گوناگون

نظری دیگر به گفت‌وگوی دکتر سروش و مهندس عبدالعلی بازرگان

پارسینه: سه شنبه 14/2/1395 نیمه‌های شب در تلویزیون انگلستان شاهد گفت و گوی دو دوست قدیمی از دوستانم بودم؛ آقایان دکتر سروش و مهندس عبدالعلی بازرگان. سخن درباره ی کیفیت «وحی» و نزول آن بر پیغمبر اکرم (ص) بود.

درباره ی این شبکه و آن برنامه چیزی نمی گویم که بر کسی پوشیده نیست. پس از دو جلسه معارفه و معارضه - که بسیاری آن را دیده اند - آقای دکتر اصرار داشتند و فرمودند که قرآن «خواب‌نامه» پیغمبر است. یعنی آن چه آن حضرت در خواب دیده است، به زبان قوم بیان کرده است.

با خود می گفتم راستی این همه سعی و مجادله برای چیست؟ مگر همه ی مجهولات و حتی محسوسات معلوم اند که حالا به سراغ این یکی آمده ایم؟ میلیون ها مجهول در منظر ما سر برآورده و منتظر پاسخ هستند. دم دستی ترین آن ها همین نیروی جاذبه ی زمین است که کسی تا امروز حقیقت آن را نمی داند. چنان که هیچ کس تاکنون نمی داند که چرا نور گاهی به صورت موج و گاهی به صورت ذره ظاهر می شود. در همین علوم تجربی و از همه محکم تر و به آزمون نزدیکتر ، یعنی فیزیک ، الی ماشاءالله مجهول موجود است که نه من و نه شما و نه آقای دکتر و نه هیچ فیزیکدان حرفه یی تا امروز توجیه معقولی برای آن نیافته است.

در زیست شناسی به قول اوپارین - زیست شناس سطح اول جهانی - در حال حاضر هفت میلیون مجهول موجود است که با مجهول بودن وحی ، به هفت میلیون و یک‌ می‌رسد . تازه آن چه حکایت رفت در عالم محسوس و تجربه است که برای شناختن بدن خود هفت میلیون معما را داریم . این حکایت بدن ما است ، نه عالم « وحی» که بیرون از تجربه ی ما و شما است . یک طرف خداوند متعال است و طرف دیگر پیغمبر اکرم . هر سخنی در این باب غیر از آن‌چه گوینده و شنونده ی « وحی» فرموده اند ، تیر به تاریکی ها و خلاف شأن تحقیق دقیق علمی است.

اولاً : آن چه آقای دکتر مدعی آن هستند ، با بسیاری از آیات کریمه ی قرآن معارض است . این را دیگران گوشزد کرده و در پایگاهجهای اینترنتی موجود است و تکرار نمی‌کنم. اگر چه آیاتی نیز از نظر ایشان دور مانده است . اما این مسأله تبعات بسیاری به بار می آورد و از جمله راست گویی و سلامت و هشیاری پیغمبر اکرم ، که سنگی را بر روی سنگ باقی نمی گذارد و آقای دکتر باید قبلاً این را حساب می کردند.

ثانیاً : آقای دکتر می خواهند مجهول « وحی» را معلوم فرمایند. اما به جای روشنی حواله نکرده و به جای آشکار سازی این معما ، آن را به دو معمای دیگر ارجاع داده اند که هر دو از مجهولات حیرت‌انگیز روزگار ما است: رؤیا و تعبیر رؤیا . واقعاً تا امروز معلوم شده است که رؤیا چیست و کیفیت آن چگونه است؟ راستی چه معمایی است که گاهی بیننده ی رؤیا ، از زمان و مکان خویش در رختخواب بیرون آمده و به زمان و مکان گذشته و آینده سفر می کند و خبر از وقایعی می دهد که هنوز اتفاق نیفتاده و کسی از آن آگاه نیست. مثلاً رؤیای ثبت شده بسیاری از کسانی که قبل از ترور کندی آن را در رؤیا دیده‌اند . واقعاً این معما امروز حل شده است؟

دوّم تعبیر رؤیا است. هیچ اختلافی ، مجادله یی و کشمکشی میان مکتب‌های مختلف روان شناسی در تعبیر رؤیا نیست؟ و سخن کدام یک صحیح است؟ شما تعبیری اساسی و بدون اختلاف‌ می‌شناسید که بتوان به آن چنگ انداخت که با طعن و طرد مکتب دیگر مواجه نباشد؟ حضرتعالی مجهول وحی را به دو مجهول دیگر در فضایی تاریک حواله فرموده اید.

وقتی آقای دکتر بر صندلی جلوس فرمودند ، بالای سرشان صفحه یی برای معرفی روشن بود که حکایت می کرد بینندگان در مقابل یک « فیلسوف » نشسته اند. هم این معرفی و هم سوابق ایشان این انتظار را در شنونده بر می انگیخت که در مقابل کسی است که می‌تواند سخنان محکم و مستدل بشنود. اما به جای استدلال و استحکام آقای دکتر ضمن فرمایش به حدیثی استناد کردند و بر آن پای فشردند و از آن «سیره» بیرون آوردند که از رسواترین مجعولات است و بوی تدلیس و تزویر در آن آزاردهنده‌تر از این بود که ایشان استشمام نکنند.

