سخنان رهبر معظم انقلاب در ديدار با رييس و نمايندگان مجلس شوراي اسلامي ، محتواي مصاحبه يك رسانه اصول گرا با دكتر لاريجاني ، آغاز تلاش شاخه اصول گرايي در راستاي تسخير اريكه رياست جمهوري از موضوعاتي بود كه روزنامه هاي امروز صبح ۱۷ خرداد ۹۵ به آن پرداخته اند .
چرايي لغو كنسرت ها
به گزارش پارسينه / روزنامه آرمان در صفحه نخست خود به چرايي لغو كنسرت ها پرداخته است . اين گزارش ابتدا به ماجراي لغو چند كنسرت بزرگ اشاره كرده و از لغو كنسرت كيهان كلهر و حافظ ناظري نوشته است . سپس در ادامه به نگراني منتخب اول تهران در خصوص لغو كنسرت ها و پيشنهاد وي اشاره كرده است . محمد رضا عارف در خصوص لغو كنسرت ها واكنش نشان داده و گفته : شاید بتوان موضوع بررسی لغو کنسرتها را جزو وظایف شورای عالی انقلاب فرهنگی قرار داد لذا این شورا باید سریع تر سیاستها و راهبردهای این بخش را مشخص و ابلاغ کند و مجلس هم کمک کند تا در جایی که نیاز به قانونگذاری است، این امر صورت گیرد تا کمتر شاهد برخورد سلیقهای باشیم.
در ادامه ، گزارش به اظهارات وزير ارشاد در خصوص چرايي لغو كنسرت ها پرداخته است . علی جنتی در پاسخ به سوالی در مورد دلیل تداوم مشکل در برگزاری کنسرتها و لغو آنها اظهار داشت: بخش عمده کنسرتها مربوط به دستگاه قضائی است، زیرا گاهی دادستانها دخالت میکنند و جلوی کنسرتها را میگیرند. وی افزود: ما در این مورد با رئیس و مدیران دستگاه قضائی نامهنگاری کردهایم که اجازه دهند مجوزهایی که داده میشود اجرایی شود. ما خودمان به اندازه کافی مراقبت و دقت میکنیم؛ ما منطقه به منطقه بر اساس حساسیتها و مذهبی بودن شهرها بعضا حتی مجوز کنسرتهای پاپ را نمیدهیم و تاکید داریم کنسرتهای سنتی در آن مناطق اجرا شود.
در پايان ، آرمان از پاسخ رييس قضا به شبهات پيش آمده در خصوص لغو كنسرت ها پاسخ داده است : من شنیدم در یک مجلسی یک روحانی گفته است که لغو کنسرتهای قانونی خلاف حقوق مردم است. حقوق مردم چند طرف دارد و یک طرف آن، این است که خلاف موازین شرعی نباشد. اولا این داستانی که در برخی روزنامهها در مورد لغو کنسرتها ایجاد شد یک کار تبلیغاتی بود. برحسب گزارشی که در شورای امنیت کشور دادند، توضیح داده شد از میان بیش از ۳۰۰ کنسرت که در کشور مجوز اجرا داشتند، ۹ کنسرت لغو شده است. آیا این مقدار، سروصدای رسانهای و نامهپراکنی علیه قوه قضائیه را لازم داشت؟ آيت الله لاريجاني ادامه داده است : اینکه اجازه دهند کنسرتی زمینه شود برای اینکه رقص مشترک جوانها پیش بیاید را قبول میکنید؟ این کار حرام نیست؟
سندسازي عليه امام امت
روزنامه اطلاعات در گزارشي در صفحه نخست خود به ناكام ماندن تلاش بي بي سي فارسي در سند سازي عليه امام پرداخته است . اين گزارش ادعاي تماس امام با روساي جمهور آمريكا را تلاشي مذبوحانه و ترحم آميز درجهت زیر سئوال بردن اصل وجود این ویژگی در شخصیت مستحکم امام امت شده است تا از این طریق در باورهای مردم نسبت به اصولی که اغلب مردم ایران به آنها باور دارند تردید ایجاد کند.
اين گزارش به واكنش قائممقام مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام اشاره كرده و به نقل از وي نوشته است : ادعای آنان وجاهت قانونی و سندیت ندارد.
