای بازی را نخوانده بود. اینکه کیروش به آخرین مرز عصبانیت برسد، بلافاصله متنی تند علیه کریمی برای فردوسیپور پیامک کند، انتقادها یا اتهامهایش را بزدلانه بخواند و رفتارش را مایه شرمساری ۱۲۴ بازی ملیاش و همبازیانش بخواند. کیروش هم اینجای بازی را نخوانده بود که ناخواسته وارد دعوایی شده که طرف حساب
آن نیست و این فدراسیون است که باید پاسخگو باشد. حتی مدیریت نشدن کیروش و رفتارهایش یا مرخصیهایش یا حتی حضور سباستین بدون مدرک در تیم ملی، مسائلی است که فدراسیون باید به آن پاسخ بدهد نه کارلوس.
حالا کیروش یکی به کریمی زده و بیشتر از یکی از او، همبازیانش، دوستدارانش و هوادارانش خورده است. شاید اگر توهینهای کیروش به سایرین را هم در کفه دیگر ترازو بگذاریم، بازی مساوی شده است. کیروش هر چه ۷ سال توهین کرد، یک شبه توهین شنید. کیروش سپری شد برای فدراسیون تا روی انتقادها را بپوشاند و خودش در این آتش سوخت. با شناخت از کیروش، مسلما او ساکت نمینشیند و با لحنی تندتر پاسخ کریمی را میدهد، اما بازهم اشتباه است. آتش روی آتش ریختن است.
۲۴ ساعت از واقعه گذشته؛ کنشها و واکنشها را دیده، شنیده، خوانده، نوشته و منتشر کردهایم و حالا زمانی برای فاصله گرفتن از این فضای احساسی است. انتقادهای کریمی وارونه و سوالات او از فدراسیون به دعوا با تیم ملی تبدیل نشود. هم کریمی و هم کیروش باید ذکاوت به خرج بدهند. انتقادها به فدراسیونی است که سالها با ابهام اداره شده و با همین روند پیش میرود. اگر کریمی آتشی شعلهور کرده تا ریشه فساد را در آن بسوزاند، نباید کیروش سپری شود و خودش را در آتش بیندازد. نقد به فدراسیون آنقدر زیاد است که نیازی به مطرح شدن تعداد روزهای مرخصی کیروش نباشد.
ارسال نظر