یک لقمه نان کف خیابان
پارسینه: صندوق حمایت از کودکان ملل متحد، در گزارش تازهای از افزایش کودکانی که به مدرسه نمی روند، ثابت ماندن نرخ ازدواج کودکان در دهههای گذشته و مرگ قابل پیشگیریِ میلیونها کودک فقیر در ۱۵ سال آینده خبر داده است.
تحریریه پارسینه - پول، منبع قدرمندی است که که اگر در اختیار افراد باشد می تواند فرد را به هر خواسته ای برساند. قدرت مالی تا جایی نفوذ دارد که سواد اجتماعی فرد اهمیت پیدا نمی کند و این نمونه بازر این ضرب المثل است که "پول" احترام می آورد. اما در مقابل این منبع قدرت اگر فردی علم و دانایی دارا باشد اما از منبع مالی بی بهره، جدا از بحث اینکه اهمیت و ارزشی به فرد و دانایی او داده نمی شود، اگر این فرد برای تحقق اهداف علمی خود سراغ فرد دارای قدرت مالی رود قطعا خود فرد عالم جزو دارایی های فرد پولدار قرار می گیرد.
بدیهی است در چنین جامعه ای میان کودکان فقیر و ثروتمند نیز تفاوت هایی برای همیشه باقی می ماند که اغلب باعث می شود توانایی های کودک فقیر نادیده گرفته شده یا سرکوب شود. کودکان فقیر همیشه از سوی جامعه رانده می شوند. طبیعی است که خطراتی که این کودکان لمس می کنند هرگز برای کودکان ثروتمند قابل تصور نخواهد بود.
کودکان قشر فقیر ابزاری برای والدین قرار می گیرند که بعضا به عنوان کالا فروخته و یا اجاره داده می شوند. بر این اساس دختران به مردی پولدار فروخته می شود و پسران به نوع دیگری نیز ابزار خانواده قرار می گیرند.
یونیسف در گزارشی که در هشتم تیرماه منتشر کرده بود از احتمال مرگ کودگان فقیر تا پیش از سن پنج سالگی خبر داد که دو برابر بیشتر از همسن و سالهای ثروتمند آنها است. این در حالی است که احتمال اینکه دختران خانوادههای فقیر، به ازدواج در سن کودکی مجبور شوند، دو برابر بیشتر است و در حال حاضر ۱۲۴ میلیون کودک از مدرسههای ابتدایی نیز دور ماندهاند.
به گفته یونیسف شمار دختران کودکی که به ازدواج مجبور میشوند، از دهه ۱۹۹۰ تا کنون تغییری نکرده است. ازدواجهایی که هر ساله ۱۵میلیون فرد را در بر میگیرد.
گزارش سالیانه یونیسف همچنین به برخی پیشرفتها در مقابله با مرگ ومیر کودکان اشاره کرده که در ۱۲۹ کشور جهان درصد دختران و پسرانی که مدرسه فرستاده میشوند، برابر شده است. با این همه از نظر این صندوق حمایتی بینالمللی، با در نظر گرفتن پیامدهای ناشی از آشفتگیهای فعلی جهان، این پیشرفتها، نه کافی است و نه عادلانه.
در ایران آماری در مورد مرگ ناشی از فقر برای کودکان موجود نیست و بیشتر مرگ کودکان و به خصوص کودکان زیر پنج سال به دلیل بیماری و البته بیماری های قابل پیشگیری، تصادف و بیماری های مادرزادی اعلام شده است. اما جالب است که بر اساس برخی آمار جمعیت زیر فقر ایران ۱۲درصد اعلام شده است که البته به نظر می رسد که این آمار کمی بیشتر از آنچه که اعلام شده است، باشد.
بر اساس این گزارش سازمان یونیسف معتقد است که افزایش سواد در میان کودکان به کاهش فقر در کشورها کمک می کند. این فقر و بی سوادی کودکان البته به دلیل نفوذ جامعه سرمایه داری است. بسیاری معتقد هستند که فقر و بی سوادی کودکان پایین جامعه، شکست نظام سرمایه داری است.
بنابرگزارش سازمان بینالمللی کار (ILO) فقر به دلیل بیکاری و به دلیل وجود اشتغالهای نازل مزدی افزایش مییابد. «گای رایدر»، دبیرکل سازمان بینالمللی کار، اخیرا گفته است که در بسیاری از کشورهای صنعتی کمکهای دولتی نمیتواند کاهش درآمد افراد دارای مشاغل نازل مزد را جبران کند. بنابر اطلاعات سازمان بین المللی کار این تکامل از آغاز بحران اقتصاد جهانی در سال ۲۰۰۸ تشدید یافته است.