سپس در ادامه به واكنش مسئول روابط عمومی سپاه اشاره كرده است . سردار رمضان شریف، مسئول روابطعمومی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی نیز در مصلی بزرگ امامخمینی(ره) ایلام گفت: «اینکه ۲۷ سال بعد از ارتحال امام رسانهای مانند بیبیسی علیه امام سند جعل میکند نشانه دشمنی عمیق آنان با امام و انقلاب امام است تا جوانانی که ایام حیات امام را ندیدهاند تحت تأثیر این القائات قرار گیرند و پرونده انقلاب خدشهدار شود.»
واكنش بعدي از سوي وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي دولت اصلاحات دكتر مهاجراني صورت پذيرفته است . دكتر مهاجراني در وبلاك شخصي خود نوشته است : گزارش بی بی سی که با آب و تاب بسیار از برنامه شصت دقیقه منتشر شد و تقریبا نیمی از وقت برنامه را گرفت. نمیتوان این برنامه را به عنوان یک برنامه معمول تلقی کرد. گزارشی که خوانده شد، افرادی که در برنامه شرکت کردند، زمانی که برنامه منتشر شد، یعنی درست در آستانه بزرگداشت رحلت امامخمینی، تمامی نشان از یک برنامه محاسبه شده داشت؛ زمانی مناسب برای اعلام کشف بزرگ بیبیسی [!]. دکتر یزدی با هوشمندی همیشگی و سرعت عمل به بخش دوم مدعای بیبیسی پاسخ گفتهاند و موضوع پیام کارتر و پاسخ امامخمینی و نیز تحریفی که در پاسخ صورت گرفته است؛ به خوبی و سنجیدگی نقد و رد کردهاند. در مورد روایت نخست یعنی پیام آیتالله خمینی به جان کندی رئیسجمهور وقت امریکا بایستی اندکی مداقه کرد. آیا این بخش هم در حقیقت کشف بیبیسی فارسی است و یا بیشتر کاری غیرحرفهای و بلکه میتوان آن را گونهای اختراع خواند؟
یکم: در گزارش بیبیسی سندی منتشر نشده است. متن انگلیسی که درج شده است هیچگونه نشانی از اسناد کلاسه شده سازمان سیا را ندارد. گویی متن از یک نشریه یا روزنامه کپی - پیوست شده است. در گزارش هم اشاره شده است که این پاراگراف از طریق نسخه دیجیتالی کنابخانه جیمی کارتر به دست امده است. این سند هم در گزارش نیامده است.
دوم: سند میگوید، حاج میرزا خلیل کمرهای پیام آیتالله خمینی را به سفارت آمریکا رسانده است. به فرض درستی روایت سیا، این پیام اگر مکتوب بود، حتما نشانی از آن در دست بود و در طول این سالها حتما سازمان سیا به طریقی این سند را افشا میکرد. این که تا به حال چنین سندی افشا نشده ، دلیل روشنی است که امامخمینی به شکل مکتوب پیامی نفرستاده است.
سوم: در گزارش بیبیسی که مدعی است برای نخستین بار این سند و یا آن پاراگراف مهم را منتشر میکند، بیدقتیهای قابل تاملی دیده میشود. میتوان به روشنی تفاوت متن انگلیسی و برداشت آزاد بیبیسی فارسی را از یکدیگر تفکیک کرد
سپس اطلاعات با ذكر جمله انگليسي خبر ، از بي دقتي در برداشت بي بي سي از اين جمله اشاره كرده و در چند بند به اين اشتباهات فاحش اشاره و پاسخ گفته است . در پايان به پاسخ حسين دهباشي اشاره كرده است .
نه به پوپوليسم
روزنامه قانون در يادداشتي با تيتر نه به يارانه سوييسي به موضوع همه پرسی تعیین حقوق بی قید و شرط ۲۲۰۰ یورویی برای تمام شهروندان این کشور اشاره كرده است . در اين همه پرسي ، مردم سوييس با راي ۷۸ درصدي از مواجبي كه دولت براي آن ها تعيين كرده بود گذشتند و از آلوده شدن اقتصادشان به يك نوع پوپوليسم مدرن جلوگيري كردند . بر اساس اين طرح حتي مهاجران هم در شمول يارانه بگيران قرار مي گرفتند و براي هر فرزند سوييسي هم كه به دنيا آمد ۶۲۵ فرانك سوييسي به حساب والدين واريز گردد .
