سایه شوم هزینه های سنگین امرار معاش، بر سر ایرانی ها
پارسینه: مردم در کشورهای توسعهیافته به رفاه اقتصادی دست یافتهاند ولی، احساس می کنند زندگیشان، از کیفیت مطلوبی برخوردار نیست. بنابراین رشد شاخص تولید ناخالص داخلی که معرف رشد اقتصادی است، نمیتواند معیار بهبود کیفیت زندگی مردم تلقی شود. این در حالی است که برای نخستین بار، در سال ۲۰۰۵ میلادی، واحد اطلاعاتی اکونومیست (EIU)، شاخص اقتصادی و اجتماعی جدیدی را به منظور رتبهبندی کشورهای جهان ارائه کرد. این معیار رتبهبندی کشورها را شاخص کیفیت زندگی (QLI)، نامگذاری کردهاند.
تحریریه پارسینه - با وجود اینکه مردم درکشورهای توسعه یافته زندگی تعریف شده و مطلوبی دارند که از آن ناراضی هستند و به دنبال بهترین ها می روند، در کشورهایی مانند ایران نیز مردم با وجود مسائل و مشکلاتی که ریشه های مختلف و مشترک نیز دارد از زندگی خود ناراضی هستند. این نارضاتی و دَیویدن های ناسرانجام تا جایی در زندگی مردم ایران رسوخ کرده است که باعث شده اغلب مردم نگران امرار معاش ساده زندگی خود باشند.
تامین معیشت و تنظیم دخل و خرج از بزرگترین و مهمترین چالشهای خانوارهای ایرانی است و همه افراد جامعه از پُردرآمد و کم درآمد تا بی درآمد را با خود درگیر کرده است.
با این وجود، این مسئله برای اقشار ضعیف و کم درآمد جامعه مانند خانوارهای کارگری از اهمیت ویژه تری برخوردار است و آنها با فشار بیشتری چالشهای معیشتی و کسری درآمد را لمس می کنند.
بررسیها نشان میدهد متناسب نبودن افزایشهای سالیانه حقوق و دستمزد با رشد یک باره قیمتها در مقاطع مختلف زمانی، باعث شده تا خانوارهای کارگری نتوانند ارتباط منطقی بین درآمدها و هزینه های خود برقرار کنند. از این رو آنها اغلب مجبور میشوند بخشهایی از نیازهای زندگی خود مانند تفریحات، سفرها، حتی بخشی از درمان و تحصیلات فرزندان را بزنند تا بتوانند منابع اندک مالی برای مخارج مهم تر مانند مسکن و خوراک داشته باشند.
شاید به جرات بتوان گفت یکی از بدترین دورانهای معیشتی کارگران در سالهای اخیر در جریان اجرای قانون هدفمندی یارانه ها در فاز اول رقم خورد که پس از آن، بازارها با افزایشهای یکباره و ناگهانی قیمتها مواجه بود. کارگران معتقدند فاصله بین درآمد واقعی و هزینه های آنها در چند سال اخیر به شدت افزایش یافته است.
در اولین سال اجرای قانون هدفمندی یارانهها، دولت به منظور مهار بازارها اقدام به افزایش بسیار ناچیز حداقل مزد کارگران گرفت و در آن سال با وجود تورم بالا، دستمزد کارگران تنها ۹ درصد افزایش یافت و این اقدام دستوری دولت باعث تشدید شکاف بین هزینه ها و درآمد کارگران شد، به ویژه اینکه پس از آن، دولت نتوانست در مهار بازارها و قیمتها موفق باشد و موجی از افزایشهای غیرمنطقی قیمتها در کشور شکل گرفت.
تمام ارگان ها و وزارت خانه ها مدام از وضع روانی مردم و مشکلات زندگی، صحبت می کنند و مدام از راه حل هایی دم می زنند که تنها در حد یک شعار باقی می ماند. وضع روانی ایرانیها خوب نیست، سرمایه اجتماعی در ایران کم شده و آمارهایی از انواع و اقسام بیماریهای روانی اعلام می شود بی آنکه مسئولان راه حلی برای ریشه کن کردن موضوع ارائه دهند.