بر اساس پژوهشی که در سال ۸۵ در ایران انجام شده است تقریباً ۲۵ تا۳۰ هزار کودک خیابانی در تهران مشغول به کار بودند که البته پیش بینی شده بود این رقم تا سال ۹۲ افزایش داشته باشد. این در حالی است که کودکان کار و فعالیت آنها بیشتر شده است. به طوری که قائم مقام وزیر کشور در امور اجتماعی، در ۱۷ شهریور ماه سال ۹۴ وعده داد که کودکان کار و کودکان خیابانی تا بهمن ماه همان سال جمع آوری می شوند. البته این امر هرگز محقق نشد و همچنان شاهد فعالیت کودکن کار با قوت بیستری هستیم.
کار کودک دیر زمانی است که به عنوان عاملی مهم در نقض حقوق کودکان، حقوق اساسی کارگران و حقوق بشر و نیز مانعی بزرگ بر سر راه رشد و توسعه ملی شناخته شده است. در دهههای اخیر، جامعه بین الملل استانداردهای مهمی برای چگونگی تعریف کار کودک و اولویت بندیهای لازم برای ریشه کن کردن آن وضع کرده است.
آخرین بررسیهای بینالمللی سازمان جهانی کار در مورد کار کودک حاکی از آن است که در فاصله سالهای۲۰۰۰ تا ۲۰۰۸ شمار کودکان کار در سراسر جهان تا حدود ۳۰ میلیون نفر کاهش داشته است. با این حال ۵۰ درصد کودکان کار در دنیا در ایران هستند. با وجود چنین پیشرفتی، در پایان آن دوره، کماکان بیش از ۲۱۵ میلیون کودک کار وجود داشت که بیش از نیمی از آنان به کارهای پرخطر اشتغال داشتند.
اما بیانههای منتشر شده اخیر مربوط به سیاستهای سازمان ملل متحد، گروه جی، «سازمان های همکاری و توسعه اقتصادی»، کمیسیون اروپا، یونیسف و بانک جهانی نشان از توافق بین المللی فزایندهای در مورد اهمیت حمایت اجتماعی در رشد و توسعه جامعه دارند. نقش کلیدی حمایت اجتماعی در رشد و توسعه را «طرح تامین حداقل حمایت های اجتماعی» هم دریافته است که در آن بسیاری از دفاتر سازمان ملل متحد و دیگر آژانسهای چند جانبه، شرکای توسعهای و سازمانهای غیر دولتی بینالمللی و دیگر آژانسهای چند جانبه، شرکای توسعهای و سازمانهای غیر دولتی بینالمللی به طور مشترک به حمایت از راهبردهایی فراگیر برای تضمین دسترسی به کمکها و خدمات اجتماعی ضروری میپردازند.
این راهبردها شامل خدماتی هستند مانند خدمات بهداشتی - درمانی، آموزشی و تحصیلی، مسکن، آب رسانی، تسهیلات بهداشت عمومی و بهداشت محیط و سایر خدماتی که در سطح بینالمللی به عنوان کمکهای اجتماعی، چه نقدی و چه غیر نقدی و اعتباری، تعریف شدهاند تا امنیت در درآمد، امنیت غذایی و تغذیه کافی و مناسب را تضمیین کنند و تسهیلات بیشتری را به خدمات ضروری اجتماعی اختصاص دهند. با این حال علی رغم نقش و کارکرد محوری حمایت اجتماعی، تا تحقق یافتن آن برای اکثریت غالب جمعیت جهان، هنوز راه درازی در پیش است. طبق برآورد سازمان جهانی کار، عملاً تنها ۲۰ درصد از جمعیت جهان و خانوادههایشان که در سن کار هستند، دسترسی به ملزومات یک حمایت اجتماعی همه جانبه دارند.
بدیهی است در چنین جامعه ای میان کودکان فقیر و ثروتمند نیز تفاوت هایی برای همیشه باقی می ماند که اغلب باعث می شود توانایی های کودک فقیر نادیده گرفته شده یا سرکوب شود. کودکان فقیر همیشه از سوی جامعه رانده می شوند. طبیعی است که خطراتی که این کودکان لمس می کنند هرگز برای کودکان ثروتمند قابل تصور نخواهد بود.
کودکان قشر فقیر ابزاری برای والدین قرار می گیرند که بعضا به عنوان کالا فروخته و یا اجاره داده می شوند. بر این اساس دختران به مردی پولدار فروخته می شود و پسران به نوع دیگری نیز ابزار خانواده قرار می گیرند.