در ادامه اين يادداشت ، قانون حرف حساب مخالفان اشاره كرده او نوشته است : حرف حساب مخالفان این بود که در تامین مالی چنین طرحی ، تردید بزرگی وجود دارد. آنها می گفتند که دولت میتواند تنها با افزایش شدید مالیاتها این هزینه را تامین کند. در چنین حالتي آهنگ رشد اقتصادی به شدت کند می شد و کار دست اقتصاد رفاه در سرزمین شکلات و ساعت می داد.از سوی دیگر استدلال میشد که اجرای این طرح میتواند از انگیزههای اقتصادی و نیز از حس مسئولیت فردی شهروندان بکاهد. قبل از برگزاری همه پرسی، این طرح بسیار بحثبرانگیز بود و درهفتههای اخیر بر سر آن بحث و جدل بسیاری در گرفت
اما موافقان از اين طرح به عنوان پايه اي براي زندگي تامين شده دفاع مي كردند و آن را پاسخی ضروری به بیکاری ناشی از «انقلابصنعتی چهارم» میدانستند.
در پايان ، قانون از شكست اين طرح نوشته است : ه هر حال اما حالا که طرح یارانه ای شکست خورده، طرفداران و موافقان آن می گویند که به هر حال، آنها پیروز شده اند! استدلال آنها این است که وقتی حدود ۲۰ درصد رأیدهندگان به همهپرسی جواب مثبت داده اند این به معنای آن است كه صدایشان شنیده شده است. آنها گفتهاند که قصد داشتند با این رفراندوم نشان دهند که بحث درباره موضوع درآمد پایه در سالهای آتی در تمامی سطوح گسترش پیدا خواهد کرد. به هر حال این طرح شکست خورد همچنان که از قبل، قابل پیشبینی بود. در واقع در این طرح مشخص نشده بود که منابع مالی از کجا تامین می شود و در صورت اجرای طرح، چه پیامدهایی متوجه اقتصاد آرام سوئیس خواهد شد. نکته مهم اما این بود که مردم این کشور به خوبی پوپولیستی بودن و درجه بالای ریسک چنین طرحی را در ک کردند و به طراحان آن، جواب قاطعی دادند. اینکه در قرن بیست و یکم ، عده ای سیاستمدار خود را رابین هود فرض کنندو بخواهند از این طریق دل ملت را به دست بیاورندنسخه ای تاریخ مصرف گذشته است که دیگر خریدار ندارد.
.
همه رقباي رييس جمهور
روزنامه اعتماد در گزارشي به رقباي دكتر روحاني در انتخابات رياست جمهوري ۹۶ پرداخته است . اين گزارش به آغاز تلاش مديران جناح راست در جهت تسخير اريكه رياست جمهوري در انتخابات بعدي اشاره كرده است . عتماد در شروع اين گزارش نوشته است : مخالفان سياسي روحاني ورقباي انتخاباتي او در خرداد ۰۳ به بهانهها و انحاي رنگارنگ، «بازار نقد روحاني» و «بالابردن سطح مطالبات اقتصادي - اجتماعي» از دولت را بالا بردهاند. هدف اصلي تشديد فشارهاي سياسي و پرسشگريهاي اقتصادي به دولت بيترديد چيزي نيست جز تلاش براي اثرگذاري بر افكار عمومي و كاهش محبوبيت اجتماعي روحاني و برهم زدن تمركز رييس دولت و ژنرالهاي كابينه. كارگردانان و بازيگران جناح ضد روحاني به ويژه با آناليز نتايج انتخابات مجلس دهم و رويت مقبوليت گفتمان اعتدال- اصلاحات و محبوبيت اجتماعي رو به فزون عقلا خوب ميدانند كه اگر هر چه سريعتر راه چارهاي براي توقف قطار اعتدال نيابند و دولت روحاني را زمين گير نكنند، حال و روزي به مراتب ناخوشتر را بايد تجربه كنند.
اعتماد در ادامه به ژنرال هاي جناح اصول گرا اشاره كرده و احتمال حضور آنان در انتخابات بعدي را مورد واكاوي قرار داده است .