حدیث در بعضی از منابع روایی برادران اهل سنت با اختلاف عبارات و ظاهر مضطرب و گاهی نقل از راویان کذاب و وضاع - بنا بر معیار اهل سنت - آمده است که مضمون آن را شاید بتوان چنین خلاصه کرد : پیغمبر اکرم روزی در نخلستانی بر گروهی گذشتند که شاخه های درخت خرمای نر را برای گرده افشانی روی درخت نخل ماده تکان می دادند . حضرت سؤال کرد چرا چنین می کنید ؟ گفتند اگر این کار را نکنیم ، درخت محصول نمی دهد . پیغمبر فرمودند این کار را نکنید . نخل کاران اطاعت کردند و سال دیگر هیچ درختی خرما نداد . خبر و شکایت به پیغمبر بردند . حضرت فرمود چرا درخت‌ها بار نداده است ؟ گفتند چون گرده‌افشانی نکرده ایم و شما به ما فرمودید که این کار را نکنیم . به نقل بعضی از روایات حضرت آن ها را شماتت کرد و تقریباً به نقل همه ی روایات به آنها فرموده شما در کار دنیای خود از من آگاه ترید و من به کار آخرت شما آشناتر هستم ؛ یا کار دنیای خود را شما بهتر از من می دانید!

اولاً : بر آقای دکتر است که مرز دنیا و آخرت را روشن فرمایند که ما چه چیز را نباید از پیغمبر بشنویم. شما بیایید مرز دنیا و آخرت را جدا کنید. کدام امور دستورهای دنیایی و کدام آخرتی است. پیشاپیش میگوییم هر مرزی تعیین فرمایید ، آیات زیادی در قرآن و دستورهای فراوانی در سنت با آن معارض است.

ثانیاً : لابد شما این حدیث را باور کرده و طبعاً مایل هستید که بینندگان نیز آن را باور کنند. آیا واقعاً شما می پذیرید که مردی سال ها در مکه و سال هایی در مدینه زندگی کند و هنوز نداند که گرده افشانی چیست و درخت نخل بدون این عمل بار نخواهد داد! چیزی که بچه‌های نابالغ جنوب ایران آن را به‌خوبی می دانند.

ثالثاً : سالها قبل از این حادثه در سوره یی مکی خداوند به مسلمانان می فرماید : «لا تقف ما لیس لک به علم ... » آیا پیغمبر در حضور مسلمانان از چیزی پیروی می کند که به آن علم ندارد؟ شما چنین نسبتی را به خود می‌پسندید که به پیغمبر اکرم نسبت داده اید؟ یک عقل معمول و متوسط چنین کاری می کند که شما آن را بر پیغمبر روا می دارید؟

سبحان الله ! قرآن به مسلمانان دستور می‌دهد آن چه نمی دانید ، دنبال نکنید ؛ و پیغمبر آورنده ی قرآن در حضور مسلمانان از آن تخلف می کند!

رابعاً : یک سال بدون محصول خرما ، یعنی اساسی ترین محصول در مدینه نابود می شود و مورخانی که جزییات وقایع مدینه را نوشته اند ، از این حادثه سخنی نیاورده اند . چرا ؟ چون اصلاً واقع نشده است !!

طبق بعضی از نقل‌ها ، پیغمبر نه تنها از کشاورزان عذر‌خواهی نمیکند ، بلکه شماتت می کند که چرا چنین کاری کرده اید ! غریب است که حتی یکی از آن ها نیز نمی گوید که قرآن دستور داده بود که از شما اطاعت کنیم و شما اسوه ی حسنه ی امت هستید و اگر کسی از شما اطاعت نکند ، جهنمی است و خدا اطاعت شما را با اطاعت خود قرین کرده است ؛ و ده ها آیه ی دیگر با انذارهای شدید ، در حالی که همین مردم در امور بسیاری با پیغمبر مجادله داشتند و تاریخ شاهد است. نخل‌کارانی که عمری تجربه کرده و می دانستند درخت خرما بدون گرده افشانی محصول نمی دهد به خلاف تجربه ی خود و اجداد خود از پیغمبر شنیدند و دم فرو بستند و دست از گرده افشانی برداشتند و محصول یک سال را بر باد دادند . آن هم کسانی که در امور جزیی نیز بسیار چون و چرا میکردند. این ها باور کردنی است؟!

انگیزه ی جعل حدیث در متن آن آشکار است . به آن سبب بافته اند که هر کس خواست در مقابل زور داران مزوّری که به نام جانشین رسول بر مسند حکومت نشسته اند و آن می کنند که همه می دانند، بایستد و بگوید آن چه می کنید خلاف سنت رسول خدا است ، بگویند که رسول فرموده است شما در کار دنیای خود از من داناترید ، تا معاویه ، عبدالملک ، ولید ، مروان ، منصور ، هادی و هارون تا مستعصم و ... بهانه یی برای جنایات خود در دست داشته باشند.

شما این بهانه را تقریر ، توجیه و تأیید می فرمایید ، آن هم در برابر هزاران هزار بیننده . ظاهراً آقای بازرگان نیز به این قسمت اعتراضی نداشتند و سکوت کردند.

مهدی چهل تنی

ارسال نظر

  • ناشناس

    همین که می نویسی تو وی انگلیس تا مغز و مخاط غر ورزی ات را می شود خواند

اخبار مرتبط سایر رسانه ها
    اخبار از پلیکان

    نمای روز

    اخبار از پلیکان

    داغ

    حواشی پلاس

    صفحه خبر - وب گردی

    آخرین اخبار