یونیسف در گزارشی که در هشتم تیرماه منتشر کرده بود از احتمال مرگ کودگان فقیر تا پیش از سن پنج سالگی خبر داد که دو برابر بیشتر از همسن و سالهای ثروتمند آنها است. این در حالی است که احتمال اینکه دختران خانوادههای فقیر، به ازدواج در سن کودکی مجبور شوند، دو برابر بیشتر است و در حال حاضر ۱۲۴ میلیون کودک از مدرسههای ابتدایی نیز دور ماندهاند.
به گفته یونیسف شمار دختران کودکی که به ازدواج مجبور میشوند، از دهه ۱۹۹۰ تا کنون تغییری نکرده است. ازدواجهایی که هر ساله ۱۵میلیون فرد را در بر میگیرد.
گزارش سالیانه یونیسف همچنین به برخی پیشرفتها در مقابله با مرگ ومیر کودکان اشاره کرده که در ۱۲۹ کشور جهان درصد دختران و پسرانی که مدرسه فرستاده میشوند، برابر شده است. با این همه از نظر این صندوق حمایتی بینالمللی، با در نظر گرفتن پیامدهای ناشی از آشفتگیهای فعلی جهان، این پیشرفتها، نه کافی است و نه عادلانه.
در ایران آماری در مورد مرگ ناشی از فقر برای کودکان موجود نیست و بیشتر مرگ کودکان و به خصوص کودکان زیر پنج سال به دلیل بیماری و البته بیماری های قابل پیشگیری، تصادف و بیماری های مادرزادی اعلام شده است. اما جالب است که بر اساس برخی آمار جمعیت زیر فقر ایران ۱۲درصد اعلام شده است که البته به نظر می رسد که این آمار کمی بیشتر از آنچه که اعلام شده است، باشد.
بر اساس این گزارش سازمان یونیسف معتقد است که افزایش سواد در میان کودکان به کاهش فقر در کشورها کمک می کند. این فقر و بی سوادی کودکان البته به دلیل نفوذ جامعه سرمایه داری است. بسیاری معتقد هستند که فقر و بی سوادی کودکان پایین جامعه، شکست نظام سرمایه داری است.
بنابرگزارش سازمان بینالمللی کار (ILO) فقر به دلیل بیکاری و به دلیل وجود اشتغالهای نازل مزدی افزایش مییابد. «گای رایدر»، دبیرکل سازمان بینالمللی کار، اخیرا گفته است که در بسیاری از کشورهای صنعتی کمکهای دولتی نمیتواند کاهش درآمد افراد دارای مشاغل نازل مزد را جبران کند. بنابر اطلاعات سازمان بین المللی کار این تکامل از آغاز بحران اقتصاد جهانی در سال ۲۰۰۸ تشدید یافته است.
بر اساس پژوهشی که در سال ۸۵ در ایران انجام شده است تقریباً ۲۵ تا۳۰ هزار کودک خیابانی در تهران مشغول به کار بودند که البته پیش بینی شده بود این رقم تا سال ۹۲ افزایش داشته باشد. این در حالی است که کودکان کار و فعالیت آنها بیشتر شده است. به طوری که قائم مقام وزیر کشور در امور اجتماعی، در ۱۷ شهریور ماه سال ۹۴ وعده داد که کودکان کار و کودکان خیابانی تا بهمن ماه همان سال جمع آوری می شوند. البته این امر هرگز محقق نشد و همچنان شاهد فعالیت کودکن کار با قوت بیستری هستیم.
کار کودک دیر زمانی است که به عنوان عاملی مهم در نقض حقوق کودکان، حقوق اساسی کارگران و حقوق بشر و نیز مانعی بزرگ بر سر راه رشد و توسعه ملی شناخته شده است. در دهههای اخیر، جامعه بین الملل استانداردهای مهمی برای چگونگی تعریف کار کودک و اولویت بندیهای لازم برای ریشه کن کردن آن وضع کرده است.
آخرین بررسیهای بینالمللی سازمان جهانی کار در مورد کار کودک حاکی از آن است که در فاصله سالهای۲۰۰۰ تا ۲۰۰۸ شمار کودکان کار در سراسر جهان تا حدود ۳۰ میلیون نفر کاهش داشته است. با این حال ۵۰ درصد کودکان کار در دنیا در ایران هستند. با وجود چنین پیشرفتی، در پایان آن دوره، کماکان بیش از ۲۱۵ میلیون کودک کار وجود داشت که بیش از نیمی از آنان به کارهای پرخطر اشتغال داشتند.
