گوناگون

حکایت خواندنی از مصائب جذب در هیات علمی دانشگاههای ایران

پارسینه: دانش‌آموخته یکی از بهترین دانشگاه‌های اروپا در مقطع کارشناسی ارشد و دکتری است. در هر دو مقطع هم، از آن طرف بورس گرفته بود به واسطه نمرات بالا. چند مقاله در معتبرترین مجلات علمی پژوهشی رشته‌اش و نیز کنفرانس‌های بین‌المللی دارد

از خانواده‌ای مذهبی و انقلابی است. پدرش از دهه ۴۰ در راه انقلاب و امام بوده. خودش هم در دهه ۷۰ و اوج اصلاحات از فعالان تشکل‌های اسلامی و انقلابی بود.

از دو، سه سال قبل که به ایران برگشت، برای هیات علمی شدن اقدام کرد. در دانشگاه نخست، در مصاحبه علمی رأی اکثریت قاطع آراء بر تأیید و پذیرش او بود. فقط یک نفر مخالف او بود. همان نفری که مشهور به استاد حزب اللهی و انقلابی بود و نیز مدیر گروه. او رفت و در گوش رییس دانشگاه - که اصولگراست - زهر ریخت و مانع جذب شد.

بعدها که این مدیر گروه قدری صمیمی شده بود به او گفته بود: «دیدم آن استادان غیر انقلابی خیلی از تو تعریف می‌کنند، ترسیدم بروی در دامن آنها بیافتی.» و وعده داده بود که: «نگران نباش. یکی، دو ترم حق التدریس برایت درس می‌گذارم. در فراخوان بعدی جذبت می‌کنیم.» سال بعد آن مدیر گروه، که مأمور بوده از دانشگاهی دیگر، مأموریت‌اش تمدید نمی‌شود و می‌رود. رییس دانشگاه اصولگرا برای حفظ موقعیت خود در دولت جدید، ویترین خود را تغییر داده و مدیران اصلاح‌طلب منصوب کرده است. در مصاحبه جذب بعدی، نگاه‌ها به این مدرس جوان عوض شده است. او حالا «نیروی» آن مدیر گروه سابق محسوب می‌شود. در مصاحبه مجدد او را رد می‌کنند.

در دانشگاه دوم، در مصاحبه علمی با حضور ۱۲ استاد، پذیرفته می‌شود. در مرحله بعد که مصاحبه عقیدتی است، عده‌ای زهر در گوش رییس این دانشگاه - که چهره‌ای اصلاح طلب است - می‌ریزند که «فلانی با حمایت فلان استادان اصولگرا آمده بالا.» در مصاحبه عقیدتی رییس دانشگاه شخصاً حضور می‌یابد. به‌جای سؤالات مذهبی و سیاسی، سؤالات علمی و تخصصی می‌پرسند و به اصطلاح می‌پیچانند. به بهانه‌ای، جذب در گروه مورد نظر متقاضی منتفی می‌شود. برای خالی نبودن عریضه، او را معرفی می‌کنند به یک گروه دیگر تا یک‌ترم تدریس آزمایشی کند.

در گروه دیگر، که مدیر آن نیز انقلابی و حزب اللهی است، یک‌ترم درس می‌دهد. حتی در مقطع کارشناسی ارشد برایش کلاس می‌گذارند که خوب سنجیده شود. در پایان‌ترم ارزیابی‌های دانشجویان بالاست. در آن حد که می‌روند به تعریف از او نزد برخی مدیران و گویا همین موجب احساس خطر می‌شود! پس از دو سال کش و قوس، به متقاضی اطلاع می‌دهند که گروه با جذب او مخالفت کرده است. در این فاصله همان گروه یک نفر را جذب می‌کند که نه رشته‌اش مرتبط است، نه سابقه پژوهشی و آموزشی مرتبط دارد.

در این دو سال تحقیرها و سختی‌هایی تحمل کرد که در دوران تحصیل در خارج، به رغم خارجی بودن و مسلمان بودن، تحمل نکرده بود. استاد راهنمایش آنجا پیشنهاد کار پژوهشی مشترک به او داده بود وقتی داشت برمی‌گشت. چندی قبل خبر داد که یک فرصت پژوهشی با حقوق و مزایای خوب در دانشگاه هاروارد دقیقاً در رشته تخصصی او پیش آمده. با توجه به انطباق با موضوع کارش و سوابق و مقالات و توصیه نامه‌هایی که از استادان قبلی‌اش دارد، احتمالاً پذیرفته می‌شود.

باندبازی و گروه گرایی و سیاست‌زدگی دانشگاه‌های ما را به خاک سیاه نشانده است.

دکتر شهاب اسفندیاری

ارسال نظر

  • ناشناس

    مملکتی برای فرصت طلبان و موج سواران آفتاب پرست

  • ناشناس

    شرایطی بوده که سالها یک گروه نیاز به نیروی جدید هیئت علمی داشته اما به علت سختگیری های عجیب در مصاحبه های عقیدتی و سیاسی کسی را نمی پذیرفته اند و گروه خالی از استاد مانده است

  • ناشناس

    این کل ماجرا نیست. ای کاش فقط باندبازی و گروه گرایی و سیاست‌زدگی بود. وضعیت از این اسفناک تر است. بعضی از اساتید فقط به خاطر منافع شخصی جلوی جذب افراد با صلاحیت رو میگرن. بعضی از مواقع ريیس یا معاونین به خاطر منافع شخصی خود (به طور مثال بیگاری کشیدن از طرف و سهیم شدن در مقالات علمی و فعالیتهای پژوهشی وی) و حتی بعضی از مواقع به خاطر سفارش نماینده مجلس و یا روابط فامیلی اقدام به جذب می کنند.

  • ناشناس

    بنده برای هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی تهران بعد از شرکت در فراخوان مدارکم را تسلیم کردم .به من به صورت دوستانه و از سر خیر خواهی گفته شد افراد مطلوب خودشان را از قبل تعیین کرده و برای ما فرستاده اند خودت را معطل نکن

  • ناشناس

    فقط رابطه و خنگ بودن
    هرچی قویتر باشی بیشتر مانعت میشن چون میدونن جاشونو میگیری
    بدون پارتی هم که اصلا باید فکر هیات علمی شدن رو از سر بیرون کنی

اخبار مرتبط سایر رسانه ها
    اخبار از پلیکان

    نمای روز

    اخبار از پلیکان

    داغ

    حواشی پلاس

    صفحه خبر - وب گردی

    آخرین اخبار