انتشار کتاب درباره باورهاي عاميانه؛ تلاشي که عقيم ميماند
خبرگزاري ميراث فرهنگي ـ گروه فرهنگ و هنر ـ کافي است نگاهي به قفسه کتابخانهها و کتابفروشيها بيندازيم. يا آمار کتابهاي منتشرشده را بررسي کنيم تا دريابيم تعداد کتابهايي که به آداب و رسوم ومعرفي فرهنگ عاميانه يک شهر يا روستا يا حتي اقوام مختلف ايراني ميپردازند کم است. چراکه اينگونه کتابها، مخاطب خاص دارند و سازمانهاي دولتي و متوليان فرهنگي بايد از پژوهش در زمينه باورهاي عاميانه و انتشار آن حمايت کنند وگرنه ناشران خصوصي، بيش از هر چيز به سود خود فکر ميکنند.
يوسف عليخاني، نويسنده و مدير نشر آموت با اشاره به اينکه عامه مردم، مخاطب کتاباند نه روشنفکران ميگويد: اين گروه از خوانندگان، علاقه چنداني به خواندن کتابهاي پژوهشي درباره فرهنگ و آداب و رسوم مردم در نقاط مختلف ايران ندارند از اينرو ناشران خصوصي کمتر به انتشار کتاب درباره باورها و فرهنگ عامه ميپردازند و اين برعهده وزارت ارشاد، سازمان ميراث فرهنگي و ديگر نهادهاي دولتي است که به حمايت از پژوهشگراني بپردازند که علاقهمند به تحقيق درباره سنتها و داستانهاي عاميانه هستند.
نويسنده «قدم خير مادربزرگ من بود»، گردآوري افسانه ها و باورهاي عاميانه را ضروري ميداند و ميگويد: مناسبات زندگي امروز تغيير کرده و گردآوري داستانها و لالاييها و هرآنچه به آداب و رسوم مردم برمي گردد، لازم و ضروري است حتي اگر جنبه موزهاي پيدا کند و مخاطبان خاص خود را داشته باشد که طبيعتا هم همينطور است. نميتوان انتظار داشت همه مردم، علاقهمند به داستانهاي عاميانه باشند اما نميتوان به اين بهانه ادبيات و باورهاي عاميانه را گردآوري نکرد و مستندنگاري اين مجموعه ارزشمند، نيازمند حمايتهاي دولتي است. متوليان فرهنگي هستند که بايد امکانات لازم را در اختيار نويسندگان و پژوهشگران بگذارند تا با آسايش خيال، سفر کنند و به مستندکردن جنبههاي فولکلوريک بپردازند.
عليخاني با اشاره به گستردگي ايران و گوناگوني فرهنگها و آداب و رسوم مردم در آن ميگويد: ترک و کرد و لر و فارس و بلوچ با آداب و رسوم و باورهاي خاص خود در ايران زندگي ميکنند که توجه به سنتهاشان، هم جذاب و هم ضروري است اما بيگمان، ناشران خصوصي و پژوهشگران نميتوانند بدون حمايتهاي دولتي به اين مهم بپردازند. او ايران را با تاجيکستان مقايسه ميکند و ميگويد: در تاجيکستان، قصهها را شهر به شهر و روستا به روستا گردآوري و پس از آن تحليل ميکنند براي مثال تفاوت قصهاي که راوي آن يک مرد جوان است را با داستاني که راوي آن، يک پيرمرد است مقايسه ميکنند و تفاوتهاي هردو را درمييابند اما در ايران، چندان اهميتي به اين مسايل داده نمي شود.
نويسنده «اژدهاکشان» به فقز پژوهشي در ايران اشاره ميکند. عليخاني براين باور است که بعضي نويسندههاي ايراني، در به روي خود ميبندند و بدون اينکه پژوهش کنند، مردم را ببينند با روش زندگيشان اشنا شوند مينويسند به همين خاطر است که کتابهاي تاليفي، مخاطب کمتري دارند.
يوسف عليخاني، نويسنده و مدير نشر آموت با اشاره به اينکه عامه مردم، مخاطب کتاباند نه روشنفکران ميگويد: اين گروه از خوانندگان، علاقه چنداني به خواندن کتابهاي پژوهشي درباره فرهنگ و آداب و رسوم مردم در نقاط مختلف ايران ندارند از اينرو ناشران خصوصي کمتر به انتشار کتاب درباره باورها و فرهنگ عامه ميپردازند و اين برعهده وزارت ارشاد، سازمان ميراث فرهنگي و ديگر نهادهاي دولتي است که به حمايت از پژوهشگراني بپردازند که علاقهمند به تحقيق درباره سنتها و داستانهاي عاميانه هستند.
نويسنده «قدم خير مادربزرگ من بود»، گردآوري افسانه ها و باورهاي عاميانه را ضروري ميداند و ميگويد: مناسبات زندگي امروز تغيير کرده و گردآوري داستانها و لالاييها و هرآنچه به آداب و رسوم مردم برمي گردد، لازم و ضروري است حتي اگر جنبه موزهاي پيدا کند و مخاطبان خاص خود را داشته باشد که طبيعتا هم همينطور است. نميتوان انتظار داشت همه مردم، علاقهمند به داستانهاي عاميانه باشند اما نميتوان به اين بهانه ادبيات و باورهاي عاميانه را گردآوري نکرد و مستندنگاري اين مجموعه ارزشمند، نيازمند حمايتهاي دولتي است. متوليان فرهنگي هستند که بايد امکانات لازم را در اختيار نويسندگان و پژوهشگران بگذارند تا با آسايش خيال، سفر کنند و به مستندکردن جنبههاي فولکلوريک بپردازند.
عليخاني با اشاره به گستردگي ايران و گوناگوني فرهنگها و آداب و رسوم مردم در آن ميگويد: ترک و کرد و لر و فارس و بلوچ با آداب و رسوم و باورهاي خاص خود در ايران زندگي ميکنند که توجه به سنتهاشان، هم جذاب و هم ضروري است اما بيگمان، ناشران خصوصي و پژوهشگران نميتوانند بدون حمايتهاي دولتي به اين مهم بپردازند. او ايران را با تاجيکستان مقايسه ميکند و ميگويد: در تاجيکستان، قصهها را شهر به شهر و روستا به روستا گردآوري و پس از آن تحليل ميکنند براي مثال تفاوت قصهاي که راوي آن يک مرد جوان است را با داستاني که راوي آن، يک پيرمرد است مقايسه ميکنند و تفاوتهاي هردو را درمييابند اما در ايران، چندان اهميتي به اين مسايل داده نمي شود.
نويسنده «اژدهاکشان» به فقز پژوهشي در ايران اشاره ميکند. عليخاني براين باور است که بعضي نويسندههاي ايراني، در به روي خود ميبندند و بدون اينکه پژوهش کنند، مردم را ببينند با روش زندگيشان اشنا شوند مينويسند به همين خاطر است که کتابهاي تاليفي، مخاطب کمتري دارند.
ارسال نظر