رئیس نظام روانشناسی و مشاوره کشور که قبل از این هم بارها درباره وضع روانی ایرانیها هشدار داده بود، آمارهایی را درباره شاخص بردباری ایرانیها اعلام کرده است و البته باز هم با نگرانی.
به گفته او، مردم ما استرس دارند، بردبار نیستند و تحمل دیگری را ندارند. این یک جمله تازه نیست. موضوعی است که در چندسال گذشته میان حرفهای خیلیها شنیده شده است.
«عباسعلی اللهیاری»، رئیس سازمان نظام روانشناسی و مشاوره کشور، روز یک شنبه در یک نشست خبری با نگاهی متفاوت از مشکلات روحی و عصبی ایرانیان سخن گفت.
به گفته اللهیاری، شاخص "بردباری اجتماعی" کشور در سالهای اخیر تا چهار رتبه در جهان کاهش یافته است زیرا مردم ما استرس دارند، بردبار نیستند و تحمل دیگری را ندارند. آنچه در جامعه شاهد هستیم، وضع عصبی به هم ریخته مردم و کاهش شاخص بردباری اجتماعی است، به طوری که طبق آمارهای اعلام شده جهانی کشور ما چهار رتبه در بین کشورهای جهان در شاخص بردباری اجتماعی افت کرده است.
در ایران طبق تحقیقاتی که در سالهای گذشته انجام شده،۹۰درصد مردم ما برای امرار معاش زندگی استرس دارند. دولت باید متخصصان و کارگزاران را در تدوین برنامههای سلامت روان مردم به کار گیرد و این برنامهها را عملی کند. این در حالی است که سازمان روانشناسی آمادگی همکاری با دولت را در این زمینهها دارد.
اما استرس جزو لاینفک زندگی امروزی بشر است، نمیتوان استرس را از زندگی امروزی بشر حذف کرد، اما میتوان راهکارهای مقابله با آن را به افراد آموزش داد و برای مقابله با آن برنامهریزی کرد.
براساس بررسیهای صورت گرفته ۹۱درصد بیماریها ریشه عصبی و روانشناختی دارند و در سلامت روان سه مقوله مهم فکر و باورهای انسانی، هیجانات و عواطف و رفتارها حایز اهمیت هستند و این سه مورد با یکدیگر سلامت روان را تشکیل میدهند که در این میان سلامت افکار و باورها از بیشترین درجه اهمیت برخوردار است زیرا تمامی رفتارها، هیجانات و عواطف از تفکر و باور انسان ناشی میشود.
بنا بر آمار و اطلاعات منتشره در سال ۹۲ از سوی مرکز آمار ایران متوسط هزینه سالانه خانوارهای شهری در کشور به حدود ۱۶ میلیون و ۴۲۸ هزار تومان می رسد خانوارهای استان تهران بیشترین و استان ایلام کمترین مبلغ را در بین استان های کشور هزینه کردهاند.
این در حالی است که در آمد خانوارهای تهرانی بر هزینه های آن ها مازاد است به طوری که به طور متوسط هر خانوار در سال گذشته حدود ۲۲ میلیون و ۱۰۷ هزار تومان کسب درآمد داشته است بنابراین نه تنها صورت مالی خانوارهای تهرانی کسری ندارد بلکه درآمدشان ۴۰۰ هزار تومانی از هزینههایشان بیشتر است.
مسئله ای نیست !! در این مملکت افرادی بسیاری داریم !! که هر تفرشان اندازه 1000 تفر اینها در آمد داره و میخوره و میگرده و میپوشه !! در خیریه اوسا ملنگ هم عضویت دارد !!!
این چه حرفیه،مهم فقط حزب الله لبنانه،مردم هر سختی رو تحمل میکنن تا حزب الله لبنان ایستادگی کنه،دنیا و حزب الله و بشار اسد و محور مقاومت،حالا خونه پرش یه عده ای تو ایران از گشنگی هم بمیرن،اتفاقی نمیفته
این تازه بهار سال اقتصاد مقاومتیه تا آخرش فکر کنم فقط لباس زیرمون برامون باقی مونده
این کشور از بی قانونی ها و بی عدالتی ها همیشه رنج برده و خواهد برد
لعنت بر مترفین