گوناگون

راهکارهایی برای کاهش بحران ترافیک در شهرهای بزرگ

مهدی میرزاپور- دانشجوی دکتری برنامه ریزی شهری
یکی از مهمترین شاخه‌های مدیریت در علم مدرن امروزی، شاخه مدیریت شهری است . ترکیب مدیریت و شهر، مفهوم ساماندهی به امور مربوط به برنامه ریزی، سازماندهی، بسیج منابع و امکانات، هدایت و کنترل، در محدوده شهر را تداعی می‌کند . شاید بتوان مهمترین اهداف مدیریت شهری را در ارتقای شرایط کار و زندگی همه جمعیت شهر با توجه به افراد و گروه‌های کم درآمد، تشویق توسعه اقتصادی و اجتماعی پایدار و حفاظت از محیط کالبدی شهر دانست .
در این گزارش ابتدا جستاری خواهید خواند در باب ماهیت و چند و چون مبحث مدیریت شهری و متعاقبا بررسی مسئله ترافیک به عنوان یکی از حادترین معضلات در شهرهای بزرگ و راهکارهایی که این علم جامع الطراف یعنی مدیریت شهری پیش پای ما می‌گذارد .


اگر مدیریت، به درختی تشبیه شود که شاخه‌های گوناگونی، مانند مدیریت صنعتی، مدیریت مالی و چون اینها، دارد، یکی از شاخه‌های جدید این درخت، مدیریت شهری است . روشن است که مشخصات و ساختار نهادهای قانونی اداره کننده شهر، از کشوری به کشور دیگر، تفاوت دارد و هر جامعه‌ای، با توجه به ساختار اقتصادی، اجتماعی و سیاسی خود، تعریف یا تلقی ویژه ای از مدیریت شهری دارد .
معیارهای شناسایی شهر، از گونه‌های غیر خود، به طور معمول، میزان جمعیت، شغل غالب مردم ساکن، وجود شهرداری و مواردی اینگونه بوده‌است . امروزه، شهرها، از دو جنبه، اهمیت یافته اند: یکی، بعنوان مرکز تجمع گروه عظیمی از مردم و دیگری بعنوان عمده ترین بازیگر نقش اقتصادی، در کل اقتصاد ملی . از اینرو، باید به مسائل و مشکلات آنها، توجه بیشتر و دقیق تر کرد . زیرا، در حالتی که برنامه‌ریزی دقیق و درست، سبب رشد اقتصادی، تثبیت سیاسی و افزایش مشارکت شهروندان درامور شهرها می‌گردد، شکست در حل مشکلات و مسائل شهری، سبب رکود اقتصادی، نارضایتی‌های اجتماعی و سیاسی، فقر، بیکاری و تخریب محیط زیست خواهد شد .
ترکیب مدیریت و شهر، مفهوم ساماندهی به امور مربوط به برنامه ریزی، سازماندهی، بسیج منابع و امکانات، هدایت و کنترل، در محدوده شهر را تداعی می‌کند . استرن steren، در سال ۱۹۹۳ میلادی، طی مقاله‌ای در نشریه شهرها Cities بیان می‌کند که اصول کلی برای فهم مدیریت شهری وجود ندارد و مفهوم اصلی این واژه بسیار گیج کننده‌است . مدیریت شهری با توجه به سلیقه‌ها، ادارک افراد و همچنین اقتضای سیاسی - اجتماعی زمانهای مختلف معانی متفاوت داشته‌است . چنانچه ما در زمان کنونی نیز این اختلاف معانی ومفهوم را کاملاً شاهد هستیم .
برنامه ریزی اجتماعی، از دهه ۱۹۶۰ میلادی رواج یافت . در آن دهه، دولت و مدیران شهرهای بزرگ دریافتند که ناآرامی‌های اجتماعی مانند قومی، نژادی و طبقاتی؛ تهدیدی برای پایداری اقتصادی و سیاسی در شهرها است . از اینرو، مقوله برنامه ریزی اجتماعی، اقبال و رواج یافت . در واقع، برنامه ریزی اجتماعی، به عنوان نشانه‌ای از برابری طلبی و مشارکت جویی دولت و مدیران شهر، تفسیر شد .