جناح راست سختترين روزهاي حيات سياسي خود را سپري ميكند و شيخالشيوخي هم نيست تا جوابي براي «چه كنمهاي» اين جناح و راهحل و راهبردي براي سر خط آوردن همه مردان مدعي اصولگرا داشته باشد. در اين بحبوحه اما تعدادي از سرشناسان اين جناح، نشست و برخاستهايشان براي انتخابات را آغاز كردهاند. آغازي كه بلافاصله اين پرسش را به دنبال ميآورد كه با همه انشقاق و افتراق حاكم بر اردوگاه اصولگرايان، «كادر رهبري جناح راست» چگونه ميتواند رقيبي براي روحاني در انتخابات ۰۷ انتخاب كند ؟ آيا ژنرالهاي جناح راست تن به تصميم واحد كادر رهبري شان خواهند داد يا آنكه تدبير خودشان را بر تدبير كادر رهبري ترجيح خواهند داد و در هر دو صورت آيا تكرار رياست جمهوري روحاني با خللي مواجه ميشود؟ و اينكه ضريب احتمال موفقيت مخالفان روحاني براي يكدورهاي كردن دولت او چقدر است؟ هرچند عرصه سياست در ايران، ميدان اما و اگرهاست اما با توجه به مستندات موجود و ميزان راي كسب شده از سوي كانديداهاي اصولگرا در انتخابات گذشته و انتخابات اخير مجلس ميشود فرضياتي را در بررسي ميزان موفقيت يا ناكامي مخالفان روحاني در نظر گرفت. بر اين اساس آراي كسب شده از سوي
محسن رضايي (انتخابات ۹۹ و۰۳)، محمدباقر قاليباف (۹۵، ۰۳)، سعيد جليلي (۰۳)، غلامعلي حداد عادل (۰۳) و علياكبر ولايتي (۰۳) مورد بازخواني قرار گرفته است.
رضايي و فراموش كردن رياستجمهوري/غلامعلي حداد عادل؛ خداحافظي با انتخابات/ ولايتي؛ حمايت از روحاني/جليلي و احمدينژاد؛ راي چهار ميليوني/
اين گزارش در ذيل ميان تيتر جليلي و احمدينژاد؛ راي چهار ميليوني نوشته است : سعيد جليلي را بايد اشبه الناس به محمود احمدينژاد دانست. سياستمداري كه هم شعارهايش همجنس شعارهاي ۹۵ محمود احمدينژاد بود و هم هواداران و حاميانشان يكي بودند. سعيد جليلي در انتخابات رياستجمهوري ۰۳ با كسب ۰۵۷/۲۷۹/۵ راي (۴۶/۲۲درصد شركتكنندگان در انتخابات) فاصلهاي ۴۰ درصدي با راي حسن روحاني را تجربه كرد. با توجه به نتايج انتخابات دهمين دوره مجلس شوراي اسلامي، به نظر نميآيد ميزان محبوبيت اجتماعي سعيد جليلي كه ميشود اين ميزان راي را راي حاميان گفتمان حاكم بر منظومه فكري و رفتاري احمدينژاد دانست، نسبت به سه سال گذشته تغييري كرده باشد. بر همين اساس كانديداي جريان احمدينژاد و جليلي در بهترين حالت ممكن قابليت جذب بيش از چهار ميليون راي را ندارد. البته در اين ميان برخي تحليلگران معتقدند كه سبد راي احمدينژاد بيش از آراي سعيد جليلي است اما با توجه به شناخت افكار عمومي جامعه از ارثيههاي باقيمانده از دولتهاي نهم و دهم به نظر ميرسد كه از ميان محمود احمدينژاد و سعيد جليلي يكي پا به ميدان رقابت رياستجمهوري ۰۷ بگذارد. آمدني كه براي باقي
ماندن تا روز رايگيري نخواهد بود. چه آنكه شايد محمود احمدينژاد ميآيد تا با جنس حرفهايش در انتخابات ۹۹، حسن روحاني را در ماجراي مباحثي همچون مسكن مهر، يارانه و اشتغال به چالش بكشد و تا پيش از موعد برگزاري انتخابات، كنارهگيري كند كه اگر در انتخابات بماند، بيترديد رقيب گفتمان اعتدال و رويكرد حاكم بر روح جامعه ايراني نخواهد شد. از ديگر سو ثبت نام احمدينژاد همانقدر كه ميتواند بسياري از نو اصولگرايان را اميدوار به آينده كند، دردسر و سردردهاي بيشماري را براي ساكنين جناح راست به دنبال خواهد داشت و منجر به شكافهاي جديدتري در اردوگاه اصولگرايان خواهد شد. با اين تفاسير كادر رهبري جناح راست با چه چهرهاي ميتواند رقيب حسن روحانياي شود كه جداي از حمايت اصلاحطلبان و اصولگرايان معتدل همچون علي اكبر ولايتي وعلي لاريجاني، شاهد حمايتهاي پر رمز و راز اقطاب سياسي محبوب اين روزهاي ايران همچون؛ اكبر هاشميرفسنجاني، علي اكبر ناطق نوري، سيد حسن خميني و رييس دولت اصلاحات است؟
