گوناگون

پیامدهای کودتای آرام در خاندان سعودی

پارسینه: هرچند که سعودی ها در حال نشان دادن این هستند که شورای بیعت با ۳۱ رأی بن سلمان را برگزید و این را به معنای پشتوانه بالای او معرفی می کنند اما واقعیت این است که تحلیل گرانی که از نزدیک مسائل عربستان را دنبال می کنند جایگاه چندانی برای او قائل نیستند.

به نوشته روزنامه خراسان، در نخستین ساعات صبح روز گذشته، پادشاه عربستان با صدور حکمی، محمد بن نایف، ولیعهد و وزیر کشور را برکنار و پسر خود سلمان را به ولیعهدی منصوب کرد.این رویداد، هرچند به ظاهر ناگهانی و غافلگیر کننده بود اما براساس مستندات و شواهد از همان نخستین روزهای نشستن سلمان بر کرسی پادشاهی در زمستان ۱۳۹۳، وی به دنبال تعیین فرزندش در جایگاه ولیعهدی و سپس پادشاهی آینده کشور بود.سپردن ریاست دیوان پادشاهی به محمد بن سلمان، تعیین او به سمت مشاور ویژه پادشاه، عضو شورای سیاسی و امنیتی و ریاست آن، ریاست شورای اقتصادی و توسعه کشور، وزارت دفاع و منصب تازه تأسیس جانشینی ولیعهد از جمله مناصبی بود که نشان می داد پادشاه عربستان خواب هایی برای فرزند خود دیده است.در ماه های اخیر به ویژه در روزهای پیشین نیز تعدیلات گسترده پادشاه در ساختار اداری و حکومتی و قیچی کردن بال محمد بن نایف و نزدیکان او که به سود بن سلمان بود عملا زمینه را برای رویداد دیروز آماده کرد.