با این حال نقطه شروع مدیریت شهری به معنای نوین آن را بایستی در تحولات دهه ۸۰ و ۹۰ میلادی جست . در این زمان و پس از دوره رکود نسبی دهه ۸۰ مضامین و مفاهیم جدیدی در ارتباط با نقش و وظایف دولتها به وجود آمد و دولت رفاهی که در دهه ۷۰ ناکارآمدی خود را در مواجهه با رخدادهای جاری در زمینه‌های فنی و اجتماعی نشان داده بود جای خود را به دولت حداقلی داد و دولتهای محلی در پرتو مدیریت نوین دولتی به توانمندساز بدل شدند . فرایند تمرکززدایی نیز در تبدیل مدیریت شهری به یک فعالیت قدرتمند و داراری اختیارات قانونی سرعت بخشید . در گام آخر تحلیل اندیشه‌های پوزیتویستی در مقابل تفکرات انتقادی و ساختگرایانه در حوزه‌های اجتماعی و فرهنگی و شکست راه حلهای همسان در نقاط مختلف که از روی نمونه‌های غربی الگو برداری شده بودند (به عنوان نمونه طرحهای اقتصادی در امریکای لاتین) و تأکید بر حل مشکلات به صورت محلی در اهداف توسعه هزاره سبب تقویت بیش از پیش مدیریت شهری، علی‌الخصوص در کشورهای در حال توسعه شد .
اهداف مهم مدیریت شهری عبارتند از ارتقای شرایط کار و زندگی همه جمعیت شهر با توجه به افراد و گروه‌های کم درآمد، تشویق توسعه اقتصادی و اجتماعی پایدار، حفاظت از محیط کالبدی شهر .
یک مدیر شهری باید بتواند در دنیای رقابتی نقاط قوت و ضعف شهر خود را شناخته و درصدد تقویت مزایای رقابتی آن برآید . از این رهگذر است که شهر می‌تواند نقطه قابل اتکایی در شبکه جهانی شهرها بیابد و کارکردهای خود را در نظام سرمایه داری بین‌الملل بهبود بخشد . بدین ترتیب «مدیر شهری» با «مدیر شهرداری» تفاوتهای بسیار دارد چه اینکه اولی مسئول ارتقای قابلیت‌ها و توانمندی‌های شهر و شهرنشینان است در حالیکه دومی بیشتر مجری است و پاسخگویی آن تنها محدود به نحوه عملکرد است و نه نتایج و پیامدها . بسیاری، معتقدند که جامعه آینده، جامعه‌ای شهر نشین خواهد بود . بنابراین، شهرها به جای این که مکان‌هایی بی ثمر برای سرمایه گذاری اقتصادی یا تراکم کارگران بیکار با انبوه مشکلات اقتصادی، اجتماعی و محیط زیستی باشند؛ باید که به مراکز رشد و پویایی اقتصادی و اجتماعی، در چارچوب ملی، بدل شوند . این مراکز، باید که آفرینشگر فرصتهایی ارزنده برای رفاه و توسعه نه تنها جمعیت ساکن در آن، بلکه جمعیت تمامی کشور باشد .
وظایف کنونی مدیریت شهری (صرف نظر از تنوع و اختلاف در نظامهای اجتماعی و سیاسی گوناگون)، تنها محدود به مواردی از قبیل برنامه ریزی، خدمات رسانی، مدیریت فرهنگ محلی، انجام پروژه‌های عمرانی و . . . نمی‌شود . بلکه جهت دهی فعالیتهای شهری و ترسیم چشم انداز شهر در راستای دستیابی به توسعه پایدار از جمله مهمترین وظایف مدیران شهری به شما ر می‌رود . یک مدیر شهری باید بتواند در دنیای رقابتی نقاط قوت و ضعف شهر خود را شناخته و درصدد تقویت مزایای رقابتی آن برآید .
از این رهگذر است که شهر می‌تواند نقطه قابل اتکایی در شبکه جهانی شهرها بیابد و کارکردهای خود را در نظام سرمایه داری بین‌الملل بهبود بخشد .
بدین ترتیب «مدیر شهری» با «مدیر شهرداری» تفاوتهای بسیار دارد چه اینکه اولی مسئول ارتقای قابلیت‌ها و توانمندی‌های شهر و شهرنشینان است . در حالیکه دومی، بیشتر مجری است و پاسخگویی آن تنها محدود به نحوه عملکرد است و نه نتایج و پیامدها .