جايگاه زن در جامعه ايراني
روزنامه ابتكار در يادداشتي با تيتر ((جايگاه زن در جامعه ايراني كجاست ؟ درجه دوم )) به جايگاه كنوني زن در جامعه ايراني پرداخته است . اين يادداشت در گفتگويي با سه تن از فعالان حوزه علوم اجتماعی ، به اين سوال پاسخ گفته است :
حجت الاسلام رسول منتجب نیا؛ سیاستمدارمدرس فقه و حقوق، نماینده سه دوره اول مجلس : حقیقت این است که زن و مرد از نظر حقوق اجتماعی استعداد و لیاقت یکسانی دارند و باید به یک اندازه بهره ببرند. اثرگذاری هر دو جنس نیز در جامعه به یک اندازه است اگر تفاوتی هم وجود دارد باید در نوع استعداد افراد باشد و جنسیت نمی تواند عامل تبعیض باشد اما آنچه که ما مشاهده می کنیم این ا ست که در طول تاریخ واقعیت جایگاه زنان با حقیقت آن فاصله بسیاری داشته و همین موضوع باعث شده است که زنان تا به امروز نتوانند جایگاه خود را در جامعه به درستی پیدا کنند.
دکتر سعیده امینی؛ جامعه شناس و استادیار دانشکده علوم اجتماعی علامه طباطبایی : اگر بخواهیم جواب این سوال را از منظر مشارکت زنان ببینیم باید بگویم آمارهای مربوط به مشارکت سیاسی زنان از دهه ۷۰ تا کنون از روند صعودی مدیریت زنان حکایت دارد به طوریکه این رقم طی دو دهه از ۱.۲ درصد به ۵.۲ درصد رسیده اما تحلیل واکاوانه آمارها نشان می دهد که عمده حضور زنان در سطوح میانی مدیریت است و عملا نقش زنان در سطوح بالای مدیریت و مناصب عالی ناچیز است.همواره مشارکت سیاسی زنان در سطح توده ای با مانع جدی روبرو نیست اما مشارکت زنان در مناصب بالای مدیریتی با دشواری هایی همراه است . این دشواری ها از دو منظر ساختاری و نگرشی قابل بررسی است. در بعد نگرشی پنداشت زنان از استعدادها و توانایی های خود و تلقی آنان از نقش شان درون جامعه است. در بعد ساختاری برنامه ریزی ها و سیاست گذاری های در این حوزه است که در این میان نقش دولت برجسته می شود. در واقع نوعی رابطه دیالکتیکی بین این دو حوزه برقرار است که این نوع رابطه را می توان به نگرش زنان به منزلتشان در سطح خرد و قوانین، سیاستگذاری ها و برنامه ریزی های دولت در سطح کلان بسط داد.
دکتر کوروش محمدی؛پژوهشگرو رئیس انجمن آسیب شناسی ایران : جامعه ما درگیر نگرش های ذاتی و سنتی خود است به همین دلیل به زنان فرصت های برابر با مردان نمی دهد. سبقه جامعه ما فرایند مردسالارانه دارد و همچنان آثار این روند و نگاه در جامعه ما باقی مانده است برای همین وقتی در جایی هم حرکتی در جهت به جلو راندن حضور زنان و مسائل آنها صورت می گیرد خواه ناخواه این حرکت در ذات خودش ناقص است. در نظام کارفرمایی و کارگزاری نگاه به زنان ابزاری است و زنان پایین تر از مردان در نظر گرفته می شوند و حق و حقوقشان به درستی پرداخت نمی شود. نگاهی که در انظار عمومی نسبت به زن وجود دارد نگاه سطح پایین است این نوع نگاه حتی در ساده ترین موضوعات وجود دارد. زنان حتی در رفت و آمد و تردد با محدودیت مواجه هستند هنوز تصدی و یا حضور زنان را برای تعدادی از مشاغل باور نداریم این افکار و اندیشه ها نزد خود زنان موثر واقع شده است و باعث شده زنان برای حل مسائلشان پا پیش نگذارند و کوتاه می آیند.جامعه براساس باور قدیمی هنوز زن را جنس ضعیف می داند و ضعیفه را در ادامه این روند تقویت می کند نگاه مردسالارانه در همه جامعه ما سایه افکنده و این باعث شده همه
مسائل با معیارهای مردانه سنجیده شود.
