گوناگون

ساز و کار رسیدن به نیمکت‌های لیگ برتر

پارسینه: اگر بپذیریم لیگ برتر ویترین فوتبال ایران است، نشستن روی نیمکت این 16 تیم آرزوی هر مربی‌ است که قدم به این حرفه می‌گذارد. این 16 نیمکت (به اضافه نیمکت تیم ملی) قله مربیگری در فوتبال ایران محسوب می‌شود.

ایران ورزشی: اگر بپذیریم لیگ برتر ویترین فوتبال ایران است، نشستن روی نیمکت این 16 تیم آرزوی هر مربی‌ است که قدم به این حرفه می‌گذارد. این 16 نیمکت (به اضافه نیمکت تیم ملی) قله مربیگری در فوتبال ایران محسوب می‌شود؛ جایی که همیشه جلوی چشم هستید، رسانه‌ها به شما توجه دارند و می‌توانید ادعا کنید که به اوج کارتان رسیده‌اید.


اگر از مربیان بپرسید که ساز و کار رسیدن به نیمکت‌های لیگ برتری چیست، احتمالا پاسخ دقیقی برای شما ندارند. مربیان شایسته زیادی با وجود سال‌ها دستیاری یا سرمربیگری در رده‌های پایین‌تر هرگز به نیمکت‌های لیگ برتری نمی‌رسند. در طرف دیگر مربیانی هم هستند که پله‌ها را چند تا یکی بالا می‌آیند و خیلی زود به نقطه‌ای می‌رسند که سال‌ها حسرت همکاران‌شان بوده.

یکی از انتقادات دیگر در این حوزه، بسته بودن چرخه مربیگری در لیگ برتر است. در سال‌های گذشته مربیان محدودی توانسته‌اند کار در لیگ برتر را تجربه کنند و نام‌های جدید نتوانسته‌اند زمان زیادی در لیگ دوام بیاورند.

دیروز تکلیف چهار مربی لیگ شانزدهم مشخص شد که شامل دو نام جدید بود. اگر جلالی و فرکی، مربیان جدید پیکان و سایپا سال‌هاست در چرخه مربیان لیگ‌برتری قرار دارند و بدون تیم نمی‌مانند، استقلال خوزستان و فولاد ترجیح دادند به سعداوی و پورموسوی، دو دستیار سابق حکم سرمربیگری بدهند؛ انتخاب‌هایی که اگر هوشمندانه و با در نظر گرفتن معیارهای فنی بوده باشد، دایره مربیان ارشد فوتبال ایران را وسیع‌تر خواهد کرد، وگرنه دست مدیران باشگاه‌ها را برای ریسک‌های مشابه می‌بندد و آنها را محتاط‌‌تر خواهد کرد.

هدف این یادداشت قضاوت درباره این مربیان نیست و بررسی کارنامه آنها نیاز به زمان و فضای خیلی بیشتری دارد. این نقدی کلی به فرمول انتخاب مربیان لیگ برتر است که در آن فرصت‌ها برای همه یکسان نیست و معیارهای فنی معمولا در کنار عوامل غیرفنی رنگ می‌بازد.

رسانه‌های آلمانی برای نیمکت‌های بوندس‌لیگا از اصطلاح «چرخ و فلک» استفاده می‌کنند. ویژگی چرخ و فلک این است که صندلی‌ها همیشه در اختیار افراد یکسانی نیست، گروهی پیاده می‌شوند تا گروهی دیگر سوار شوند و این روند همیشه ادامه دارد. مربیانی که نتیجه نمی‌گیرند مدتی بیرون می‌مانند تا فرصت به مربیان دیگر برسد و آنها که موفق هستند، پاداش‌شان را با قراردادهای طولانی‌تر و ارتقا به تیم‌های بهتر می‌گیرند.

در چنین سیستمی است که یورگن کلوپ می‌تواند از ماینتس کوچک به دورتموند بزرگ برسد، این تیم را متحول کند و به‌عنوان یکی از گران‌ترین مربیان دنیا به لیورپول برود. و دورتموند به جای کلوپ سراغ توماس توخل برود که با افکاری متفاوت نسبت به کلوپ تیم را به مرزهای جدیدی می‌رساند. در چنین سیستمی است که آموزش مربیان آنقدر جدی گرفته می‌شود که جولیان ناگلسمان در 28 سالگی روی نیمکت هوفنهایم می‌نشیند و این تیم را از خطر سقوط نجات می‌دهد.

در فوتبال ایران اما اصطلاح چرخ و فلک برای مربیان کاربردی ندارد. فوتبال ایران بیشتر به قطاری شباهت دارد که گروهی از مربیان، بدون توجه به نتایج تیم‌های‌شان همیشه بر آن سوارند و برای مربیان دیگر که آن پایین ایستاده‌اند، با حسرت دست تکان می‌دهند.

ارسال نظر

اخبار مرتبط سایر رسانه ها
    اخبار از پلیکان

    نمای روز

    اخبار از پلیکان

    داغ

    حواشی پلاس

    صفحه خبر - وب گردی

    آخرین اخبار