بسیاری، معتقدند که جامعه آینده، جامعه‌ای شهر نشین خواهد بود . بنابراین، شهرها به جای این که مکان‌هایی بی ثمر برای سرمایه گذاری اقتصادی یا تراکم کارگران بیکار با انبوه مشکلات اقتصادی، اجتماعی و محیط زیستی باشند؛ باید که به مراکز رشد و پویایی اقتصادی و اجتماعی، در چارچوب ملی، بدل شوند . این مراکز، باید که آفرینشگر فرصتهایی ارزنده برای رفاه و توسعه نه تنها جمعیت ساکن در آن، بلکه جمعیت تمامی کشور باشد .
امروزه، شهرها از دو جنبه اهمیت یافته‌اند: یکی بعنوان مرکز تجمع گروه عظیمی از مردم، دیگری بعنوان عمده ترین بازیگر نقش اقتصادی، در کل اقتصاد ملی . از اینرو، باید به مسائل و مشکلات آنها، توجه بیشتر و دقیق تر کرد . زیرا، در حالتی که برنامه ریزی دقیق و درست، سبب رشد اقتصادی، تثبیت سیاسی و افزایش مشارکت شهروندان درامور شهرها می‌گردد، شکست در حل مشکلات و مسائل شهری، سبب رکود اقتصادی، نارضایتی‌های اجتماعی و سیاسی، فقر، بیکاری و تخریب محیط زیست خواهد شد .
شهرهای بزرگ را می‌توان، یک سازمان بزرگ دانست . در این سازمان، مجموعه‌ای از نهادها و شیوه‌ها، در تعامل برای دستیابی به اهداف هستند . امروزه، مشارکت و تعامل، مفاهیمی محوری در مدیریت شهری اند . مدیریت شهری می‌کوشد تا بین نهادهای عمومی، خصوصی و مدنی، رقابت و توازن ایجاد کند . همچنین، می‌کوشد تا بین سه وجه سیاسی، اقتصادی و اجتماعی، تعادل و هماهنگی فراهم نماید تا زمینه‌های پیدایی شهر یکپارچه را فراهم کند .
مفهوم حکمرانی پیچیده ومناقشه برانگیز است . پیش از آنکه به حکمرانی خوب بپردازیم باید دید که حکمرانی چیست؟ از نظر برنامه توسعه سازمان ملل متحد حکمرانی عبارتست از "استفاده از اختیارات قانونی در حوزه‌های سیاسی، اقتصادی و مدیریتی (اجرایی) برای اداره امور کشور در همه سطوح آن . حکمرانی در بر گیرنده سازو کارها، فرایندها و نهادهایی است که از طریق آنها شهروندان منافع خود را مطالبه می‌نمایند، حقوق قانونی خود را می‌طلبند و اختلافات خود را حل وفصل می‌کنند . "
اضافه شدن لغت «خوب» سبب پیچیده تر شدن اوضاع می‌گردد . افراد، سازمانها، حکومتها و حاکمان حوزه شهری هر کدام با توجه به منافع و تجارب خود اقدام به ارائه تعریفی از حکمرانی خوب می‌نمایند . از دیدگاه کمیته اسکان سازمان ملل متحد، برنامه ریزی استراتژیک و فرایند تصمیم گیری فراگیر کلیدهای اصلی در حکمرانی خوب و پایدار در شهرها به شما ر می‌روند . از نظر این کمیته: "حکمرانی شهری مجموعه‌ای از افراد، نهادها، بخش عمومی و خصوصی است که امور شهر را برنامه ریزی کرده و اداره می‌نمایند . در واقع فرایندی مستمر از تطبیق و همسو سازی منافع متضاد و متفاوت افراد و گروههاست . این فرایند شامل نهادهای رسمی و غیر رسمی و نیز سرمایه اجتماعی شهروندان است . حکمرانی شهری پیوندی نا گسستنی با رفاه شهروندان دارد . حکمرانی خوب شهری باید شهروندان را در دسترسی به مزایای شهروندی یاری رساند . "