تصويب شتاب زده يك طرح
روزنامه شرق در سرمقاله خود به موضوع حذف ۲۴ ميليون يارانه بگير از زنجيره يارانه يگيران پرداخته است . شرق در اين مقاله به شتابزدگي مجلس نهم در تصويب اين طرح اشاره كرده است . مجلس اصولگرایان که در دورههای هفتم و هشتم، مُصرانه، طرح اعطای یارانه نقدی به همه اقشار جامعه را تصویب کرده بود و این طرح را بهعنوان یکی از ابزارهای سیاسی در اختیار دولت احمدینژاد قرار داد، در آخرین روزهای کاری خود در دوره نهم ناگهان کاهش ۳۵میلیونی یارانهبگیران را تصویب کرد! آن هم در شرایطی و با روشی که اجرای آن ابهامات تخصصی زیادی به همراه خواهد داشت و دولت یازدهم و اقتصاددانان با توجه به سختیهای اجرای روشهای مطرحشده و ممکننبودن شناسایی دقیق و بدون ابهام اقشار پردرآمد واقعی، با این موضوع و روش طرحشده مخالفت کردند. مجلس نهم شتابزده خواستار حذف یارانه سه دهک درآمدی شده و این در سال پایانی دولت حسن روحانی، شائبهزا شده است؛ چراکه اساسا بانک اطلاعاتی قوی برای این کار در اختیار دولت نیست.
اين گزارش به عدم اعلام درآمدهاي واقعي در كشورهاي در حال توسعه اشاره كرده و شناسايي پردرآمدترين ها را در اين كشورها در هاله از ابهام دانسته است . در پايان ، شرق به لزوم اصلاح اين طرح اشاره كرده و نوشته است : از دیگر ابعاد لزوم اصلاح این طرح، نقدیبودن آن است که توجیه و وجاهت پرداخت آن به پردرآمدها را زیر سؤال میبرد چراکه قدرت خرید مبلغ یارانه، اثر معنادار درآمدی بر بودجه خانوارهای پردرآمد ندارد و هزینههای سربار این طرح از منافع آن برای این اقشار بسیار بیشتر است.
یکی دیگر از اشکالاتی که از ابتدا به این طرح وارد بود، تناقض آن با روح آزادسازی، بهرهوری و رقابتیکردن اقتصاد و همچنین تناقض آشکار با نام خود طرح است. به دیگر سخن هدفمندیسازی یارانهها به این معنی بود که یارانه از برخی کالاها مانند بنزین رفتهرفته برداشته شود تا به دست اقشار هدف یعنی کمدرآمدها برسد اما یارانه به همه اقشار درآمدی پرداخت شد که این موضوع در تناقض آشکار با هدفمندسازی است. با این تفاسیر محدودیتهای آماری به گونهای است که دولت برای تحقق اهداف واقعی و اولیه هدفمندسازی یارانهها، اصلاحیهای مبنی بر پرداخت یارانه به کمدرآمدهای واقعی و حتی افزایش آن تدوین کند و به مجلس بدهد و اجرای آن مرحله به مرحله و با کمترین هزینه و تبعات جانبی سیاسی-اجتماعی انجام شود.
در پایان باید گفت بهتر است رویکردها و رویههای مجلس از سیاست جدا شود و بیشتر از هر زمانی، در راستای منافع همهجانبه و ملی باشد. با توجه به تغییر ترکیب مجلس در دوره دهم و با توجه به شرایط و تنگناهای اقتصادی کشور درحالحاضر، بهتر است این مجلس بیشازپیش در راستای تحقق و احیای منافع ملت و اقشار کمدرآمد و بر مبنای واقعیات اقتصادی و عدالت اجتماعی قانونگذاری کند.
