هنگام نماز روحم بر فراز جسمم قرار می گیرد
روزی یکی از روحانیون مرید علامه طباطبایی(قدس) در حرم امام رضا (ع) ایشان را می بیند و از علامه می خواهد از کراماتی که شامل حال ایشان شده برایش نمونه ای بیاورد.
-مرحوم علامه انکار می کند و می فرماید : چیزی ندارم و بنده ساده ای هستم.آن مرد اصرار کرده و جناب علامه را به امام رضا(ع) قسم میدهد.طباطبایی بزرگ ناراحت می شود و می گوید چرا قسم میدهید.ایشان میفرماید به شرط آنکه قول دهی تا زمان حیات بنده فاش نکنی میگویم.
-بعد از تضمین و قول و قرار علامه می فرماید:یکی اینکه هنگام نماز روحم بر فراز جسمم قرار می گیرد و ناظر خود میشوم و دیگر آنکه مدتی است نتوانسته ام درست بخوابم زیرا به محض اینکه قصد استراحت میکنم و سر بر بالین می گذارم صدای ذکر و تسبیح اشیاء و کائنات چنان در گوشم میپیچد که مجال خواب نمی یابم!!
-مرحوم علامه انکار می کند و می فرماید : چیزی ندارم و بنده ساده ای هستم.آن مرد اصرار کرده و جناب علامه را به امام رضا(ع) قسم میدهد.طباطبایی بزرگ ناراحت می شود و می گوید چرا قسم میدهید.ایشان میفرماید به شرط آنکه قول دهی تا زمان حیات بنده فاش نکنی میگویم.
-بعد از تضمین و قول و قرار علامه می فرماید:یکی اینکه هنگام نماز روحم بر فراز جسمم قرار می گیرد و ناظر خود میشوم و دیگر آنکه مدتی است نتوانسته ام درست بخوابم زیرا به محض اینکه قصد استراحت میکنم و سر بر بالین می گذارم صدای ذکر و تسبیح اشیاء و کائنات چنان در گوشم میپیچد که مجال خواب نمی یابم!!
ارسال نظر