با این حال نقطه شروع مدیریت شهری به معنای نوین آن را بایستی در تحولات دهه ۸۰ و ۹۰ میلادی جست . در این زمان و پس از دوره رکود نسبی دهه ۸۰ مضامین و مفاهیم جدیدی در ارتباط با نقش و وظایف دولتها به وجود آمد و دولت رفاهی که در دهه ۷۰ ناکارآمدی خود را در مواجهه با رخدادهای جاری در زمینه‌های فنی و اجتماعی نشان داده بود جای خود را به دولت حداقلی داد و دولتهای محلی در پرتو مدیریت نوین دولتی به توانمندساز بدل شدند . فرایند تمرکززدایی نیز در تبدیل مدیریت شهری به یک فعالیت قدرتمند و داراری اختیارات قانونی سرعت بخشید .
حکمرانی خوب دارای ۸ مؤلفه اصلی است . این مؤلفه‌ها عبارتند از مشارکتی بودن، اجماع محوری، پاسخگویی، شفافیت، مسؤلیت پذیری، کارایی و اثر بخشی، جامعیت و عدم تبعیض میان شهروندان و نهایتاً حاکمیت قانون . حکمرانی خوب تضمین کننده کمینه شدن فساد، احترام به نظر اقلیتها و اقشار آسیب پذیر در انجام تصمیم گیری است . همچنین حکمرانی خوب در قبال نیازهای کنونی و آینده جامعه مسؤل است حکمرانی خوب در حکم محور اصلی فعالیتهایی است که در جهت افزایش مصالح عامه جامعه صورت می‌پذیرند .
راهکارهای مدیریت شهری درباب جلوگیری از ترافیک
هم‌‌چنان که شهرها گسترش می‌‌یابند، به تعداد خودروهایی که فضای خیابان‌‌ها را اشغال می‌کنند، هم اضافه می‌‌‌‌شود و افزایش حجم ترافیک به یک مشکل اساسی تبدیل می‌‌شود . برخی از راه‌کارهای حل این معضل، شامل گسترش حمل و نقل عمومی، توجه ویژه به برنامه‌‌ریزی شهری و اجباری شدن استفاده از خودروهای همگانی برای جابه‌‌جایی کارمندان و پرسنل سازمان‌‌ها و اداره‌‌ها است .
حمل و نقل عمومی
یکی از راه‌‌های مقابله با ترافیک، پرداختن ویژه به حمل و نقل عمومی است . استفاده از مسیرهای ویژه برای اتوبوس، احداث پارکینگ و ارائه‌‌ی خدمات به شهروندانی که خودروی خود را در این پارکینگ‌‌ها می‌‌گذارند و از سیستم‌‌های حمل و نقل عمومی برای رفتن به مراکز اصلی شهر استفاده می‌کنند، سرمایه‌‌گذاری برای ایجاد سیستم‌‌های حمل و نقل عمومی سریع مثل مترو یا اتوبوس‌‌های تندرو، از راه‌‌های مدیریت ترافیک هستند .
برنامه‌‌ریزی شهری
یکی از مسائلی که موجب افزایش حجم ترافیک می‌‌شود، گسترش شهرها و جابه‌‌جایی روزانه‌‌ی افرادی است که در مناطق حومه‌‌ی شهر زندگی می‌کنند و به مراکز اصلی شهر رفت و آمد می‌نمایند . این سفرهای روزانه از حومه به مناطق مرکزی شهر، موجب گسترش ترافیک و مشکلات ناشی از آن می‌‌شود . ایجاد اماکن اقامتی موقت در مراکز اصلی شهر برای اسکان چند روزه‌‌ی این افراد و کاهش رفت و آمد آن‌‌ها از محل کار به مناطق مسکونی خود، می‌‌تواند تا حدی مشکلات ترافیک را کاهش دهد .
استفاده از خودروهای همگانی برای سازمان‌‌ها و اداره‌ها
در برخی از شهرهای بزرگ، اجرای این طرح در مدیریت ترافیک بسیار موثر بوده است . اجباری شدن استفاده از خودروهای عمومی برای دانش آموزان و کارکنان مدارس، مراکز تجاری و فروشگاه‌‌ها، دانشگاه‌‌ها و سایر سازمان‌‌ها برای رفت و آمدشان به محل کار، در ترویج فرهنگ استفاده از وسایل نقلیه‌‌ی عمومی بسیار موثر است .