احيا برادر كشي
روزنامه كيهان در گزارشي به احيا برادر كشي در جهان عرب توسط آل سعود اشاره كرده است . آل سعود روز به روز به دلیل اقدامات افراطی خود در منطقه منزویتر میشود. در روزهای اخیر سازمان ملل با چراغ سبز آمریکا در اقدامی بیسابقه به عربستان حمله کرد و این کشور را به دلیل کشتار کودکان یمنی در لیست سیاه قرار داد. این در حالی بود که آمریکا و سازمان ملل از حامیان اصلی آل سعود هستند. اکنون نیز نوبت به امیر سابق قطر رسیده که مقامات سعودی را به ترویج خشونت و برادرکشی در منطقه محکوم کند.
به گزارش العالم، «حمد بن خلیفه آل ثانی»، امیر سابق قطر در مصاحبه با سایت کویتی «الآن» گفته: «سالها بود که دیگر خبری از برادرکشی بین اعراب نبود، اما طی دو سال گذشته، عربستان، که مدعی رهبری جهان عرب هم هست، تلاش کرده تا با قلدری، سلطه خود را بر جهان عرب تحمیل کند. این کشور دست به برادرکشی میزند و حتی ملت یمن را هدف تجاوزات خود قرار داده است.» امیر سابق قطر این را هم گفته که «عربستان، نقشههای نظامی حساب نشدهای دارد که برخی امرای عرب شتابزده به اجرای آن پرداختهاند.» به نظر میرسد منظور آل ثانی، ائتلافی است که آلسعود برای حمله به یمن تشکیل داده است، آل ثانی در ادامه اظهارات خود گفته: «این امر کشورهای حاشیه خلیج فارس را بر آن میدارد که تدابیر امنیتی را برای مهار خطرات توسعهطلبی شتابزده عربستان در نظر بگیرند. «شیخ حمد بن خلیفه آل ثانی» به جوامع عربی نسبت به «فرایند نابودی هویت عربی در گرداب جنایات عربستان» هم هشدار داده و گفته: «اگر جهان عرب به خود نیاید، هویت عربی نابود میشود.»
رابطه جرم و فشار
روزنامه قانون در ضميمه طنز خود به رابطه جرم و فشار پرداخته است .
رابطه بين خط شوخى و جدى با خط قرمز، يه رابطه معكوسه. درست مثل رابطه فشار و جرم كه برعكس هم هستن. يعنى چى؟ يعنى اينكه هر چى جرم جسمى كه هر لحظه ممكنه بخوره تو سر آدم كمتر بشه و يا جسم مورد نظر كوچيك انتخاب بشه، فشارى كه مياد رو آدم بيشتر ميشه. بعد اين فشار حكم باتلاق رو داره كه هر چى بيشتر دست و پا بزنى، بدتر ميشه. در نهايت هم به مرحله اى ميرسى كه يه توپ بادى ميخوره تو سرت و بالاخره ميفهمى كه بايد روتو كم كنى. حالا بريم سراغ خط شوخى و جدى با خط قرمز. همونطور كه گفتم رابطه اين دوتا معكوس همديگه هستن. يعنى هر چى خط قرمز پهن تر بشه و هى آدم سعى كنه لقمه رو دور سر خودش و سردبير و مديرمسئول و هيات نظارت و نگرانى نژادها بچرخونه تا نهايتا بره تو دهن مخاطب، خطوط بين شوخى و جدى نازك تر ميشه و اينطورى ميشه كه يه ديالوگ طنز توى همه شبكه هاى مجازى به عنوان يه ديالوگ جدى پخش ميشه. اونم با هشتگ_اصغر_فرهادى، هشتگ_دهنمكى، هشتگ_فروشنده، هشتگ_مازراتى_پرايد
بگذريم از بعضى دوستان كه هشتگ ها رو بين المللى ميزنن و همه دنيا رو خبر ميكنن ولى اگه نظر بنده رو بخوايد بايد عرض كنم كه درسته امكان اينكه دهنمكى به فرهادى بگه فروشنده اندازه اخراجى ها نميفروشه خيلى زياده، اما آيا ممكنه فرهادى اصلا جوابى بده كه حالا بخواد بگه مازراتى هم اندازه پرايد نميفروشه؟ نه واقعا ممكنه؟ البته خيلى هم نميشه خرده گرفت. بحمدا... شرايط داره به يه سمتى ميره كه كلا خطوط قرمز ميشن اندازه عرض شونه هاى استاد كُلْمن. در نتيجه ديگه بين شوخى و جدى فرقى نخواهد بود. هر چى بگيم هم شوخيه و هم جدى.
ارسال نظر