اما بیانههای منتشر شده اخیر مربوط به سیاستهای سازمان ملل متحد، گروه جی، «سازمان های همکاری و توسعه اقتصادی»، کمیسیون اروپا، یونیسف و بانک جهانی نشان از توافق بین المللی فزایندهای در مورد اهمیت حمایت اجتماعی در رشد و توسعه جامعه دارند. نقش کلیدی حمایت اجتماعی در رشد و توسعه را «طرح تامین حداقل حمایت های اجتماعی» هم دریافته است که در آن بسیاری از دفاتر سازمان ملل متحد و دیگر آژانسهای چند جانبه، شرکای توسعهای و سازمانهای غیر دولتی بینالمللی و دیگر آژانسهای چند جانبه، شرکای توسعهای و سازمانهای غیر دولتی بینالمللی به طور مشترک به حمایت از راهبردهایی فراگیر برای تضمین دسترسی به کمکها و خدمات اجتماعی ضروری میپردازند.
این راهبردها شامل خدماتی هستند مانند خدمات بهداشتی - درمانی، آموزشی و تحصیلی، مسکن، آب رسانی، تسهیلات بهداشت عمومی و بهداشت محیط و سایر خدماتی که در سطح بینالمللی به عنوان کمکهای اجتماعی، چه نقدی و چه غیر نقدی و اعتباری، تعریف شدهاند تا امنیت در درآمد، امنیت غذایی و تغذیه کافی و مناسب را تضمیین کنند و تسهیلات بیشتری را به خدمات ضروری اجتماعی اختصاص دهند. با این حال علی رغم نقش و کارکرد محوری حمایت اجتماعی، تا تحقق یافتن آن برای اکثریت غالب جمعیت جهان، هنوز راه درازی در پیش است. طبق برآورد سازمان جهانی کار، عملاً تنها ۲۰ درصد از جمعیت جهان و خانوادههایشان که در سن کار هستند، دسترسی به ملزومات یک حمایت اجتماعی همه جانبه دارند.
چه خوب بود که دولت امید و اعتدال در میهمانی های افطاریش که همه از خواص بودند فیلمهائی هم مستند از زندگی کودکان کار و کارگران معادن با ان چهره های سیاه و خسته نشانشان میداد تا حد اقل انهائیکه دستی بر اتش دارند کمی بخود ایند که مملکت از انها تنها نیست و کسانی هم هستند که دوست دارند چلو جوجه کباب بخورند و خسته شده اند از نان سیب زمینی و ابگوشت اشکنه بدون دنبه !!!!
وجود کودکان کار دلیلی بر شکست نظام سرمایه داری نیست زیرا شما در کشورهای پیشرفته سرمایه مثل آلمان و ژاپن و آمریکا و .. شما شاهد پدیده کودکان کار نیستید و در کشورهایی با پدیده کودکان کار ، به ضعف اساسی دولتها در برنامه ریزی غلط سیاستهای کلان است .نظام سرمایه داری دقیقا راهکارهای ضعف خودش را با آزادی تمام بررسی کرده و راه حل ارائه می دهد اما در کشوری مثل ایران که حکومتش در ایده های اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی اش یک نظام شترگاوپلنگی بوده و در یک گیجی روانی در گزینش راه رشد و توسعه اش می باشد ، پدیده کودکان کار از نمادهای ضعف و عجز این حکومت است بخشی از .این حکومت ازطرفی دنبال اقتصاد آزاد خودش را می داند لذا به رابطه با غرب اهمیت می دهد ، بخش دیگر حکومت ، مواضع گروه اول را نقض کرده و نگاه به شرق داشته و در تعیین راه اینده ، بسیار متزلزل و گیج بوده و قصدش فقط خنثی سازی طرف رقیب است ، لذا ملت ایران را گرفتاری های اساسی تحمیل کرده اند .حکومت شترگاوپلنگ خودش هم کاسه چکنم چکنم دستش گرفته است .آخوندها یک غلطی کرده اند و خودشان هم توش مانده اند .بدبخت مردمی که به این ها امیدوارند .
شما حتی در یک کشور دارای نظام سرمایه داری یک کودک کار پیدا نمیکنید چطور میگید که باعث اون نظام سرمایه داری هستش؟ لطفا از خواب بیدار شوید و با واقعیتها روبرو شوید
خخخخخخخخخخخ پارسینه خیلی باحاله طرف اومده حرفی رو که حسن نصرالله گفته وهمه رسانه هاهم پخشش کردن تو کامنت گذاشته پارسینه اول گذاشت بعد بردش تو غیرقابل انتشار، خوب ما هرچی سرمون بیاد حقمونه دیگه