ترافیک همواره در مناطق شهری وجود دارد . برنامه‌ریزان شهری و مسئولان اجرایی و شهروندان، همگی بر ضرورت حل معضل ترافیک اتفاق نظر دارند . عاملی که مسئله را پیچیده‌‌تر می‌‌کند، به توافق نرسیدن بر نوع راه حل است . ضمن این که فضای شهرها معمولا بر اساس طرح‌های مدیریتی سال‌‌ها پیش طراحی شده‌‌ا‌‌ند؛ در حالی که طرح‌‌ها و تئوری‌‌های جدید به سمت گسترش و ترجیح حمل و نقل عمومی بر خودروهای شخصی تغییر یافته‌‌اند .
در طرح‌‌های جدید باید مناطق ویژه و جداگانه‌‌ای برای عابران پیاده، دوچرخه‌‌سواران و موتورسواران اختصاص داده شود . طراحان شهری باید از طریق پروژه‌‌های دقیق به ایجاد فضای مورد نیاز جدید برای سامان‌دهی ترافیک بپردازند . برای طراحی و اجرای این طرح‌ها به اطلاعات دقیق، تجزیه و تحلیل اطلاعات و بودجه نیاز است .
راه‌کارها:
1- مناطقی که مشکل دارند و علت مشکل آن‌ها را پیدا کنید . طراحی برخی از خیابان‌ها به گونه‌ای است که باعث توقف خودروها می‌شود و به اصطلاح راه‌ را بند می‌آورد . این خیابان‌ها را شناسایی کنید و به جمع‌آوری اطلاعات لازم و تحلیل آن‌ها بپردازید . هم‌چنین باید تعداد ماشین‌هایی را که در مناطق مختلف شهر به طور میانگین در رفت و آمد هستند، محاسبه کرد . در اکثر موارد، در همان خیابان‌های ده‌‌ها سال پیش، تعداد ماشین‌های در حال رفت و آمد، چندین برابر شده است . در چنین مواردی یکی از اقدامات ضروری، ایجاد مسیر جدید تعریض خیابان است .
2- یکی از راه‌های تامین بودجه و هم‌چنین کنترل کردن جریان ترافیک، دریافت عوارض و هزینه بابت عبور از برخی مناطق خاص و مرکز شهر است .
3- گسترش حمل و نقل عمومی هم‌زمان با گسترش و تجهیز را‌ه‌ها هم از اقدامات لازم برای کنترل و کاهش ترافیک است . در مناطقی از شهرکه همیشه با معضل ترافیک روبه‌رو هستند، ایجاد یک سرویس حمل و نقل کارآمد و سریع، موجب کاهش قابل توجه تعداد خودروهای شخصی می‌شود .
4- الگوهای توسعه‌ی شهری باید از جهت ایجاد سازمان‌ها و اداره‌های جدید و مکان‌هایی که محل تجمع افراد هستند، کنترل شوند . اگر همه‌ی سازمان‌ها و اداره‌ها در مراکز اصلی شهر ساخته شوند، موجب افزایش ترافیک و عبور و مرور در این مناطق می‌شوند . بنابراین باید بخشی از این سازمان‌ها را به حومه‌ی شهر انتقال داد و ساختمان‌های اداری جدید را در این مناطق ساخت . از این طریق می‌توان حجم وسیعی از بار ترافیک را به مناطق حومه و اطراف شهر انتقال داد و ترافیک را در همه‌ی نقاط شهر تعدیل کرد . ضمن این‌که در چنین وضعیتی باید سیستم حمل و نقل عمومی حومه‌ی شهر را گسترش داد و تجهیز کرد .
5- توزیع مناسب و برابر امکانات و پیش‌رفت‌ها در نقاط مختلف شهر، عامل مهمی در کاهش بار ترافیک در نقاط پر ازدحام شهر است . کلیه‌ی امکانات رفاهی و شهری در مناطق مختلف شهر باید به صورت یکسان توزیع شود تا از جابه‌جایی‌های شهروندان از نقاط محروم از امکانات به نقاط پیش‌رفته و مجهز شهری کاسته شود .
6- مطالعه و بررسی مناطق مختلف شهر از جهت تغییراتی که برای کنترل ترافیک در هر منطقه مورد نیاز است و مشخص کردن کوتاه مدت یا بلندمدت بودن ایجاد این تغییرات، بسیار ضروری است .
در خصوص اجرای راه‌کارهایی که گفته شد، توجه به این نکته‌ها مهم و تاثیرگذار است:
پرداخت عوارض ممکن است باعث کند شدن سفرهای درون شهری و وقت‌گیر شدن برای رانندگان و به دنبال آن نارضایتی آن‌ها شود . برای کاهش این مشکلات، می‌توان از سیستم‌های اتوماتیک و هوشمند برای پرداخت عوارض استفاده کرد و برای مثال می‌توان عوارض عبور و مرور در برخی نقاط پرتردد شهری را برای مدت یک‌سال پرداخت کرد یا این‌که عوارض را برای همان روز از طریق آن‌لاین و اینترنتی پرداخت کرد .
برای نمونه ترافیک در لندن با استفاده از سیستم‌های هوشمند پرداخت عوارض در سال 2003، نسبت به قبل از آن به میزان 30 درصد کاهش یافته است .
افزایش قیمت بنزین و هزینه و مشکلات پارک کردن خودرو در ساعت‌های اوج ترافیک و ازدحام، همگی موجب گرایش رانندگان خودروهای شخصی به سمت استفاده از سیستم حمل و نقل عمومی است . اما سیستم‌های حمل ونقل عمومی هم در صورتی جواب‌گوی نیاز شهروندان هستند که قابل اعتماد، کم هزینه‌تر و سریع‌تر از خودروهای شخصی باشند .
- بایستی به همه‌ی راه‌های حل معضل ترافیک توجه کرد و آن‌ها را بررسی نمود و از بین همه‌ی راه‌ها، از شیوه‌هایی که تغییر و تاثیر قطعی دارند و برای شهرها با ویژگی‌هایی که دارد، مناسب‌تر هستند، استفاده کرد . شاید برخی از طرح‌های کنترل ترافیک، با توجه به وضعیت و شرایط خاص شهر مورد نیاز ما، برای آن مناسب نباشد و نتیجه‌ی معکوسی در پی‌ داشته باشند .
دلایل افزایش حجم ترافیک:
برخی از دلایل افزایش ترافیک، ریشه‌ای و زیربنایی و بلندمدت هستند و برخی دیگر، مقطعی و کوتاه مدت هستند .
دلایل بلند مدت و زیربنایی
طبق آمار موسسه‌ی حمل و نقل ایالات متحده، 45 درصد از افزایش حجم ترافیک بر اثر دلایل زیربنایی و بلندمدت است . برخی از این دلایل، ظرفیت اندک و امکانات ناکافی، تقاضای نامحدود و مدیریت ناکارآمد امکانات است . ظرفیت اندک و تقاضای نامحدود با یک‌دیگر در ارتباط هستند؛ چرا که گنجایش اندک خیابان، موجب بالاتر رفتن تقاضای بدون پاسخ می‌شود و بر عکس افزایش تعداد خودروها، نیاز به افزایش ظرفیت خیابان را بیش‌تر نشان می‌دهد .
دلایل مقطعی و کوتاه مدت
برخی از دلایل مقطعی که موجب افزایش حجم ترافیک می‌شوند، وقایعی مثل تصادف، خراب شدن خودروها، عملیات ساخت و اصلاح جاده‌ها، بد بودن آب و هوا و حوادث اورژانسی و موارد خاص هستند؛ طبق آمار موسسه‌ی حمل و نقل ایالات متحده، تصادف‌ها 25درصد، بدی آب و هوا 15درصد، عملیات راه سازی 10 درصد و حوادث اورژانسی 5 درصد در افزایش حجم ترافیک سهم دارند .
برای پیش‌گیری و حل معضل ترافیک که بر مبنای این دلایل افزایش می‌یابد، یکی از راه‌های موثر، ساخت راه‌ها و گسترش خیابان‌ها است که موجب افزایش گنجایش خیابان‌ها و کاهش تقاضا در برخی مسیرها می‌شود .
هم‌چنین با کاهش زمان عملیات راه‌سازی و اصلاح خیابان‌ها و تسریع در روند اجرای این عملیات، می‌توان بخشی از بار ترافیک را کم کرد؛ اما برای برخی عوامل مثل بدی هوا، کار خاصی نمی‌توان انجام داد .

ارسال نظر

اخبار مرتبط سایر رسانه ها
    اخبار از پلیکان

    نمای روز

    اخبار از پلیکان

    داغ

    حواشی پلاس

    صفحه خبر - وب گردی

    آخرین اخبار