هرچند که رسانه های سعودی در حال نشان دادن این هستند که شورای بیعت با ۳۱ رأی از ۳۴ رأی بن سلمان را برگزید و این را به معنای پشتوانه و مقبولیت بالای او معرفی می کنند اما واقعیت این است که تحلیل گرانی که از نزدیک مسائل عربستان را دنبال می کنند جایگاه چندانی برای این شورا قائل نیستند و عملا قدرت تصمیم گیری را به طور مطلق در اختیار شخص پادشاه می دانند. ولیعهدی ملک سلمان و برکناری مقرن بن عبدالعزیز که در سال های اخیر بدون اطلاع شورای بیعت انجام شد این ادعا را تقویت و اثبات می کند.
روشن است که محمد بن سلمان و پدرش در دو سال اخیر تلاش های فراوانی برای تهدید یا تطمیع شاهزادگان سعودی برای پذیرش تغییرات اخیر کرده اند. جالب اینکه در حکم صادر شده روز گذشته پادشاه، اغلب کسانی که در حلقه بن نایف بوده اند برکنار و به همان اشخاص پست جدیدتری داده شده و به بیشتر آنان جایگاه وزیر یا مشاور پادشاه داده شده است تا عملا باعث سکوت آنان شود.
علاوه بر اینکه در برخی مناصب مانند وزارت کشور، نزدیکان ولیعهد برکنار شده به کار گمارده شده اند تا جلوی نارضایتی جناح بن نایف گرفته شود و آنها را دچار دو دستگی کند.
فارغ از این مقدمه، به قدرت رسیدن بن سلمان را باید بخشی از نتایج قرارداد ۴۶۰ میلیارد دلاری بن سلمان و پدرش با ترامپ و لابی های گسترده محمد بن زاید ولیعهد ابوظبی با آمریکایی ها برای توجه به محمد بن سلمان دانست. اقداماتی که در دوران اوباما آغاز شد و با به قدرت رسیدن ترامپ شرایط برای کنار گذاشتن بن نایف به تدریج فراهم شد. ترس از مرگ پادشاه و از بین رفتن همه تلاش های صورت گرفته برای تقویت بن سلمان ، همچنین قرار داد فوق الذکر با ترامپ و اقبال جناح جنگ طلب موجود در پنتاگون به ولیعهد جدید که او را برای همکاری بهتر و مواجهه با ایران مناسب می دانستند عملا باعث شد تا بالاخره شرایط برای اعلام ولایت عهدی بن سلمان فراهم گردد.اکنون تنها چیزی که باید منتظر آن بود کناره گیری پادشاه از قدرت به نفع پسرش است تا عملا راه را به طور کامل برای بلندپروازی این ولیعهد جدید بازکند.
آنچه قابل توجه است این است که انتصاب محمد بن سلمان به مقام ولایتعهدی چه تأثیراتی را بر جای خواهد گذاشت. پاسخ این سؤال را می توان در ابعاد داخلی و خارجی آن دانست.
در بعد داخلی نمی توان انتظار داشت سیاست تهدید و تطمیع امیران و شاهزادگان کاملا موفقیت آمیز بوده باشد. علاوه بر محمد همه برادران او و بستگانش در جایگاه های مهمی قرار گرفته اند و این موضوع بدون تردید در یک ساختار قبیله ای ایجاد اختلاف خواهد کرد. به خصوص آنکه دامنه مخالفان فعلی اقدام پادشاه بر مخالفان سابق نیز افزوده می شود. افزایش تدابیر شدید امنیتی در شب بیعت ولیعهد جدید و اطلاعات فاش شده از ارسال تعداد زیادی تانک و نفربر به مکه مکرمه، جایی که قرار است در آنجا با بن سلمان بیعت شود و آغاز تعطیلی های مراکز و ادارات در عید فطر از هم اکنون، نشان می دهد فضای موجود امنیتی و ساختار جدید به دنبال رتق و فتق کامل امور یا هرگونه تهدید احتمالی است. چراکه علاوه بر شاهزادگان، نظامیان سعودی که از زمان تصدی پست وزارت دفاع در دوران بن سلمان اوضاع خوبی ندارند نیز یک منبع تهدید برای ولیعهد جدید به شمار می روند.
در حوزه اقتصادی به نظر نمی رسد ولیعهد برنامه قابل توجهی برای ارائه داشته باشد. به نظر نمی رسد چشم انداز ۲۰۳۰ که توسط او طراحی شده ، در سایه کسری بودجه، قراردادهای عظیم خرید تسلیحاتی، جنگ یمن، اتکا به صنعت نفت و احتمالا قراردادها یا رشوه های جدید به دولت ترامپ به نتیجه ای مطلوب برسد.شاید بن سلمان از طریق طرح تفریحی خود که البته صدای علمای سنتی وهابی را درآورده، بیشتر به دنبال نشان دادن چهره ای مدرن و جوان گرا از خود است اما در نهایت این خرس خیابانی و بی ادب (الدب الداشر) که مدتی است با این صفت در رسانه های مجازی سعودی شناخته می شود چالش های بزرگی را در عرصه اقتصادی و کسب رضایت شهروندان در پیش رو دارد. سیاست او در قبال اقلیت ها به ویژه شیعیان نیز با اینکه تاکنون سختگیرانه و سرکوبگر بوده است اما باید دید آیا او برای فریب افکار عمومی تغییری در این رویکرد خود خواهد داد یا نه؟ هرچند بعید است که چنین اتفاقی صورت بگیرد.
از بعد خارجی بن سلمان چالش های بزرگی را پیش روی خود می بیند. بحران اخیر با قطر، باتلاق یمن، مسائل سوریه و لبنان، تنظیم روابط با کشورهای شورای همکاری خلیج فارس و دیگر کشورهای عربی و از همه مهم تر مناسبات با ایران از جمله نکاتی هستند که ریاض را به شدت در این دو سال اخیر آزرده اند . پرونده هایی که بن سلمان به تنهایی نقش اصلی را در آنها ایفا کرد و همگی برای عربستان ناامید کننده بودند.
می توان انتظار داشت با نگاه جاه طلبانه و جسورانه ولیعهد جدید که مورد اقبال جنگ طلبان کاخ سفید و پنتاگون است، باید شاهد افزایش تنش ها و یکه تازی های متهورانه سعودی ها باشیم. بدون تردید در پرونده مناسبات ریاض و تهران، آنچه که روی خواهد داد سیاست هجومی بیشتر علیه ایران و حتی تلاش برای انتقال ناامنی موجود در منطقه به داخل و حتی تحریک کشور است. اظهارات ماه های اخیر بن سلمان به خوبی گویای شکل تصمیم گیری های او در مواجهه با ایران است.
همچنان که دوران سلمان و فرزندش دوران آغاز آشکار شکستن خطوط قرمز ارتباط با رژیم صهیونیستی بود، به طور یقین رشد سریع تر حرکت به سوی عادی سازی روابط با تل آویو در دستور کار بن سلمان خواهد بود. از نظر بن سلمان بهترین راه برای نزدیک شدن بیشتر به آمریکایی ها بهبود مناسبات با اسرائیل است و دشمن مشترک یعنی ایران نیز عملا از زمینه های همگرایی بیشتر آنها خواهد بود.
اما در حوزه مناسبات عربی، اقدامات دو سال اخیر ریاض نشان داد واگرایی و اختلافات عربی به بالاترین سطح خود رسیده است و تلاش بن سلمان برای به زیر چتر خود آوردن کشورهای عربی، سیاست افزایش خصومت با ایران، دوشیدن مالی برخی از کشورهای ثروتمند عرب برای مشارکت در پرداخت سهم بلند پروازی های ریاض منجر به اختلافات عمیقی حتی بین دوستان قدیمی شده است. بنابراین به راحتی می توان انتظار داشت مناسبات عربی در سایه اقدامات و رفتارهای محمد بن سلمان دچار تنش های جدی تر شود.
دوران قدرت بی منازع محمد بن سلمان اکنون آغاز شده است. جوانی که هر چند حمایت های آمریکا و اسرائیل را پشت سرخود دارد اما حجم بالایی از مخالفان و افراد ناراضی در داخل و خارج از کشورش به او نگاه می کنند. آیا باید در عهد بن سلمان شاهد به قهقرا رفتن سعودی و گرفتار شدن بیشتر آن در باتلاق مشکلات منطقه ای باشیم؟ آیا هرگونه تحولی در فضای سیاسی آمریکا می تواند فضای او را به یک کابوس تبدیل کند؟ آیا واگرایی عرب در دوران او تعمیق خواهد شد و این تعمیق چه اثراتی بر عربستان دوران بن سلمان خواهد گذاشت؟ آیا بن سلمان به سوی جنگ با ایران پیش خواهد رفت؟ و آیا اینکه مخالفان و رقبای ولیعهد جدید در چارچوب رضایت واشنگتن از بن سلمان، توان سخن گفتن و اقدام دارند؟هرچند بن سلمان چهره ناشناخته ای نیست اما متغیرهای منطقه ای و بین المللی و مجموعه رفتارها و اقدامات پیش روی ولیعهد جدید مجال را برای اندیشیدن بیشتر درباره پرسش های مطرح شده باز می کند.


ارسال نظر

اخبار مرتبط سایر رسانه ها
    اخبار از پلیکان

    نمای روز

    اخبار از پلیکان

    داغ

    حواشی پلاس

    صفحه خبر - وب گردی

    آخرین اخبار